بخش 7 / دید آمریکا راجع به ارتش ایران

بخش 7

اشاره

مستشاری مهمترین حضور نظامی آمریکا در ایران است. هدفش بالا بردن کارآیی نیروهای نظامی

ایران به منظور مقاومت در مقابل تجاوز و ادامه و حفظ منافع آمریکا در ایران است.

این ارتش (ارتش ایران) در 1941 به وجود آمد و در 1943 و 1947 تجدید سازمان یافت (قرارداد

آمریکا و ارتش ایران). توافق اساسی بین حکومت آمریکا و دولت ایران این بود که نظارت و کمک ارتش

آمریکا به ارتش ایران (زمینی و هوایی و دریایی) ادامه یابد. از 1950 قرار داد کمک دفاعی مشترک بین

دولت ایران و دولت آمریکا در سه زمینه منعقد گردید.

این توافق ارتش Armish متفاوت بود و در زمینه کمک اداری و سازماندهی بود.

«در 1942 اولین کمک بزرگ به ارتش ایران تحویل گردید. در سال 1958 Armish و Maagنزدیکتر

شدند. در 1965 فروش نظامی خارجی و برنامه های اعتباری آغاز شد. موفقیت این برنامه موجب قطع

کمکهای بلاعوض در 1972 بود Maag از Magor - Gonro دستور می گیرد و هدف این مستشاری ارائه

مشاوره روزانه به بالاترین افراد ارتش ایران می باشد. این کار با در جریان گذاشتن شاه انجام می شود.

کارمندان Armish-Maag بر کار فرماندهی ستاد ارتش شاهنشاهی مشاوره کامل می نمایند. هر عضو

ایرانی که فرمانده عملیات اطلاعات تجسّسی لجستیک (پشتیبانی) نقشه ها و برنامه هاست یک نفر

راهنمای خارجی دارد که معمولاً یک سرهنگ است.»

(از افشاگری شماره 7)

مسئول مدرنیزه کردن ارتش شاهنشاهی ایران در رابطه با برنامه 1972 می باشد. ایران سفارش

وسایل و خدمات به ارزش کمی بیش از ده میلیارد دلار که شامل خرید خدمات است به آمریکا داده

است.»

***

همچنین دولت آمریکا اجازه افشای رموزی که در کارهای نظامیان در ایران به کار گرفته می شود به

دولت ایران نمی دهد و سعی دارد کارهای مستشاری آمریکا در ایران از افسران ایرانی پنهان باشد.

***

در موقعیت فعلی حداقل اطلاعات ممکن می بایست به دولت ایران داده شود.

هیچ گونه اسامی رمز جدیدی که باعث افشای اسرار به دولت ایران بشود بدون تأیید کمیته افشاگری

مستقر در واشنگتن نباید استفاده شود. (از افشاگری شماره 8)

***

همچنین آمریکا یک سیستم فوق مدرن اطلاعاتی جاسوسی که به وسیله پایگاههای الکترونیکی

خبرگیری و رادار و ماهواره ها اداره می شد به ایران تحمیل نموده بودند که 3/1 بیلیون دلار هزینه این

سیستم در سراسر ایران بود. این سیستم از گشتی هایی که پایگاههای رادار دار و الکترونیکی هستند تا

سیستمهای ساده خبری و از پایگاه های کبکان و بهشهر گرفته تا هواپیمای پرنده آواکس شامل می گردید

که حرکت موشکهای شوروی و منطقه و انواع و اقسام علائم خبری و اطلاعاتی را گرفته و به طور متمرکز

به وسیله امواج به آمریکا می فرستاد. مستشاری آمریکا و نیروی هوایی رژیم خائن شاه عهده دار اداره و

ادامه طرح این سیستم عظیم خبری بوده اند. این سیستم به نام سیستم Ibex مشخص است.

(ارجاع به افشاگری شماره 6)

***

با توجه به مسایلی که در فوق عنوان گردید، نقش آمریکا در ساختمان ارتش ایران و جهت ساختمان

ارتش و چگونگی و اهداف این ماشین در رژیم شاه خائن به خوبی روشن می گردد.

مصونیت و مزایای سیاسی مستشاران نظامی

موضوع: مصونیت و مزایای سیاسی مستشاران نظامی

1 تمام متن محرمانه است.

2 در 18 سپتامبر مأمور سیاسی به وزارت امور خارجه فرا خوانده شد. توسط رئیس دایره حقوقی، فرخ

پارسی، پاسخ به نامه 187 سفارت که در تاریخ 16 می 1979 خطاب به وزارت خارجه به دولت اطلاع

داده است که باقیمانده مستشاران نظامی ایران از طرف دولت آمریکا به سفارت به عنوان کارمندان فنی

و اداری اعلام شده اند، در نامه خواسته شده بود که برای آنها کارت ضمانت سیاسی صادر شود (تا حالا

فقط برای گروهبان ویلیام دجرمان صادر شده است).

3 پارسی روشن ساخت که قرارداد 1964 لغو شده و دولت هرگز قصد ندارد قوانینی را که مستشاران

نظامی کشورها را از ایرانیان متمایز می سازد به اجرا در بیاورد. پارسی گفت: دولت قانون بین المللی

راجع به حقوق و مزایای مستشاران نظامی را که عمل می شود مورد بررسی قرار داده است. بهرحال

سفارت به مستشاران نظامی پاسپورت دیپلماتیک می دهد.آنها را به عنوان کارمندان فنی و اداری

خویش معرفی می کند در حالی که آنها در واقع نیستند. پارسی روشن ساخت که مسئله مستشاران

نظامی در ایران برای دولت مسئله بسیار حساسی است؛ به خاطر تاریخ این مسئله.

