200. آیه (پاسخ به یک سؤال در مورد معجزه برای مریم)
فَکُلی وَ اشْرَبی وَ قَرِّی عَیْناً فَإِمَّا تَرَیِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَداً فَقُولی إِنِّی نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْماً فَلَنْ أُکَلِّمَ الْیَوْمَ إِنْسِیًّا
از (این غذای لذیذ)بخور و از (آن آب گوارا)بنوش و چشمت را (به این مولود جدید) روشن دار و هر گاه کسی از انسانها را دیدی با اشاره بگو: من برای خدای رحمان روزه گرفتهام و با احدی امروز سخن نمیگویم (این نوزاد خودش از تو دفاع خواهد کرد). (26 / مریم)
شرح آیه از تفسیر نمونه
بعضی میپرسند اگر معجزه مخصوص انبیاء و امامان است پس ظهور این گونه معجزات برای مریم چگونه بود؟ بعضی از مفسران برای حل این مشکل آن را جزء معجزات عیسی گرفتهاند که مقدمتا تحقق یافت و از آن تعبیر به «اِرْهاص» میکنند. (اِرْهاص به معنی معجزه مقدماتی است). ولی هیچ نیاز به این گونه پاسخها نیست، چرا که ظهور خارق عادات برای غیر پیامبران و امامان هیچ گونه مانعی ندارد این همان چیزی است که نامش را «کرامت» میگذاریم. معجزه آن است که توأم با «تَحَدّی» (دعوت به مبارزه و توأم با دعوی نبوت و یا امامت) بوده باشد.
آنجا که «سکوت» رساترین «فریاد» است
ظاهر آیات فوق نشان میدهد که مریم به خاطر مصلحتی مأمور به سکوت بود و به فرمان خدا از سخن گفتن در این مدت خاص خودداری میکرد تا نوزادش عیسی، لب به سخن بگشاید و از پاکی او دفاع کند، که این از هر جهت مؤثرتر و گیراتر بود. اما از تعبیر آیه چنین برمیآید که نذر سکوت برای آن قوم و جمعیت کار شناخته شدهای بود، به همین دلیل این کار را بر او ایراد نگرفتند، ولی این نوع روزه در شرع اسلام، مشروع نیست. از امام علی بن الحسین در حدیثی چنین نقل شده: «صَوْمُ السُّکُوتِ حَرامٌ: روزه سکوت حرام است» (1) و این به خاطر تفاوت شرایط در آن زمان با زمان ظهور اسلام است.
*****
1- «وسائل الشیعه»، جلد 7، صفحه 390.
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
همان نداگر بزرگ و پرمهر افزود: فَکُلی پس از این رطب تازه و نیروبخش بخور.
وَ اشْرَبی و از این آب زلال و گوارا بنوش.
وَ قَرِّی عَیْناً و دیدهات را بر این نوزاد پرشکوه، روشندار و خوشدل باش.
به باور پارهای منظور این است که:
با نگرش بر این نوزاد دیدهات را خنک گردان، چرا که اشک شادی سرد است و اشک اندوه و غم گرم میباشد.
و به باور پارهای دیگر، منظور این است که:
با دیدن این نوزاد محبوب و مطلوب، دیدگانت آرامش مییابند.
فَإِمَّا تَرَیِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَداً فَقُولی إِنِّی نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْماً
و هرگاه کسی از آدمیان در مورد این نوزاد از تو پرس و جو کرد، بگو: من با خدای خویشتن عهد بستهام که با کسی سخن نگویم و روزه سکوت بگیرم.
«قَتاده» میگوید:
منظور این است که بگو: من روزه سکوت گرفتهام و باید از خوردن و آشامیدن و سخن گفتن خودداری ورزم.
و بدین سان «مریم» فرمان مییابد که با کسی گفتگو نکند، تا خود نوزاد سخن گوید و دامان پاک مادر را از تیرهای زهرآگین تهمت پاک سازد.
برخی آوردهاند که در میان بنیاسرائیل گروهی بودند که روزه سکوت میگرفتند و مدت این روزه از بامداد تا شامگاه بود.
فَلَنْ أُکَلِّمَ الْیَوْمَ إِنْسِیًّا.
آری، من روزه سکوت دارم و امروز با هیچ انسانی سخن نخواهم گفت.
به باور «سُدی»، «مریم» تا این اندازه اجازه گفتار داشت و فراتر از این، اجازه سخن نداشت.
امّا به باور «جُبّائی» منظور این است که خدا به او فرمان داده بود تا روزه سکوت بگیرد و اگر کسی از او پرسشی نمود، با اشارهای روشنگر روشن سازد که روزه سکوت گرفته است، چرا که خدا به او دستور نمیدهد که به دروغ چنین ادّعایی بکند.