بخش 1/ راجع به امام خمینی

بخش 1

راجع به امام خمینی

جریان امام خمینی

«... روش اتخاذ تصمیم خمینی آرام و سنجیده است. او با صبر بی پایان همه نقطه نظرها را گوش می کند

و به هنگام اخذ تصمیم او تنها و بدون واسطه اقدام می کند. وقتی وی تصمیمی می گیرد قاطعانه از آن دفاع

می کند...

... در جلسات انفرادی با غربیها یا آنها که تمایلی به غرب دارند خمینی بسیار بی تفاوت است و

عکس العملی در مقابل مطالب مورد بحث ندارد. اگر مطلبی می خواهد بگوید به روش معمول خود قاطعانه

بیان می دارد. مذاکره به روش معمول (بده و بستان) با خمینی مفهومی ندارد. در او جایی برای سازش و

مصالحه وجود ندارد. احتمال اینکه کسی بتواند عقاید خمینی را به مقدار قابل توجهی تعدیل کند بسیار کم

است زیرا او به این گونه افراد با دید تحقیر و ظن می نگرد...»

 

در مورد سپاه پاسداران

«1 این سپاه به عنوان چشم و گوش انقلاب اسلامی عمل می کند و به عنوان نیروی مخصوص امام جهت

درهم کوبیدن هر نوع حرکت ضد انقلابی از هر طرف که بر علیه دولت اسلامی باشد وارد عمل می شود.

2 به عنوان نیروی به موازات ارتش عمل کرده تا اینکه از نظر نیرو هم سطح آنها شود و بتواند از هر نوع

انحراف در میان ارتش جلوگیری کند.

3 سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بر کلیه وظایف کمیته امام نظارت داشت تا اینکه مسئله ای غیرقابل حل

نماند.

4 سپاه پاسداران انقلاب به عنوان یک نیروی حافظ در داخل عمل کرده و همچنین به دیگر نیروهای

قانونی داخلی کمک می کند تا اینکه وظایفشان را به نحو احسن انجام دهند و با کوچکترین اخطار آماده

حرکت به هر نقطه ای باشند.

5 سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان نگهبان سرسخت انقلاب اسلامی عمل می کند. این افراد را با

شوق و ذوق میهن دوستی و روحیه فداکاری اسلامی تعلیم می دهند.

(از ساندرز به کوران 12 مهر 58) (تحلیل ارتش ایران)

6 سپاه پاسداران تحت کنترل اداری و اجرایی هیچ کدام از وزرای دولت نیست ؛بلکه تحت کنترل مستقیم

امام، توسط کمیته مرکزی انقلاب اسلامی خواهد بود. (از افشاگری شماره 5)»

 

در مورد مردم

«... مسایل جدی نسبت به ایالات متحده در دیدگاه مردم ایران وجود دارد که احتمالاً برای مدتی با

روابط آمریکا ایران مقاومت می کند. این مسایل با اطلاعات ضد آمریکایی که به طرف ایران در داخل

ایران در جریان است نضج می گیرد. ایرانیها شدیدا مظنون بوده و معتقدند که ما هم آواز با اسرائیل و شاه و

عربستان سعودی و حتی عراق و کمونیستها مشغول توطئه علیه آنها هستیم.

(از تحلیل قوه ابتکارات سیاسی شماره 20313 مهر 58)

... من معتقدم که در مورد ایران بعد از انقلاب که گروهها بدین حد ضعیف می باشند قدرت واقعی منوط

به اعتماد و جلب احساسات توده مردم است هم اکنون هیچ گونه تشکیلات و گروهی که بتواند اعتماد و

احساسات برانگیخته شده مردم را هر چقدر هم غیر واقعی باشد جلب کند وجود ندارد.»

(از نامه ساندرز به تد کوران در تاریخ 12 مهر 58)

 

راجع به کمیته ها

«دستگاه حکومت ایران بین دولت موقت اسلامی مهدی بازرگان و کمیته های انقلاب که به وسیله امام

خمینی و رهبران مذهبی هدایت می شوند تقسیم می شود. تشکیلات کمیته ها به تعداد زیادی مستقل از

حکومت عمل می کنند و خمینی شخصا به هر که دستور می دهد. غالبا برخوردهایی بین این دو تشکیلات

صورت می گیرد و اینها در سیاست خارجی ایران انعکاس دارد. کمیته ها خارج از ضوابط دولتی گزارشات

را مستقیما به خمینی می رسانند.