(نظر سفارت: دولت ایران به این مسئله چنین می نگرد که شاه و دولت آمریکا این قانون را در 1964 به

ایرانیان تحمیل کرده و این نظر اغلب ایرانیان است.)

4 آقای پارسی نامه 16 می سفارت را به عنوان یک تقاضا بیان داشت که دولت موقعیت مستشاران نظامی

و دسته بندی بیان شده را قانونی کند. ولی دولت نمی خواهد هیچگونه قانونی بگذراند که به مستشاران

مصونیت و مزایای سیاسی بدهد. با وجودی که پارسی خیلی مشخص صحبت نمی کرد، روشن بود (از

مکالمه اش) که وزارت امور خارجه دوست ندارد به مستشاران اجازه دهد به عنوان مأموران فنی و

اداری سفارت باشند. به هر حال آقای پارسی یک قاضی آموزش یافته در آمریکا و منطقی است که

سعی فراوان می کند راهی پیدا کند که هم حساسیتهای دولت را امضاء کند و هم مسئله مستشاران ما را.

5 پارسی گفت: دولت ایران حقیقتا راجع به درخواست مصونیت و مزایای سیاسی برای مستشاران نظامی

آمریکا علاقه مند نیست. آنها فکر می کنند که تمام مستشاران نظامی تحت لوای قوانین ایرانی باید

باشند. پارسی خاطرنشان ساخت که در گذشته تنها موردی که آمریکاییان خطا کار بودند مسئله

رانندگی بود. پارسی از اینکه ممکن است در اختیار مستشاران نظامی راننده قرار ندهند تعجب می کرد،

زیرا این عمل می توانست از تخلفات رانندگی آنها جلوگیری کند. مأمور سیاسی گفت: اگر مسئله صحت

داشته باشد ما خوشحال خواهیم شد. او از تجربیاتش در کشورهای دیگر چنین برداشت کرده که نظر

قطعی بخش دفاعی، داشتن اختیارات قانونی است. او شک داشت که ایالات متحده به پرسنل نظامیش

اجازه دهد که بدون داشتن حفاظت در ایران خدمت کنند. مأمور سیاسی سفارت راجع به مسئله انجام یا

عدم انجام وظیفه چیزی ذکر نکرد. مذاکرات کاملاً نامشخص (ناموفق) بود و پارسی از اینکه این مسئله

چگونه در کشورهای دیگر تاکنون خاتمه یافته است، اطلاعات صحیحی نداشت.

6 پارسی پرسید چه پوشش بیمه ای برای پرسنل نظامی مستقر در آمریکا داده شده است؟ (مانند نظامیانی

که مأمور خرید و تدارکاتند ولی وابسته (گماشته) نیستند. آیا شما مصونیت سیاسی را برای این چنین

مردمی در آمریکا تضمین می کنید؟ آیا هیچ موقع پرسنل نظامی یک کشور خارجی مانند مستشاران

نظامی در ایران به سفارتخانه ها در واشنگتن به عنوان کارمند فنی و اداری اعلام شده اند؟ در پرسیدن

اینها پارسی سعی فراوان داشت که به استانداردهای قابل مقایسه که او می توانست با کمک آنها راجع به

 

مصونیت سیاسی مستشاران نظامی در ایران بحث کند توسل جوید.

7 پارسی پرسید: چند نفر از مستشاران نظامی در سفارت حضور دارند؟ او عقیده داشت که فقط بر طبق

قوانین آمریکا اجازه دارند؛ بخش دفاعی باید حقوق اضافه بر آن 6 نفر مستشاران نظامی را بپردازد و

تمام قوانینی که به دولت اجازه می داد، حقوق برای مستشاران نظامی خارجی بپردازد، اکنون لغو شده

است. (نظریه: سفارت برای پارسی لیست جاری مستشاران نظامی را که هفت نفرند، تهیه خواهد کرد و

به او اطلاع خواهد داد، که تعدادی از افرادِ مستشاران نظامی، تا اول اکتبر جهت اطمینان در ایران

خواهند بود و بعد از اکتبر تعداد آنها به 6 نفر کاهش خواهد یافت. هر افزایشی در پرسنل تنها در صورت

توافق خواهد بود.)

8 کارهای درخواست شده (از طرف سفارت)

باعث قدردانی است اگر بخش دفاعی مثالی از خارجیان غیر وابسته ای که در آمریکا مصونیت سیاسی

دارند به ما بدهد. مفید خواهد بود، چنانچه مثالی از اینکه ما در کشورهای مشابه ایران چگونه این مسئله را

اعمال می کنیم، داده شود.

9 نظریه: در یک نامه به تاریخ 4/8/79 خطاب به وزیر دفاع ملی با موضوع: نامگذاری دوباره

مستشاران نظامی، نماینده عالیرتبه دفاعی آمریکا به پایان عملیات مستشاران آمریکایی در نیروهای

ارتش اشاره کرد و از معاون Mond خواست نسبت به نام گذاری دوباره مستشاری نظامی اقدام کند. با

وجودی که ما این مسئله را دنبال کرده ایم، ولی هنوز مسئولیتی دریافت نکرده ایم. انتقال مثبت از هر نوع

ارتباط مستشاری که به وسیله دولت ایران دنبال خواهد شد، می تواند ما را در موقعیتمان یاری دهد.

