20 دوران بارداری ، رضاع و نامگذاری

20 دوران بارداری ، رضاع و نامگذاری

 

دوران بارداری

دوران حمل مادر در عین اینکه مادر به عنوان کانون مهر و عاطفه ، و نشانه رحمت خداوند ، عاشق فرزنددار شدن ، و دیدار دسته گل پاک و چهره زیبا و معصومانه کودک خود است ، دورانی سخت ، سنگین ، توأم با دلهره و اضطراب ، و روبرو شدن با عارضه های گوناگون جسمی و روحی است .

شوهر زن ، و اطرافیان حسبی و نسبی او ، و زن و مرد خانواده دو طرف ، به طور کامل باید از او نگهداری ، جانبداری ، و لحظه به لحظه او را رعایت کنند .

زیرا کمترین برخورد ناسالم ، داد و فریاد ، سخنان دلهره آور ، کلام ناباب ، نشان دادن بدخلقی ، و هر نوع آزار و اذیت نسبت به زن باردار ، علاوه بر اینکه در او اثر منفی می گذارد ، در طفل بی گناه رحم هم اثر نامطلوب بجا می نهد .

اگر عروس و داماد در خانه پدر شوهر و مادر شوهر زندگی می کنند ، یا در خانه پدر ومادر عروس ، پدر و مادر دو طرف وظیفه شرعی ، و تکلیف واجب و مسئولیت اخلاقی دارند که اوّلاً از تحریک شوهر نسبت به زن باردارش بپرهیزند ، و ثانیاً حال زن حامله را به هر شکل ممکن رعایت نمایند .

مادر شوهر و پدر شوهر جداً از هرگونه دخالت در زندگی آرام عروس و داماد بپرهیزند ، و پدر و مادر عروس از اندک بینی نسبت به داماد حذر کنند ، و زندگی آن دو نوجوان را به هم نریزند ، زیرا تمام اطرافیان نسبت به هر دوی آنان و بخصوص طفلی که در رحم است شدیداً مسئول هستند .

اگر بر اثر کژخلقی اطرافیان ، و بگومگوها ، و توقعات بیجای مادر شوهر ، یا پدر شوهر ، یا پدر و مادر عروس ، یا خواهر شوهر ، از طریق آزار دیدن عروس حامله کمترین لطمه و ضربه ای به کودک در رحم وارد شود ، بدون تردید باید آزاردهندگان در دادگاه عدل الهی جوابگوی حضرت حق باشند ، که نیستند ، آن وقت که وقت عدل و داد است ، دچار انتقام سختی به خاطر ستمگری خود خواهند شد .

قرآن مجید همگان را در برابر کوچکترین تا بزرگترین عمل و اخلاق و حرکات و سکنات و برخوردهایشان مسئول می داند .

<< فو ربِّک لنسئلنَّهم اجمعین عمّا کانوا یعملون >>. [113]
قسم به پروردگارت هرآینه از همه انسانها از آنچه که انجام دادند مؤاخذه خواهم کرد .

<< وقفوهم انّهم مسئولونَ >>. [114]
تمام انسانها را در موقف حساب نگاهدارید که در آنچه انجام دادند مسئولند .

<< انّ السَّمع و البصر و الفؤاد کلُّ اولئک کان عنه مسئولاً >>. [115]
همانا چشم و گوش و دل نسبت به برنامه هائی که داشتند مسئول هستند .

من نامه های زیادی در ایام تبلیغ در ماه رمضان و محرم و صفر در اغلب مناطق ایران از نوعروسان و جوانان تازه ازدواج کرده به دستم رسیده ، و در حل اختلاف بسیاری از خانواده ها شرکت داشته ام ، درصد بالائی از تقصیرات مربوط به بزرگترها و اطرافیان بوده ، علت اختلاف به طور اغلب توقعات بیجای پدر شوهر و بخصوص مادر شوهر ، یا ذره بینی پدر و مادر عروس نسبت به داماد ، یا به فرموده حضرت صادق (علیه السلام) منشأ برخوردها و درگیری های خلاف اخلاق و خلاف دین متأسفانه حسد بوده است ، البته بعضی از نوعروس ها هم در ایجاد پاره ای از درگیری ها بی تقصیر نبوده اند ، که به خاطر سنّ کم آنها ، و عدم تجربه شان قابل گذشت بوده ، که بزرگترها گذشت نمی کردند ، و در نتیجه آتش اختلاف شعلهور می شده ، و کمبودهای اخلاقی و دینی هم به شعلهورتر شدنش بیش از پیش کمک می کرده تا جائی که گاهی زندگی دو جوان از گل تازه تر ، به هم می پاشید ، و آرزوها بر باد می رفت .

می دانید که هر انسانی چه مرد و چه زن فطرتاً طالب استقلال ، و عاشق آزادی خداداده است ، سلب این آزادی و استقلال از نظر اسلام به وسیله هر کس ، یا نسبت به هر انسانی باشد گناهی بزرگ و معصیتی زشت است .

طرح توجه به زن حامله ، و حفظ امنیت او ، در این بحث به معنای این نیست ، که در دوران غیربارداری ، بی توجهی به او ، یا بدخلقی با وی بی مانع است ، به خاطر ارتباط با بحث نظام خانواده از نظر اسلام است ، و حساسیت موقعیت زن باردار ، وگرنه در هر زمان و در هر شرطی از شرایط رعایت آزادی و استقلال انسانها از طرف همگان لازم و واجب است .

