فصل دوم: خانواده و تولید ملی

فصل دوم: خانواده و تولید ملی

زیر فصل ها

تولید لوازم خانگی و تأثیر آن بر اقتصاد ملی

نقش خانواده در ایجاد روحیه خودباوری ملی

خانواده و حمایت از تولیدات فرهنگی و اقتصادی کشور

رسانه و ترویج الگوی خانواده موفق

 

تولید لوازم خانگی و تأثیر آن بر اقتصاد ملی

سیر تحول علوم و صنایع مختلف در ابعاد کنونی آن تا حد بسیاری معلول انگیزه رفاه طلبی بشر است. اختراع و به کار گرفتن وسایل و ابزارهای ساده و اولیه، سرآغاز فعالیت های صنعتی گسترده ای شده که در گذر از تحولات زمان، شکل پیچیده و صنعتی امروزی را در تولید و تأمین وسایل ضروری و رفاهی زندگی به خود گرفته است. در بین انبوه ضروریات زندگی، لوازم خانگی از نظر گستردگی و ضرورت استفاده از آنها اهمیت و حساسیت خاصی دارد.

صنعت لوازم خانگی یکی از صنایع فعال در عرصه اقتصاد جهان به شمار می رود و عمدتاً رکود و رونق آن به رکود و رونق اقتصاد کشورها وابسته است. این صنعت به این دلیل اهمیت دارد که با صنایع بسیاری در ارتباط است. حیات این صنعت و گسترش آن، با توجه به جنبه های اقتصادی گسترده آن از قبیل اشتغال و ایجاد ارزش افزوده، می تواند برای هر کشوری از جمله اهداف مهم باشد، اما حیات این صنعت تا حدود زیادی با وضعیت بازار داخلی و به عبارت بهتر، وجود تقاضای مؤثر در کشور ارتباط دارد.

صنعت لوازم خانگی ایران، امکانات بالقوه ای را برای تولید و ارتقای کیفیت، علاوه بر استانداردسازی در همه زمینه ها دارد. سرمایه گذاری های خوبی در این باره صورت گرفته است و واحدهای بزرگ تولیدی مشغول به کار شده اند؛ به گونه ای که واحدهای کوچک تولیدی دیگر نمی توانند در این صنعت دوام بیاورند، اما با وجود همه این توان ها، دولت و در رأس آن وزارت صنعت، معدن و تجارت از این صنعت حمایت نمی کند. در این میان، بومی سازی تولیدات لوازم خانگی باید دربرگیرنده دو اولویت، یکی همراهی با فن آوری روز جهان و دیگری هماهنگی مصنوعات با اقلیم منطقه باشد که در این باره، تولیدکنندگان داخلی توانسته اند در تولید آبگرمکن گازی دیواری، بخاری گازی، اجاق گاز و چرخ خیاطی، علاوه بر پاسخ گویی به نیاز داخل، بهترین بازارهای صادراتی دنیا را نیز به دست گیرند.

در این میان، نقش خانواده نیز بسیار مهم است. خانواده می تواند با خرید لوازم خانگیِ ایرانی، سبب رونق تولید در این صنعت شود. البته باید دانست پیشرفت در این صنعت به هماهنگی تمام نهادهای اقتصادی نیاز دارد و نمی توان تنها از خانواده ها انتظار داشت فقط به فکر خرید لوازم خانگی ایرانی تحت هر شرایطی باشند. تولیدکنندگان لوازم خانگی نیز باید بکوشند کیفیت لوازمشان را افزایش دهند و از طرفی، دولت نیز وظیفه دارد هم از تولید لوازم خانگی حمایت کند و هم بر این تولیدات نظارت داشته باشد. لوازم خانگی از رشته های شتاب دهنده توسعه صنعتی هر کشور، از جمله ایران است. گردش مالی سالانه این صنعت در ایران، به طور میانگین شش میلیارد دلار برآورد می شود که چهار میلیارد دلار آن به لوازم خانگی انرژی بر و بقیه به ظروف، سرویس غذاخوری و لوازم ریز آشپزخانه مربوط است. با وجود این، در ایران، نظام استاندارد کارآمدی وجود ندارد و هر آنچه به نام استانداردهای مدوّن ملی وجود دارد، بسیار محدود است و طیف وسیعی از کالاهای مصرفی، اعم از داخلی و وارداتی را زیر پوشش قرار نمی دهد یا اینکه این استانداردها به روز نشده است. بنابراین، نبود پوشش کامل استاندارد و به روز نبودنشان و حتی منطبق نبودن استانداردهای موجود با استانداردهای جهانی، یکی از مشکلات موجود در این زمینه است.

برندهای معروف در دنیای تولید لوازم خانگی کم نیستند. می توان نام دست کم ده برند را آورد که در عرصه تولید لوازم خانگی، غول محسوب می شوند؛ برندهایی که با تبلیغات چشم گیرشان به خانه ما ایرانی ها راه یافته اند. در قابلمه آنها غذا می پزیم، وسایلمان را در یخچالی که ساخته اند نگه می داریم، ظروف کریستال داخل بوفه مان را آنها طراحی کرده اند، پارچه مبل و صندلی و پرده خانه مان در کشور آنها بافته شده و همه اینها در حالی است که در کشورمان تولیدکننده همه این لوازم وجود دارد.