10 این مسئله مشکلاتی در بردارد تا آنجا که به وزارت امور خارجه ربط دارد، مخصوصا که پارسی

خیلی نزدیک به یزدی وزیر امور خارجه کار می کند، ما نمی دانیم آیا در این تمایلات هیچ گونه

جهت یابی با وزارت دفاع شده است؟ ما امیدواریم بکوشیم، این مسئله را به آرامی و در سطح پایینی حل

کنیم. پارسی در بست می گوید که نسبت به این مسئله حساسیت فراوانی موجود است و این یکی از

مسایل با اهمیّت دولت است. آیت اللّه خمینی اولین بار نامش را با مبارزه با این قانون در 1964

روساخت و ما شک داریم که در موقعیت فعلی او به مسئله مستشاران آگاه است. موقعی که مسئله کاملاً

عینی (علنی) شد، ما می توانیم مذاکرات منطقی نسبت به افکار ملی گرایان که مانع این مسئله است انجام

دهیم.(لینگن)

کلاسه: محرمانه و پخش محدود است

شماره سند: تهران 1/10336 تاریخ: 23 سپتامبر 1979

از سفارت آمریکا در تهران به وزارت امور خارجه واشنگتن دی سی فوری

گزارشگر: قسمت سیاسی: الیزابت سوئیفت و (نظامی: Roavis )

«لغو قرارداد 1943 که مأموریت نظامی آمریکا (مستشاری) را شامل می شد، یک نمونه دیگر از

کارهای انقلابی این رژیم است که آشکارگر قطع نفوذ خارجی می باشد. اگر چه این حرکت باعث لغو

قرارداد دوجانبه 1947 و مأموریت نظامی می شود ولی اثری در وضعیت قانونی یا کار نمایندگان پرسنل

نظامی در تهران ندارد.

قانون 1943 مستشاران نظامی آمریکا را جزو وزارت جنگ می داند که در حال حاضر یک چنین

چیزی با موقعیت ایران غیرقابل تحمل است؛ اگر چه ما سالها به طور رسمی این قرارداد را تمدید کردیم،

ولی محتوی آن با گذشت زمان به طور زیادی بی ربط و مناسبت ندارد.

ماهها پیش دولت قرار داد 1963 را که به مستشاران نظامی آمریکا مصونیت می داد فسخ نمود. در آن

زمان ما به دولت ایران گزارش دادیم که افراد نظامی ما وابسته و فرستاده سفارت خواهند بود و گذرنامه

دیپلماتیک خواهند داشت. ایرانیها که ترتیبات را قبول کرده اند و هیأت 6 نفری که بعد از اکتبر در تهران کار

خواهند کرد، از لحاظ مالی توسط آمریکا تأمین خواهند شد و احتیاج به هیچ گونه توافق نامه رسمی با

دولت موقت ایران ندارد.

* برخلاف این ادعای استقلال ایران، اخیرا حرکتهای متعددی صورت گرفته که نشانگر این است که

بعضی از فرماندهان نظامی مایلند که در یک حد محدودی این مناسبات از سر گرفته شود. مثل کار

تدارکاتی و حمایت قطعات با آمریکا.

(به وزارت امور خارجه آمریکا از ساندرز 9/17/79

نوشته فوق به خوبی موقعیت قراردادها نقش مستشاران را از نظر حقوقی و قرار گرفتن در قانون

استعماری کاپیتولاسیون و تأثیرات انقلاب اسلامی را برای در هم پاشیدن آنها به خوبی نشان می دهد.

«کاهش زیادی که در قسمت کارکنان مستشاری رخ داده از بزرگترین تعداد در دنیا به فقط ده نفر، ما را

قادر می کند که فقط نقش یک مشاور تدارکات را داشته باشیم».

(14 ژوئن 79 از اینکلمن به فرمانده جونز فرمانده تجهیزات نیروی دریایی آمریکا)

***

اعتراف فوق به خوبی نشان دهنده نفوذ فراوان مستشاران آمریکا در ارتش ایران بوده است. به طوری

که در هیچ جای دنیا این نسبت مستشار آمریکایی در یک ارتش وجود نداشته است.

***

«ارتش مدتی است که مأموریتی نداشته است. اگر چه خمینی و دولت موقت به لزوم یک ارتش قوی

معتقدند. ایران که داشت، به سرعت قدرت مدیریتش را به سوی خودکفا شدن توسعه می داد قسمت مهمی

از آن (مدیریت) از بین رفته.

ایران قابلیتهای تکنیکیش را تا حد قابل توجهی توسعه داده بود. با این حال هنوز از بالاترین تا

پایین ترین سطح در هر قسمتی وابسته به تکنیکهای خارجی می باشد. نه تنها تمام متخصصهای خارجی

بلکه بسیاری از متخصصهای داخلی نیز ایران را ترک کرده یا لااقل جا به جا شده اند. جا به جایی بدون در

نظر گرفتن مقام یا تخصص بوده است و دلیل آن عدم تولید است.»

(از تحلیل ارتش ایران، بدون تاریخ شماره و امضاء)

«اگر چه اساس ارتش به هم خورده و دورنمای جریانات برای باز سازی آن نامشخص است، اما

نیرویی است که امتیازات قابل توجهی دارد.

