252. آیه (نقش دوستان خانوادگی در سرنوشت انسان)
وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلی یَدَیْهِ یَقُولُ یا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبیلاً
و به خاطر بیاور روزی را که ظالم دست خویش را از شدت حسرت به دندان میگزد و میگوید:
ای کاش با رسول خدا راهی برگزیده بودم. (27 / فرقان)
شرح آیه از تفسیر نمونه
«یَعَضُّ» از ماده «عَضّ» به معنی گاز گرفتن با دندان است و معمولاً این تعبیر در مورد کسانی که از شدت حسرت و تأسف ناراحتند به کار میرود، چنان که در فارسی نیز ضربالمثل است که فلان کس «انگشت حسرت به دندان میگزید» (ولی در عرب به جای انگشت، دست گفته میشود). به راستی آن روز را باید «یَوْم الْحَسَرةِ» گفت، چنان که در قرآن از روز قیامت نیز به همین عنوان یاد شده است (39 / مریم) چرا که افراد خطاکار خود را در برابر یک زندگی جاویدان در بدترین شرایط میبینند، در حالی که میتوانستند با چند روز صبر و شکیبایی و مبارزه با نفس و جهاد و ایثار، آن را به یک زندگی پرافتخار و سعادتبخش مبدّل سازند. حتی برای نیکوکاران هم روز تأسف است، تأسف از این که چرا بیشتر از این نیکی نکردند؟
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
شأن نزول
در شأن نزول و داستان فرود آیه مورد بحث دو روایت آوردهاند که بدین صورت است:
1 «اِبْن عَبّاس» آورده است که این روایت در مورد «عُقْبة بن أبی مُعَیْط» و «اُبَیّ بن خَلَف»، دو تن از سرکردگان شرک و استبداد فرود آمد، چرا که آن دو که با یکدیگر دوستی دیرین داشتند هماره در تصمیم بر کاری بزرگ، با هم به و تبادل نظر میپرداختند و خشنودی و رضایت خاطر یکدیگر را بر حق و عدالت ترجیح میدادند که یکبار جریانی این گونه اتفاق افتاد:
«عُقْبَة» هرگاه از سفری طولانی باز میگشت، سرکردگان قوم را به میهمانی فرا میخواند، از این رو در بازگشت از یک سفر طولانی آنان را فرا خواند و آن بار پیشوای گرانقدر توحید پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله را نیز دعوت کرد.
آن حضرت با این اندیشه که فرصت خوبی برای دعوت و پیامرسانی خواهد داشت، به آن میهمانی رفت و زمانی که غذا آماده شد، فرمود:
«عُقْبة»!
او پاسخ داد: بفرمایید ای محمد صلی الله علیه و آله!
حضرت فرمود:
تا هنگامی که به یکتایی خدا و رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله و آسمانی بودن پیام او گواهی ندهی، من از غذای تو نخواهم خورد.
او که با وجود شرکگرایی و بیدادگریاش گاه و بیگاه نزد پیامبر صلی الله علیه و آله میآمد و به همین دلیل هم آن حضرت را دعوت کرده بود، گفت:
گواهی خواهم داد.
فرمود:
پس گواهی بده!
و او بر یکتایی خدا و رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله گواهی داد.
این خبر داغ به سرعت به گوش دوست و همپیمان وی، «اُبَیّ بن خَلَف» که آن روز حضور نداشت رسید و او پس از رساندن خویش به دوست خود، گفت:
آیا به راستی تو هم شیفته پیامبر صلی الله علیه و آله و راه و رسم توحیدی و آسمانی او شدهای؟
«عُقْبَه» پاسخ داد: نه،
پرسید:
پس چرا چنین کردی؟
گفت:
او به خانه من آمده بود و میخواست غذا نخورد و من شرم کردم کسی را که دعوت کردهام، بدون پذیرایی از خانهام برود، به همین جهت هم ایمان آوردم تا غذا بخورد، امّا اینک گواهی خویش را پس میگیرم شما نیز آن را نادیده بگیر.
