پی نوشتها

پی نوشتها

روضه مزبور به استناد نامهایست که گفتهاند خلیفه دوم به معاویۀ بن ابی » :… 1) - او در همین مقاله با تمسخر چنین نوشته است )

!« . سفیان نوشتهست و راوي اصلی آن که بسیار بسیار معتبر است، شخص یزید بن معاویه قاتل شقی و بدنام امام حسین (ع) است

نهاده است! وي « تردید در مشهورات متواترنما » 2) - جالب است که وي، عنوان مقالهاش در شماره 225 از روزنامه جام جم را )

همچنین در شماره 692 از روزنامه آفتاب مینویسد:

!« . تجزیه و تحلیل بیغرضانه تاریخ از بسیاري از وقایع مشهور و حتی متواتر نما جاي سؤال و پرسش و چون و چرا و تردید یگذارد »

3) - محمد جواد حجتی کرمانی: مقاله مندرج در روزنامه آفتاب، شماره 668 )

4) - (الف) در اعترافهایی که تابع اهداف سیاسی خاصی بوده و به قصد فخر فروشی نیز صورت نمیپذیرند، بایستی به این نکته )

ظریف توجه داشت که در اغلب موارد، دستیابی به برخی از جزئیات حوادث، به دشواري امکان پذیر میباشد؛ چرا که این قبیل

از میان همه جنایات صورت گرفته میباشند و یا حاکی از جنایاتی اند که « کمترین میزان یا علنیترین مقدار » اعترافها، حاکی از

را بر فرد جنایتکار وارد میآورد. « بیشترین فشار » ، ارتکاب آنها، از لحاظ روانی

ب) باید توجه داشت که جنایتکار، لزوماً به همه مواردي که از دیدگاه ما (به عنوان ناظر بیرونی) اهمیت دارند، اعتراف نمیکند و

اي بسا، از برخی از مسلّمترین حوادثی که توسط او رخ دادهاند، هیچ ذکري به میان نیاورد و آنها را کتمان نیز بنماید.

.64 ج 6، ص 20 ،« حقوق مدنی » 5) - برگرفته از مباحث دکتر سید حسن امامی، مندرج در کتاب وي به نام )

در نگارش کتاب خود به نام « ابومخْنَف لوط بن یحیی، متوفّاي 157 » 6) - خاطر نشان میگردد که: مقتل نویس پرآوازهاي همچون )

حتّی به گزارشهاي سپاهیان یزید (یعنی: شرکت کنندگان در قتل سید الشهدا علیه السلام که اندك « مقتل الحسین علیه السلام »

تردیدي در شقاوت و بدنامی آنان وجود ندارد) از جنایات یکدیگر نیز اعتماد نموده و برخی از حوادث عاشورا را از قول همین

نقل قول میکند و مینویسد: « هانی بن ثبیت » افراد شقی، به ثبت رسانده است. براي مثال، وي در نگارش مقتل خود، از فردي به نام

حدثَنی أبوجنابٍ عنْ هانی … و کانَ قَد شَ هِد قَتْلَ الْحسینِ علیه السلام … ابوجناب از هانی - که در [ماجراي] قتل حسین علیه

السلام حضور داشت - برایم نقل کرد که (… تاریخ طبري، ج 5، ص 413 ، چاپ: دارالمعارف، مصر) قابل توجهست که نامبرده در

شرکت داشته است. (ر.ك: تاریخ طبري، ج 5، ص 436 ) وي همچنین قاتل دو تن از « عبدالله بن عمیر کلبی » به شهادت رسانیدن

و نوجوان دیگري از خاندان « عبدالله بن حسن علیه السلام » و نیز قاتل « جعفر » و « عبدالله » فرزندان امیرالمؤمنین علیه السلام به نامهاي

در نقل حوادث ناگوار « ابومخْنَف » امام حسین علیه السلام بوده است. (ر.ك: تاریخ طبري، ج 5، ص 468 ) با همه این اوصاف

کربلا، به گزارشهاي این فرد شقی ازحوادث آن روز (گزارشهاي او از جنایات

یحیی بن » : دیگران)، اعتماد نموده و آنها را در کتابش به ثبت رسانده است. وي همچنین به نقلهاي دیگر سپاهیان یزید، همچون

اعتماد نموده « قرّة بن قیس » و « عبدالله بن عمار بارقی » ،« عنیف بن زهیر » ،« کثیر بن عبدالله » ،« حمید بن مسلم أزدي » ،« هانی بن عروه

صفحه 30 از 40 www.Ghaemiyeh.com مصائب فاطمی، در نسخ خطی قرن 5 و 6 هجري مرکز تحقیقات رایانهاي قائمیه اصفهان

(456 است. (ر.ك: تاریخ طبري، ج 5، ص 431

لازم به یادآوریست که:

مینویسد: « ابومخْنَف » درباره شخصیت علمی « نَجاشی، متوفّاي 450 » ( الف

شَیخُ أصحابِ الْأخْبارِ بِالْکُوفَۀِ و وجههم و کانَ یسکَنُ إلی ما یرْوِیه.

