فصل اوّل: احکام تقلید

فصل اوّل: احکام تقلید

محدودۀ تقلید

سؤال 1- جنابعالی در ابتدای رساله مرقوم فرموده‌اید: «عقیدۀ مسلمان به اصول دین، باید از روی دلیل باشد.» اگر مسلمانی به دنبال تحقیق رفت، و در نتیجه دینی غیر از اسلام را برگزید، آیا حق دارد پیرو آن دین شود؟ آیا حکم مرتد بر او جاری نمی‌شود؟ اگر جاری می‌شود، چرا؟ آیا این فتوا با فتوای به لزوم تحقیق در اصول دین، و عدم جواز تقلید در آن سازگار است؟ اصولًا کسی که می‌داند، اگر به نتیجه‌ای غیر از دین پدر و مادرش برسد کشته خواهد شد، چگونه می‌تواند با فکری آزاد در اصل دین تحقیق کند؟
جواب: تحقیق در دین و اعتقاد به یکی از مذاهب، غیر از تظاهر به آن است.
توضیح این که: بر همه واجب است در اصول دین به اندازۀ توانایی خود تحقیق کنند، و اگر واقعاً بعد از تحقیق کامل و کمک گرفتن از آگاهان، به آیینی غیر از آیین اسلام معتقد شوند، معذور هستند؛ زیرا وظیفۀ عقلی و شرعی خود را انجام داده، ولی به خطا رفته‌اند. امّا کسی که قبلًا مسلمان بوده، و به عللی دین جدید اختیار کرده، اگر تظاهر کند محکوم به احکام مرتد است؛ و احکام مرتد در واقع از جمله احکام سیاسی اسلام، برای جلوگیری از نفوذ دشمنان در محیط اسلام، و اغفال و اغوای مردم است.
سؤال 2- برای مسلمان بودن همین مقدار که در دوران نوجوانی، یا جوانی اصول دین را از ما سؤال کردند، و ما قبول داشتیم کافی است؟ یا تحقیق بیشتری لازم است؟
جواب: کافی است؛ ولی سعی کنید عقاید خود را از روی دلیل و برهان و استدلال فراگیرید.
سؤال 3- مقلّد در چه زمینه‌هایی مکلّف به تقلید از مرجع تقلید است؟ آیا تقلید محدود به احکام عبادی (نماز و روزه و مانند آن) می‌شود، یا احکام معاملات و اعمال حقوقی و مانند آن را نیز شامل می‌شود؟
جواب: تمام اعمال و احکام شرع، غیر از ضروریّات دین را، شامل می‌شود؛ ولی تقلید در اعتقادات راه ندارد.

 

گسترۀ فقه

سؤال 4- با پیشرفت علم، ممکن است مسائلی پیش آید که در قرآن و دیگر منابع اسلامی ذکری از آن به میان نیامده باشد، و کمک گرفتن از عقل به تنهایی، با توجّه به این که اشتباهات بسیاری دارد، کافی نباشد. با توجّه به این مطلب، آیا مراجع محترم می‌توانند پاسخگوی تمام مسائل شرعی نسل آینده باشند؟
جواب: در اسلام یک سلسله قواعد کلّی وجود دارد که پاسخگوی همۀ مشکلات در تمام اعصار است. و به همین جهت هر سؤالی از ما در مورد مسائل جدید بشود به کمک آنها به حمد الله پاسخ‌گو هستیم، و هیچ بن‌بستی وجود ندارد.

 