اگر برای خانواده ها واقعاً امکان هست ، و در مضیقه و سختی قرار نمی گیرند ، از ابتدا سعی کنند ، زندگی عروس و داماد را مستقل و جدا قرار دهند ، و با آنان برخوردی بدون توقع ، و برخوردی همراه با گذشت و خلاصه برخوردی اسلامی ، انسانی و عاطفی داشته باشند .

پدر ومادر دو طرف با آنان به عنوان دیدن فرزند واقوام به عنوان صله رحم رفت و آمد کنند ، و آنان را در خانه خود با آغوش باز بپذیرند ، و در این رفت و آمدها از غیبت و تهمت و دخالت و چون و چرا ، و دلسردکردن عروس یا داماد از یکدیگر بپرهیزند ، که اینگونه امور از خوی حیوانیت بدتر و شباهت به یک نوع درندگی دارد!

و اگر امکان تهیه مکان مستقل برای هیچ یک از دو خانواده ، جهت عروس و داماد نیست ، قسمتی از منزل خود را در اختیار آنان قرار دهند ، و سعی داشته باشند زندگی شیرین آن هم در بهترین وقت ، که عشق آن دو نفر نسبت به هم موج می زند ، به کامشان تلخ نشود .

عروس در خانواده داماد ، امانت الهی است ، که با هزاران آرزو و با دل خوشی دست از زندگی قبل شسته و به زندگی جدید قدم گذاشته ، و داماد در خانواده عروس نعمت حق است ، که باید از این نعمت همچون فرزندان خودشان رعایت نمایند ، که اینگونه رعایت ها بنا بر آیات قرآن مجید و روایات عبادت است ، و اجر عبادت رضای حق و بهشت جاوید قیامت است .

پدر و مادر داماد ، و همچنین پدر و مادر عروس ، در ایام عروسی خودشان یا از دست اطرافیان و نزدیکان خیر و کرامت دیده و در جنب آنان زندگی را در ابتدای کار و در بهار جوانی شیرین تر از عسل گذراندند ، یا برعکس در آن موقعیتی که عروس و داماد باید شیرین ترین روزگار را می گذراندند ، از دست پدر شوهر و مادر شوهر و خواهر شوهر ، و از دست پدر و مادر عروس تلخی ها دیدند ، و رنج فراوان کشیدند ، در هر صورت امروز که خود عروس دار و داماددار شده اند ، خود را جای آن دو جوان بگذارند ، و حساب کنند که حفظ امنیت و آرامش آن دو ، و پرهیز از دخالت های بیجا در زندگی آن نوگلان تازه به هم رسیده چگونه صفا و صمیمیت و عشق و علاقه و دلبستگی را در فضای زندگی آنان حفظ می کند ، و زمینه می دهد که ایام را به کام بگذرانند ، و از مواهب الهی با شادی و خوشی بهره ببرند ، و بالعکس دخالتهای بیجا ، و بگومگوها ، و رو ترش کردنها ، و توقعات خارج از حدود ، و بدخلقی ها ، چگونه کام آنان را تلخ ، و از زندگی دلسرد ، و گاهی باعث به هم خوردن آرامش و امنیت ، و ایجاد کینه بین دو خانواده ، و درنتیجه آتش گرفتن بساط زندگی دو جوان بی گناه است .

یادم می آید که در اصول شریف کافی این روایت بسیار عالی را دیدم ، که وقتی حضرت آدم لحظات اول زندگی را در زمین شروع کرد ، امام ششم (علیه السلام) می فرماید اولین سخنی که در همان اولین لحظات حیات او ، حضرت حق به عنوان نصیحت ، و مایه و سرمایه برای یک زندگی پاک به وی فرمود این بود .

آنچه را برای خود می خواهی برای دیگران هم بخواه ، و آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم مپسند .

آری پدران و مادران داماد ، پدران و مادران عروس ، اطرافیان و بستگان عروس و داماد ، آنچه را در زندگی برای خود می پسندید ، برای آن دو نفر هم بپسندید ، و هر چه را برای خود نمی خواهید برای عروس و داماد هم نخواهید ، که این اصل اگر از طرف همه مردم ، نسبت به همگان رعایت شود ، مشکلی پیش نمی آید ، و مشکل پیش آمده هم به آسانی حل و فصل می شود .

اکنون به دو آیه از قرآن مجید در رابطه با ایام بارداری زن عنایت کنید :

<< و وصَّینا الانسان بوالدیه حملته أمّه وهناً علی وهن >>. [116]
ما سفارش پدر و مادر را به انسان نمودیم ، خصوصاً مادر که به او حامله شد و در آن مدت حاملگی دچار ناتوانی روی ناتوانی بود .

<< و وصَّینا الانسان بوالدیه احساناً ، حملته أمُّه کرهاً و وضعته کرهاً >>. [117]
و انسان را به احسان در حق پدر و مادر سفارش کردیم ، مادرش

نه ماه بار حمل را با رنج و زحمت تحمل کرد ، و با درد و مشقت هم او را به زمین گذاشت .

به نظر شما در این دوران سخت ، دوران ضعف روی ضعف ، دوران رنج و مشقّت ، و اضطراب و دلهره نباید از زن باردار حرمت نگاه داشت ، و تمام مسائل لازم را در حق او رعایت کرد ، رعایت حال او در درجه اول از نظر شرعی و عرفی و اخلاقی بر عهده شوهر و در مرحله بعد بر عهده تمام اطرافیان اوست ، تا سلامت مادر و طفل در رحم از نظر جسمی و روانی حفظ شود .