[او] بزرگ و استاد مورخین در کوفه و چهره سرشناس آنان [بود] و به نقلهاي او اطمینان میشد. (رجال نَجاشی، ص 320 ، چاپ:

مؤسسۀ النشر الإسلامی)

در تألیف « شیخ مفید، متوفّاي 413 » و « ابوالفرج اصفهانی، متوفّاي 356 » توسط عالمان مشهوري همچون « ابومخْنَف » ب) کتاب

مورد استفاده قرار گرفته و بر مندرجات آن، اعتماد و اتّکا شده است. در میان « الإرشاد » و « مقاتل الطالبیین » کتابهایشان به نامهاي

« مقتل الحسین علیه السلام » در کتاب « خوارزمی، متوفّاي 568 » ،« تاریخ الاُمم و الملوك » در کتاب « متوفّاي 310 » ، اهل سنّت، طبري

استناد کردهاند. توجه: در سالهاي اخیر کتابهاي غیر « ابومخْنَف » به نوشته ،« تذکرة الاُمه » در کتاب « سبط بن جوزي، متوفّاي 654 » و

چاپ شده و شهرت یافتهست که مورد استناد ما نمیباشند. « مقتل ابومخْنَف » محقّقانهاي به نام

7) - خاطر نشان میگردد که: )

محسوب میگردد. « حامل این اعتراف مکتوب » ، نبوده و تنها « راوي خبر » الف) در این ماجرا، یزید

را به فرزند عمر نشان داد، او تصدیق کرد که نامه به خطّ پدرش میباشد و به همین دلیل، نامه را از « نامه » ب) هنگامی که یزید

یزید گرفت و بوسید. بنابراین، نخستین راوي این اعتراف کتبی، عبدالله فرزند عمر میباشد.

8) - براي نمونه، میتوان به منابع زیر اشاره نمود: )

متوفّاي 877 )، جلد 3، صفحه 25 ، چاپ: المکتبۀ المرتضویه. ) « شیخ زین الدین عاملی بیاضی » تألیف ،« الصراط المستقیم » ( الف

متوفّاي بعد از 1100 )، صفحه 109 ، مصورة مرکز إحیاء التراث الإسلامی. ) « شیخ صفی الدین طریحی » تألیف ،« مطارح النظر » ( ب

متوفّاي 1324 )، جلد 14 ، صفحه 343 ، چاپ: مؤسسۀ ) « میرحبیب الله هاشمی خوئی » تألیف ،« منهاج البراعۀ فی شرح نهج البلاغه » ( ج

التاریخ العربی.

متوفّاي 1359 )، صفحه 131 ، چاپ: مکتبۀ فدك. ) « شیخ عباس قمی » تألیف ،« بیت الأحزان » ( د

9) - یکی از فضلاي مکّه، اجازه نقل نامه را به علّامه مجلسی داده است. اجازه، یکی از راههاي هشتگانه نقل حدیث میباشد، که )

صحت استناد روایت را تأمین مینماید.

جلد 1، صفحه 489 ، چاپ: سنگی تبریز) فایده اجازه در اثبات ) « قوانین الأصول » در کتاب « محقّق قمی، متوفّاي 1332 » بنا به فرموده

ثابت نشده است؛ ظاهر میگردد. « مروي عنه » صحت کتاب خاص و معین و نیز حصول اعتماد بر آن کتاب یا روایتی که تواترش از

230 ) [جهت آشنایی بیشتر، - ص 227 ،« حدیث شناسی » (برگرفته از مباحث استاد شیخ جعفر سبحانی، مندرج در کتاب وي به نام

235 ] خاطر نشان میگردد: - ر.ك: سید محمد حسن مؤمنی، از این صبح روشن (اثبات سند زیارت عاشورا)، ص 230

گفته میشود. ،« مشایخ اجازه » به عالمانی که به یک فرد، اجازه نقل روایت و یا نقل کتاب را دادهاند

به میان نمیآورد و تنها درباره وي مینویسد: « اجازه دهنده » 10 ) - علّامه مجلسی، نامی از )

أجاز لی بعض الْأفاضلِ فی مکَّۀَ - زاد الُله شَرَفَها - رِوایۀَ هذا الْخَبرِ، و أخْبرَنی أنَّه أخْرَجه منْ الْجزْء الثانی منْ کتابِ دلائلِ الْإمامه…

(بحارالأنوار، کتاب الفتن و المحن، ج 30 ، ص 286 ، چاپ: دارالرضا علیه السلام شاید عدم تصریح به نام این فاضل گمنام، به جهت