راههای شناخت مرجع اعلم

سؤال 5- آیا زن و فرزند باید از مرجعِ تقلیدِ شوهر و پدر تقلید کنند، یا در تقلید آزاد هستند؟
جواب: هرکس در تقلیدش آزاد است؛ باید تحقیق کند و مطابق آن تقلید نماید.
سؤال 6- مسألۀ رجوع به اعلم در مسائل مورد اختلاف فقها، از جمله مسائلی است که در تمام رساله‌های عملیّه آمده است؛ ولی حقیقت این است که تشخیص اعلم کاری سخت، بلکه شاید از محالات باشد! چون هر شخص یا گروهی، شخص خاصّی را اعلم دانسته، و غیر او را اعلم نمی‌داند. سؤال این است که: «مراجعی بودند که گفته می‌شد در زمان حیات، و حتّی پس از حیات اعلم از دیگران هستند. ولی آیا ممکن است این مراجع (رضوان اللّٰه علیهم) پس از گذشت زمان طولانی از وفاتشان، و با آمدن مراجع جدید- که مشغول درس و بحث هستند، و علوم و تحقیقات جدیدی در دست دارند- بازهم اعلم از احیا باشند؟
جواب: شکّی نیست که علم و دانش همراه زمان در حال تطوّر و تکامل است.
و همان گونه که در تعلیقۀ بر عروة الوثقی، مبحث عدم جواز تقلید ابتدایی از میّت، نوشته‌ایم، ممکن است بسیاری از مجتهدین زنده از مراجع گذشته اعلم باشند؛ چون مراجع زنده معلومات و دانش گذشتگان، را به اضافۀ علوم جدیدی در اختیار دارند. بدین جهت ممکن است در بین مراجع میّت کسانی باشند که از مراجع زنده استعدادی قوی‌تر داشته باشند، ولی اطّلاعات احیا ممکن است نسبت به اموات اقرب به واقع باشد؛ و ملاک اعلمیّت، اقربیّت به واقع است. همان گونه که ممکن است طبیب امروز از ابن سینا ماهرتر باشد؛ در حالی که استعداد بوعلی بیشتر بوده است. همچنین در سایر علوم؛ و روشن است که علم فقه و اصول از این قاعده کلّی مستثنیٰ نیست، و این دو علم دائماً در حال تطوّر و تکامل است.
سؤال 7- حضرت عالی در پاسخ سؤال 569 کتاب استفتائات جدید، جلد اوّل، در مورد جواز غیبت شخصی که ریش خود را می‌تراشد، فرموده‌اید: «با توجّه به این که بعضی از علما در گذشته و حال فتوا به جواز عمل فوق می‌دهند، غیبت این فرد جایز نیست.» با عنایت به همین پاسخ، و با توجّه به این که حضرتعالی در مورد عدم جواز تراشیدن ریش احتیاط فرموده‌اید، آیا می‌توان با همین علم اجمالی به فتوای عدّه‌ای از علمای زنده در مورد جواز آن، استناد کرد، و بدان عمل نمود؟
جواب: باید در مسائل اختلافی اعلمیّت احراز شود.
سؤال 8- لطفاً به سؤالات زیر پیرامون تقلید پاسخ فرمایید:
الف) اهل خبره، که با معرّفی و شهادت آنها مرجعیّت و اعلمیّت ثابت می‌شود، چه کسانی هستند؟
جواب: منظور از اهل خبره، علمای درجه دو و سه حوزه‌های علمیّه و شهرهاست، که با مبانی فقهی آشنایی دارند.
ب) آیا ممکن است غیر روحانی، توانایی شناخت مجتهد و مرجع اعلم را داشته باشد؟ در این صورت، آیا قول چنین شخصی در اثبات اجتهاد یا اعلمیّت حجّت است؟
جواب: در صورتی که آن فرد ثقه و مورد اعتماد باشد، و از اهل خبره پرسش کند، می‌توان به حرف او اعتماد کرد.
ج) نسبت به شخصی که از حوزه‌های علمیّه دور است، چگونه امکان دارد که بفهمد فلان آقای اهل علم از اهل خبره است یا نه، تا در مورد شناخت مرجع اعلم به قول او اعتماد کند؟
جواب: علمای معروف هر محل معمولًا اهل خبره هستند.
د) برای تشخیص اعلم، آیا اهل فن باید مجتهد باشند؟
جواب: اجتهاد در اهل خبره شرط نیست.
ه) در صورت تعارض شهادت اهل خبره نسبت به اعلم، آیا بهتر نیست ببینیم خُبرویّت کدام خُبره بیشتر و کاملتر است، و به قول او اعتماد کنیم؟
جواب: از هر طریقی علم یا اطمینان حاصل شود کافی است.
و) در صورت تعارض شهادت اهل خبره نسبت به اعلمیّت مجتهدین، وظیفه چیست؟
جواب: در صورت تعارض مخیّر هستید.
سؤال 9- برخی از مردم روشهای دیگری، غیر از آنچه در توضیح المسائل آمده، برای انتخاب مرجع تقلید در نظر می‌گیرند. نظیر:
الف) از مرجعی تقلید می‌کنیم که شاگرد مرجع قبلی ما باشد.
ب) مرجعی را انتخاب می‌نماییم که فتاوای آسانتری داشته باشد.
ج) مرجعی که بیشتر اقوام و آشنایان از او تقلید می‌کنند را بر می‌گزینیم.
د) مقلّد مرجعی می‌شویم که پدر و مادر، یا معلّم ما معرّفی نماید.
آیا انتخاب مرجع تقلید با روشهای فوق صحیح است؟
جواب: هیچ کدام از اینها معیار نیست؛ معیار آگاهتر بودن آن مرجع است، از هر طریقی که علم به آن حاصل شود.