 

وظایف دوران بارداری

در این که دوران حمل برای هر زنی ناراحت کننده و کسالت آور است شکّی نیست ، مادرانی که رنج این دوران را چشیده اند و ناراحتی آن را دیده اند ، اگر به خاطر عشق فرزند نبود ، از حامله شدن دوباره می گریختند ، چه در این دوران دستگاههای مختلف بدن زن به فعالیت عجیبی می افتد .

بعضی از غدد مترشحه داخلی ، ترشحات فراوان تر دارند ، و سوخت و ساز بدن بیشتر و سریعتر می شود ، ولی اغلب به علت بی میلی های ظاهری یا تهوع های بیجا ، زن باردار نمی تواند غذا بخورد و خود را سالم نگهدارد .

عده ای از خانم ها نیز برای حفظ سلامت خود و جلوگیری از چاقی و یا بزرگ شدن جنین در شکمشان رژیم های مخصوص و سخت می گیرند و سعی می کنند در این دوران ، خود را از اغلب غذاهای لازم محروم سازند تاحتی الامکان وزنشان زیاد نشود ، و یا نوزاد خیلی رشد نکند ، که پوست شکم آنها خراب شود ، و چین بخورد ، یا موقع حمل ناراحتی ها را دو چندان سازد ، غافل از اینکه زن حامله باید در نظر بگیرد که از ابتدای حاملگی دیگر یک نفر نیست ، بلکه دو نفر است ، و در تمام دوران حمل لازم است رژیمی داشته باشد ، که سلامتی خود و فرزندش را تأمین کند ، نه این که از خودش پس از خاتمه حاملگی رگ و پوستی مانده باشد ، و نوزادش نیز به علت بی غذائی ضعیف و ناتوان به دنیا آید .

برای این که دوران حمل به راحتی بگذرد ، و زن باردار نه زیاد چاق شود که بیمار گردد ، و نه آنقدر لاغر بماند که نتواند بار حمل و رشد کودک را تحمل کند ، باید میزان غذای روزانه او را با دستور صحیح تعیین کرد ، و کالری مورد نیاز یومیه را با کمال دقت به او رساند .

در زنان حامله به علت ازدیاد ترشحات غدد مترشحه داخلی سوخت و ساز بدن سریعتر می شود ، لذا خودبخود اغذیه مصرفی بهتر و زودتر جذب می گردند ، و بنابراین اگر وجود جنین نبود ، زن فوراً چاق می شد ، ولی ازدیاد فعالیت فقط به علت وجود جنین است ، و بنابراین برای رشد سریع اوست ، و در صورت کسر تغذیه بدن مادر ، مجبور است از ذخائر سابق که در کبد و مغز استخوان و سایر نقاط بدن مادر مانده استفاده کند و کسری خود راجبران نماید .

کودک در رحم برای تشکیلات مختلف وجود خود احتیاج به موادّ آهکی و آهنی دارد ، و برابر یک مثل مشهور ، عقیده دارند که نوزاد خود را از آهن و کلسیم می سازد .

آهن برای ساختمان خون نوزاد مورد نیاز است و بدون آن هموگلوبین که هسته اولیه گلبولهای خون است ساخته نخواهد شد ، و نوزاد مجبور است از آهن ذخیره مادر مصرف کند ، لذا مادر به تدریج کم خون می شود ، و بدون تردید نوزاد نیز پس از ولادت کم خون خواهد بود .

برای اینکه مادر ، خوب بتواند آهن مورد نیاز خود و نوزادش را تأمین کند ، باید روزانه مقدار لازم حبوبات مثل لوبیا ، باقلا ، عدس ، و یا سایر اغذیه آهن دار مثل جگر سیاه ، گوشت ، و بالاخره میوه های آهن دار مثل سیب ، انگور ، خرما و امثال آنها را مصرف کند .

مواد آهکی اولین سنگ بنای ساختمان بدن نوزاد هستند ، چه نوزاد برای تشکیلات استخوانی خود در دوران زندگی داخل رحم ، لااقل به 40 50 گرم مواد آهکی نیازمند است و مادر باید این مقدار کلسیم را به تدریج همراه غذای روزانه بخورد ، تا به مصرف استخوان بندی جنین برسد ، و در غیر این صورت جنینی که برای تشکیلات خود احتیاج به مواد آهکی دارد سعی می کند ، از کلسیم موجود در بدن مادر استفاده کند ، لذا مادر به تدریج استخوانهایش سست می شود ، دندانهایش کرم خورده می گردد ، موهای سرش می ریزد ، و روز به روز به طرف ضعف و ناتوانی می رود .

مواد آهکی را به صورت لبنیات و اقسام مختلف آن مثل شیر ، پنیر ، و ماست ، و سرشیر و یا حبوبات مثل گندم و جو یا میوه ها مانند گلابی و سیب و امثال اینها می توان به مادر خورانید و از این راه به تغذیه جنین و رشد او کمک کرد . [118]

اسلام عزیز جهت حفظ سلامت مادر در دوران بارداری ، و رشد جنین از جهت جسم و عقل ، و زیبا ازکاردرآمدن کودک در رحم دستورات خاص دیگری در تغذیه مادر ، و تغذیه طفل پس از ولادت دارد ، که آنها را در کتب مربوطه مطالعه کنید .