* ادامه پاراگراف بالا راجع به کمیته ها به موضوع امام و دولت موقت برمی خورد.

«بازرگان و بسیاری از همقطاران او تمایل دارد که سیاست خارجی ایران و مسایل امنیتی را در

قالبهای سیاسی رایج حل کند. تاریخ روابط ایران و روسیه بر دوش آنها سنگینی می کند. آنها کلاً

محافظه کار بودند. دعوای اصلی آنها هزینه های زیادی بود که سیاست شاه بدون در نظر گرفتن نیازهای

کشور خرج می کرد و نیز گرفتاریهای ایران در خارج مرزهایش برای نگهداری سیاست غرب (آیت اللّه و

طرفدارانش بدبینی قابل ملاحظه ای به روسیه دارند ولی دیدگاههای خارجی آنها در این لحظه مقدمتا بر

پایه دشمنی با شاه و کارهایی که کرده است و پایه گذاری اسلامی و عملیات انقلابی بنیان گذاشته شده

است).

(از نامه چارلز ناس به وزارت امور خارجه آمریکا مورخ 20 اردیبهشت 58)

«همان طور که امور داخلی ایران به دو شاخه رسمی و غیر رسمی تقسیم یافته، سیاست خارجی آن

هم، چنین است. این سیاست بین دو جریان افکار انقلابی اسلامی و جریان محافظه کارانه سیاسیون

ملی گرا در حال نوسان است، نشانه های مشخص از آنجا مشاهده شد که در عرصه بین المللی یک گرایش

به سوی کشورهای رادیکال و نیز دوری جستن از اعراب میانه رو پدید آمد: حملات دائمی لفظی به

اسرائیل و صهیونیسم و بدگمانی نسبت به ابرقدرتها جناح دیگر تمایل به همکاری دولت با دوستها و

کوشش در جهت بنای یک اقتصاد مدرن. این سیاستهای دوگانه تا زمانی که دولت دائمی مستقر نشده باشد

و یا این دولت تعویض نشده باشد ادامه دارد. کوشش ما برای معتدل کردن سیاست رادیکال در موقعیت

فعلی بسیار محدود است.

ادامه برخورد بین این دو دیدگاهها تابعی است از کوششهای داخلی رژیم و پیشرفتش. این دوگانگی

بین دولت رسمی و کمیته ها به سردی خواهد گرایید سپس اندیشه ها و افکار و رفتارها ترکیب شده و درجه

بالاتری را کسب خواهد کرد. اگر این برخورد به آرامی نگراید در اوضاع خارجی ایران تأثیر خواهد داشت

و این حالت تا موقعی که یک تشکیلات اسلامی نهایتا مستقر نشود و یا اینکه دولت ساقط شود و یا

رفتارش را عوض کند ادامه خواهد داشت. انتصاب اخیر دکتر یزدی یکی از مشاوران نزدیک خمینی به

سمت وزیر امور خارجه به جای یکی از رهبران ملی دکتر کریم سنجابی قسمتی از کوششی بود برای

تغییر جهت سیاست خارجی در جهت نظریات امام خمینی. ضمنا یزدی از دنیای پیشرفته است و احتمالاً

می تواند شرایط را درک کرده و بهتر از بقیه، امام را به بازرگان مرتبط کند.

در ماههای اخیر، ما و دیگر دولتیها در زمینه سیاست خارجی ایران با یک تشکیلات ناپایدار روبرو

بوده ایم. خطوط اصلی سیاست مخصوصا خارجی به وسیله آیت اللّه طراحی شده. به عنوان مثال آیت اللّه

دستور قطع روابط مصر را بدون مشورت با دولت داد. در واقع وزارت امور خارجه بازیچه دست آیت اللّه

است. رئوس کلی سیاست خارجی ایران چنین است:

1 کوشش فراوان برای اتحاد اسلامی

2 دشمنی عمیق با اسرائیل

3 روابط نزدیک و حسنه با سازمان آزادیبخش فلسطین

4 کشش به سوی رادیکال شدن و مواجهه با کشورهای عربی. وارد شدن از کشورهای عرب

محافظه کار و رفقای نفتی ایران.