ما تحول برای بازسازی در نیروی هوایی می بینیم، اما این مسئله قابل سؤال است که آیا رهبری جدید

که به وسیله خمینی گذاشته شده، ممکن است که انگیزه های لازم را برای بازسازی تدارک ببیند؟

بر خلاف سازمانهای موجود در ایران، ارتش اصول، تربیت و ساخت سازمان یافته ای دارد، تا بتواند

بازسازی شود. چهارچوب اصلی باقی می ماند و بازسازی ممکن است که در مقایسه با قسمت دیگر دولت

نمود پیدا کند.

این حقیقت ممکن است مسایلی را برای دولت جدید به وجود بیاورد که چگونه و در چه راهی

می خواهد به سرعت ارتش را نیرویی تازه بدهد؟

ما معتقدیم که کمیته ها و ارتش در ستاد مشترک، یعنی همان سازمانی که به طور مرتب به خمینی

گزارش می دهد واقع است. از وظایف دیگر این کمیته ها انتصاب یا حداقل موافقت با انتصاب تمام

کارمندان ستاد، واحد فرماندهای و سرگردان ستاد می باشد.

چنین به نظر می رسد که قم انتخابات را تأیید می کند.

در سرویسهای ارتش ما قدرت تشخیص عملکرد این چنین کمیته هایی را نداریم؛ اما شواهدی از افراد

کمیته را در مقر ارتش و پادگانها داریم. نیروی هوایی مدعی است، در میان وظایف دیگری که کمیته ها

دارند، آنها مانند سگهای پاسبان عدم وفاداری به رژیم خمینی را گزارش می دهند.»

(از تحلیل ارتش ایران)

***

با توجه به مطالب فوق آمریکا ارتشی را که برای مقاصد خود مسلح و سازمان داده بود، می بیند که از

دست می رود و کیفیت و تخصصهای آن در جهت دیگری افتاده است.

آمریکا سعی دارد که ارتش را که مشخصا با سازمان خاصی شکل گرفته است، دوباره همانند سابق

شکل دهد؛ یعنی سازماندهی و بازسازی ارتش به شکل سابق یکی از خواستهای آمریکاست. در این

صورت آمریکا بنا به ضرورتی که آن نوع سازماندهی و بازسازی لازم دارد، می تواند در ارتش نفوذ

دوباره کند. البته این عمل مکمل سیاست آمریکا با دولت موقت است که منجر به خرید وسایل نظامی، به

خصوص قطعات یدکی جنگ افزارهای فراوانی است که آمریکا برای یک سازماندهی مشخص ارتش، به

ایران فروخته است.

***

همچنین وجود مستشاران نظامی آمریکا در ایران و قراردادها، به خوبی کنترل شدید ارتش را به

وسیله این مستشاران نشان می دهد و همچنین سیستم خبری و جاسوسی چنانچه آمریکا از بسیاری از

جزئیات ارتش بعد از انقلاب خبر دارد.

تحلیل و بررسی وضع ارتش بعد از انقلاب چه نیروی هوایی و دریایی و چه زمینی، می تواند آمریکا را

به ارزیابی مشخصی از ارتش هدایت کند، که در نهایت بتواند سیاست خود را در قبال ارتش تنظیم و

مشخص کند.

***

از آنجایی که متن همه قراردادهای نظامی در سفارت موجود نیست، فقط به متن یک قرارداد نظامی که

در سال 22 شمسی یعنی اوایل حکومت دیکتاتوری محمدرضای خائن با آمریکا از طرف ژاندارمری

بسته شده است، اکتفا می کنیم.

لازم به تذکر است که این قرارداد موقعی منعقد شده است که دولت ایران زیر سلطه امپریالیسم سیاه

انگلیس بود و نفوذ آمریکا در ایران تازه شروع گردیده بود:

«بنابر تقاضای دولت ایران از دولت کشورهای متحده آمریکا و به استناد قانون استخدام افسران

آمریکایی برای ژاندارمری، مصوب 28/7/1322، رئیس جمهوری کشورهای متحده آمریکا اجازه

داده اند که هیئتی از افسران و درجه داران و متخصصین ارتش کشورهای متحده آمریکا که تعداد افسران

آن از 8 نفر تجاوز نخواهد نمود، به منظور اصلاح ژاندارمری بر طبق مواد ذیل منصوب شوند.

حال با ذکر چند بند مهم اکتفا می کنیم و بقیه را به جهت اطلاع همگان به مطبوعات عرضه می کنیم.

ماده بیستم: وزیر کشور ایران، رئیس هیئت را به سمت مستشار وزارت کشور، عهده دار امور

ژاندارمری به ریاست کل تشکیلات ژاندارمری دولت شاهنشاهی ایران برای مدت این قرارداد تعیین

خواهد نمود، و رئیس هیئت بر همه افسران ژاندارمری شاهنشاهی ایران تقدّم خواهد داشت. مشارالیه

مستقیما عهده دار کلیه اداره و کنترل ژاندارمری خواهد بود و حق خواهد داشت، طبق مقررات انتصاب یا

ترفیع یا تنزل یا اخراج هر خدمتگزار ژاندارمری به وزیر کشور پیشنهاد و یا تصویب ایشان به موقع اجرا

بگذارد و مقام دیگری حق مداخله نخواهد داشت. نیز حق خواهد داشت، هر افسر یا ژاندارم یا خدمتگزار

ژاندارمری را با تصویب وزیر کشور منتقل و دوباره تعیین کند.

