فصل پنجم (در اتحاد)

قال اللّه تعالى سبحانه: لا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ[1] توحيد يكى كردن است و اتّحاد يكى شدن، آنجا «وَ لا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ»[2] و اينجا «فَلا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ»[3] چه در توحيد شايبه تكلّفى [4] هست كه در اتّحاد نيست.

پس هرگاه كه يگانگى مطلق شود و در ضمير راسخ شود تا به وجهى [5] به دوئى التفات ننمايد به اتّحاد رسيده باشد.

و اتّحاد نه آن است كه جماعتى قاصر نظران توهّم كنند كه مراد از اتّحاد يكى شدن بنده با خداى تعالى باشد، تعالى اللّه عن ذلك علوا كبيرا، بل آن است كه همه او را ببينند بى تكلّف آنكه گويد هر چه جز او است از او است پس همه يكى است، بل چنانكه به نور تجلّى او تعالى شأنه بينا شود غير او را نبيند، بيننده و ديده و بينش نباشد و همه يكى شود.

و دعاى منصور حسين حلاج كه گفته است:

بينى و بينك انّ ينازعنى                  فارفع بفضلك انّيّي من البين[6]

مستجاب شد و انيّت او از ميان برخاست، تا توانست گفت: «أنا من أ هوا و من أهوى أنا.» و در اين مقام معلوم شود كه آن كس كه گفت: «انا الحقّ» و آن كس كه گفت: «سبحانى ما أعظم [7] شأنى» نه دعوى الاهيّت كرده اند، بل دعوى نفى انيّت خود و اثبات [8] انيّت غير خود كرده اند، و هو المطلوب.

---------------------------------------------------------

[1]  شعراء- 213.

[2]  اسراء- 22.

[3]  شعراء- 213.

[4]  ن: تكلّفى نطقى.

[5]  ن و گ: در ضمير او راسخ شود تا به هيچ وجه بدون وى التفات ننمايد.

[6] جامع الاسرار سيد حيدر (ره)- 364.

ديوان حلاج- 90- اخبار حلاج- 76 (به نقل جامع الاسرار- 809) در منابع مختلف اين شعر با مختصر تفاوتى از حلاج نقل شده است:

در مرصاد العباد چاپ بنگاه ترجمه و نشر- ص 323 چنين آمده: «حسين منصور از اينجا مى گفت:

بينى و بينك انى يزاحمنى                     فارفع بجودك انى من البين»

و در شرح فصوص خوارزمى جلد اول- صفحه 94 چنين آمده: «و منصور حلاج بدين اشارت كرد آنجا كه گفت:

بينى و بينك انى ينازعنى                      فارفع بلطفك اننى من البين»

[7]  ن: عظم.

[8]  ن: به اثبات.

Share