قدم زدن در فروشگاه های لوازم خانگی به راحتی مشتریان را به این نتیجه می رساند که متأسفانه برندهای خارجی جایی برای خودنمایی تولیدکنندگان داخلی باقی نگذاشته است، تا جایی که برخی تولیدکنندگان ایرانی به این باور رسیده اند که شاید با برندهای معتبر بین المللی بتوانند اندکی در بازار اثرگذار باشند و اقبال مشتریان ایرانی به کالاهای ملی را به خود جلب کنند.

در پاسخ به چرایی این موضوع، شاید دلیل اصلی را بتوان واردات بی رویه محصولات خانگی دانست. این در حالی است که طبق آمارهای غیر رسمی، برندهای خارجی، سالانه بالغ بر پنجاه میلیارد تومان در کشور کالا می فروشند و هیچ گونه مالیاتی نیز نمی پردازند. وجود چنین عواملی برخی از تولیدکنندگان داخلی را به فکر کار گروهی و ایجاد برند ملی برای تولیدات لوازم خانگی انداخته است تا شاید برخی محصولات باکیفیت ایرانی نیز بتوانند جایی را در دل مشتریان خود باز کنند. ایجاد این برند ملی به حمایت های دولت نیاز دارد. البته این حمایت ها باید به معنای برداشتن تبعیض میان صنعت لوازم خانگی با دیگر صنایع، از جمله خودروسازی باشد. این در حالی است که تعرفه ها نیز باید به گونه ای باشد که بیشترین حمایت از صنایع داخلی صورت گیرد. تولید انبوه در بحث لوازم خانگی می تواند یکی از راه های توجیه پذیری تولید محصولات باشد. از سوی دیگر، ارائه خدمات پس از فروش به تمام محصولات نیز یکی از راه های افزایش رقابت پذیری و جذب مشتری در بازار هدف با برندهای مختلفِ موجود است.

در این میان، باید به تولید محصولات باکیفیت برای صادرات نیز اندیشید. اگر دولت از این صنعت حمایت کند، یکی از بخش های مهم صادرات غیر نفتی را به خود اختصاص می دهد. توجه نداشتن به این موارد موجب شده است، امنیت سرمایه گذاری در صنعت لوازم خانگی کشور از بین برود. امروزه، توجه به صنعت خودروی کشور، به اندازه ای است که مدیران این شرکت ها در وزارت صنایع و معادن نقش مهمی دارند، اما تولیدکنندگان لوازم خانگی در وزارت خانه های کشور جایگاهی ندارند. این تبعیض ها موجب می شود، صنعت لوازم خانگی در حالی که نوآوری و محصول رقابت پذیر دارد، به سرنوشت صنعت نساجی دچار شود.

هرچند حضور برندهای خارجی در بازار، شاید فرصتی برای سرمایه گذاری های مشترک ایران با دیگر کشورها باشد؛ همان گونه که برخی تولیدکنندگان داخلی به این موضوع روی آورده و وارد همکاری با برندهای معتبر بازار لوازم خانگی جهانی شده اند.

در برداشتی کلی، می توان گفت رسانه وظیفه دارد برند های ملی را به خانواده ها معرفی کند و خانواده ها نیز با خرید این لوازم خانگی تولید داخل می توانند، در رشد و توسعه این صنعت سهم بسیاری داشته باشند.

همان گونه که گفته شد، اقتصاد کشور و خانواده، از هم اثر می پذیرند. بنابراین، تمام عواملی که بر اقتصاد کشور اثر داشته باشد، مهم است. از مهم ترین این عوامل، تولید داخلی و حمایت از آن است. برای بسیاری از خانواده ها، با توجه به درآمد پایین، امکان استفاده از لوازم خانگی غیر ایرانی، خود به خود منتفی است، اما آنچه مهم است و مصرف کننده ایرانی را به استفاده از کالای داخلی ترغیب می کند، افزایش کیفی محصول داخلی است. تولیدکننده داخلی بدون آنکه محصولات خود را به استانداردهای جهانی آن محصول نزدیک کند و بدون آنکه آسایش و ایمنی مصرف کننده را در نظر گیرد، نمی تواند انتظار فروش مناسب محصولاتش را داشته باشد.

 

نقش خانواده در ایجاد روحیه خودباوری ملی

اصطلاح خودباوری در رشته های جامعه شناسی، روان شناسی و علوم تربیتی، کاربرد دارد. خودباوری حالت مثبت روحی و روانی است که در نتیجه احساس ارزشمندی در نفس انسان پدید می آید. خودباوری در فرهنگ اسلامی، با تعبیرهایی مانند علوّ همت، مناعت طبع، اعتماد به نفس و عزت نفس، یاد می شود. خودباوری انسانی، اولین گام در خودشناسی است.

خودباوری فردی عاملی علیه سست اندیشی و وابستگی بی دلیل به دیگران است. خودباوری سبب استقلال فکری و عزت نفس کامل و سازنده شخصیت یک فرد می شود.

خوی پسندیده عزت نفس یکی از پایه های اساسی شخصیت آدمی است. عزت نفس مایه آزادگی و علوّ همت است. افراد شریف و عزیزالنفس هرگز به ذلت و بندگی دیگران تن نمی دهند و سرمایه و شرافت و آزادگی خود را با هیچ متاع گران قیمتی معامله نمی کنند. امام علی(ع) در حدیثی می فرماید:

اکْرِمْ نَفْسک عَنْ کلِّ دَنّیه وإنْ ساقَتَکَ إلی الرَغائِبِ فَانَّکَ لَنْ تَعتاضَ بِما تَبْذُلُ مِنْ نَفْسِکَ عَوِضاً وَلا تَکُنْ عَبْدَ غَیْرِکَ وَقَدْ جَعَلَکَ اللهُ حُرّاً.(1)

نفس خویش را عزیز شمار و به هیچ پستی تن مده، گرچه عمل پست، تو را به آرزوهایت برساند؛ زیرا هیچ چیز با شرافت نفس برابری نمی کند و هرگز به جای عزت از دست داده، عوضی هم مانند آن نصیب نخواهد شد. آزادگی را از کف مده و بنده و برده دیگران مباش که خداوند تو را آزاد قرار داده است.