ماده بیست و یکم: دولت ایران موافقت می نماید تا زمانی که این قرارداد به قوت خود باقی است

افسرانی از ارتشهای خارجی دیگر یا کارکنانی از هیچ کشور دیگر برای خدمت در ژاندارمری شاهنشاهی

ایران یا شعب آن که کارمندان هیئت نظامی کشورهای متحد آمریکا در آن خدمت می نمایند، استخدام

ننماید.

ماده سی ام: نسبت به هر یک از کارکنان این هیئت که به طور صحیح و منظم و از روی صلاحیت ثابت

شود که به جرم مداخله در کارهای سیاسی کشور یا تخلف از قوانین ایران مقصر است، هیئت وزیران حق

خواهد داشت مقررات این قرارداد را که مربوط به چنین کارمندی باشد، لغو نماید.

قرارداد به امضاء محمد ساعد وزیر امور خارجه و دریفوس به تاریخ 27 نوامبر 1943 مطابق با 5 آذر

1322 شمسی وزیر مختار آمریکا رسیده است.

 

دید آمریکا در مورد ارتش ایران بعد از انقلاب

«مقدار زیادی از طبقات متوسط بالا از بیگانگان متنفرند. خیلیها معتقدند که آمریکا باعث سقوط شاه

گردید. در بین این گروه افرادی هستند که از فکر فوق خوشحالند و عده ای هم هستند که از تنفر نسبت به

آمریکاییها ناراضی اند. در ارتش حس تنفر نسبت به بیگانه وجود دارد، در صورتی که شرایط در ایران و در

ارتش بهبود نیابد، به احتمال زیاد در آینده نزدیک خطرِ احساس خیانت می باشد و اگر این اتفاق بیفتد

رهبری ارتش در جبهه ضد آمریکایی خواهد بود.»

(از تحلیل ارتش ایران)

***

ترس آمریکا از ضد آمریکایی شدن ارتش به خوبی از این گفته مشخص است.

 

سیاست آمریکا در قبال ارتش بعد از انقلاب اسلامی

مطابق آنچه که در مورد سیاست آمریکا در قبال دولت موقت آمده است گفته ایم که آمریکا سعی دارد

که با یک سیاست مسالمت آمیز، ایران را از نظر اقتصادی به خود وابسته نماید. این وابستگی از جهت

نظامی به قطعات فنی ارتش مدیریت و سیستم ارتش و آموزش آن می انجامد. حال جریان قطعات یدکی

را از زبان تحلیلها و اسناد موجود در سفارت می شنویم.

***

در توصیه ای از طرف ساندرز به نیوسام:

«چگونه روابط نظامیان را توسعه دهیم؟ ایرانیها در مورد سپرده مالیشان در مقابل فروشهای نظامی

سوءظن دارند. آنها به قطعات یدکی و حفاظت تکنیکی نیازمندند؛ ولی برای مسایل سیاسی می ترسند که

از ما تقاضا کنند. ما می خواهیم مسئولانه بر روی مسایل نظامی کار کنیم، تا اینکه بازرگان را قدرت دهیم و

مطمئن باشیم که برای اوضاع آینده سیاسی مملکت دوستانی در ارتش داریم که ممکن است در معضلات

سیاسی مملکت راهگشا باشند. برای در اختیار گذاشتن قطعات حساس به آنها مطالعه کنید و آماده باشید

که قطعاتی که در سطح پایین هستند در اختیار آنها قرار دهیم.

آماده برای تحویل قطعات یدکی دستگاههای قبلی که ارزششان از 5 میلیون دلار کمتر است باشید، و

اگر ایران مایل بود قطعات یدکی را از مجاری دیگری تأمین کنید اجازه دهید که از کشورهای دوست و

پیشرفته جهان سوم مثل ایتالیا قطعات یدکی هلیکوپتر را تأمین کنند.»

(از ساندرز به نیوسام 14 شهریور 58 از تحلیل سیاست آمریکا درباره ایران)

***

«ایرانیها به ما گفته اند که سیاست آنها این است که به صورت گوناگون از وسایل نظامی آمریکا حمایت

کنند. ما به آنها جواب دادیم که در اساس هیچ گونه ایراد و اشکالی دیده نمی شود که از وسایل نظامی

اروپایی که کار آنها بر طبق قانون کار و سیاست ماست استفاده شود (ما فقط به چیزهایی که خودمان تهیه

خواهیم کرد اجازه خواهیم داد). ما همچنین یادآور خواهیم شد، که امکان دارد عملاً مسایلی پیش آید.

موانعی واقعی برای تعدد حمایت وجود دارد. ما امیدواریم که متفقا موافقت شود که همگی ما تا آنجا که

می توانیم ارتش ایران را تقویت و گسترش دهیم که کلیدی باشد برای آینده ما.»

(از تحلیل قوه ابتکارات سیاسی سرّی و حساس مهر 58)

(شماره 30313)

***

«بسیاری از سرهنگها و کارمندان با تبلیغات ضد آمریکایی مخالفند؛ ولی بسیاری از آنها فاقد شهامت

هستند. مشکل بتوان فراموش کرد که خمینی سران ارتش را از بین برده است از سوی دیگر، البته،

سرهنگها و کارمندان اهمیت تکنیک آمریکایی در ارتش را تشخیص داده اند و اینکه در صورت کمبود

قطعات یدکی چه اتفاقی خواهد افتاد، مهم نیست که چه اتفاقی می افتد، ما باید این موضوع را در نظر

بگیریم که تحول و اصلاح ارتش و چگونگی مسلح شدن آن، احتیاج به فراگیری تکنیکهای جدید ارتشی

دارد و در هر صورت مهم است که رابطه طبیعی بین ما و فرماندهان ارتش وجود خواهد داشت.»