نوع لباس ، رنگ لباس ، کفش ، رفت و آمد مادر ، رفت و آمد افراد محرم و نامحرم در خانه در ایام بارداری زن ، و آنچه که باید در آن دقت شود ، مسائلی است که فرهنگ پاک حق نسبت به آن راهنمائی دارد .

مادر در ایام حمل ، اگر از ذکر خدا ، شرکت در مجالس الهی ، خواندن قرآن ، توجه به واجبات ، حفظ آرامش غفلت نورزد ، در روان و مغز کودک ، و رشد روحی و معنوی او اثر بسزائی دارد .

خودِ بارداری در آئین الهی نوعی عبادت ، و ثوابی عظیم بر آن مترتب است .

رسول حق (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود :

<< ذبَلی اِذا حَمَلَتِ الْمَرْأَهُ کانَتْ بِمَنْزِلَهِ الصّائِمِ الْقائِمِ الْمُجاهِدِ بِنَفْسِهِ وَ مالِهِ فی سَبیلِ اللّهِ . . . >>[119]
آری وقتی زن حامله می شود ، به منزله انسان روزه دار ، شب بیدار برای عبادت ، و مجاهد به جان و مال و در راه خدا است .

البته زن و مرد با رضایت یکدیگر می توانند خود را از بچه دار شدن معاف کنند ، ولی با این کار تجارت بسیار پرسودی را از دست خواهند داد ، و در مسئله بچه دار شدن هم نباید بی قید و شرط زیست ، بلکه لازم است توان و تحمل روحی و بدنی ، و حوصله و استقامت خود را نسبت به تربیت اولاد و توجه به او ، و به عهده گرفتن مخارجش ملاحظه کرد ، مبادا تعداد اولاد به اندازه ای شود ، که پدر و مادر از عهده رعایت آنها برنیایند ، و خدای ناخواسته افرادی بار آیند ، که مردم از دست آنان بر پدر و مادرشان نفرین کنند .

 

وضع حمل

لحظات ولادت طفل گرچه برای مادر در درجه اول و سپس پدر ، و در مرحله بعد برای اطرافیان بسیار شیرین است ، ولی از سخت ترین لحظات عمر زن به حساب می آید ، چه آنکه درد شدید ، و رنج سنگین ، و مشقت فوق العاده ای را باید برای به زمین گذاردن طفل تحمل کند .

این تحمل برای او عبادتی بزرگ و اجر و ثوابش به فرموده معصومین بسیار سنگین است .

رسول حق (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود :

<< فَاِذا وَضَعَتْ کانَ لَها مِنَ الاَْجْرِ ما لا تَدْری ما هُوَ لِعِظَمِهِ >>. [120]
زمانی که حمل خود را به دنیا آورد ، برای او اجری است ، که عظمت و بزرگیش قابل درک نیست!

امام صادق (علیه السلام) فرمود :

<< اَلنُّفَساءُ تُبْعَثُ مِنْ قَبْرِها بِغَیْرِ حِساب لاَِنَّها ماتَتْ فی غَمِّ نِفاسِها >>.
زنی که به وقت وضع حمل از دنیا برود ، برای او در قیامت هیچ حسابی نیست ، زیرا در غم به دنیا آوردن فرزند از دنیا رفته!

رسول حق (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود :

به محض فارغ شدن زن به او خرما بدهید ، که خداوند به مریم کبری به وقت وضع حمل دستور داد خرما بخورد ، هفت عدد خرما از خرمای مدینه اگر نبود از خرمای شهرهای خودتان که خداوند فرموده : به عزت و جلال و عظمت و رفعتم ، اگر زن روز زائیدن طفل خرما بخورد در صورتی که فرزندش پسر باشد ، بردبار و در صورتی که دختر باشد نیز بردبار خواهد شد . [121]

مسئله زایمان ، اطاق زایمان ، قابله ، افرادی که در آن وقت جمع هستند ، به شدت مورد توجه اسلام قرار گرفته ، تا بهداشت تن و روان مادر و نوزاد به طور کامل رعایت شود .

 

لباس نوزاد

زمانی که حضرت مجتبی(علیه السلام) به دنیا آمد رسول حق (صلی الله علیه وآله وسلم) به دست اندرکاران امور خانه فرمود او را در لباس سپید بپوشانند ، بر اثر بی توجهی ، کودک را در لباس زرد پوشاندند و به دست پیامبر بزرگوار دادند ، حضرت او را گرفت و بوسید ، و زبان در دهانش گذاشت ، و لب او را مکید ، سپس فرمود ، به شما نگفتم او را در لباس سپید بپوشانید ؟ آنگاه لباس سپید خواست ، و عزیزش را با آن پوشاند ، و لباس زرد را به کناری انداخت ، سپس به گوش راستش اذان، و به گوش چپش اقامه گفت و او را حسن نامید ، و همین برنامه ها را در ولادت حضرت حسین (علیه السلام) بکار گرفت . [122]

 

اولین غذای نوزاد

کلینی بزرگوار ، صاحب کتاب شریف کافی در روایتی نقل می کند :

<< حَنِّکُوا اَوْلادَکُمْ بِماءِ الْفُراتِ وَ بِتُرْبَهِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ ، فَاِنْ لَمْ یَکُنْ ، فَبِماءِ السَّماءِ >>. [123]
کام کودک خود را به آب فرات و تربت قبر حسین (علیه السلام) بردارید ، اگر نبود ، با آب آسمان کامش را بردارید .

