( 5 ) قفل باز شد

سید جلیل القدر آقا سیّد علی تقی کشمیری فرزند صاحب کرامات باهره حاج سید مرتضی کشمیری فرمود: از فاضل محترم جناب آقا سید عباس لاری شنیدم که فرمود: در اوقات تحصیل علوم دینیّه در نجف اشرف روزی در ماه مبارک رمضان طرف عصر افطاری تهیه کرده و در حجره گذاشتم و در حجره را قفل کرده و به خیال اینکه کلید در جیبم هست ، رفتم ، که پس از نماز مغرب و عشا بیایم ، تا اینکه نماز را خواندم و به مدرسه آمدم ، خواستم در حجره را باز کنم ، دیدم کلید در جیبم نیست هرچه تفحص کردم کلید را پیدا نکردم . به واسطه شدّت گرسنی و نیافتن کلید سخت ناراحت بودم . از مدرسه بیرون آمده متحیّرانه در مسیر خود تا حرم قدم می زدم و به زمین نگاه می کردم ، ناگاه مرحوم سید مرتضی کشمیری را دیدم . علت ناراحتیم را پرسید ، مطلب را عرض کردم . با من به مدرسه آمد و فرمود: می گویند نام مادر موسی (ع ) را اگر کسی بداند و به فقل بسته بخواند آن قفل باز می گردد آیا جده ما فاطمه زهرا (سلام اللّه علیها) کمتر از او است ؟ پس دست در قفل نهاد و فرمود: یا فاطمه الزهرا یک وقت دیدم قفل باز شد . (9)

ای بضعه پیغمبر ای قائمه داور

ای شافعه محشر ای فاطمه الزهرا(ع )

تو حجت یزدانی تو مام امامانی

تو موجد امکانی عالم زتو شد بر پا

در برج شرف ماهی در ملک حیا شاهی

تو عصمت اللهی اصل شجر طه

در قدر منیعی تو در امر مطیعی تو

مدفون به بقیعی تو ای قائله ات لعیا

تو خطبه غرایی تو ام ابیهایی

صدیقه کبرایی محبوب دل مولا(10)

Share