(از نامه مهم لینگن کاردار سفارت به برژینسکی مشاور امنیتی کارتر یک هفته قبل از اشغال سفارت

28 اکتبر 79).

در اینجا به خوبی هدف آمریکا از سازماندهی ارتش به طریق قبل و به شکل آمریکایی، آن چنان که

وابسته به قطعات یدکیِ تجهیزات و مدیریت آمریکایی داشته باشد، به خوبی روشن می شود.

طبیعی است که با این سیستم حتما احتیاج به نظارت افراد آمریکایی خواهد داشت.

و طبیعی است که با این شکل ارتباط آمریکایی ها با سران ارتش و افراد دیگر ارتش امری است

طبیعی، و سیستم ارتش کاملاً در کنترل آمریکا در خواهد آمد.

جمله رابطه طبیعی بین ما و فرماندهان ارتشی حاکی از این واقعیت است که در یک سیستم وابسته به

آمریکا، چه از نظر سازماندهی و چه تجهیزات این امر یعنی قابل کنترل بودن فرماندهان ارتش، امری است

طبیعی، و هدفی است که آمریکا می خواسته است با وابسته کردن ارتش ایران کنترل آن را در دست بگیرد.

البته این مهم را در بلند مدت به دست می آورده است.

همچنین آمریکا روی دوستانش در ارتش حساب زیادی می کند تا بتوانند در سایه سیستمی که

وابستگی فنی و تشکیلاتی به آمریکا دارد، عملیاتی به نفع آمریکا در ایران انجام دهد و ارتش سازمان

یافته به طریق آمریکایی را کلیدی برای آینده خود می بیند. آیا آینده ای غیر از سلطه دوباره سیاسی

اقتصادی نظامی و فرهنگی آمریکا برای ایران برایش متصور است؟

***

چنان که دوباره تأکید می شود که:

«درجه و نقشی که ارتش در حل مسایل ملتها خواهد داشت، بستگی زیادی به اطمینان دولت جدید

انتخاب شده و رهبری ارتش به همدیگر دارد. مهمترین عوامل برای بازسازی، روابط خارجی با غرب و

کمکهای تدارکاتی (لجستیکی) نظامی می باشند. موقعیتهای دلخواه در هر دو سطح ممکن است که تنها

یک کار توسعه یافته جدید را برای بازسازی، بلکه برای تحت تأثیر قرار دادن افسران مبنی بر اینکه غیر

متعهد و غیر دوستانه نسبت به غرب نباشند، تدارک ببیند. یک موقعیت متضاد دیگری ممکن است روی

دهد که از یک سیاست خارجی ضد غربی حمایت کند؛ یا سرانجام شبیه ارتش دولت قذافی را نتیجه

دهد».

(از تحلیل ارتش ایران)

***

در بالا به خوبی حساب آمریکا به روی ارتش و سعی در سازماندهی آمریکایی آن و جلب عناصر

ارتشی به غرب و ترس از دست رفتن این پایگاه به خوبی روشن است.

***

«با توجه به احتیاج ایران به قطعات یدکی و احتیاط سوءظن دار ایران در مورد سپرده های فروشهای

نظامی در آمریکا، ما باید مسئولانه عمل کرده و بازرگان را قدرت بدهیم و مطمئن باشیم که در آینده در

ارتش ایران دوستانی خواهیم داشت که می تواند معضلات سیاسی مملکت را راهگشا باشد.

(محرمانه 14 شهریور 58 از ساندرز به نیوسام)

«ما باید به اداره تبادلات اطلاعاتی با ایرانیان ادامه دهیم. زمانی که این تبادلات عملی شد، جستجو را

برای به کار گرفتن افسران نظامی ایران برای داخل شدن در یک امتحان، از تهدید نظامی آغاز کنید.»

«یکی از شماره های سندی تحت عنوان سیاست ایران (توصیه های خلاصه شده در مورد مسایل

ایران)

«16 مسئله تحویل قطعات یدکی و روابط برقرار کردن با ارتشیهایی که تمایلات آمریکایی شدید

دارند.»

(از لینگن به وزارت امور خارجه واشنگتن 29 مرداد 58

ما با توانی که هم اکنون در بازدید و جمع آوری اطلاعات از پایگاهها داریم، به خصوص به خاطر از

دست دادن رابطه های نامحدود مستشاری، قدرت اطلاعاتی ما بشدت لطمه دیده است. (از سفارت

آمریکا در تهران به وزارت امور خارجه واشنگتن

تاریخ 25 ژولای 79)

آزادی رفت و آمد و سرکشی به تأسیسات و پرسنل نیروی هوایی جمهوری اسلامی، به طور خیلی

فجیعی محدود شده است و شک هست، که آمریکاییها بتوانند از پایگاهها دیدن کنند. بجز پایگاه مهرآباد و

دوشان تپه که تا قبل از ماه مه 1980 می توانند مورد بازدید قرار گیرند.

بیشتر اطلاعات که لازم است، بستگی به این دارد که مستشاران نظامی چگونه بتوانند روابط خود را با

نیروی هوایی جمهوری اسلامی برقرار کنند.