 

اذان و اقامه

می گویند اولین عضوی که از نوزاد کار خود را شروع می کند گوش اوست ، قرآن برای گوش جایگاه ویژه ای قائل شده .

گوش در همان لحظات اول ولادت می شنود ، و مغز شنیده را می گیرد و در خود حفظ می کند .

صدا در مشاعر طفل اثر می گذارد ، خانه باید از صدای ناباب و حرام ، و آلوده پاک باشد ، وگرنه کودک را از نظر فکری و روانی آلوده می کند .

شیوه رسول خدا و امامان معصوم اذان گفتن و اقامه در لحظات اول تولد ، در گوش راست و چپ نوزاد بود .

آوای توحید ، نبوت ، امامت ، و زمزمه شتاب به سوی فلاح ، و نماز باید گوش کودک را نوازش بدهد ، تا زندگی و حیات را با این واقعیات شروع ، و با آنها ختم کند ، مسلمان به دنیا وارد گردد ، و مسلمان از دنیا برود .

نگوئید یک روزه است ، نمی فهمد ، نمی بیند ، شعورش نمی رسد ، و قدرت گیرندگی ندارد ، که همه اینها را به صورتی نو ، فعال ، قوی ، پرقدرت دارا می باشد .

از استاد محیط طباطبائی که خدایش رحمت نماید ، شنیدم : دختری بیست و سه ساله ،اهل امریکا ، دچار بیماری مغزی شد ، او را عمل کردند ، اوائل بهوش آمدن زمزمهوار سرودی مذهبی ولی با لهجه فرانسوی از او شنیده شد ، پدر و مادر او غرق تعجب شدند ، طبیب علت تعجب را پرسید ، گفتند دختر ما یک کلمه فرانسه بلد نیست ، کتاب به زبان فرانسه ندارد ، دوست فرانسوی در زندگی او نیست ، که ناگهان مادر آن دختر معمّا را حل کرد .

دخترم سه ماهه بود ، تعدادی از فراریان فرانسوی جنگ دوم جهانی به امریکا آمدند ، در میان آنان خانمی بود دارای شغل پرستاری ، و متعصب در آئین کلیسا ، در همسایگی ما منزل گرفت ، گاهی به خانه ما می آمد ، کودک را به آغوش می کشید ، و برای آرام کردن او از گریه برایش زمزمه می کرد ، معلوم بود آنچه را زمزمه می کند ، رنگ مذهبی دارد ، از آن روز ، نقش این سرود در مغز بچه ماند ، در 23 سالگی به وقت بهوش آمدن نقش سرود از مغز به زبان آمد ، و بدون اختیار بر زبان جاری شد!

پس اذان و اقامه در لحظات اول تولد ، و تلقین در دقائق اول مرگ بی اثر نیست ، که گوش اولین عضوی است که بکار می افتد ، و آخرین عضوی است که از کار می افتد!

 

به هنگام ولادت کودک این آداب را رعایت کنید

معصوم (علیه السلام) به نقل صاحب مکارم الاخلاق فرمود : هفت خصلت به وقت ولادت کودک سنت است :

مقدم ترین آنها نامگذاری است ، تراشیدن سر ، صدقه دادن به وزن موی تراشیده شده ، عقیقه، آغشته کردن سر کودک به زعفران ، پاک نمودن او به ختنه ، خوراندن عقیقه به همسایگان . [124]

امام صادق (علیه السلام) عقیقه کردن را مستحب بسیار مؤکّد دانسته ، تا جائی که نسبت به آن لفظ واجب را استعمال کرده است .

<< اَلْعَقیقَهُ واجِبَهٌ >>. [125]

از حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) در رابطه با ختنه سئوال شد ، فرمودند : ختنه در روز هفتم ولادت کودک از سنت است . [126]

 

شیر مادر

شیر دادن مادر به طفل به مدت دو سال مسئله ای است که در کتاب خدا قرآن مجید مطرح است .

<< وَ الوالداتُ یُرضِعنَ اولادهنَّ حَولینِ کاملینِ . . . >>[127]

<< وَ فصاله فی عامَینِ >>. [128]

آری ، روزی کودک در سینه مادر است ، و مادر به خاطر جهات شخصی ، یا خیالات خام ، یا حفظ بعضی از امور جسمی حق ندارد طفل را از روزی خدا داده محروم کند ، و او را به شیر خشک ، و به شیر حیوان و اموری از این قبیل حواله دهد .

باید دانست بهترین عامل برای وادار کردن پستان به ترشح شیر مکیدن طفل است ، و هیچ داروئی بهتر از مکیدن طفل نمی تواند پستان را به ترشح وادارد .

از شروع مکیدن ترشح شیر کم کم منظم می شود ، و حالت عمومی مادر رو به بهبود می رود .

شیری که از پستان زن ترشح می شود شامل 6/1 گرم درصد مواد آلبومینوئیدی ، 4% مواد چربی و 8/3 گرم درصد قند و اندکی املاح و ویتامین است ، که این ترکیب در هیچ ماده ای در جهان یافت نمی شود ، تنها سینه مادر است که به اراده حق توان ساختن چنین غذائی را برای مهمان تازهوارد دارد!