عزت نفس برای همه مردم، در همه شئون زندگی فردی اجتماعی، مادی و معنوی و همچنین در تمام ادوار حیات، از دوران کودکی و جوانی تا ایام میان سالی و پیری، یکی از ارکان اساسی خوش بختی و سعادت است. خانواده هایی که اعضای آن با عزت نفس و شرافت اخلاقی خو گرفته و به پستی و فرومایگی آلوده نشده اند، از بسیاری از گناهان و پلیدی های اخلاقی که منشأ فساد و تیره روزی است، منزه و مبری هستند.

1- نهج البلاغه، نامه 31.

امام علی(ع) در حدیث دیگری می فرماید: «مَنْ کَرُمَتْ عَلَیْهِ نَفْسُه لَمْ یَهْنِهِا بِالْمَعْصِیَهِ؛ کسی که نفس شرافتمند و باعزت دارد، هرگز آن را با پلیدی گناه، خوار و پست نخواهد ساخت».(1)

تربیت صحیح اطفال و پرورش صفات پسندیده در نهاد آنان یکی از وظایف اسلامی و اجتماعی پدران و مادران است. والدین مکلفند فرزندان خویش را به پاکی و نیکی تربیت کنند و عملاً آنها را افرادی شایسته و با فضیلت بار آوردند.

امام حسین(ع) در حدیثی می فرماید:

وَامّا حَقِ وَلَدِکَ فَتَعْلَمْ اِنَّهُ مِنْکَ وَ مُضافٌ إلَیْکَ فِی عَاجِلِ الدُّنْیا بِخَیْرِهِ وَشَرِّهِ وِإنَّکَ مَسْئُولٌ عَمَّا وَلیِّهِ ... فَاعْمَلْ فِی اَمْرِهِ عَمَلٌ الْمُتْزَیَنِ بِحُسْنِ اِثَرِهِ عَلَیْهِ فِی عاجِلِ الْدُنْیا الْمُغَدَرِ اِلی فِیْمَا بَیْتِکَ وَبَیْنِهِ بِحُسْنِ الْقِیامَ عَلَیْهِ وَلا خَذْلُهُ مِنْهُ.(2)

حق فرزندت بر تو این است که بدانی وجود او از تو و نیک و بدش در این جهان، وابسته به توست و با دارا بودن قدرت واسطه پدری، مسئول تربیت وی هستی. باید رفتار تو درباره فرزندت هم مانند رفتار مربی شایسته ای باشد که تربیت صحیحش در این جهان، مایه زیبایی و جمال اخلاقی فرزند گردد و در پیشگاه الهی، دلیل وظیفه شناسی اش باشد.

خودباوری انسانی، اولین گام در خودشناسی است. خودباوری فردی عاملی علیه سست اندیشی و وابستگی بی جهت به دیگران است. خودباوری سبب استقلال فکری و عزت نفس کامل و سازنده یک فرد می شود.

دین مبین اسلام بر عزت نفس، تأکید و ذلت نفس را سرزنش می کند و با نگرش مثبت به انسان و ارائه روش هایی، احساس عزت نفس را در انسان بارور سازد.

1- عبدالواحد تمیمی آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ص677.

2- ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص263.

روان شناسان و جامعه شناسان نیز عزت نفس مثبت را هسته مرکزی سازگاری اجتماعی می دانند. صاحب نظران مسائل روانی و اجتماعی، مانند ویلیام جیمز، جرج هربرت مید و چارلز هورتون کولی، مباحثی اساسی درباره عزت نفس دارند.

خودباوری، به تعبیر روشن تر، عبارت از احساس ارزشمند بودن است. حس خودباوری نوجوانان تا اندازه ای متغیر است؛ به این معنا که در زمان های مختلف، بر حسب رویدادها، افراد و تجربیاتی که وی را تحت تأثیر قرار می دهند، تغییر می کند.

خانواده مهم ترین نهادی است که می تواند در خودباوری افراد جامعه اثر داشته باشد. کودک از همان ابتدا به رفتارهای پدر و مادر خود دقت می کند. اگر پدر و مادر خودباور باشند، کودک نیز از این خودباوری والدین، الگو می گیرد و خودباور بار می آید.

خودباوری انواع گوناگونی دارد. برای اینکه منظور از خودباوری ملی مشخص شود، ابتدا انواع خودباوری را بیان می کنیم.

 

الف) خودباوری انسانی

اولین گام در خودشناسی، دست یافتن به این باور است که هر شخصی، به لحاظ انسان بودنش، ویژگی های برتری (نظیر استعداد، توانایی، ظرفیت و زمینه رشد) دارد که اگر از توان مندی های موجود به نحو احسن استفاده کند، می تواند به برترین مراتب انسانیت دست یابد. اگر انسان ارزش های انسانی و گرایش های متعالی خود را نادیده بگیرد، به خودباختگی دچار می شود و ماهیتی حیوانی یا پست تر از آن می یابد.

