همسفر با راد مرد دانش و هدایت

سفری مبارک

... امسال یعنی سال 1384 هجری قمری موفق شدیم از کشور جمهوری عربی سوریه دیدار کنیم. ما چهار ماه در آن کشور بودیم، در این مدت از کتابخانه های ارزشمند آن کشور بهره بردیم.

این کتابخانه ها دارای آثار نفیس، گران بها و کم نظیری از میراث علمی اسلامی بودند و کتاب های مخطوطی داشتند که به دست نوشت مردان علم و فضیلت و ادب، حافظان حدیث و پیشوایان فقه و تفسیر نگاشته شده بود.

دیدار با دانشمندان

در این میان، با دانشمندان و استادان آن دیار نیز دیدار داشتیم اخلاق پسندیده، منش ها و خُلق و خوی نیکوی آنان برای همیشه فراموش نشدنی است و همواره ما از آنان سپاسگزاریم.

در این سفر مدّت بیست و دو روز در شهر حلب بودیم. در طول این سفر، تا پاسی از شب در محفلی که از طرف استادان، رجال شناسان و رهبران دینی و علمی تشکیل می یافت، شرکت می جستیم.

ما در این محفل به پرسش های دینی پاسخ می دادیم. بحث های علمی مهم و سودمندی مطرح می شد که به طور کامل در پیرامون آنها، گفت و گو می کردیم و گاهی بحث ما از ساعت 8 شب آغاز می شد و تا ساعت 1 بعد از نیمه شب یا بیشتر به درازا می کشید.

طرح چند پرسش

روزی همراه استاد فاضل، آقای شیخ محمّد سعید دحدوح، پیشنماز مسجد نوحیه- که خدا او را از پاداش علم و دین بهره مند سازد- به دیدن کتابخانه ی ملی آن شهر رفتیم. پس از ورود، در اتاق مدیر استقرار یافتیم . مطالعه ی فهرست های کتابخانه چنان مرا سرگرم نمود که از سخن با دیگران غافل گشتم.

ناگاه استاد چهار شانه و تنومندی وارد شد و در سمت راست شیخ سعید، روی صندلی نشست و با وی آهسته به گفت و گو پرداخت.

من سر گرم کار خود بودم، اما در ضمن، شنیدم که شیخ به او گفت: اشکال خود را به عرض دانشمند والا مقام برسان.

وی در پاسخ گفت: ایشان مشغول مطالعه هستند.

ناگاه شیخ دانشمند جناب آقای سعید به من رو کرد و گفت: دانشمند والا مقام! این استاد اشکالی دارد و علاقه مند است آن را با جناب عالی در میان گذارد و شما اشکال او را حل کنید.

من با او سلام و احوالپرسی نمودم. سپس او را نزد خودم فراخواندم. شیخ سعید نیز نزد ما آمد. آن گاه استاد، اشکال خود را در قالب چند پرسش این گونه مطرح کرد:

همواره در ذهن من پرسش هایی است که تا کنون نتوانسته ام آن ها را حل کنم:

1. چرا شیعیان با داشتن دانشمندان بزرگی چون شما، درباره ی اهل بیت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) غلوّ می کنند؟

در صورتی که همه ی مسلمانان به علی و فرزندان او مهر می ورزند. ما نیز به آن بزرگواران مهر می ورزیم.

2. چرا شیعیان مجالس سوگواری برای اهل بیت (علیهم السلام) برپا می کنند؟

چرا هنوز هر روز طبق این عادت دیرینه برای اهل بیت(علیهم السلام)، مجالس جشن برگزار می نمایند؟

این چه شیوه ای است که هنوز حسین حسین می گویند؟

3. چرا شیعیان با تربت کربلا، عبادت می کنند و سجده بر آن را لازم و واجب می دانند؟

پاسخ به پرسش ها و انگیزه نگارش

در حقیقت، این ها پرسش های استاد به تنهایی نبود؛ چرا که ما تا آن روز از مردم سوریه چنین پرسش ها و نظیر آنها را فراوان شنیده بودیم.

برای ما مسلّم می شد که این گونه شبهه ها را دست جنایت پیشه شیطان ها القا کرده بود تا در صفوف مسلمانان تفرقه ایجاد شود و وحدت کلمه ی آنان از بین برود.

بدیهی است که این گونه شبهه ها از نادانی مردم پدید می آید، آن گاه به تدریج در میان آنان نفوذ می کند و منتشر می گردد و افرادی ستم پیشه و نادان، از روی نادانی آن ها را هم چون آرا و معتقدات صحیح دینی، حقیقت می پندارند.

از این رو لازم دانستیم که برای پاسخ به درخواست گروهی از برادران دینی، نوشتار جداگانه ای در این موضوع بنگاریم که پرسش های یاد شده و نظایر آن را با بیانی کافی پاسخ بگوید؛

این گونه شبهه ها را حلّ کند؛

امّت اسلام را به حقیقت آن مسائل، رهنمون باشد؛

و پرده های ابهام را از روی مسائل اعتقادی کنار بزند به گونه ای که حقیقت برای همگان روشن گردد و برای هر پرسش گری، پاسخ قانع کننده ای باشد.

البته ما هر گاه مطالب این کتاب را به صورت رو در رو مطرح می کردیم، شاهد بودیم که همه ی شنوندگان قانع می شدند و به بهترین وجه می پذیرفتند.

آری، بندگان خدا همین گونه هستند که قرآن کریم می فرماید:

((فَبَشِّرْ عِبَادِ*الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئکَ الَّذِینَ هَدَئهُمُ اللَّهُ وَ أُوْلَئکَ هُمْ أُوْلُواْ الْأَلْبَابِ))؛(1)

پس به بندگان من مژده بده؛ همان هایی که سخنان را می شنوند و از بهترین آنها پیروی می کنند . آنان کسانی هستند که خداوند هدایتشان کرده و همان ها خردمندانند.


1- سوره زمر آیه های 17و 18.

اینک به این سه پرسش؛ در واقع سه شبهه طرح شده، در سه بخش جداگانه پاسخ می دهیم.

Share