(از تهران به واشنگتن، گزارشگر Gillette 29 ژولای 79)

***

اگر چه رابطه با وابسته (Prc) ایجاد شده است، اما تجربه تا این تاریخ نشان داده است که در بهتر شدن

جمع آوری اطلاعات ما هیچ تغییری نکرده است.

(از تهران به واشنگتن، گزارشگر Gillette 15 ژولای 1979)

***

در این نامه به دو سؤال که از طرف واشنگتن شده است، پاسخ داده می شود.

1 آخرین خبر نسبت به مذاکرات صلح در کردستان را بگویید؟

2 هم اکنون نقش ارتش و پاسداران در کردستان چیست؟

در پاسخ به سؤال اول تقریبا اخبار معمولی است.

در پاسخ به سؤال دوم به قول چندین منابع مختلف نقل می کند، که کردها با ارتش بسیار خوب هستند و

پاسداران را بشدت می کشند. ارتش نیز وقتی بر فراز کوهها برای سرکوبی می رود، به جای اینکه به کردها

بزند عمدا به کوه و سنگ و بیابان می زند. وقتی ارتشیان و پاسداران به گروگان گرفته می شوند، ارتشیان

آزاد می گردند و پاسداران اکثرا مثله می شوند و فقط 2 تا 3 نفر را آزاد می کنند تا جریان را برای دیگران

تعریف کنند. از قول یکی از افسران زمینی که از منابع بسیار قابل اعتماد سفارت نیز هست، این بار پیام

خود را به وسیله یکی از اقوامش به سفارت رسانده و گفته که پاسداران همراه با ما به گشت مشغول هستند،

ولی کردها مهارت خاصی در کوهها دارند.

(از سفارت آمریکا در تهران به واشنگتن تاریخ 12 اکتبر 79)

***

با توجه به دو سند فوق، نفوذ جاسوسی آمریکا را در مورد ارتش، روشن می کند که شبکه اطلاعاتی و

جاسوسی سفارت به خوبی در ارتش عمل کرده و گزارشات لازم را جهت جمع بندی و شناخت سفارت از

موقعیت ارتش به مسئولین سفارت می رسانند. کوشش فراوان سفارت برای ارتباط نزدیک و مشاهدات

عینی از پایگاههای هوایی، نشان از اهمیت نفوذ و حضور مستقیم آمریکا در ارتش ایران است.

وجود افسرانی که به نفع آمریکا به جاسوسی مشغولند، می تواند اطلاعات مفیدی را به آمریکا برساند.

با توجه به همه تحولات انقلابی در ایران، آمریکا هنوز سعی دارد از طریق سفارت و مهره های سرسپرده

آمریکا در ارتش جزئیات را زیر نظر دارد.

هیچ توصیف دقیق و مشخصی برای کاری که ما اینجا انجام می دهیم، وجود ندارد. ماهیت موقتی

ارتش اجازه نداده که نظم ارتشی در مستشاری پیاده شود. ما به طور اساسی نسبت به درخواستهای متغیر

IINتطبیق خود را حفظ کرده ایم و به طور مناسب جواب گفته ایم؛ هیچ تماس نیروی دریایی وجود ندارد و

تفاوت بین قسمت نیروی دریایی و دفتر دفاعی DAO گاهی اوقات مبهم است. به حدی که نوشته های ما

بیشتر جنبه خلاصه های اطلاعاتی دارد تا گزارشات عملیاتی یا تدارکاتی. ما همچنین امیدواریم با سایر

افسران وابسته دفاعی نیروی دریائی در اروپا اطلاعات رد و بدل کنیم یک کاری که بطور عادی وظیفه

(دفتر دفاعی است. هر چند ما سعی می کنیم از سیاست دور باشیم و فقط در زمینه نظامی عمل کنیم. کسانی

که الان وارد می شوند یا پاسپورت دیپلماتیک می آیند. آنهایی از ما که قبلاً سعی کردند ولی موفق نشدند

پاسپورت بگیرند حالا از طریق واشنگتن در شرف گرفتن آن هستند. با رد قطعنامه ژنو از طرف ایران

موضوع دیپلماتیک یک امر الزامی است. ما رسما به عنوان کادر مشورتی و تکنیکی سفارت کار می کنیم و

Maag (که همان مستشاری است) وجود ندارد.»

(R.A.Enjlman به فرمانده جونز 14 ژوئن 79)

***

با توجه به سند فوق و اطلاعاتی که از عملکرد و وجود مستشاری آمریکا در ایران در سالهای بین 34

تا 57 داریم، می دانیم که مستشاری مستقلاً با ایران قرار داد می بسته و مستقلاً در ارتش ایران مدیریت

طراحی و حتی فرماندهی می کرده است؛ و ارتش را به سیستم آمریکا و برای مقاصد آمریکا سازمان داده و

رهبری می کرده اند.

همچنین خرید سرسام آور تسلیحات فوق مدرن ارتش به وسیله ایران با نظر و توسط همین مستشاری

تهیه می شده است.