ترکیب شیر حیوانات اندکی با این ترکیب فرق دارد ، بدین معنی در حیواناتی که رشدشان سریعتر است مانند گوساله مقدار ، آلبومینوئید شیرشان بیشتر است و بالعکس .

در ماههای مختلف شیردادن ترکیبات شیر زن همیشه در تغییر است ، به قسمی که قند و چربی آن روز به روز رو به نقصان است و اما مواد آلبومینوئیدی آن رو به ترقّی است .

مکیدن طفل علاوه بر اینکه او را سیر می کند و وسیله ادامه حیاتش می شود ، سبب ازدیاد ترشح و به کار انداختن غدد پستان نیز می گردد .

تعداد دفعات شیر دادن در پانزده روز اول تولد هفت مرتبه در روز است که از ساعت 6 صبح شروع و به فاصله سه ساعت یک دفعه تا 12 شب ادامه می یابد و طفل در پانزده روز اول زندگی از ساعت 12 شب تا 6 صبح را باید استراحت کند ، پس از پانزده روز لازم است تعداد دفعات شیر دادن را به شش مرتبه در روز تقلیل داد ، یعنی ساعت 9 شب بچه را از شیر گرفت و وادار به خواب کرد ، تا هم مادر استراحت کند و هم دستگاه گوارش کودک بتواند خود را برای گوارش بعدی آماده کند .

مادر در هر دفعه شیر خوردن طفل باید دقت کند کودک خود را خوب سیر کند ، و این امر با اندکی حوصله و صبر قابل اجرا است ، پس از سیر شدن طفل ، او را به پهلوی راست بخواباند و به دنبال کار روزمره خود برود .

کودکی که پس از هر بار شیر خوردن به راحتی می خوابد و بی تابی نمی کند ، و به خصوص با آزمایش وزن 25 تا 30 گرم بر وزنش افزوده می شود ، کودک سالمی است و از داشتن چنین فرزندی باید کاملاً خوشحال بود . [129]

رسول خدا با کثرت کار ، توجهی مخصوص به وضع شیر فرزندان داشت ، به خانه فاطمه زهرا (علیها السلام) می آمد ، انگشت سبابه به دهان حسین (علیه السلام) می گذاشت ، با مکیدن او اشتهای او را امتحان می کرد تا اگر اشتهای صادق است مادر به او شیر بدهد ، اگرکاذب است محض گریه و ناآرامی برای ساکت کردن طفل به او شیر ندهد ، زیراشیر روی شیر بیماری تخمه می آورد ، و دستگاه گوارش کودک را تنبل ، و در نتیجه در تمام وجود طفل اثر منفی می گذارد ، و او را خمود ، سست و ضعیف بار می آورد .

رسول حق (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود :

<< لَیْسَ لِلصَّبِیِّ لَبَنٌ خَیْرٌ مِنْ لَبَنِ أُمِّهِ >>. [130]
برای کودک شیری بهتر از شیر مادر نیست .

این جمله قرنهاقبل ، از رسول گرامی اسلام صادرشده ، حقیقتی است که دانشمندان بزرگ تازه به آن پی برده اند ، درتحقیقات دانشمندان غرب ، غربی که اکثر خانواده هایش کودک خودرابه شیرخوارگاه می سپارند ، تاباشیر مصنوعی بزرگ شود آمده:که شیری و غذائی برای کودک بهتر و سودمندتر از شیر مادر نیست .

اگر مادر شیر نداشته باشد ، که کم اتفاق می افتد ، روایات تأکید فراوان دارند ، در انتخاب دایه کمال دقت را به خرج دهید ، که شیر در جسم و جان و فکر کودک ، فوق العاده مؤثر است .

در روایات آمده که از انتخاب دایه بدکاره ، روانی ، احمق ، کم دید ، یهودیه ، نصرانیه ، مجوسیه ، مشروبخوار بپرهیزید ، که وضع اینان از طریق شیر به کودک منتقل می شود . [131]

امانکته بسیار مهم درمسئله شیردادن ثواب آن است که انسان راشگفت زده می کند .

رسول حق در پاسخ سخن امّ سلمه که گفت مردان تمام خیر را می برند ، زنان بیچاره چه کنند ؟ فرمود :

ایام حاملگی ثوابش ثواب روزه و عبادت شبانه ، و جهاد با مال و جان در راه خدا است ، زائیدن به اندازه ای بهره الهی دارد که احدی را قدرت آگاهی بر آن نیست اما شیر دادن : به هر مرتبه که طفل سینه مادر را می مکد ، معادل ثواب آزاد کردن یک برده از اولاد حضرت اسماعیل در نامه عمل زن شیرده نوشته می شود ، و چون از شیر دادن فارغ شود فرشته ای کریم بر پهلوی زن می زند و می گوید : عملت را از سر بگیر ، که آمرزیده شده ای!![132]

مادران لازم است به نکته ای که در شیردادن ، امام صادق (علیه السلام) به آن توجه داده اند عنایت کنند ، حضرت به زنی به نام ام اسحاق فرمودند :

<< لا تُرْضِعیهِ مِنْ ثَدْی واحِد وَ اَرْضِعیهِ مِنْ کِلَیْهِما یَکُونُ اَحَدُهُما طَعاماً وَ الاْخَرُ شَراباً >>.
از یک پستان شیر مده ، از هر دو پستان کودک را تغذیه کن ، که یکی برای اوغذا و دیگری به منزله نوشیدنی است!