حفظ جان وي از گزند دشمنان تشیع بوده است؛ زیرا گزارشهاي تاریخی حاکی از آن اند که: در سال 1088 هجري قمري، به بهانه

را - « سید محمد مؤمن رضوي » آن که شیعیان پرده کعبه را نجس کردهاند، در این شهر، شیعه کشی به راه انداختند و عالمی با نام

صفحه 31 از 40 www.Ghaemiyeh.com مصائب فاطمی، در نسخ خطی قرن 5 و 6 هجري مرکز تحقیقات رایانهاي قائمیه اصفهان

در حالی که پشت مقام ابراهیم علیه السلام به تلاوت قرآن مشغول بود - ، به قتل رساندند. همچنین پس از آن، در سال 1101 یا

را - در حالی که پرده کعبه را گرفته بود، آن قدر کتک زدند که « شیخ حسین تنکابنی » 1105 هجري قمري، عالم دیگري با نام

بیمار شد و اندکی بعد درگذشت.

( (ر.ك: صفویان در عرصه دین، فرهنگ و سیاست، ج 2، ص 840

« مشایخ اجازه علّامه مجلسی » به هر حال، عالمان شیعهاي که در سالهاي حیات علّامه مجلسی در شهر مکّه سکونت داشتهاند و از

محسوب میگردند، عبارت اند از:

الف) سید نور الدین بن علی بن الحسین بن ابی الحسن حسینی موسوي عاملی (متوفّاي 1068 )؛ لازم به ذکر است که اجازه او به

علّامه مجلسی، از طریق نامه بوده است؛ چنانچه درباره وي میخوانیم:

أجاز لَه بِالْمراسلَه.

( (بحار الأنوار، ج 1، مقدمه، ص 20

ب) سید محمد بن مؤمن بن دوست محمد حسینی استر آبادي (متوفّاي 1088 )؛ چنانچه درباره وي میخوانیم:

یرْوِي عنْه بِالْإجازةِ … الْعلّامۀُ الْمجلسی.

( (شهداء الفضیله، ص 199

هر چند که عبارت علّامه مجلسی (أجاز لی بعض الْأفاضلِ فی مکََّه)، لزوماً به معناي دریافت این اجازه در شهر مکّه نمیباشد؛ ولی

خاطر نشان میگردد که: علّامه مجلسی، در سال 1080 (قبل از اتمام تألیف مجلّدات کتاب بحار الأنوار) به سفر حج رفتهاند و

گزارشهاي تاریخی، سفر حج دیگري را براي وي ذکر ننمودهاند.

(470 (ر.ك: مفاخر اسلام، ج 8، ص 468

همچنین، بنابراین فرض که علّامه مجلسی اجازه نقل نامه را در این سفر دریافت کرده باشد، به نظر میرسد که وي به دلیل شرایط

سخت حاکم بر شهر مکّه در دوران صفویه، از فرصت کافی براي ملاقات با فردي که اجازه نقل نامه را به وي داده، برخوردار نبوده

تنها به دریافت اجازه نقل همین نامه، موفّق گردیده ،« دلائل الإمامه » است؛ چرا که از میان تمام مطالب مندرج در جلد دوم کتاب

است؛ آن هم بدون این که بتواند اصل نسخه کتاب را از نزدیک مشاهده نماید.

« و فی رِوایۀٍ اُخْري » نقل مینماید، با عبارت « دلائل الإمامه » 11 ) - در اواسط نامهاي که علّامه مجلسی آن را از جلد دوم کتاب )

در هنگام درج نامه، حداقل به دو نقل یا دو نسخه « دلائل الإمامه » مواجه میشویم که میتواند حاکی از آن باشد که نویسنده

مختلف از آن، دسترسی داشته است.

(ر.ك: بحار الأنوار، ج 30 ، ص 294

: « دلائل الإمامه » 12 ) - سند نامه مندرج در کتاب ))

حدثنا أبوالحسین محمد بن هارون بن موسی التلعکبري، قال: حدثنا أبی رضی الله عنه، قال: حدثنا أبوعلی محمد بن همام، قال:

حدثنا جعفر بن محمد بن مالک الفزاري الکوفی، قال: حدثنی عبد الرحمان بن سنان الصیرفی، عن جعفر بن علی الحوار، عن الحسن

بن مسکان، عن المفضّل بن عمر الجعفی، عن جابر الجعفی، عن سعید بن المسیب.