5 حمایت شفاهی از جنبشهای انقلابی دنیای سوم مانند زیمبابوه

6 برقراری روابط با کشورهایی که شاه با آنها روابط نداشت؛ مثل لیبی و کوبا

7 ادامه بدگمانی و بدبینی و حملات پراکنده به آمریکا و شوروی

8 شرکت در جنبش کشورهای غیر متعهد

9 بالا بردن قیمتها در OPEC

10 اتخاذ سیاستهای تندروانه در صحنه سیاسی و اقتصادی بین المللی

(از نامه چارلز ناس وزارت امور خارجه آمریکا 20 اردیبهشت 58

راجع به کمیته ها

”قانونهای به ستوه آورنده و رنج آور کمیته ها مانع از انتقال بی دردسر لوازم خانه آمریکاییها و

فرستادن آن به آمریکا می شود. در خلال هفته اخیر 45 % از فعالیتهای شخصی خارج از محوطه را

تا اطلاع ثانوی به تأخیر افتاده. از آنجایی که افراد کمیته خواستار جستجوی Maag محبوس کرده. پرواز

%100 ازوسایل هستند.تماسهای رایزنی خیلی کم شده است واگر هم برقرارشودبه نتیجه ای نمی رسد ٬ به

خصوص اگر پای کمیته ای هم در کار باشد.“

”از طرف دیگر من معتقدم که دولت سعی و کوشش خواهد کرد برای متعادل کردن روابط دو طرفه

سیاسی با آمریکاوسایر کشورهای غربی ملاقات اخیربنده بانخست وزیر وهمردیفان وزیرش٬تمایلات

آنها را به طور واضح برای بستن قرارداد تکنیکی و اقتصادی شامل قطعات یدکی و حضور مستشاران در

زمینه نظامی نشان دهد. آنها علاقه مندند که برای گسترش اسلام از امکانات اقتصادی و نظامی استفاده

نشود.حدی را که محافظهکاران درزیر نام ملیت بر علیه ایدئولوژی ادعامی کنند قابل اندازهگیری نیست و

بیشتر ربط دارد به برداشتهای سیاسی مردم تا یک فشار خارجی.

... اگراین دولت دوام پیدا کند روابط اقتصادی و سیاسی چنان خواهد بود که یک موقعیت بهتری برای

ما به دست خواهد آورد.“

(از سفارت آمریکا در تهران به وزارت امور خارجه آمریکا محرمانه)

20 اردیبهشت 58 Charles - Nass نویسنده چارلز ناس

راجع به امام

”عقاید وابستگی به آمریکا در بین دولت موقت و خمینی متفاوت است و فعالیتهای ضد آمریکایی

خمینی افزایش یافته است.

عقایدخمینی ضد هر گونه خارجی است مخصوصاً آمریکا.او مایل است که روابط کلی با آمریکاقطع

شود و نپذیرفتن کاملتر ٬ ضعف دولت موقت را در برابر خمینی آشکار نمود.

دولت آمریکاروابط تازه ای را براساس ضوابط دولت موقت ایجاد کرده است که اگر مثل گذشته استوار

و محکم نیست ولی دوستانه و همکاری طلبانه است. با اینکه دولت موقت به اهمیت روابط با آمریکا پی

برده است ٬ خمینی و اطرافیانش در این فکر نیستند.

خمینی دارای عکس العملی قاطع و سازش ناپذیر و سخت است ولی روش بازرگان که میانه رو است

قدری توأم با سازش ضعیف است و روابط بهتری با خارج دارد. او قصددارد که اوضاع اقتصادی کشور را

دوباره رو به راه کند.“

 

جریان امام خمینی

اسناد زیر به خوبی مقابله انقلابی امام خمینی را با آمریکای جهانخوار نشان می دهد؛ به خصوص

آمریکا. جریان امام خمینی و سازش ناپذیری، آن را متصل به مردم و خواست توده های مسلمان که کاملاً

در مقابل آمریکا هستند و سازش ناپذیر، به آمریکا ظنین بوده و او را همانند اسرائیل دشمن سرسخت خود

می دانند می بیند. نهادهای انقلابی که از اول انقلاب با تأیید امام خمینی برای پیشبرد انقلاب اسلامی

تأسیس شدند نیز در نظر آمریکا در جریان امام قرار دارند و آمریکا به خوبی خود را در مقابل آنها می بیند

و سعی در متلاشی کردن و تعدیل نیّات انقلابی این واحدهای انقلابی دارد.