 

نامگذاری

گروهی تصور می کنند نامگذاری امری عادی و معمولی است ، و به هر نامی که بخواهند مانعی ندارد کودک را نامگذاری کنند ، ولی اینطور نیست ، نامگذاری امری بسیار مهم ، و دارای اثر در مشاعر کودک ، و آینده اوست ، به همین خاطر باب مفصّلی در روایات اختصاص به این معنا پیدا کرده .

امام هفتم (علیه السلام) فرمود :

<< اَوَّلُ ما یَبِرُّ الرَّجُلُ وَلَدَهُ اَنْ یُسَمِّیَهُ بِاِسْم حَسَن ، فَلْیُحْسِنْ اَحَدُکُمْ اِسْمَ وَلَدِهِ >>. [133]
اول نیکی مرد نسبت به فرزندش این است که او را به نام نیک نامگذاری کند ، بر هر کدام از شما لازم است برای فرزندش نام نیک انتخاب کند .

رسول حق (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود :

نامهای خود را نیکو انتخاب کنید ، که روز قیامت به همان نامها خوانده می شوید . [134]

راوی می گوید خدمت حضرت صادق (علیه السلام) رسیدم کنار گهواره موسی بن جعفر بود ، نشستم تا حضرت از برخوردش با کودک فارغ شد ، مرا خواست ، به حضرت سلام کردم ، جواب داد ، سپس سر من فریاد کشید و فرمود : الآن برو و نامی که برای فرزندت دیروز انتخاب کردی عوض کن .

همانا اسمی است که حضرت حق آن را دشمن دارد ، واقعیتی بود ، برای من دختری متولد شده بود که نامش را حمیرا گذارده بودم ، به دستور حضرت برگشتم و نام او را تغییر دادم . [135]

حضرت صادق (علیه السلام) از پدرانش روایت می کند :

<< اِنَّ رَسُولَ اللّهِ کانَ یُغَیِّرُ الاَْسْماءَ الْقَبیحَهَ فِی الرِّجالِ وَ الْبُلْدانِ >>.[136]
همانا رسول خدا اسماء زشت انسانها و شهرها را تغییر می دادند .

حضرت باقر (علیه السلام) فرمود :

<< اَصْدَقُ الاَْسْماءِ ما سُمِّیَ بِالعُبُودِیَّهِ وَ اَفْضَلُها اَسْماءُ الاَْنْبِیاءِ >>. [137]
صادق ترین نامها ، نامهائی است که بوی بندگی حق دارد ، و برترین نامها برای فرزندان شما نام انبیاء است .

موسی بن جعفر (علیهما السلام) فرمود :

<< لا یَدْخُلُ الْفَقْرُ بَیْتاً فیهِ اَسْمُ مُحَمَّد اَوْ اَحْمَدَ اَوْ عَلِیٍّ اَوِ الحَسَنِ اَوِ الحُسَیْنِ اَوْ جَعْفَر اَوْ طالِب اَوْ عَبْدِاللّهِ اَوْ فاطِمَهَ مِنَ النِّساءِ >>. [138]
در خانه ای که نام پسران ، محمد یا احمد یا علی یا حسن و حسین و جعفر و طالب و عبداللّه و نام دختران فاطمه باشد ، فقر داخل نمی گردد .

اگر نامی غیر از نام انبیاء یا امامان یا مادران انبیاء و ائمه به روی فرزندان شماست ، برای جلب رضای حق و خوشنودی انبیاء و امامان عوض کنید ، مبادا که در قیامت فرزندان شما به خاطر نامهای زشتی که یادآور زشتی های قهرمانان گناه و آلودگی است دارند ، از شما شکایت کنند .

 

پی نوشتها

[1]-بحار ، ج 13 ، ص 21 .

[2]-میزان الحکمه ، ج 3 ، ص 56 58 .

[3]-همان مدرک .

[4]-همان مدرک .

[5]-همان مدرک .

[6]-میزان الحکمه ، ج 3 ، ص 59 62 .

[7]-همان مدرک .

[8]-همان مدرک .

[9]-همان مدرک .

[10]-میزان الحکمه ، ج 3 ، ص 63 .

[11]-انعام/162 .

[12]-وسائل ، ج 20 ، ص 168 .

[13]-این تعبیر لطیف درباره زن که نشانگر عنایت و رحمت خاص خدا به اوست ، در روایت بسیار مهمّی درجلد 20 1 . htmوسائل ، ص 13 ، چاپ آل البیت در رابطه با ازدواج آدم و حوا آمده .

[14]-وسائل ، ج 20 ، ص 163 ، چاپ آل البیت .

[15]-آل عمران/57 .

[16]-لقمان/11 .

[17]-میزان الحکمه ، ج 5 ، ص 596 .

[18]-میزان الحکمه ، ج 5 ، ص 595 596 .

[19]-همان مدرک .

[20]-میزان الحکمه ، ج 5 ، ص 599 600 .

[21]-همان مدرک .

[22]-توبه/71 .

[23]-بقره/180 .

[24]-بقره/201 .

[25]-بحار ، ج 71 ، ص 383 .

[26]-میزان الحکمه ، ج 9 ، ص 277 278 .

[27]-همان مدرک .

[28]-همان مدرک .

[29]-بقره/168 169 .

[30]-بحار ، ج 5 ، ص 147 .

[31]-میزان الحکمه ، ج 4 ، ص 123 .

[32]-بحار ، ج 103 ، ص 7 9 ; میزان الحکمه ، ج 4 ، ص 119 .