چاپ و تحقیق: مؤسسۀ البعثه) از همین راوي، یعنی: ) « دلائل الإمامه » [خاطر نشان میگردد که تعداد زیادي از احادیث کتاب

نقل گردیده است. ] « تلعکبري، متوفّاي بعد از 410 »

را براي علّامه مجلسی ذکر نکرده است؛ میتوان چنین برداشت « دلائل الإمامه » از این نکته که آن فاضل مکّی، طریق خود به کتابِ

بوده است؛ (بدین صورت که یا نسخه « قطعی و مسلّم » به مؤلّفش، در نزد وي « دلائل الإمامه » نمود که: در آن زمان، انتساب کتاب

صفحه 32 از 40 www.Ghaemiyeh.com مصائب فاطمی، در نسخ خطی قرن 5 و 6 هجري مرکز تحقیقات رایانهاي قائمیه اصفهان

سینه به سینه از رجال ،- « دلائل الإمامه » معتبري از کتاب در نزد آن فاضل مکّی حاضر بوده و یا وي متن نامه را - به نقل از کتاب

ثقه، دریافت نموده) و به یکی از این دو دلیل، ذکر طریقش به کتاب را ضروري ندانسته است. [خاطر نشان میگردد که چنین

؛ روشی از دیرباز نزد علماي شیعه متداول بوده و بر آن تصریح شده است. (ر.ك: شیخ طوسی قدس سرّه: إستبصار، ج 4، ص 305

تهذیب، ج 10 ، ص 4، مشیخه. )]

صفحه 102 به بعد، درباره علم نجوم نقل مینماید؛ « فرج المهموم » در کتاب « سید بن طاووس، متوفّاي 664 » 13 ) - بنابر روایتی که )

دلائل » جلد 30 ، صفحه 286 نقل میفرماید؛ کتاب « بحار الأنوار » در کتاب « علّامه مجلسی، متوفّاي 1111 » و نیز، بنابر نامهاي که

فرج » داراي دو، جزء (دو جلد) بودهست که هم اینک، جلد دوم آن در دسترس نمیباشد. عبارت مندرج در کتاب « الإمامه

چنین است: و هو ما رویناه بِإسنادنا عنْ الشَیخِ … الطَبرِي الْإمامی فی الْجزْء الثانی منْ کتابِ دلائلِ الْإمامه… « المهموم

51 ، روایاتی را درباره امیرالمؤمنین علیه السلام ، از جلد - صفحات 50 ،« الیقین » در کتاب دیگرش به نام « سید بن طاووس » همچنین

چنین « الیقین » نقل میفرماید که در چاپهاي فعلی از این کتاب، به چشم نمیخورند. عبارات مندرج در کتاب « دلائل الإمامه » یکم

است:

فیما نَذْکُرُه منْ الْمجلَّد الْأولِ منْ کتابِ الدلائلِ…

فیما نَذْکُرُه منْ کتابِ الدلائلِ منْ الْجزْء الْأولِ…

بنابراین، علاوه بر آن که جلد دوم از این کتاب، به دست ما نرسیده؛ به طور حتم، بخشهایی از جلد یکم آن نیز در گذر ایام مفقود

گردیده است.

با نامهایی همچون: القاضی ابوإسحاق إبراهیم بن أحمد بن محمد بن أحمد بن عبدالله « دلائل الإمامه » 14 ) - با بررسی اَسناد کتاب )

الطبري (متوفّاي 373 (؛ أبوالمفضّل محمد بن عبدالله بن محمد بن عبیدالله الشیبانی (متوفّاي 387 (؛ أبوالحسن أحمد بن الفرج بن

به شمار « دلائل الإمامه » منصور بن محمد بن الحجاج الفارسی (متوفّاي 392 (؛ مواجه میشویم که همگی، از مشایخ بیواسطه ؤلّف

حدیث 92 ، با این عبارت مواجه میشویم: « دلائلُ الْإمامِ صاحبِ الزَمانِ علیه السلام » میروند. همچنین، ذیل عنوان

دلائل » حدثَنا أبوالْمفَضَّلِ محمد بنُ عبدالِله، بنِ الْمطَّلبِ الشَ یبانی سنَۀَ خَمسٍ و ثَمانینَ وثَلاثمئَه … بنابراین، تألیف و نگارش کتاب

به نیمه دوم قرن 4 (و به احتمال زیاد، به سالهاي 370 تا 390 هجري قمري) باز میگردد. « الإمامه

: « مثالب النواصب » 15 ) - سندهاي نامه مندرج در کتاب )

سند یکم:

و روي جعفر بن علی الحرار (الخزاز)، عن علی بن مشکاة، عن المفضّل بن عمر، عن جابر بن یزید، عن سعید بن المسیب، عن وهب

مرة.

سند دوم:

و روي علی بن محمد البصري، عن أبی الحسن موسی بن الحسن الموسوي بإسناده إلی أبی سعید الخدري عن عبدالله بن القسم

(القاسم) المزنی.