 

اصطلاحات تقلید

سؤال 10- من گاهی که رسالۀ توضیح المسائل را مطالعه می‌کنم، به جملاتی مانند «احتیاط واجب» و «احتیاط مستحبّ» برخورد می‌کنم. آیا باید به آنها عمل کنم؟
جواب: منظور از «احتیاط واجب» آن است که مجتهد روی جهاتی فتوای نهایی خود را بیان نکرده باشد، در این صورت مقلّد می‌تواند به آن احتیاط عمل کند، و می‌تواند به مرجع دیگری مراجعه نموده، و به فتوای او عمل نماید. ولی «احتیاط مستحبّ» چنین نیست؛ می‌تواند آن را عمل کند، یا رها نماید.
سؤال 11- آیا جملۀ «جایز نیست» معادل جملۀ «حرام است» می‌باشد، یا تفاوت دارند؟ اگر تفاوت دارند، تفاوت آن در چیست؟
جواب: تفاوتی ندارد.
سؤال 12- تفاوت «فتوای به احتیاط» با «احتیاط در فتوا» را در ضمن مثالی گویا بیان فرمایید.
جواب: فتوای به احتیاط آن است که مجتهد دستور به احتیاط بدهد. مثلًا بگوید: «اگر دو ظرف آب وجود دارد، و می‌دانی یکی از آن دو نجس است، امّا نجس را نمی‌شناسی باید احتیاط نموده، و از هر دو اجتناب کنی.» ولی احتیاط در فتوا این است که مثلًا بگوید: «قناعت کردن به یک تسبیح اربعه در رکعت سوّم و چهارم اشکال دارد، و احتیاط آن است که سه مرتبه بخوانی».

 

تقلید از میّت

سؤال 13- یکی از اقوام قبلًا جزء فرقۀ اهل حق بود، و به حمد اللّٰه اکنون راه خود را یافته، و شیعه گردیده است. لطفاً در این مورد به دو سؤال زیر پاسخ فرمایید:
الف) ایشان در زمان حیات امام خمینی رحمه الله بالغ بوده، ولی تقلید ننموده است.
آیا اکنون می‌تواند معظّم له را به عنوان مرجع تقلید برگزیند؟
جواب: تقلید ابتدایی از مجتهد میّت اشکال دارد.
ب) با توجّه به این که فرقۀ اهل حقّ غرب کشور نماز نمی‌خوانند، و به جای روزۀ ماه رمضان، فقط سه روز در ماه آبان روزه می‌گیرند، آیا باید نمازها و روزه‌هایی را که در آن مدّت به جا نیاورده قضا کند، یا ساقط است؟
جواب: ساقط است.
سؤال 14- اگر کسی بعد از فوت مرجع تقلیدش (امام خمینی رحمه الله) به علّت شدّت علاقه به آن مرجع، به مجتهد حیّ مراجعه نکند، تا با اجازۀ او بر تقلید مرجع سابق باقی باشد، با توجّه به این که از رسانه‌ها هم نشنیده که باید با اجازۀ مرجع جامع الشرائط زنده بر تقلید باقی بماند، اعمال چندین سالۀ او چگونه است؟
جواب: به مجتهد حیّ رجوع می‌کند، و بر طبق فتوای او بر تقلید امام راحل رحمه الله باقی می‌ماند. و در این صورت اعمال گذشتۀ او صحیح خواهد بود.
سؤال 15- بسیاری از کسانی که بر تقلید میّت باقی مانده‌اند، مایلند در تمام مسائل از مرجع تقلید زنده پیروی کنند؛ زیرا در برخی از مسائل دچار شکّ و تردید می‌شوند که آیا در زمان مرجع متوفّی به فتوای او در خصوص فلان مسأله عمل کرده‌اند، یا خیر؟ آیا راهی وجود دارد که به طور کلّی از مرجع زنده تقلید کنند؟
جواب: تنها در مواردی که در زمان حیات مرجع متوفّی به فتوای او عمل نکرده‌اند، یا لااقل شک در عمل دارند، می‌توانند به فتوای مرجع زنده عمل کنند.
ولی اگر اعلمیّت مرجع حیّ نسبت به متوفّی ثابت شود، در تمام مسائل می‌توانند از مرجع زنده تقلید کنند.