 

ب) خودباوری فردی

هر شخصی شایستگی، استعداد و توان مندی های خاصی دارد که در صورت شناختن درست و به موقع و بهره مندی از آنها، می تواند به تمام اهدافش در زندگی دست یابد و در برخورد با مصایب زندگی، احساس حقارت و ناامیدی نکند. در این صورت، فرد به استقلال اندیشه و اعتماد به نفس سازنده ای دست می یابد، که موفقیت وی را در همه ابعاد زندگی تضمین می کند.

 

ج) خودباوری اعتقادی

هویت فکری و فرهنگی هر شخصی در زندگی بر اساس اعتقادات قلبی و ایمانی وی شکل می گیرد و چارچوب آموزه های دینی، نظام و اصول زندگی هر شخص را مشخص می کند و بر این اساس، فرد به این باور می رسد که رشد و کمال واقعی وی، جز در بستر احکام و مقررات دینی ممکن نیست.

 

د) خودباوری ملی

خودباوری ملی در مقابل از خود بیگانگی و خودباختگی ملی مطرح می شود؛ زیرا گاهی باورهای ملی و فرهنگی جامعه ای بر اثر غفلت یا تبلیغات سوء و جذاب دیگر ممالک، دست خوش تغییر می شود، نمادها و ارزش های رایج جوامع دیگر ارزش می یابد و افراد جامعه به پیروی و تقلید از آن ارزش ها، ترغیب می شوند. به تدریج این کار، غلبه و نفوذ همه جانبه بیگانگان را در عرصه های مختلف آن جامعه هموار می سازد که سرانجام، اقتدار و استقلال آن جامعه با تهدیدی جدی مواجه می شود.

یکی از راه های مهم تقویت تولید ملی، ایجاد روحیه خودباوری در سطح کشور، به ویژه در بین خانواده ها و تولیدکنندگان است. باید این روحیه را در سطح کشور ایجاد کنیم که ایران و ایرانی می تواند کالاهای بسیار باکیفیتی تولید کند؛

کالاهایی که قابلیت رقابت با کالاهای خارجی را داشته باشند و بتوانند بهتر و مطلوب تر از نمونه خارجی باشند. استفاده از کالاهای تولید داخل کشور نیازمند فرهنگ سازی است، که این فرهنگ سازی در درون خانواده ها انجام می پذیرد.

امروزه، تحریم های اقتصادی نسبت به قبل بیشتر شده، ولی به نوعی بهترین فرصت را برای تولیدکنندگان و سرمایه گذاران داخلی به وجود آورده است. نکته مهم در این زمینه، نقش دولت در سامان دهی این فرصت هاست، تا با ایجاد فضاهای مناسب، بتواند هزینه های تحمیل شده علیه کشور را، که اهداف سیاسی را دنبال می کند، از بین ببرد.

در این زمینه، آنچه بر عهده خانواده است، بیشتر مربوط به فرهنگ سازی و نهادینه کردن این اقدام است تا با ارزش بخشیدن به تولیدات داخلی و اهمیت دادن به کالای وطنی، تلاش خود را در مقابله با دشمن نشان دهند.

خودباوری ملی باید از ارزش های ملی و اسلامی و هنجار های اساسی جامعه باشد. سیاست گذاران فرهنگی کشور باید این نکته مهم را در نظر داشته باشند.

راهبردهای فرهنگی جامعه باید به این امر منتهی شود که جامعه با خودباوری ملی، کالای ایرانی را افتخار خود بداند و از اطوار ساختگی در ادبیات فردی و اجتماعی زندگی اش در مصرف کالای خارجی دوری کند. بنابراین، در این مسیر باید از کار فرهنگی، تبلیغات و آماده سازی فکر و رفتار نوجوان و حتی کودکان بهره برد و از اثر رسانه های دیداری و شنیداری و مکتوب برای اصلاح رفتار اجتماعی استفاده کرد. در این میان، خانواده، آموزش و پرورش، وزارت ارشاد، صدا و سیما، دستگاه های آموزش عالی، مطبوعات و...، می توانند در این راه نقش مهم و ارزنده خود را ایفا کنند تا ایرانی با افتخار از کالای ایرانی بهره ببرد.

پاسداری از اقتصاد ملی به معنای مسئولیت پذیری و شفافیت عملکرد نهاد های دولتی است، با این رویکرد که اگر می خواهیم مردم خودباوری ملی داشته باشند و به خرید کالای خارجی عادت نکنند، باید از کالای ایرانی حمایت کنیم. بنابراین، ابتدا دولت باید دامان خود را از آلودگی به معضل خرید کالای خارجی و ترجیح آن بر تولیدات داخلی پاک نگه دارد و با نهایت سلامت و درستکاری عمل کند. دستگاه های مسئول باید با رسیدگی به مشکلات تولیدکنندگان و معیشت کارگران، زمینه های لازم برای تولید کالای باکیفیت ایرانی را فراهم آورند. تقویت روحیه خودباوری در ملت و جوانان، با شعار «ما می توانیم»، باید سرلوحه همه مسیر جوانان و متخصصان امروزی ایران اسلامی قرار گیرد.

در جمع بندی مطالب ارائه شده می بایست چنین بیان کرد که فرهنگ توسعه به عنوان یکی از مهم ترین شاخص های پیشرفت کشور، با مؤلفه هایی نظیر خودباوری ملی، مسئولیت پذیری، آگاهی بخشی، اعتماد به توانایی، نوآوری و خلاقیت، مشارکت، وجدان کاری، شفافیت و پرهیز از فساد اداری ... ارتباط نزدیک دارد.