اما بعد از انقلاب، دولت موقت وجود مستشاری را که لغو حاکمیت ملی ایران بود، نپذیرفت و

قراردادهای آنها را لغو نموده آمریکا برای حضور مستشاری خود در ایران که به نام Armisn Maag

معروف است دست به فریب جدیدی زد و دفتری به نام دفتر دفاعی یا دفتر امنیتی در سفارت تأسیس نمود

که جنبه دیپلماتیک داشت و مشاور فنی و نظامی سفارت به حساب می آمد؛ لذا طبق قوانین بین المللی

برای آنها پاسپورت دیپلماتیک گرفت و آنها می توانستند با برخورداری از مصونیت دیپلماتیک به

کارهای مستشاری و جاسوسی و کنترل ارتش و همچنین مشاوره در امور خرید و ارائه و پیشنهاد قطعات

ضروری تسلیحات ارتش مشغول باشند. لذا کوشش سفارت برای این است، که افراد مستشاری خود را که

در زمان رژیم شاه خائن از پاسپورتهای عادی یا خدمت استفاده می کردند، با پاسپورت دیپلماتیک به

ایران وارد شوند، تا بتوانند به راحتی فعالیت کنند. رئیس خائن مستشاری آمریکا در زمان رژیم ژنرال سه

ستاره نیروی هوایی گست بوده است که بعد از انقلاب هم گاهی به ایران می آمده. بعدها یک نفر افسر

نیروی زمینی به نام سرهنگ چارلز سی اسکات را که جزء گروگانهاست، به عنوان رئیس مستشاری و

تحت پوشش رئیس دفتر دفاعی به ایران می فرستد و قبل از آن طی برنامه دقیق و حساب شده، وی را در

ساختمانهای CIA در اروپا و واشنگتن دوره های مخصوص اطلاعاتی را راجع به وضع ایران تعلیم

می دهند.

***

«سرهنگ اسکات در 16 سپتامبر (25 شهریور 58) به سفارت آمد و به عنوان رابط دفاعی و به جای

ژنرال گست، مشغول به کار شد.

 

مستشاری نظامی

او قبلاً در سمت معاونت وابسته نظامی در ایران کار کرده است و زبان فارسی را به خوبی می داند. او با

توجه به سابقه اقامتش در تهران روابط و افراد زیادی در ارتش ایران دارد و این افراد می توانند در پیشبرد

مأموریتش مفید واقع شوند؛ به علاوه او شخصی با تجربه و حساس است که با سیاست نیز آشنایی دارد و به

همکاریهای گروهی اعتقاد دارد، اهمیت این خصوصیات در این است که او قادر خواهد بود روابط نظامی

ایران و آمریکا را براساس جدید استوار سازد.

(از لینگن به ژنرال وای هینک 2 آبان 58، 24 اکتبر 79)

... ما درهای ضد گلوله و پنجره های نیمه شنی و تمام این البته بعد از اینکه محوطه در فوریه تسخیر

شد، سفارت هنوز هدف تظاهرات اخیر است. ما فقط برمی گردیم به هیلتون و می گذاریم مردم به یک

محوطه خالی شعار بدهند. ما هفته ای 7 روز کار می کنیم و تظاهرات موقع استراحت است. ما برای

خودمان حکومت نظامی ساعت 10 اعلام کردیم، ولی همه عموما قبل از تاریکی، خانه هستند. در طی

روز به ندرت خبری می شود و می توانی به راحتی در خیابانها راه بروی، رستوران بروی و جلب توجه

نکنی، ولی البته تهدید دائما به جان آدم می شود.»

(R.A.Englman به فرمانده جونز 14 ژوئن 79)

با توجه به نقش دفتر دفاعی و مستشاری آمریکا در ایران به سند زیر که اهداف آن را مشخص می کند

توجه می کنیم.

***

«سه نفر از قسمتهای مختلف نیروی دریایی در حال حاضر اینجا هستند: فرمانده Gerry Higbee

برای 14F (در قسمت نیروی هوایی آمریکا خدمت می کند)، فرمانده Donshorerبه عنوان رییس قسمت

نیروی دریایی و خود من به عنوان Fms/Loglsties در نیروی دریایی آمریکا. ما در حال حاضر دو هدف

داریم اول: برقراری ارتباط با نیروی دریایی جدید اسلامی که سعی می کند تا پس از انقلاب هماهنگ

شوند. قصد ما نه تنها شناسایی مهره های اصلی است، بلکه می خواهیم گفتگو را با آنها شروع کنیم تا

سرانجام این گفتگوها منجر به حمایت تدارکاتی برای نیروی دریایی اسلامی شود.

هدف دوم آن است که به دفتر کار رؤسای نیروی دریایی دوباره وارد شویم و پرونده ها و وسایل

انتشارات و غیره را که در دوره تخلیه کردن مانده بود، پس بگیریم.

پیشرفت ما در این مورد تاکنون خیلی آرام و آهسته انجام شده، ما اغلب رئیس موقت نیروی دریایی

اسلامی ایران را ملاقات می کنیم، ولی حتی رئیس آنها هم تاکنون قادر نبوده ما را به جای قدیمی خودمان

ببرد. نیروی دریایی اسلامی ایران هنوز یک سازمان ارتشی مشخص ندارد (همین طور درباره ارتش و

نیروی هوایی تا موقعی که به این صورت عمل شود خیلی کم می توان از آنها در جهت تصمیم گیری انتظار

داشت).

این نیروها هنوز تحت تأثیر نفوذ کمیته ها هستند و برای هر کار اجرایی عاجز و ضعیفند.

سرانجام ماهیت روابط آینده مستشاری (MAAG) نیروی دریایی با نیروی دریایی اسلامی ایران

احتمالاً همان ماهیت یک FMS/Logestios خواهد بود. (یعنی مشاور و پیشنهاد قطعات لجستیکی از

خودمان است).

(از R.A.Engdan به فرمانده جونز فرمانده تجهیزات نیروی دریایی 14 ژوئن 79)

Share