امّا «اُبَیّ» گفت:
من، هرگز از کار تو خشنود نخواهم گردید جز با یک شرط.
گفت کدامین شرط؟
پاسخ داد، بروی و با افکندن آب دهان به سوی محمد صلی الله علیه و آله نشان دهی که از دل به او ایمان نیاوردهای!
آن عنصر بیداد پیشه پذیرفت و افزون بر چنین جنایت بزرگی، شکمبه حیوانی را نیز بر دوش پیامبر صلی الله علیه و آله که گویی در حال نماز بود و یا از کوچه عبور میکرد افکند.
پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله به او هشدار داد که به کیفر ارتداد و این شرارتهای گستاخانه، تو را در خارج از «مَکّه» و حرم خدا نخواهم دید، جز اینکه سرت را با شمشیر بر خواهم گرفت و همانگونه هم شد، چرا که در جنگ «بَدْر» دست و پایش را بستند و سرش را بریدند و دوست شرارت پیشهاش «اُبَیّ» نیز در جنگ «اُحُد» به دست توانای پیامبر صلی الله علیه و آله کشته شد.
«ضَحّاک» از مفسران پیشین میگوید:
هنگامی که آن عنصر پلید آب دهان به سوی پیامبر صلی الله علیه و آله افکند، آب دهانش بر چهره پلید خودش بازگشت و گونههایش را سوزانید و این اثر سوزش شدید تا هنگام مرگ بر چهرهاش بود.
با این بیان آیه مورد اشاره در مورد این عنصر پلید و کار ظالمانهاش فرود آمد و فرمود:
وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلی یَدَیْهِ … (1)
2 امّا برخی آوردهاند که این آیه درباره هر کفرگرا و بیدادگری که فرمانبرداری از خدا را رها کرده و از پی کفرگرایان و ظالمان برود و خشنودی خاطر آنان را بر بندگی خدا و خشنودی او برگزینند، فرود آمده است.
ششمین امام نور حضرت صادق علیهالسلام فرمود:
لَیْسَ رَجُلٌ مِنْ قُرَیْشٍ اِلاّ وَ قَدْ نَزَلَتْ فیهِ آیَةٌ اَو آیَتانِ تَقُودُهُ إلی جَنَّةٍ اَو تَسُوقُهُ اِلی نارٍ … (2)
هیچ فردی از شرکگرایان قریش نیست، جز اینکه یک و یا دو آیه در مورد آنان فرود آمده است که او را به بهشت یا دوزخ سوق میدهد و این در مورد آیندگان نیز جریان دارد.
*****
1. سوره فُرْقان، آیه 27.
2. بَصائِر الدَّرَجات، ج 1، ص 159، باب 11.
ای کاش او را به دوستی بر نگرفته بودم
یکی از ویژگیهای روز رستاخیز پدیدار شدن دریغها و حسرتهاست؛ به همین جهت در هفتمین آیه مورد بحث به یکی از صحنههای عجیب آن پرداخته و میفرمایند:
وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلی یَدَیْهِ
و روز رستاخیز، روزی است که ستمکار و بیداد پیشه، به سان «عُقْبَه» از فرط ندامت و حسرت انگشت خود را میگزد و بر خود میپیچد.
آری، این سرنوشت شوم کسانی است که برای خود دوستانی غیر از خدا بگیرند.
«عَطاء» میگوید:
آن روز بیدادگران به گونهای دستهای خود را گاز میگیرند که گوشت آنها تا مرفق ریخته میشود.
یَقُولُ یا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبیلاً.
در آن روز انسان بیداد پیشه میگوید:
ای کاش به راه سعادتآفرین پیامبر صلی الله علیه و آله گام سپرده و از هدایت و راهنمایی او بهره گرفته بودم.