 

خانواده و حمایت از تولیدات فرهنگی و اقتصادی کشور

محصولات فرهنگی، با فرهنگ کشور تولیدکننده محصولات رابطه نزدیکی دارد. همچنین تولید محصولات فرهنگی می تواند زمینه ساز رشد و توسعه فرهنگی در کشور نیز باشد.

توجه به این نکته لازم است که تولید ملی تنها تولید محصولات اقتصادی نیست، بلکه توجه به تولید محصولات فرهنگی باید در دستور کار مسئولان قرار بگیرد.

خانواده ها نیز با خرید و استفاده از محصولات فرهنگی وطنی سه کار را انجام می دهند:

تاریخ و فرهنگ چند هزاره ساله ایران را به کودکان معرفی می کنند؛

استفاده از این محصولات سبب می شود کودکان در مقابل تهاجم فرهنگ بیگانه واکسینه شوند؛

خانواده ها با تهیه این گونه محصولات، از تولیدکنندگان آنها حمایت می کنند.

در ادامه، به نقش خانواده در حمایت از این محصولات فرهنگی می پردازیم.

 

الف) حمایت از صنعت تولید اسباب بازی

یکی از مواردی که در آموزش و تربیت کودکان نقش بسزایی دارد، انتخاب اسباب بازی های مناسب است. خانواده ها با خرید اسباب بازی های ساخت داخل، از تولیدکنندگان داخلی حمایت می کنند.

«کودکان امروز، آینده سازان فردا»، شعار نیست، بلکه واقعیتی است که باید برای ساختن ایرانی آباد، از اکنون برای آن برنامه داشت. حال در سال تولید ملی، این فرصت هست که به مقوله سرگرمی، که مهم ترین بخش زندگی کودکان به شمار می آید، عنایت ویژه ای شود. این توجه چیزی جز ساخت انواع اسباب بازی در داخل کشور نیست؛ زیرا کودکان از اسباب بازی های خود پیام می گیرند و ما نباید این فرصت را به بیگانگان بدهیم. در این میان خانواده، نقش اساسی دارد؛ به این گونه که با خرید اسباب بازی های ایرانی برای کودکان خود، جلوی ورود پیام های خارجی را می گیرد و همچنین تولیدکنندگان این اسباب بازی ها را حمایت می کند.

خرید و استفاده از اسباب بازی های خارجی برازنده خانواده ایرانی نیست و خانواده ها با خرید اسباب بازی های خارجی نباید به راحتی اجازه دهند فرهنگ بیگانه وارد محیط گرم خانواده شود. بسیاری از کارشناسان کودک و نوجوان معتقدند، دنیای سرگرمی کودکان باید به نوعی آموزش برای شیوه ورود آنها به اجتماعِ موجود باشد، نه اجتماعی بیگانه و متفاوت.

بهترین فرصت و شیوه عملی برای آموزش فرهنگ ایرانی و تربیت کودکانِ باهوش برای آینده کشور، در اختیار گذاشتن اسباب بازی هایی متناسب با فرهنگ و آداب و رسوم این مرز و بوم است.

با گذری به دنیای اسباب بازی ها و سرگرمی های کودکان می بینیم، حدود 95 درصد این لوازم، از برندهای خارجی، به ویژه ساخت کشور چین است. دنیای امروز، به شهر فرنگ اسباب بازی های کودکان تبدیل شده که در این میان، جای تولیدات ایرانی خالی است.

استفاده کودکان از اسباب بازی های خارجی سبب می شود، هم به تولید ملی در این زمینه آسیب وارد شود و هم کودکان به جای اینکه با فرهنگ ایرانی آشنا شوند، فرهنگ و اصطلاحات خارجی را فرا بگیرند و از همان ابتدا، حس خودباوری ملی آنان تحت تأثیر قرار گیرد.

مطالعه فرهنگ اقوام مختلف نشان می دهد، نوع اسباب بازی ها در فرهنگ اقوام ریشه دارد. هر کودک در دوران کودکی با بازی کردن با اسباب بازی مورد علاقه اش، علاوه بر آنکه سرگرم می شود و بسیاری از استعدادهایش کم کم رشد می یابد، با لایه های زیرین فرهنگ و زبان خود نیز آشنا می شود. والدین و نهادهای آموزشی باید اسباب بازی را کالایی فرهنگی بدانند و توجه بیشتری نشان دهند و اولین تجربه های زندگی کودکانشان را در فضایی به وجود آورند که کودک بتواند بیشترین بهره را از آن ببرد.

برعکس آنکه بسیاری از خانواده ها اسباب بازی را وسیله ای صرفاً برای سرگرمی می پندارند، در پاره ای از موارد، جای خالی مربی را پر می کند و به کودک اجازه می دهد، در فضایی مطمئن به تجربه هایی دست بزند که چه بسا در آینده، مسیر زندگی اش را تعیین کند. بازی کردن کودکان ایرانی با اسباب بازی های خارجی، که در پس خود بستری غیر بومی و ناآشنا دارد، خطرناک است؛ این خطر به اندازه ای است که هزینه کردن در امور آموزشی در سال های پس از کودکی، در دوره دبستان و راهنمایی، نمی تواند اثر آن را از بین ببرد.

غفلت از این امر و باز گذاشتن این در برای ورود هر مهمان ناخوانده ای از هر کشوری، ذهن و روح کودک امروز و پدر و مادر فردا را چنان آشفته می سازد و جامعه فردا را از ریشه هایش چنان دور می کند که دیگر نمی توان برایش کاری کرد. عروسک و اسباب بازی، نمادی برای فرهنگ هاست و در هر کشوری آن را بر مبنای تاریخ، اسطوره و نشانه های فرهنگی خودشان می سازند که در جای دیگر، این نشانه ها شناخته شده نیست.

