آیاتی که به آنها استدلال شده است

آیاتی که به آنها استدلال شده است

اشاره

آنها برای ادّعای خود به چندین آیه استدلال کرده اند که مهم ترین آنها عبارت است از:
1. وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ
اللَّهِ أَحَداً* وَ أَنَّهُ لَمَّا قامَ عَبْدُ اللَّهِ یَدْعُوهُ کادُوا یَکُونُونَ عَلَیْهِ لِبَداً* قُلْ إِنَّما أَدْعُوا رَبِّی وَ لا أُشْرِکُ بِهِ أَحَداً (جن: 18- 20)
و مساجد، ویژه خداست. پس هیچ کس را با خدا مخوانید. و همین که «بنده خدا» برخاست تا او را بخواند، چیزی نمانده بود که بر سر وی فرو افتند. بگو: «من تنها پروردگار خود را می خوانم و کسی را با او شریک نمی گردانم.
2. قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنْ کُنْتُمْ فِی شَکٍّ مِنْ دِینِی فَلا أَعْبُدُ الَّذِینَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ...* وَ لا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَنْفَعُکَ وَ لا یَضُرُّکَ فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّکَ إِذاً مِنَ الظَّالِمِینَ (یونس: 104 و 106)
بگو ای مردم، اگر در دین من تردید دارید، پس [بدانید که من] کسانی را که به جای خدا می پرستید، نمی پرستم ...؛ ... و به جای خدا، چیزی را که سود و زیانی به تو نمی رساند، مخوان که اگر چنین کنی، در آن صورت، به یقین، از جمله ستمکارانی.
3. وَ قالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِینَ ...* ... هُوَ الْحَیُّ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ* قُلْ إِنِّی نُهِیتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَمَّا جاءَنِی الْبَیِّناتُ مِنْ رَبِّی وَ أُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمِینَ (غافر: 60، 65 و 66)
و پروردگارتان فرمود: «مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم. در حقیقت، کسانی که از پرستش من کبر می ورزند، به زودی، خوار در دوزخ درمی آیند» ...؛ ... اوست [همان] زنده ای که خدایی جز او نیست. پس او را در حالی که دین [خود] را برای وی بی آلایش گردانیده اید، بخوانید. سپاس [ها همه] ویژه خدا، پروردگار جهانیان است. بگو: «من نهی شده ام از اینکه جز خدا کسانی را که [شما] می خوانید، پرستش کنم، [آن هم] هنگامی که از جانب پروردگارم مرا دلایل روشن رسیده باشد و مأمورم که فرمان بر پروردگار جهانیان باشم».
4. قُلْ أَ رَأَیْتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَرُونِی ما ذا خَلَقُوا مِنَ الأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْکٌ فِی السَّماواتِ (فاطر: 40)
بگو: «به من خبر دهید از شریکان خودتان که به جای خدا می خوانید؛ به من نشان دهید که چه چیزی از زمین را آفریده اند؟ یا آنان در [کارِ] آسمان ها همکاری داشته اند؟ یا به ایشان کتابی داده ایم که دلیلی بر [حقّانیت] خود از آن دارند؟» [نه،] بلکه ستم کاران جز فریب به یکدیگر وعده نمی دهند.
5. وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ یَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ مَنْ لا یَسْتَجِیبُ لَهُ إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ وَ هُمْ عَنْ دُعائِهِمْ غافِلُونَ* وَ إِذا حُشِرَ النَّاسُ کانُوا لَهُمْ أَعْداءً وَ کانُوا بِعِبادَتِهِمْ کافِرِینَ (احقاف: 5 و 6)