سیاست آمریکا در مقابل جریان خمینی که جریان رادیکال و افراطی انقلاب اسلامی است چنین

عنوان می شود:

«1 در حال حاضر من هیچ راه حل سریع و مؤثری که سیاست خارجی نوین ایران را معتدل نماید نمی بینم.

از فرصتهایی که به دست می آید ما سعی می کنیم که ذهن امام خمینی و طرفدارانش را تعدیل کنیم.(از

سفارت به وزارت امور خارجه مورخ اردیبهشت 58)

2 ما باید هر چه زودتر پیام یا نماینده ای نزد خمینی بفرستیم. اگر چه او ضد آمریکایی سرسختی است و

همچنین ممکن است در ملاقات ما را بکوبد ولی این امر یعنی ملاقات، ما را به او نزدیک خواهد کرد و

مسایل مهمتر را می توانیم به او برسانیم و هم چنین سوءظن او را کم می کنیم.

ولی تماس با او نباید دوستان غیر مذهبیمان را از دست بدهد و همچنین دیدار با خمینی می تواند

وسیله ای شود برای تماس با دیگر روحانیون؛ زیرا تا خمینی ما را نپذیرد آنها ما را نمی پذیرند.(از ساندرز

به نیوسام شهریور 58 محرمانه)

3 هدف از ارتباط، تصادفات و در آغوش کشیدن روحانیون نیست. بلکه باید خمینی را مطمئن سازیم که

غرب، انقلاب اسلامی ایران را پذیرفته و تصمیم به هیچ گونه مداخله در اوضاع داخلی ایران را ندارد و

اوضاع فعلی سرچشمه ای از ضعف دولت بازرگان است.

موضوعی که خیلی با کمال نرمش و ملایمت باید به آیت اللّه پیشنهاد شود این است که بگوییم اگر

بخواهیم جلوی دخالت بیجای کمونیستها را بگیریم بازرگان به یک پشتیبان دیگر احتیاج دارد. ما

هیچ گونه پیشنهادی که کدام کشور اول پشتیبانی کند نداریم ولی شاید فرانسویها که در گذشته هم پشتیبان

خمینی بوده اند و این بهترین وضع باشد.»(از تحلیل قوه ابتکارات سیاسی 21 مهر 58 شماره (20313

سرّی و حساس))

***

آمریکا سعی دارد قاطعیت و سازش ناپذیری امام را با ملاقات با او و وعده و وعیدهای شیطانی خود

درهم بشکند و بدین وسیله وضعیت خود را در ایران مشروعیت ببخشد و ذهن دیگر روحانیون را برای

ملاقات آماده نماید.

همچنین می خواهد با ترسانیدن امام از موقعیت کمونیستها وجود خود را ثابت نماید و بگوید که

می تواند نقش مؤثری در این زمینه داشته باشد.

و همچنین درصدد است که منافع خود را در ارتباط با دیگر گروهها از دست ندهد و اگر در آینده آنها

قدرت گرفتند ابتکار عمل را از دست ندهد.

ولی آمریکا نمی داند که شعار اساسی انقلاب اسلامی ما (نه شرقی و نه غربی، جمهوری اسلامی است).

بنابراین نه امام و نه توده هایِ به پا خواسته، هرگز در مقابل جریانات مخالف و مشکلات به دامان

ابرقدرتها در نخواهند غلطید. جریانات 9 ماهه انقلاب و نپذیرفتن هیچ یک از افراد آمریکایی از جانب

امام خمینی به خوبی گویای این مسئله است.

اما بزرگترین سد در مقابل نفوذ آمریکا جریان قوی و توده ای امام خمینی است که اجازه نفوذ آمریکا را

در ایران نمی دهد و این آمریکاست که در مقابل این سد محکم و سازش ناپذیر احساس خطر کند.