نکاتی درباره اسناد نامه:

نقل نمودیم، استقلال این سندها از یکدیگر به روشنی قابل « دلائل الإمامه » الف) از مقایسه سندهاي فوق با سندي که از کتاب

مشاهده میباشد که ما را به این نکته مهم رهنمون میسازد:

نقل نکرده است. لذا، این نامه، داراي دو منبع جداگانه و سه سلسله سند « دلائل الإمامه » متن نامه را از کتاب « ابن شهر آشوب » که

مستقل از یکدیگر میباشد.

صفحه 33 از 40 www.Ghaemiyeh.com مصائب فاطمی، در نسخ خطی قرن 5 و 6 هجري مرکز تحقیقات رایانهاي قائمیه اصفهان

ب) ضع فهاي رجالی سندهاي نامه، خود قرینهاي بر اثبات حقیقی بودن متن نامه است؛ زیرا به طور طبیعی، انتظار نمیرود که چنین

اسنادي صحیح و مشایخی ممتاز) به دست تاریخ نگاران رسیده باشد. -) « سلسله سندي خدشه ناپذیر » نامهاي، با

16 ) - نسخه الف: مکتبۀ مدرسۀ سپهسالار، تهران؛ نسخه ب: مکتبۀ الناصریه، لکنهو، هند. )

، یاد شده است. ر.ك: الوافی بالوفیات: (مقْدسی)، ج 4 « صدوقُ اللَهجه » 17 ) - در مدارك اهل سنّت، از وي با اوصافی همچون )

. ص 146

18 ) - فرازهاي خلاصه شده، مربوط به سخنرانی ابوبکر (پس از تصاحب خلافت) بر فراز منبر شریف نبوي میباشد. )

: « الصراط المستقیم » 19 ) - سندهاي نامه مندرج در کتاب )

سند یکم:

ما أسنده جعفر بن علی الخزاز إلی سعید بن المسیب.

سند دوم:

و [ما أسنده] محمد بن علی البصري إلی أبی سعید الخدري.

20 ) - الصراط المستقیم، ج 3، فی الطعن فیمن تقدمه بظلمه و عدوانه، ص 25 ، چاپ: المکتبۀ المرتضویه. (اکثر مطالب این کتاب، )

میباشد. ) « مثالب النواصب » برگرفته از

21 ) - همچون حکومت تیموریان خراسان که تحت حمایت ازبکها بودند و یا حکومت آق قویونلو در بخشهایی از ایران (شامل: )

فارس، یزد، کرمان و ) … که تحت حمایت عثمانیها بودند و از سال 780 تا 908 حکمرانی کردند.

22 ) - به احتمال زیاد، علّامه مجلسی از وجود چنین نامهاي در میان منابع امامیه و نیز از محتوا و مضمون آن خبر داشته، ولی هیچ )

یک از منابع مستندي را که از متن نامه یاد کردهاند، در اختیار نداشته است؛ چنانچه در انتهاي نقل نامه مینویسد:

لَم أجِد الرِوایۀَ بِغَیرِ هذا السنَد. لذا، وي پس از دریافت اجازه نقل نامه، همچون جستجوگري که گمشدهاش را یافته است، بیدرنگ

به ثبت این نامه اقدام نمودهست تا متن نامه را از خطر نابودي همیشگی نجات بخشد. وي در عین حال، با بیان کوتاهی که در

انتهاي نامه نگاشته است، توجه داشتنش به برخی نکات - که بایستی از طریق مراجعه به دیگر نسخههاي نامه، حلّ و فصل گردند -

را یادآوري نموده است.

.223 - 300 ؛ ج 8 (چاپ قدیم)، ص 220 23 ) - بحار الأنوار، ج 30 (چاپ جدید)، ص 286 )

« إرشاد القلوب » عبارات فوق را با استناد به کتاب « بیت الأحزان » در کتاب شریف « محدث قمی » 24 ) - خاطر نشان میگردد که )

نقل نمودهاند. (بیت الأحزان، ص 132 ، چاپ: مکتبۀ فدك)

349 ، چاپ: دارالرضا علیه السلام. 25 ) - بحار الأنوار، ج 30 ، ص 348 )

26 ) - دملُج زیوري از زیور آلات زنانهست همانند النگو، با این تفاوت که النگو را در مچ دست قرار میدهند؛ ولی دملُج را در )

بازو.

یاد فرمودهاند که « افروختن آتش و شعله ور شدن آن » 27 ) - همان طور که ملاحظه شد، حضرت زهرا علیهاالسلام ، به صراحت از )

در نامه، ذکري از آن به میان نیامده است. به عبارت دیگر، میراث مکتوب سالهاي آغازین قرن چهارم، در مقایسه با متن نامه

(میراث مکتوب قرن پنجم)، در خصوص یادآوري مصائب حضرت زهرا علیهاالسلام از فرازهاي کامل تري برخوردار میباشد.