و کیست گمراه تر از آن کس که به جای خدا، کسی را می خواند که تا روز قیامت، او را پاسخ نمی دهد و آنها از دعایشان بی خبرند؟ و چون مردم محشور شوند، دشمنان آنان باشند و به عبادتشان انکار ورزند.
6. قُلِ ادْعُوا الَّذِینَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِهِ فَلا یَمْلِکُونَ کَشْفَ الضُّرِّ عَنْکُمْ وَ لا تَحْوِیلًا* أُولئِکَ الَّذِینَ یَدْعُونَ یَبْتَغُونَ إِلی رَبِّهِمُ الْوَسِیلَةَ أَیُّهُمْ أَقْرَبُ وَ یَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَ یَخافُونَ عَذابَهُ إِنَّ عَذابَ رَبِّکَ کانَ مَحْذُوراً (اسراء: 56 و 5 (ع))
بگو: «کسانی را که به جای او [معبود خود] پنداشتید، بخوانید. [آنها] نه اختیاری دارند که از شما دفع زیان کنند و نه [آنکه بلایی را از شما] بگردانند». آن کسانی را که ایشان می خوانند، [خود] به سوی پروردگارشان تقرب می جویند [تا بدانند] کدام یک از آنها [به او] نزدیک ترند و به رحمت وی امیدوارند و از عذابش می ترسند؛ زیرا عذاب پروردگارت همواره در خور پرهیز است.
چنان که می بینید، همه این آیات، به صراحت، بر این امر دلالت دارد که شرک مشرکان، در دعای آنها به درگاه خدایانی بوده است که به جای خدای تعالی می پرستیدند. آیا در این باره، به دلیلی صریح تر از این آیات نیاز است؟
«شیخ سلیمان»، نوه «ابن عبدالوهاب» در شرح خود بر کتاب پدربزرگش، «التوحید» می نویسد:
دعا عبادتی است از برترین عبادات، بلکه دعا، گرامی ترین عبادت نزد خداست ... در این صورت، اگر شرک ورزیدن در دعا شرک نباشد، پس دیگر در روی زمین، شرکی نخواهد بود. بنابراین، شرک در دعا نسبت به شرک در دیگر انواع عبادت، سزاوارتر به شرک بودن است، بلکه شرک در دعا، بزرگ ترین شرکِ مشرکانی بوده که رسول خدا (ص) به سوی آنها مبعوث شده است؛ زیرا آنها به درگاه پیامبران و صالحان و فرشتگان دعا می کردند تا نزد خدا از آنها شفاعت کنند و به همین دلیل، وقتی مشکلاتِ بسیار سخت پیش می آمد، همه آن شرک ها را فراموش و خالصانه به درگاه خدا دعا می کردند. (1)
دو نکته ضروری برای مناقشه تامّ در این استدلال
نکته اول- تعیین اینکه مقصود از دعایی که موجب افتادن در شرک در عبادت می شود، چیست؟ آیا این کلمه در لغت و قرآن به یک معنا به کار رفته است یا معانی و کاربردهای متعددی دارد؟ به عبارت دیگر، آیا سخن قرآن در باره شرک بودن دعا برای غیر خدا بر ادّعای اینها دایر بر اینکه مسلمانان در ورطه دعا برای غیر خدا گرفتار شده اند، منطبق است یا منظور قرآن از آنچه در باره دعا به درگاه غیر خدا بیان داشته، امر دیگری غیر از دعا و درخواست هایی است که گاه در کنار ضریح های اولیا انجام می شود؟
نکته دوم- در سخنِ صاحبان این دیدگاه، شرک در دعا به معنی حاجت خواستن از غیر خدا را مقید به این قید می بینیم که این خواستن، باید خواستنِ چیزی باشد که کسی جز خدا قادر به انجام آن نباشد، درحالی که همه آیاتی که به آن استدلال می کنند، به چنین تفصیل و تقییدی اشاره ندارند. در این صورت، با توجه به اطلاق آیاتِ مورد استدلال، آوردن این قید چه دلیلی داشته است؟

1- دعاوی المناوئین، ص 348، به نقل از: تیسیر العزیز الحمید با کمی اختصار.

در این زمینه، پرسش ها و حقایق چندی نیز هست که به زودی بیان خواهد شد. با ملاحظه دو نکته اخیر، موضوع در دو مبحث مطرح می شود

Share