 

ب) حمایت از تولید بازی های رایانه ای

امروزه با ورود رایانه به محیط خانواده، بخش قابل توجهی از اوقات فراغت کودکان، صرف بازی های رایانه ای می شود. متأسفانه بسیاری از بازی های رایانه ای، خارجی هستند. ضریب اثرگذاری بازی های رایانه ای بر شخصیت کودکان بسیار است و این به سبب تعاملی بودن و حس هم ذات پنداری کودکان با شخصیت های بازی است.

در بازی رایانه ای، گرافیک، صدا، تعامل، ابتکار، سیر داستان، کنجکاوی، پیچیدگی، تخیل، منطق، حافظه، بازتاب ها، مهارت های ریاضی، چالش حل مسئله و تجسم، از جمله جنبه های فنی، روانی و فردی است که کودکان را جذب این بازی ها می کند. کار مستقل، مداومت در بازی، لذت بردن از بازی، مشارکت فعال، تعامل مشارکتی، ساختار گروهی، یادگیری، رقابت یا همکاری گروهی و فرصت های برابر در بازی، از جمله عواملی است که در فرد برای ادامه بازی انگیزه ایجاد می کند.

کودک هنگام بازی، ناخواسته از شخصیت های این بازی ها الگو می گیرد و این بر رفتار کودک نیز اثر می گذارد. کودک ناخواسته با فرهنگی غیر از فرهنگ جامعه اش آشنا می شود، در حالی که این فرهنگ ها با جامعه ای که کودک در آن زندگی می کند، هیچ سنخیتی ندارد.

خانواده باید با خریدن و جانشین کردن بازی های رایانه ای ایرانی، اثرهای ویرانگر بازی های خارجی را کم کند. از طرفی، این سبب حمایت از تولیدکنندگان داخلی نیز خواهد شد. بازی های رایانه ای ایرانی هم متناسب با فرهنگ ایرانی ساخته می شوند و هم پیام های زیان آور کمتری نسبت به بازی های غربی دارند. در نتیجه، خریدن و استفاده از بازی های رایانه ای ایرانی هم به ارتقای فرهنگ ایرانی می انجامد و هم از تولیدکننده داخلی حمایت می کند.

تولیدکنندگان باید دقت کنند بسیاری از بازی هایی که تولید می کنند، برای کودکان جنبه آموزشی داشته باشد، به طوری که وقتی کودک از این بازی های رایانه ای استفاده می کند، در عین تفریح و سرگرمی بتواند مطالب زیادی را درباره تاریخ و فرهنگ کشور خودش یاد بگیرد.

 

ج) حمایت از هنرهای دستی ایرانی

از زمان کشیدن نخستین تصاویر بر دیواره غارها، روزگاری دراز می گذرد. از همان آغاز تاریخ، طرح های خام و مبهمی که در مغز انسان شکل می گرفت، نشان از تلاش ها و بی قراری های روح او برای گریز از ظلمت و تباهی های زمانه داشت. از گذشته تا حال، این نیاز در هر دوره ای به نوعی جلوه گر شده است و هنرمند با غنیمت شمردن عمر و لحظات گذرای زندگی، همواره خاطرات لذت بخش را زنده می سازد، آن را می آراید و می پیراید و سرانجام اثری بر جا می نهد که یادآور تأثر او از نمایش های هستی است.

نقش و اهمیت صنایع دستی، به عنوان هنری مقدس، صنعتی مستقل، بومی و اصیل، با جنبه های قوی کاربردی، از لحاظ هنری، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی، بر همگان آشکار است. نکته مهم و شایان توجه آن است که حتی اگر همه تأثیرات مثبت اقتصادی صنایع دستی را به کنار بگذاریم، باید از این هنر ملی ایران به سبب بازتاب ذوق سرشار، اندیشه خلاق و هنر هنرمندان پرمایه به صورت جدی و برنامه ریزی شده حمایت شود. این در حالی است که صنایع دستی طی سالیان متمادی، چه در دوران رونق و شکوفایی و چه در دوره های رکود، هنگامی که با توسعه صنعت گردشگری همراه بوده، در اقتصاد کشور و معرفی هنر ناب و خالص ایرانی و در نهایت، زندگی اقتصادی و حیات فرهنگی ما، سهم درخور توجهی داشته است.

امروزه، تولید صنایع دستی که آراسته به نقش آثار تاریخی، باستانی و یادمان های ویژه هر کشور است، در دستور کار صنعتگران جهان قرار دارد و تلاش می شود، حتی بخشی از این گونه آثار با قیمت اندک در اختیار گردشگرها قرار گیرد. همه کشورهای جهان به اثر متقابل صنایع دستی و صنعت گردشگری اعتقاد دارند؛ زیرا در عمل و تجربه دریافته اند هنرهای صناعی یکی از عوامل بسیار اثرگذار در جلب و جذب گردشگر در همه گرایش های ملی، منطقه ای و داخلی است و در مقابل، صنعت گردشگری به رشد، توسعه و گسترش صنایع دستی و بهبود کیفیت آن کمک می کند.