از مسلّمترین عقاید تاریخی شیعیان - از قرون نخستین تا به امروز - میباشد و نصوص « تحقّق احراق باب » خاطر نشان میگردد که

دراسۀ و تحلیل حول الهجوم علی بیت فاطمه » فراوانی در این زمینه، در دسترس قرار دارد که برخی از آنها را میتوان در کتاب

- 276 - 275 - 270 - 257 - 256 - 246 - 243 - 241 - 136 - 135 - 134 - 103 - 95 - ذیل شمارههاي: 93 « علیهاالسلام

صفحه 34 از 40 www.Ghaemiyeh.com مصائب فاطمی، در نسخ خطی قرن 5 و 6 هجري مرکز تحقیقات رایانهاي قائمیه اصفهان

297 مشاهده نمود. همچنین، بنابر نصوص فوق الذکر، باید گفت: - 280 - 278 - 277

میراث مکتوب قرن پنجم به بعد نیز در مقایسه با متن نامه، در یادآوري مصائب حضرت زهرا علیها السلام ، از فرازهاي کامل تري

برخوردار میباشد.

28 ) - الهدایۀ الکبري، ص 178 ، چاپ: مؤسسۀ البلاغ، بیروت. )

- 221 - 207 - 184 - 95 - 89 - 29 ) - ر.ك: دراسۀ و تحلیل حول الهجوم علی بیت فاطمه علیهاالسلام ، ذیل شمارههاي: 56 )

.252 - 251 - 246 239 - 238

.278 - 257 - 179 - 175 - 135 - 30 ) - ر.ك: دراسۀ و تحلیل حول الهجوم علی بیت فاطمه علیهاالسلام ، ذیل شمارههاي: 97 )

- 278 - 241 - 239 - 182 - 95 - 31 ) - ر.ك: دراسۀ و تحلیل حول الهجوم علی بیت فاطمه علیهاالسلام ، ذیل شمارههاي: 93 )

.280

32 ) - المغنی، ج 20 ، قسمت اول، ص 335 ، چاپ: الدار المصریه. )

33 ) - تثبیت دلائل النبوه، ص 239 ، چاپ: الدار العربیه، بیروت. )

34 ) - البدء و التاریخ، ج 5، ص 20 ، چاپ: بغداد. )

35 ) - نکت الإنتصار لنقل القرآن، ص 36 ، چاپ: مصر. )

36 ) - شرح حدیدي، ج 2، ص 59 ، چاپ: قم. )

37 ) - الصواعق المحرقه، ص 51 ، چاپ: مکتبۀ القاهره. )

میباشد. « دراسۀ و تحلیل حول الهجوم علی بیت فاطمه علیهاالسلام » 38 ) - تمامی نصوص مندرج در این بخش، برگرفته از کتاب )

39 ) - الهجوم، ص 221 ، ش 89 ؛ به نقل از: کتاب سلیم، ج 2، ص 907 ، چاپ: الهادي، قم. )

آیۀ الله سید علی حسینی میلانی)، ) « إستخراج المرام من إستقصاء الإفحام » جهت آشنایی با دلایل اعتماد به کتاب سلیم، به کتاب

431 مراجعه فرمایید. - جلد یکم، صفحات 385

40 ) - الهجوم، ص 224 ، ش 93 ؛ به نقل از: کتاب سلیم، ج 2، ص 876 ، چاپ: الهادي، قم. )

41 ) - الهجوم، ص 230 ، ش 98 ؛ به نقل از: الصراط المستقیم، ج 3، ص 13 ، چاپ: المکتبۀ المرتضویه. )

نیز یاد شده است. (ر.ك: أعیان الشیعه، ج 8، ص « ابومحمد عبدالله بن عمار » 42 ) - معالم العلماء، ص 148 ؛ همچنین، از وي با نام )

.(63

43 ) - الهجوم، ص 236 ، ش 109 ؛ به نقل از: مثالب النواصب، ص 423 ، مصورة مرکز إحیاء التراث الإسلامی، قم. )

44 ) - الهجوم، ص 247 ، ش 125 ؛ به نقل از: تفسیر العیاشی، ج 2، ص 308 ، چاپ: العلمیۀ الإسلامیه، تهران. )

90 ، چاپ: معهد الدراسات الإسلامیه، بیروت. 45 ) - الهجوم، ص 266 ، ش 144 ؛ به نقل از: الأرجوزة المختاره، ص 89 )

46 ) - براي آگاهی از سایر نصوص مندرج در منابع امامیه، ر.ك: دراسۀ و تحلیل حول الهجوم علی بیت فاطمه علیهاالسلام ، ذیل )

.278 - 276 - 267 - 266 - 264 - 261 - 258 - شمارههاي: 246

47 ) - الهجوم، ص 266 ، ش 145 ؛ به نقل از: کامل الزیارات، ص 334 ، چاپ: نجف. )

