( 13 ) سفارش برای مادر

مرحوم حسام الواعظین که از وعاظ خوب اصفهان بود این داستان را نقل می کرد: موقعی که والده ام از دنیا رفت و می خواستم ایشان را دفن کنم . خود من بند کفن مادر را باز کردم وسرش را روی خاک گذاشتم . مهر مادری و دیگر خاطرات فراموش نشدنی که از وجود نازنینش داشتم مرا واداشت تا در آن دم متوسل به حضرت زهرا(علیهاالسلام ) گردم .

حضورشان عرض کردم : بی بی جان ! مادرم را که از خدمتگزاران امام حسین (ع ) است ، به شما می سپارم ، از او پذیرایی کنید ، ضمنا یادم آمد که در شبهای محرّم ، در اصفهان معمولا دیر به منزل می رفتم و موقعی که به منزل می رسیدم ، می دیدم خانم والده ، دم در نشسته بود و به من می گفت : چرا اینقدر دیر آمدی ؟ من عرض می کردم : منبر داشتم ، دیر شد . و ایشان می فرمود: شوخی کردم ، من هم چون برای امام حسین (ع ) نمی توانم کاری انجام دهم می آیم منتظر تو می نشینم ، شاید حضرت زهرا(علیهاالسلام ) مرا جزو کنیزان خود قبول فرماید . به هر حال جریان دفن خانم والده تمام شد . چند روزی بعد یکی از همسایگان به نزد من آمد و گفت : مادرتان را دیشب به خواب دیدم بسیار شاد و راحت بود و فرمود: به پسرم بگو سفارشی را که کرده بودی نتیجه عالی داشت و حضرت زهرا(علیهاالسلام ) از من کمال پذیرایی را فرمود .

(24)

هرکه مهر فاطمه در دل ندارد دین ندارد

دین و ایمان غیر حُبّ فاطمه امکان ندارد

بی ولای فاطمه صوم وصل وه ارزش ندارد

خصم زهرا جای غیر از دوزخ و نیران ندارد

هرکه دارد حُبّ زهرا گوبیا در بزم ما

بی صفای فاطمه درد کسی درمان ندارد

حق زهرا و ابیها بَعلها یا رب بنیها

صاحب ما را رسان کس طاقت هجران ندارد(25)

Share