 

سیاست آمریکا در مقابل حرکت توده های میلیونی

«1 در بهار یک نقش فعالانه داشتیم که با تظاهرات بر علیه سنای آمریکا از بین رفت.

(منظور تظاهراتی است که توده های مسلمان در سراسر ایران بر علیه سنای آمریکا در مورد محکوم

کردن دادگاههای انقلاب اسلامی برپا گردید.)

2 چگونه می توانیم جو ضد آمریکایی را در ایران به نفع خود عوض کنیم. اگر چه این موضوع با روابط

ایران با آمریکا بستگی دارد ما می توانیم با تأکید بر روی حقوق بشر و تأیید انقلاب آن را تعدیل کنیم.

3 آژانس ارتباطات (ICA) بین المللی آمریکا بیشترین سعی خود را برای هر چه بهتر شدن پیوند ایران و

آمریکا گسترش دهد.

4 ایجاد میتینگ به نفع روابط ایران و آمریکا.

5 ایرانیها با وجود تکذیب های مکرر، عمیقا ظنین هستند که ما در رابطه با شاه، اسرائیل، عربستان و عراق

و حتی کمونیستها بر ضد آنها مشغول نقشه کشی هستیم.

6 چون ایرانیها در مورد ما لفظ امپریالیست و صهیونیست به کار می گیرند ما نمی توانیم با خیلی از آنها

راجع به این حرفها صحبت عمیق بکنیم (مسئله اعدامها و حقوق بشر) بلکه با توجه به منافع ما و حاد

نشدن روابط با ایران ما باید روابطمان را با ایران محدود کنیم.

7 ما با استفاده از مسئله اعراب و اسرائیل می توانیم روی افکار ایرانیها مؤثر واقع شویم و با مطرح کردن

نفوذ فلسطینیها در وقایع جنوب و مناطق نفت خیز این مسئله را عملی کنیم ولی هنوز از رهبران مذهبی،

روابط نزدیکی با سازمان آزادیبخش فلسطین دارند.

8 برای مثال فرستادن افراد مهم برای ملاقات با افراد مذهبی و غیر مذهبی و همچنین به کار بردن VOA

(صدای آمریکا) که پیامهای سیاسی را بدهد و زبان انگلیسی بیشتر یاد داده شود و مجله منتشر گردد.»

(از ساندرز به نیوسام شهریور 58. محرمانه

***

سیاست آمریکا در ایران این است که بتواند اعتماد و احساسات مردم را بسود خود جلب نماید. مسئله

حقوق بشر که از حربه های پوسیده امپریالیسم آمریکاست برای دلسوزی و جلب انسان دوستی مورد

استفاده قرار گرفته است غافل از اینکه توده های میلیونی با تظاهرات متعدد خود این نقشه های پوسیده را

در هم شکسته اند و این به تأیید خودشان نرسیده است.

با طرح مسئله حقوق بشر، تأیید انقلاب اسلامی، ایجاد میتینگ های سیاسی در مورد انقلاب اسلامی

ایران، فرستادن افراد مهم آمریکا برای ملاقات با شخصیتهای ایرانی و استفاده از پخش مستقیم صدای

آمریکا به زبان فارسی می خواهند افکار عمومی ایران را در حالتی نگه دارند که طرفدار و یا حتی مخالف

آمریکا و نفوذ امپریالیستی او نباشد و ایرانیها دیگر در مورد آمریکا لفظ امپریالیست و صهیونیست را به کار

نبرند. ولی آمریکا خود نیز می داند که ملت ایران شدیدا به آمریکا ظنین بوده و او را عامل اصلی جنایات

شاه خائن در ایران می داند.

همچنین آمریکا سعی دارد که در افکار عمومی توده های ما ایجاد تخریب نماید و آن را منحرف کند و

با ایجاد جنگ روانی و اغتشاش محیط انقلابی را مغشوش کرده به نفع خود بهره برداری کند.