48 ) - الهجوم، ص 223 ، ش 91 ؛ به نقل از: کتاب سلیم، ج 2، ص 674 ، چاپ: الهادي، قم. )

599 ، چاپ: الهادي، قم. - 49 ) - الهجوم، ص 227 ، ش 95 ؛ به نقل از: کتاب سلیم، ج 2، ص 577 )

، نیز ثبت شده است. (ر.ك: الهجوم، ص 224 « عبدالله بن عباس » خاطر نشان میگردد که در منبع مذکور، عین عبارت فوق، از قول

876 ، چاپ: الهادي، قم) - ش 93 ؛ به نقل از: کتاب سلیم، ج 2، ص 862

صفحه 35 از 40 www.Ghaemiyeh.com مصائب فاطمی، در نسخ خطی قرن 5 و 6 هجري مرکز تحقیقات رایانهاي قائمیه اصفهان

418 ، چاپ: مؤسسۀ البلاغ، بیروت. - 50 ) - الهجوم، ص 258 و ص 259 ، ش 135 ؛ به نقل از: الهدایۀ الکبري، ص 401 )

مضمون این حدیث را قابل اطمینان و معتبر ،« حلیۀ الأبرار » در کتابش به نام : « علّامه سید هاشم بحرانی » خاطر نشان میگردد که

676 ، چاپ: دارالکتب العلمیه، قم) - دانسته و بر این اساس، آن را نقل فرموده است. (ر.ك: حلیۀ الأبرار، ج 2، ص 652

51 ) - الهجوم، ص 269 ، ش 153 ؛ به نقل از: مجالس المؤمنین، ج 2، ص 565 ، چاپ: کتابفروشی اسلامیه. )

52 ) - الهجوم، ص 270 ، ش 154 ؛ به نقل از: مثالب النواصب، ص 420 ، مصورة مرکز إحیاء التراث الإسلامی، قم. )

53 ) - الهجوم، ص 279 ، ش 166 ؛ به نقل از: أسرار الشهاده، ص 541 ، چاپ: اَعلمی، تهران. )

54 ) - براي آگاهی از سایر نصوص مندرج در منابع امامیه، ر.ك: دراسۀ و تحلیل حول الهجوم علی بیت فاطمه علیهاالسلام ، ذیل )

.278 - 271 - 270 - 269 - 268 - 243 - 239 - شمارههاي: 207

55 ) - الهجوم، ص 281 ، ش 175 ؛ به نقل از: تلخیص الشافی، ج 3، ص 156 ، چاپ: مطبعۀ الآداب، نجف. )

، 56 ) - الطبقات الکبري (: ابن سعد)، ج 8، ص 18 ، چاپ: دارالفکر؛ الإصابه (: ابن حجر)، ج 8، ص 58 ، چاپ: دارالجیل / ج 4 )

ص 379 ، چاپ: دار صادر؛ سیر أعلام النبلاء (: ذهبی)، ج 2، ص 95 ، چاپ: دارالمعارف.

57 ) - الهجوم، ص 262 ، ش 136 ؛ به نقل از: إثبات الوصیه، ص 145 ، چاپ: دار الأضواء. )

58 ) - الهجوم، ص 265 ، ش 142 ؛ به نقل از: الإستغاثه، ص 185 ، چاپ: اَعلمی، تهران. )

59 ) - قاعده تغلیب. )

60 ) - الهجوم، ص 268 ، ش 150 ؛ به نقل از: معانی الأخبار، ص 206 ، چاپ: قم. )

61 ) - الهجوم، ص 292 ، ش 193 ؛ به نقل از: النقض، ص 297 ، به تصحیح: محدث اُرموي. )

62 ) - الهجوم، ص 307 ، ش 238 ؛ به نقل از: بحار الأنوار، ج 85 ، ص 264 [رشح الولاء، ص 183 ، تحقیق: قیس العطّار]. )

63 ) - الهجوم، ص 317 ، ش 259 ؛ به نقل از: عیون الأخبار، ص 6، چاپ: دارالتراث فاطمی، بیروت. )

64 ) - براي آگاهی از سایر نصوص مندرج در منابع امامیه، ر.ك: دراسۀ و تحلیل حول الهجوم علی بیت فاطمه علیهاالسلام ، ذیل )

.278 - 277 - 271 - 270 - 269 - 242 - 241 - شمارههاي: 190

65 ) - الهجوم، ص 317 ، ش 263 ؛ به نقل از: الصراط المستقیم، ج 3، ص 12 ، چاپ: المکتبۀ المرتضویه. )

66 ) - خبري که نقل آن، پر آوازه و فراگیر است. )

90 ، چاپ: معهد الدراسات الإسلامیه، بیروت. - 67 ) - الهجوم، ص 266 ، ش 144 ؛ به نقل از: الأرجوزة المختاره، ص 89 )