[33]-همان مدرک .

[34]-همان مدرک .

[35]-همان مدرک .

[36]-همان مدرک .

[37]-بحار ، ج 78 ، ص 339 .

[38]-وسائل ، ج 12 ، ص 11 .

[39]-بحار ، ج 103 ، ص 7 .

[40]-بحار ، ج 103 ، ص 2 .

[41]-میزان الحکمه ، ج 4 ، ص 119 .

[42]-نهج البلاغه ، خطبه 91 .

[43]-بحار ، ج 77 ، ص 389 .

[44]-میزان الحکمه ، ج 4 ، ص 117 .

[45]-بحار ، ج 74 ، ص 395 .

[46]-بحار ، ج 75 ، ص 172 .

[47]-بحار ، ج 69 ، ص 407 .

[48]-بحار ، ج 74 ، ص 81 .

[49]-بحار ، ج 71 ، ص 396 .

[50]-بحار ، ج 78 ، ص 60 .

[51]-بحار ، ج 76 ، ص 60 .

[52]-بحار ، ج 66 ، ص 15 .

[53]-بحار ، ج 103 ، ص 21 .

[54]-بحار ، ج 103 ، ص 11 .

[55]-میزان الحکمه ، ج 9 ، ص 308

.

[56]-بحار ، ج 7 ، ص 197 .

[57]-بحار ، ج 103 ، ص 6 .

[58]-بقره/222 .

[59]-میزان الحکمه ، ج اول ، ص 540 541 .

[60]-همان مدرک .

[61]-همان مدرک .

[62]-همان مدرک .

[63]- همان مدرک .

[64]-بحار ، ج 6 ، ص 35 36 .

[65]-همان مدرک .

[66]-برگرفته ای مختصر از مقاله ای مفصل در المیزان ، ج 2 ، ص 247 250 .

[67]-ملک/10 .

[68]-بحار ، ج 1 ، ص 131 .

[69]-میزان الحکمه ، ج 6 ، ص 419 .

[70]-همان مدرک .

[71]-غرر الحکم ، باب عقل .

[72]-بحار ، ج 77 ، ص 158 .

[73]-کافی ، ج 1 ، ص 26 .

[74]-بحار ، ج 77 ، ص 147 .

[75]-بحار ، ج 78 ، ص 141 .

[76]-بحار ، ج 74 ، ص 189 .

[77]-میزان الحکمه ، ج 2 ، ص 63 .

[78]-همان مدرک .

[79]-همان مدرک .

[80]-بحار ، ج 92 ، ص 17 .

[81]-میزان الحکمه ، ج 8 ، ص 67 69 .

[82]-همان مدرک .

[83]-همان مدرک .

[84]-نهج البلاغه ، خطبه 176 .

[85]-بحار ، ج 92 ، ص 19 .

[86]-همان مدرک ، ص 189 .

[87]-نهج البلاغه ، خطبه 147 .

[88]-خلاصه ای از آیات نبوت در قرآن مجید .

[89]-طه/132 .

[90]-مریم/55 .

[91]-ابراهیم/40 .

[92]-بحار ، ج 77 ، ص 77 .

[93]-بحار ، ج 69 ، ص 406 .

[94]-بحار ، ج 82 ، ص 209 .

[95]-عنکبوت/45 .

[96]-مدّثر/43 بحار ، ج 83 ، ص 9 19 .

[97]-وسائل ، چاپ آل البیت ، ج 16 ، ص 338 .

[98]-تحریم/6 .

[99]-بقره/174 .

[100]-نساء/10 .

[101]-تکویر/6 .

[102]-ابراهیم/48 .

[103]-تحریم/ 6 .

[104]-اعلی/13 .

[105]-نجم/ 14 15 .

[106]-آل عمران/133 .

[107]-بحار ، ج 21 ، ص 361 .

[108]-نساء/19 .

[109]-بقره/228 .

[110]-احزاب/50 .

[111]-وسائل ، ج 20 ، ص 180 ، چاپ آل البیت .

[112]-بحار ، ج 103 ، ص 249 .

[113]- حجر/92 93 .

[114]-صافات/24 .

[115]-اسرا/36 .

[116]-لقمان/14 .

[117]-احقاف/15 .

[118]-راهنمای مادر/6 .

[119]-بحار ، ج 101 ، ص 106 .

[120]-بحار ، ج 101 ، ص 106 107 .

[121]-بحار ، ج 101 ، ص 116 .

[122]-وسائل ، ج 21 ، ص 409 .

[123]-وسائل ، ج 21 ، ص 407 .

[124]-وسائل ، ج 21 ، ص 411 413 .

[125]-همان مدرک .

[126]-وسائل ، ج 21 ، ص 439 .

[127]-بقره/233 .

[128]-لقمان/14 .

[129]-راهنمای مادر/30 .

[130]-بحار ، ج 103 ، ص 323 .

[131]-بحار ، ج 103 ، باب رضاع; وسائل ، ج 15 ، باب رضاع .

[132]-وسائل آل البیت ، ج 21 ، ص 451 .

[133]-وسائل ، ج 21 ، ص 389 .

[134]-همان مدرک .

[135]-وسائل ، ج 21 ، ص 389 .

[136]-وسائل ، ج 21 ، ص 390 391 .

[137]-همان مدرک .

[138]-وسائل ، ج 21 ، ص 396 .

 

Share