استفاده از مسایل فلسطین و ناراحتی از طرفداری یکپارچه ملت ایران از آرمان فلسطین، آمریکا را

می آزارد و سعی در مخدوش کردن این حمایت می کند و به متهم کردن و خراب کردن وجهه فلسطین در

ایران دست می زند و یا با استفاده از طرحهای زیر، سعی در ایجاد بلوا و اغتشاش می کند که به وسیله عمال

و منابع ایرانی خود که سرسپرده امپریالیست ها هستند نیات خود را عملی کُند سند زیر گویای این مسئله

است.(جان گریوز)

من دو سناریو (برنامه و طرح) را که می تواند منجر به هرج و مرج گردد در نظر دارم.

1 یکی نیروهای تمرکز یافته ای که توسط نارضایتیهای منطقه ای و قومی تحریک شده باشند و اگر با اینها

به اندازه کافی به طرز غلطی رو به رو شوند ممکن است باعث تعطیل شدن و بسته شدن مناطق نفتی

گردند و یا اقتصاد سنتی را از هم بپاشد و یا جوری ملی گرایی را خراب کنند که توده ها با رهبران مذهبی

بی عرضه خود مخالف شوند.

2 نفاق در مدارس بین محصلین و بین کادر مدارس و یا هر دو که منجر به بسته شدن مدارس یا محیط

خشونتهای افراطی که باعث نارضایتی عمومی و همچنین به شیوه قبل از انقلاب، چهلم هایی بعد از

چهلم گرفته شود. (از روابط عمومی سفارت به کوران مهر 58) شماره 20547

این شیوه های مبارزه با انقلاب اسلامی ایران به خوبی نشان می دهد که سیاست قبول و به رسمیت

شناختن انقلاب اسلامی و رفع سوءظن های مردم بر علیه آمریکا همه و همه فریبهای این امپریالیست

خونخوار است که هدفی جز سلطه دوباره بر ایران و در نهایت متلاشی شدن انقلاب اسلامی توده های ملت

ندارد.

اما همه برنامه های فرهنگی سیاسی که آمریکا می خواهد برای انقلاب ایران تدارک ببیند به وسیله یک

مؤسسه فرهنگی اعمال می شود به نام (CIA)یا مرکز ارتباطات بین المللی آمریکا که ما در ایران آن را

بیشتر به نام انجمن ایران و آمریکا می شناسیم. نظر به اهمیت فراوان این مرکز در بخشی جداگانه به بررسی

آن خواهیم پرداخت.

همچنین آمریکا سعی دارد که با استفاده از جشن هجرت پیامبر اکرم احساسات مذهبی مردم را نسبت

به آمریکا و به نفع آمریکای جهانخوار تحریک نماید و بهره برداری کند و یا حداقل از حملات توده های

مردم نسبت به آمریکا بکاهد.

***

 

جشن هجرت در ایالات متحده

از: سفارت آمریکا در تهران

به: کمیته داخل دولت آمریکا واشنگتن D.C

موضوع: جشن هجرت در ایالات متحده.

1 آیت اللّه خمینی امروز به شورای انقلاب و دولت موقت ایران دستور داد که با برنامه های انقلابی به

استقبال آغاز پانزدهمین قرن هجرت بروند تا عظمت و فرخندگی این موقعیت را بنمایانند.

2 فورا اطلاعات مورد نیاز در زمینه طرحهای ایالات متحده به منظور بزرگداشت (هجرت) را به نحوی

که با جشنهای ایران مرتبط باشد پست نمایید.

3 اگر ایالات متحده در نظر دارد که جشن های هجرت را با شرکت بعضی از ایرانیها برگزار نماید، جزئیات

لازم را بفرستید.

لینگن کاردار سفارت آمریکا در تهران

 

در مورد سپاه پاسداران

سفارت آمریکا سعی بر این داشت که همه حرکات سپاه را زیر نظر داشته باشد و اطلاعات کافی و لازم

از تشکیلات، طرز فکر و افراد و فرماندهان سپاه که یک واحد انقلابی و مردمی است داشته باشد و این به

خوبی نشان می دهد که آمریکا از هر واحد و ارگان مردمی و انقلابی بشدت وحشت دارد.

سیاست آمریکا در مقابل این واحد، نفوذ در آن، داشتن افرادی که بتوانند اطلاعات لازم را به سفارت

برسانند و کنترل این واحد است.