صنایع دستی سرمایه ملی است؛ زیرا جزء قدیمی ترین و برجسته ترین هنرهاست که مردم هر دیار زندگی روزمره خود را با آن گذرانده اند و از طرفی، نشانه پیشینه غنی فرهنگی کشورمان است. حمایت از تولیدات صنایع دستی، که صنعتی بومی است، می تواند با سرمایه کم در این حوزه اشتغال زایی بومی و سنتی، ایجاد و ثروت ملی تولید کند. حمایت از تولیدات داخلی و صنایع دستی، نه تنها سبب رونق بازار داخلی می شود، ظرفیت عرضه در بازارهای خارجی را هم به وجود می آورد و زمینه ای برای جلوگیری از ورود کالاهای خارجی به کشور می شود. دست یابی به اهدافی همچون تولید، عرضه و فروش کالاهای صنایع دستی مطابق نیاز روز جامعه جهانی سبب تعامل مستقیم بین صنعتگران در عرصه های مختلف و حمایت های اقتصادی می شود که این امر با اعزام صنعتگران صنایع دستی به نمایشگاه های خارجی هم محقق می شود.

با در نظر گرفتن اصل اشتغال زایی بر مبنای نوآوری، باید از کالاهایی همچون صنایع دستی، که سبب اشتغال در عرصه تولید می شود و از باورها و ارزش های فرهنگی و مذهبی جامعه سرچشمه می گیرند، حمایت کرد.

امروزه، بسیاری از خانواده ها از صنایع دستی برای تزیین خانه ها استفاده می کنند. بهتر است، این صنایع دستی تولید داخل باشد. خرید و استفاده از صنایع دستی ایرانی سبب می شود، فرهنگ غنی کشورمان حفظ شود. از طرفی، با این حمایت، بسیاری از مشاغل هنری نیز به وجود می آید و افرادی که ذوق هنری دارند، می توانند به تولید صنایع دستی مشغول شوند. نهادینه کردن این فرهنگ به حمایت و یاری دولت و سازمان های مربوط نیاز دارد. رسانه نیز باید با تبلیغ صنایع دستی خانواده را در خرید و استفاده از این صنایع یاری رساند.

اصالت بخشیدن به هنرهای دستی و تولید محصولات سنتی، که یادآور فرهنگ و تمدن ایران اسلامی است، از کارهای مهم صدا و سیماست.

متأسفانه در بسیاری از خانواده ها و مکان های دولتی و خصوصی، از این همه هنر و ظرافت کاری ایرانی اثری دیده نمی شود. در عوض، شاهد محصولاتی هستیم که غیر مستقیم فرهنگ غربی را رواج می دهند.

 

رسانه و ترویج الگوی خانواده موفق

یکی از روش های یادگیری، روش مشاهده ای و یادگیری اجتماعی است. آلبرت باندورا، روان شناس معروف کانادایی، آن را به تفصیل مطالعه و درباره آن تحقیق کرده است. این روش، که مهم ترین روش یادگیری انسان است، با تقلید مترادف نیست، بلکه تفکر درونی و نگرش های فرد، مشاهده های او را تفسیر می کند. یادگیری مشاهده ای چهار فرآیند دارد:

1. توجه، 2. یادداری، 3. بازآفرینی حرکتی، 4. انگیزش.

انسان فقط زمانی از راه مشاهده، مطلبی را یاد می گیرد که به ویژگی های معنادار آن توجه کند و آن را به درستی بفهمد. مورد دوم این است که آنچه را فهمیده است، به یاد داشته باشد تا در غیاب الگو هم از آن بهره مند باشد. برای یادداری از عواملی مانند رمزگذاری نمادین، سازمان دهی شناختی و...، استفاده می شود. سومین مرحله این است که فرد بتواند آنچه را به یاد سپرده است، در مواقع لزوم، به حرکت ها و فعالیت های مناسب تبدیل کند. این مرحله تحت تأثیر توان مندی های جسمانی، دسترسی پذیری و... است. پس از این سه مرحله، اگر فرد انگیزش کافی هم داشته باشد، در موقعیت مناسب آن را به رفتار درمی آورد. این انگیزش از عواملی، مانند تقویت بیرونی، خود تقویتی و... اثر می پذیرد.(1)

1- آلبرت باندورا، نظریه یادگیری اجتماعی، ترجمه: فرهاد ماهر، صص 36 43.

 

این چهار فرآیند به صورت خودکار عمل می کنند و منتظر نمی مانند الگو اعلام آمادگی کند. برخی شیوه های تربیت الگویی عبارتند از: الگودهی، الگوپردازی و الگوزدایی.

منظور از الگودهی ارائه الگوی مثبت و حقیقی است که خود بر دو نوع است: گاهی شخص می کوشد، خودش برای مخاطبان الگو باشد. همچنان که امام صادق(ع) به پیروان خود می فرمایند: «با غیر از کلام و زبان خود مردم را به دین الهی دعوت کنید. لازم است مردم تقوا، تلاش، نماز و کارهای خیر را در رفتار شما ببینند. این سبب دعوت آنان می شود.»(1) گاهی دیگری را برای الگو بودن معرفی می کنند. برای مثال، خداوند به مسلمانان می فرمایند: «پیامبر خدا برای شما الگوی شایسته ای است».(2)

الگوپردازی شیوه فرعی دیگری است که از قوه خیال و الگوی فرضی بهره می گیرد. برای نمونه، خداوند برای مؤمنان الگوپردازی می کند و می فرماید: «مؤمنان رستگارانند؛ آنان که در نمازشان خشوع دارند، از لغو و بیهوده روی گردانند، زکات می پردازند، دامان خود را از بی عفتی حفظ می کنند و...».(3)

الگوزدایی نیز شیوه دیگری از تربیت الگویی است؛ یعنی شخصیت های منفی را به گونه ای ترسیم کنیم که نوعی دل زدگی و نگرش منفی در مخاطب از آن شخصیت ایجاد بشود. برای مثال، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: «ظالم چهار نشانه دارد: 1. با نافرمانی به مافوق خود ستم می کند، 2. با غلبه و زور به زیردست خود حکم می راند، 3. با خود دشمنی می ورزد، 4. از ظلم پشتیبانی می کند.(4)

1- اصول کافی، ج2، ص83.