68 ) - الهجوم، ص 266 ، ش 145 ؛ به نقل از: کامل الزیارات، ص 334 ، چاپ: نجف. )

69 ) - الهجوم، ص 201 ، ش 56 ؛ به نقل از: أمالی، ص 114 ، چاپ: کتابخانه اسلامی. )

70 ) - الهجوم، ص 281 ، ش 175 ؛ به نقل از: تلخیص الشافی، ج 3، ص 156 ، چاپ: مطبعۀ الآداب، نجف. )

فقدان :) « اجماع = اتّفاق نظر » را به سوي معناي « شهرت » 71 ) - شیخ طوسی قدس سرّه با افزودن این قید (- لا خلاف فیه)، معناي )

اجماع دانسته است. « به منزله » ( هرگونه نظر شاذ در برابر آن) سوق داده و آن را

72 ) - الهجوم، ص 287 ، ش 184 ؛ به نقل از: اقبال الأعمال، ص 625 ، چاپ: دارالکتب الإسلامیه. )

73 ) - الهجوم، ص 292 ، ش 193 ؛ به نقل از: النقض، ص 297 ، به تصحیح: محدث اُرموي. )

74 ) - براي آگاهی از سایر نصوص مندرج در منابع امامیه، ر.ك: دراسۀ و تحلیل حول الهجوم علی بیت فاطمه علیهاالسلام ، ذیل )

- 263 - 259 - 257 - 251 - 243 - 242 - 241 - 238 - 207 - 190 - 188 - 181 - 150 - 142 - 136 - 131 - شمارههاي: 97

.280 - 278 - 277 - 276 - 274 - 271 - 270 - 269

صفحه 36 از 40 www.Ghaemiyeh.com مصائب فاطمی، در نسخ خطی قرن 5 و 6 هجري مرکز تحقیقات رایانهاي قائمیه اصفهان

75 ) - الهجوم، ص 310 ، ش 246 ؛ به نقل از: شرح التجرید، ص 376 ، چاپ: قم. )

76 ) - الهجوم، ص 267 ، ش 147 ؛ به نقل از: أمالی، ص 134 ، چاپ: کتابخانه اسلامی؛ مناقب آل أبیطالب، ج 2، ص 209 ، چاپ: )

المکتبۀ العلمیه.

.129 - 77 ) - الهجوم، ص 307 ، ش 237 ؛ به نقل از: بحار الأنوار، ج 98 ، ص 353 و ج 31 ، ص 120 )

78 ) - الهجوم، ص 260 ، ش 135 ؛ به نقل از: حلیۀ الأبرار، ج 2، ص 668 ، چاپ: دارالکتب العلمیه. )

79 ) - خمار: پارچهاي بزرگ است که تمام سر و بخشهایی از صورت و بدن را به طور کامل میپوشاند. )

80 ) - الهجوم، ص 336 ، ش 306 ؛ به نقل از: الحدائق الناضره، ج 5، ص 180 ، چاپ: قم. )

81 ) - خاطر نشان میگردد که نقل فوق در یکی از نسخ خطّی قرن دهم نیز مشاهده گردیدهست که به احتمال زیاد، مؤلّف )

نقل فوق را از آن مأخذ، نقل نموده است. (ر.ك: مرکز إحیاء التراث الإسلامی، ضمیمه پایانی نسخهاي خطّی از ،« الکوکب الدري »

که به سال 954 نگاشته شده است. ) « إلزام النواصب » کتاب

82 ) - الهجوم، ص 353 ، ش 340 ؛ به نقل از: الکوکب الدري، ج 1، ص 195 ، چاپ: الحیدریه، نجف. )

83 ) - التراتیب الإداریه، ج 1، ص 269 )

84 ) - التراتیب الإداریه، ج 1، ص 269 )

85 ) - العقد الفرید، ج 1، ص 14 )

86 ) - مسند احمد، ج 5، ص 347 )

87 ) - الإستیعاب (در حاشیه الإصابه)، ج 3، ص 397 )

88 ) - اُسد الغابه، ج 5، ص 386 )

89 ) - با توجه به این انگیزه سیاسی و آگاهی کامل معاویه از حوادث سقیفه، طبیعیست که عمر در این نامه، به یادآوري یکایک )

حوادث

خونبار هجوم به بیت فاطمه علیهاالسلام ، نیازي نمیدیده است.

با به کارگیري عناصري همچون « عموم مردم » 90 ) - کنایه از اطرافیان ابوبکر و هواداران او میباشد؛ چرا که شکّی وجود ندارد که )

به خلافت ابوبکر تن دادند. « اجبار، تهدید و تطمیع »

« الشافی فی الإمامه » 34 ، به نقل از 91 ) - شرح حدیدي، ج 2، ص 30 )

29 92 ) - شرح حدیدي، ج 2، ص 2

Share