امام حسین (علیه السلام) و تقدیر الهی

به نظر می رسد این نخستین مجلس و محفل در دین مقدّس اسلام بود که در خانه ی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برای عزای امام حسین (علیه السلام) برگزار شد، پیشوای شهیدی که مجسّمه ی پاکی بود.

به راستی گوش دنیا تا آن روز در کره ی زمین نشنیده بود که برای نوزادی، جز نوزاد خجسته حضرت زهرا (علیها السلام) در روز تولّد، به جای مجلس جشن و سُرور و تبریک و تهنیت گویی، مجلس سوگواری و عزاداری برپا شده باشد.

آری، هیچ گوشی تا آن روز نشیده بود که فرزندی به عرصه ی وجود پا نهد و در همان ساعت آغاز تولّدش، به جای تهنیت و تبریک، مرگ او را گزارش دهند و از کشته شدن و قتلگاهش سخن به میان آید.

تاریخ، از زمان آدم ابوالبشر تا پایان بخش پیامبران الهی حضرت محمّد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) نشان نداده که فرزندی به جهان دیده بگشاید و به جای هدایای شادی بخش، خاک قتلگاه آن نوزاد را به پدرش هدیه دهند و در اثر این هدیه، حزن و اندوه در ژرفای قلب او جای گیرد.

گویا روز تولّد امام حسین (علیه السلام) در نزد خدای بزرگ و باشکوه جایگاه ویژه ای داشت که خداوند، آن روز را روز خوشی برای آل الله؛ اهل بیت طاهرین (علیهم السلام) مقدر نفرموده است که

((ذَلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ))؛(1)

این، اندازه گیری و تقدیر خدای توانای داناست.


1- سوره انعام آیه 96.

 گویا تولّد آن پیشوای مظلوم با حزن و اندوه همزاد بود که وقتی امام حسین (علیه السلام) به دنیا پا نهاد، زندگی آل محمّد (علیهم السلام) تیره و تار گشت، اساس شادمانی و آرامش از خانه های آنان بر چیده شد،

و آن خانه ها برای ساکنانش، کانون حزن و اندوه گردید.

همان خانه هایی که خدای سبحان در توصیف آن ها می فرماید:

((فیِ بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُه...))؛(1)

خانه هایی خدا اذن فرموده بلند مرتبه باشند و نام او در آنها یاد گردد...

آری، هنگامی که حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره ی شهادت فرزندش حسین (علیه السلام) با فرشته ی وحی جبرئیل امین به گفت و گو نشست، یقین کرد که این، امری حتمی است و هیچ گونه راه بازگشتی از جانب خدای سبحان نیست.

دانشمند نامی اهل سنّت ابوالحسین دارقُطنی در این زمینه، چنین نقل می کند: هنگامی که جبرئیل به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) خبر داد که امّتش حسین (علیه السلام) را خواهند کشت، پرسید:

یا جبرئیلُ! أفلا اَراجعُ فیه؛

ای جبرئیل آیا در این باره، از خدا بخواهم که قضا را تغییر دهد؟

جبرئیل گفت:

لا، لأنَّهُ أمرٌ قد کَتَبَهُ اللهُ؛(2)

نه، این امری است که خدا آن را مقدّر کرده است.

از این رو، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) همواره روز میلاد امام حسین (علیه السلام) را برای پنهان کردن این خبر غم انگیز از مادر ریحانه اش، مبارک باد می گفت؛ چرا که مهربانی و انعطاف ویژه ای به فاطمه (علیها السلام) داشت و دوست نداشت بانویی که تازه از زایمان فارغ شده بود، ناراحت شود.


1- سوره نور آیه 36.

2- ابن عساکر دمشقی در تاریخ مدینۀ دمشق این حدیث را در شرح حال امام حسین (علیه السلام) نقل کرده است. ر. ک: تاریخ مدینۀ دمشق: ج 14ص 197،ترجمۀ الامام الحسین (علیه السلام): ص 269.

 

به راستی مادر، نسبت به فرزند، مهربانی و عاطفه خاصّی دارد و از طرفی زنان صبر و تحمّلی را که مردان در برابر ناگواری ها دارند، ندارند.

از طرف دیگر، کودک شیرخواره، با سینه ها و آغوش مادر اُنس دارد، شبانه روز هم چون گُلی بر سینه ی او می آویزد.

از این رو اگر مادری از سرنوشت ناگوار کودک خود با خبر شود، چگونه می تواند شکیبا باشد؟

با چه دلخوشی، او را بپروراند؟

به کدام آرزو به او شیر دهد و برای تربیتش، سختی ها و ناگواری ها را تحمّل کند؟

و با چه اطمینان و دلگرمی و خاطر خوشی، با او بازی نماید و خنده بر لبانش نقش ببندد؟

چنین مادری با چه سُرور شادمانی شب و روز کنار گاهواره کودک خود بنشیند و او را بخواباند؟

مادر کودکی که چاره ای جز لالایی گفتن ندارد، با چه زبان و بیانی برای او لالایی بگوید؟

آری، مادر، برای کودک خود لالایی می گوید، مادر امام حسین (علیه السلام) نیز حق دارد که با این سُرود، به فرزندش لالایی بگوید:

واحُسینا، واحُسینا، واحُسینا

یا سروده ی دیگری را سخن پدر بزرگوارش بگیرد و آن را کنار گهواره حسین عزیزش بخواند :

کربلا یا کربلا یا کربلا کربلا لازلتَ کرباً و بلا

بهراستی با همه ی کوشش هایی که پیامبر مهربان انجام داد آیا این راز دردناک از حضرت زهرا (علیها السلام) پنهان ماند؟

نه، به خدا سوگند!

چگونه می تواند این راز از مادر کودک پنهان بماند، هر چند پدر بزرگوارش پیام آور رحمت (صلی الله علیه و آله و سلم) در کتمان آن پافشاری نماید؟

چطور ممکن است راز سر نوشت شهادت امام حسین (علیه السلام) از مادر مظلومه اش فاطمه زهرا (علیها السلام) مخفی بماند؟

در صورتی که هر روزه در اوقات معیّن و جایگاه مشخّص گروهی از فرشتگان با اجازه پروردگار جهانیان به حضور پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شرف یاب می شدند و شهادت حسین عزیز (علیه السلام) را گزارش می نمودند و غم و اندوه آن حضرت را ساعت به ساعت و مجلس به مجلس تازه می کردند.

در این راستا مجالس سوگواری در خانه ی همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بر پا می شد، خداوند دیدگان پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و همسران و یارانش را بر حسین (علیه السلام) می گریاند، تربت کربلای حسین (علیه السلام)، دست به دست می گشت و این تربت در شیشه ای در خانه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بود و همه آن را می دیدند.

گویا آن تربت پاک، رمزی از سر نوشت امام حسین (علیه السلام) بود که روزی به شهادت خواهد رسید و جان خویش را فدای خدا خواهد کرد.

Share