2- احزاب: 21.

3- مؤمنون: 1 5.

4- تحف العقول، ص21.

 

الگوخواهی و الگویابی، در شکل گیری شخصیت انسان ها نقشی ویژه ایفا می کند و از روزهای آغازین زندگی، به صورت نیازی فطری، در محیط خانواده و با پذیرش گفتار و رفتار اطرافیان، رخ می نمایاند و با ورود به عرصه های مختلف اجتماع، جلوه ای چشم گیرتر می یابد.

تأثیر شخصیت الگو در شکل گیری رفتار و منش تربیت شونده بسیار اثرگذارتر از دیگر روش هاست. اسلام نیز در بسیاری از دستورهای الهی خودش، از اسوه ها و الگوهای رفتاری برای انسان سخن گفته است. خداوند در قرآن نیز بخشی از آیات خود را به معرفی مردان و زنان موحّد و ثابت قدمی اختصاص داده که در شرایط گوناگون، صلاحیت و شخصیت خود را بروز داده و حق محوری خویش را به اثبات رسانده اند. بهترین اسوه برای انسان ها از دیدگاه قرآن، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است: «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ؛ قطعاً برای شما در اقتدا به رسول خدا سرمشقی نیکوست.» (احزاب: 21) و همچنین از زنان پاک دامن و عفیفی چون مریم علیها السلام ، آسیه (همسر فرعون)، دختران شعیب و...، که الگوی زنان در شرایط مختلف هستند، تجلیل و ستایش کرده است. از بهترین الگوها برای انسان ها، به ویژه زنان، حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا علیها السلام است.

در ارائه الگوهای رفتاری به زندگی امام علی(ع) و حضرت زهرا علیها السلام کمتر پرداخته شده است که جا دارد از الگوهای رفتاری این خانواده آسمانی و موفق مورد توجه قرار گیرد.(1)

شوهرداری بزرگ ترین موفقیت و ارزش زن به جلب خشنودی همسر است. حضرت علی(ع) فرمود: «جهاد زن، خوب شوهرداری است.» زن باید تمام تلاش خود را به کار گیرد تا در این جهاد پیروز باشد و بتواند خانه را محل آرامش مردِ خود قرار دهد.

1- محمد حسینی شاهرودی، الگوهای رفتاری حضرت زهرا3، ص56.

ص: 71

 

نقش مادری، خانه داری و شوهرداری حضرت زهرا علیها السلام بهترین الگو برای زنان مسلمان است. رفتار حضرت با شوهرش در عالی ترین مرحله صفا و مهربانی بود. نه تنها هرگز خاطر شوهر را نرنجاند، بلکه یاوری مهربان برای او بود. حضرت علی(ع) فرمود: «به خدا سوگند، من زهرا علیها السلام را تا آن زمان که خداوند او را به سوی خود برد، خشمگین نساختم و در هیچ کاری موجب ناخشنودی او نشدم. او نیز هیچ گاه مرا خشمگین نکرد و عملی از او سر نزد تا باعث ناخشنودی من شود».(1)

از دیدگاه اسلام، انجام کارهای بیرون از خانه بر عهده مرد است و برای اینکه مرد بتواند وظیفه اش را خوب انجام دهد، به آرامش فکری و روانی نیاز دارد. از طرفی، هنگامی که زن خانواده کارهای مربوط به منزل را خوب انجام دهد، سبب می شود مرد خانواده آرامش فکری و روانی بیشتری داشته باشد. همین امر سبب بازدهی بیشتر کار مرد در بیرون از خانه می شود.

رسانه در ترویج این الگو برای افراد جامعه نقش مهمی ایفا می کند. رسانه می تواند جنبه های مختلف زندگی امام علی(ع) و حضرت فاطمه علیها السلام را برای افراد جامعه برجسته کند. رسانه باید با ساخت مجموعه ها، فیلم ها، پیام های تبلیغاتی و...، افکار عمومی جامعه را به سمتی هدایت کند که افراد زندگی امام علی(ع) و حضرت فاطمه علیها السلام را الگوی خود برگزینند.

متأسفانه، در برخی فیلم ها و مجموعه های صدا و سیما شاهدیم که زن بیرون از خانه مشغول کار است و مرد به انجام دادن کارهای خانه می پردازد

1- محمد اشتهاردی، نگاهی بر زندگی حضرت زهرا3، ص64.

 

(البته این به آن معنا نیست که زن و شوهر نباید در کارها به هم کمک کنند)، اما رسانه باید توجه کند، الگویی که برای افراد جامعه ارائه می دهد، مطابق با احکام و دستورها اسلام باشد.

این گونه نمایش تقسیم کار در خانواده ها به وسیله رسانه می تواند الگوهای رفتاری ناصحیح در خانواده ها به وجود آورد. هنگامی که این الگوهای ناصحیح در تقسیم کار خانواده در رسانه به صورت مکرر به نمایش درمی آید، سبب می شود خانواده این الگوهای ترویج شده را بپذیرد و همین امر مشکلاتی در مدیریت اقتصاد خانواده ایجاد خواهد کرد.

Share