 

تبعیض در تقلید

سؤال 16- با توجّه به پیشنهاد برخی از شخصیّتها، در زمینۀ تخصّصی شدن مرجعیّت تقلید، نظر خود را در این باره بفرمایید. تخصّصی شدن مراجع تقلید در زمینه‌های مختلف علمی چه حکمی دارد؟
جواب: در صورتی که هر یک از آنها در بخشی از فقه اعلم باشند، و ضوابط مرجعیّت بر آنها تطبیق کند، اشکال ندارد.
سؤال 17- در بعضی از مسائل مربوط به حرفۀ پزشکی، نظر علما با هم مغایر است. کدام فتوا حجّت است؟ آیا می‌شود در مسائل پزشکی از یک مرجع، و در موضوعات دیگر- مثل عبادات- از مرجع تقلید دیگری تقلید کرد؟
جواب: مانعی ندارد.

 

مسائل دیگر تقلید

سؤال 18- آیا می‌شود به حرف مردم، که هرکس در مورد مطالب دینی نظری می‌دهد، گوش داد، و طبق آن عمل کرد؟
جواب: مسائل دینی را باید از مجتهدین و علمای دین فرا گرفت.
سؤال 19- آیا نظر ولیّ فقیه در مسائل شرعی بر نظر سایر فقها ترجیح دارد؟ در این صورت، تکلیف مقلّد چیست؟
جواب: در مسائل مربوط به حکومت از نظر ولیّ فقیه، و در مسائل دیگر از نظر مرجع تقلید پیروی می‌شود.
سؤال 20- اگر قاضی غیر مجتهد مأذون، که از جانب ولیّ فقیه به قضاوت منصوب شده، به هنگام صدور رأی (مثلًا در زمینۀ حدود، قصاص، معاملات و مانند آن) متوجّه شود که مادّۀ قانونی مربوطه (که مصوَّب مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان است) با فتوای مرجع تقلیدش متعارض است، (با توجّه به این که، اگر در این مواقع از صدور رأی خودداری کند، یا بدون توجّه به قانون مربوطه صرفاً با استناد به فتوای مرجع تقلیدش حکم دهد، قانوناً مرتکب تخلّف انتظامی شده) تکلیف او چیست؟
جواب: قوّۀ قضائیّه باید این تضاد را حل کند، و این گونه پرونده‌ها را به دیگری ارجاع دهد؛ زیرا قاضی نمی‌تواند بر خلاف فتوای مرجع تقلیدش حکم کند.
سؤال 21- خداوند بزرگ یکی است، پیامبر صلی الله علیه و آله یکی، و ائمّۀ اطهار علیهم السلام هر کدام در زمان خود یکی بوده، و دستورات آنها نیز یکی بوده است. چرا در زمان فعلی نظر مراجع بزرگوار تقلید دربارۀ موضوعات و مسائل دین متفاوت است، و هر یک از آنان دیدگاه خاصّی دارد؟
جواب: اوّلًا، مراجع تقلید در اصول مسائل یک فتوا دارند، و اگر اختلافی هست در جزئیّات است. ثانیاً، این اختلاف به خاطر دور ماندن ما از زمان حضرات معصومین علیهم السلام است؛ زیرا روایاتی که از آن بزرگواران نقل شده، به وسیلۀ اشخاصی است که بعضی، آن اشخاص را افراد مطمئن، و بعضی ممکن است همۀ آنها را مطمئن ندانند. البتّه مراجع نهایت کوشش خود را در شناخت آنان انجام می‌دهند، ولی ممکن است نظر همه یکسان نباشد. به علاوه فهم کلمات معصومین علیهم السلام با گذشت این همه زمان آسان نیست، و گاه در آن اختلاف نظر پیدا می‌شود. و این، رمز اختلاف فتاواست.

Share