***

«سیاست ما در مقابل ایران طوری بوده است که ما در چشم ایرانیها و حتی آمریکائیها و دیگر ملیتها

ضعیف به نظر می رسد و این پاسداران دولت موقت بودند که در 24 ماه مه پرچم آمریکا را در سفارت پایین

کشیدند و به تظاهر کنندگان برای آتش زدن دادند، این بی حرمتی ها و نپذیرفتن کاردار اینها ضعف ما را

نشان می دهد نه صبوری ما را»

(از تحلیل نقش آمریکا در ایران از استمپل به وزارت امور خارجه آمریکا)

افشاگری شماره 5 ما که نشان دهنده یک برآورد دقیق از تشکیلات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در

شهرستانها و تهران است نشان دهنده حساسیت بیش از حد آمریکا از سپاه است چارت سازمانی تعداد

افراد نظامی، فرمانده ها و نوع روابط آن مورد نظر بوده است.

 

سیاست آمریکا در قبال کمیته های انقلاب اسلامی

از آنجا که تحلیل کاملاً مشخصی راجع به کمیته ها در دسترس نیست، ولی از کل تحلیل ها و اسناد

چنین بر می آید که با توجه به شناختی که سفارت از ماهیت کمیته ها دارد سعی دارد به وسیله فشار روی

سیاسیون وابسته به سفارت به تعطیل کمیته ها کمک کند و کلاً هدف سفارت منحل شدن و نابود شدن

کمیته ها بوده است؛ زیرا در عملیات جاسوسی و بسیاری از زد و بندهایی که با سیاسیون و عوامل خود

انجام می داده اند، در عمل به وسیله افراد کمیته های مختلف در سراسر ایران خنثی می شده است، این امر در

اوایل انقلاب که عملیات کمیته ها تعیین کننده تر از این اواخر بوده بشدت مشهود است.

همچنین آمریکا سعی دارد، منابع جاسوسی خود را در کمیته ها مستقر کرده و از افراد ایرانی سرسپرده

امپریالیسم استفاده کرده و اطلاعات کسب کرده و یا در مواردی وارد عمل شود.

وجود جمشید ایرانپور در کمیته انقلاب اسلامی اصفهان دال بر این قضیه است، همچنین مهدی روغنی

که دارای نفوذی در کمیته ها بوده است.

***

«بنا به گفته یک منبع نزدیک به کمیته انقلاب، توضیح مختصری در مورد وحشیگری جاری مربوط

می شود به این حقیقت، که تقریبا همه روحانیونِ مسئولِ محاکمهِ افراد دولت سابق، افسران نظامی و پلیس

که دستگیر شده اند خودشان تحت بدرفتاری بوده اند، بنابراین طرز تلقی آنها عموما انتقام جویانه

می باشد.»

***

طبیعی است که بعضی از برداشتهای منابع و سفارت با اندک توجهی غیر واقع بودنش به خوبی

مشخص و هویدا می شود از جمله ادعای فوق به خوبی نشان دهنده دید غلط سفارت و منابع از عمل

انقلابی و اسلامی دادگاههای انقلاب است که مورد تأیید قاطعانه امام خمینی و ملت مسلمان بوده است.

 

اطرافیان خمینی

«ساخت قدرت در ایران بعد از انقلاب، خمینی و دیگر آیت اللّه ها را در رأس می گذارد و به همراه

روحانیون شیعه که برای مجلسی انتخاب شده اند که اکنون در حال تدوین قانون اساسی است، سپس نوبت

ملاها می رسد که در داخل دولت موقّت، که دادگاههای انقلاب، کمیته ها و تشکیلات شبه نظامی رخنه

کرده اند، در درجه سوم سیاستمداران را جای می دهم، مثل بازرگان ... در درجه چهارم دزدان دریایی که

فرماندهی گروههای شبه نظامی (پاسداران) و کمیته های انقلاب را به عهده گرفته اند می باشد و در پایان

ملاهای ساده جای می گیرند که به توده های در دهات خدمت می کنند که پشتیبانی متعصبانه آنها بزرگترین

منبع قدرت خمینی و آیت اللّه ها می باشد.

(از نامه به تد کوران به وسیله جان گریوز و ساندرز مورخ 12 مهر 58)

Share