فصل بیست و هشتم: احکام نکاح

فصل بیست و هشتم: احکام نکاح

مقدّمات نکاح

سؤال 601- در توضیح المسائل حضرت عالی آمده: «کسی که به خاطر ازدواج نکردن به گناه می‌افتد، واجب است ازدواج نماید.» لطفاً بفرمایید که:
الف) آیا منظور از گناه فقط زناست، یا چشم چرانی، خود نمایی زن، عشوه و ناز زن برای مرد نامحرم، و مانند آن را نیز شامل می‌شود؟
جواب: شامل تمام این گناهان می‌شود.
ب) منظور از عبارت «به خاطر ازدواج نکردن به گناه می‌افتد» کدام یک از این دو حالت زیر است؟
اوّل: اگر به خاطر ازدواج نکردن مرتکب گناه شد، بعد از آن ازدواج بر او واجب می‌شود.
دوّم: وقتی به خاطر ازدواج نکردن میل شدیدی به گناه پیدا کرد، قبل از ارتکاب گناه ازدواج بر او واجب می‌شود.
جواب: منظور احتمال دوّم است.
ج) آیا این حکم (هر کسی که به خاطر ازدواج نکردن به گناه می‌افتد واجب است ازدواج کند.) اعم از دائم و موقّت است، یا فقط منظور ازدواج دائم است؟
جواب: فرق نمی‌کند.

 

خواستگاری

سؤال 602- آیا تحقیق کردن در مورد دختران، یا فکر کردن در مورد آنها، و یا عاشق آنها بودن، اشکال دارد؟
جواب: عشقی که آمیخته به گناه نشود، و مقدّمۀ ازدواج باشد مانعی ندارد؛ ولی در جایی که انسان قصد ازدواج ندارد نباید تحقیق کند.
سؤال 603- اگر دختر یا پسر به هنگام خواستگاری دارای مشکلی از نظر جسمی باشد، و آن مشکل آشکار نباشد، آیا واجب است آن را به طرف مقابل بگوید؟
جواب: واجب نیست؛ ولی خلاف آن را نگوید. امّا اگر مشکل مهمّی باشد، گفتنش بهتر است.
سؤال 604- سختگیری‌های بیش از حدّ برخی والدین در مورد مسائل مقدّماتی ازدواج (مهریّه و مانند آن) موجب محروم شدن جوانان از ازدوج می‌شود، خواهشمند است بفرمایید عمل مذکور چه صورت دارد؟
جواب: سخت‌گیری‌های بی‌مورد در امر مقدّس ازدواج جایز نیست؛ و چنانچه بر اثر این سخت‌گیریها برخی از ازدواج محروم شوند، و خدای ناکرده مرتکب گناهی شوند، کسانی که سخت‌گیری کرده‌اند نیز در این مورد مسئولند.

 

صیغۀ عقد

سؤال 605- آیا عقد نکاح دائم، الفاظ معیّنی دارد، یا با هر لفظی که معنا و مفهوم آن را برساند جاری می‌شود؟
جواب: عقد را با هر عبارتی که مفهوم آن را به وضوح برساند می‌توان جاری نمود؛ ولی اگر انسان به عربی آشنا باشد، احتیاط آن است که صیغه را عربی بخواند.
سؤال 606- در اجرای صیغۀ عقد دائم، زوج باید مقدّم شود، یا زوجه؟
جواب: تفاوتی نمی‌کند؛ ولی تقدّم زوجه بهتر است.
سؤال 607- «نَکَحَ» در لغت چندین معنا دارد، و از الفاظ مشترکه است. هنگام قصد انشاء، کدام معنا را باید قصد کنیم؟ در حالی که «به زنیِ دائمی دادم … » از معانی لغویّۀ آن نیست؟
جواب: معنای مشهور نکاح همان عقد ازدواج است؛ و اگر زمان خاصّی در آن قید نشود، ظهور در عقد دائم دارد.
سؤال 608- نکاح دائم چند رکن دارد؟ آیا صداق نیز از ارکان آن است؟
جواب: صداق از ارکان عقد دائم نیست؛ و اگر ذکر نشود باید مهر المثل پرداخت شود.
سؤال 609- آیا در عقد نکاح، تقدّم ایجاب بر قبول لازم است؟
جواب: لازم نیست؛ ولی بهتر است ایجاب مقدّم شود.
سؤال 610- اگر روحانی سُنّی عقد نکاح پسر یا دختر شیعه را بخواند، حکمش چیست؟
جواب: در صورتی که شرایط معتبرۀ نزد شیعه در آن رعایت شود اشکالی ندارد.
سؤال 611- صیغۀ محرمیّت بین زن و مرد نامحرم (صیغۀ برادری و خواهری) چگونه است؟
جواب: چیزی به نام صیغۀ برادری و خواهری نداریم. و صیغۀ محرمیّت یا به وسیلۀ ازدواج دائم، و یا ازدواج موقّت حاصل می‌شود؛ (البتّه با شرایطش) و غیر آن ممنوع است.

 

نکاح معاطاتی

سؤال 612- دختر و پسری به هم علاقه‌مند بودند، ولی خانوادۀ دختر با ازدواج آنان مخالف بود. آن دو برای این که خانوادۀ دختر را مجبور کنند تا با ازدواج آنان موافقت کنند، به طور نامشروع مجامعت کرده، و دختر حامله شده، و طفلی به دنیا آورده است اکنون اظهار می‌دارند که چون روستایی بوده، نمی‌دانسته، و یا نمی‌توانسته‌اند صیغۀ ازدواج را جاری کنند، و به رضایت طرفینی اکتفا کرده، و آن را کافی دانسته‌اند:
1- آیا توافق طرفین به عنوان صیغۀ عقد قابل قبول است؟
جواب: توافق طرفین کافی نیست.
2- همین که طرفین ادّعای اجرای صیغه عقد نمایند برای ایجاد شبهه کافی است، یا باید صحّت آن بررسی و اثبات شود؟
جواب: چنانچه احتمال دهیم ادّعای آنها راست باشد، باید حمل بر صحّت کرد.
3- آیا در مسألۀ فوق حدوث شبهه، فقط موجب برائت از حدّ است، یا تعزیر را نیز منتفی می‌سازد؟
جواب: در فرض بالا حدّ و تعزیر هر دو ساقط می‌شود.
4- بر فرض احصان مرد، حکم چیست؟
جواب: احصان مرد تفاوتی ایجاد نمی‌کند.
5- آیا ازدواج آن دو با یکدیگر بلا مانع است؟
جواب: آنها می‌توانند با هم ازدواج کنند.
6- آیا در فرض بکارت و عدم آن، حکم متفاوت است؟
جواب: تفاوتی نمی‌کند.

 

شرایط مجاز و غیر مجاز

سؤال 613- با توجّه به این که در قانون مدنی، نکاح اعمّ از دائم و منقطع می‌باشد، در صورتی که زوج شروط مندرج در عقدنامه را پذیرفته باشد، و ازدواج مجدّد (اعم از دائم یا منقطع) نماید، آیا زوجه می‌تواند تقاضای طلاق کند؟ آیا همسر دیگر، شامل نکاح موقّت هم می‌شود؟ آیا در صورت اثبات و تحقّق تخلّف، دادگاه می‌تواند حکم فسخ نکاح را صادر نماید؟
جواب: شرط مزبور منصرف به ازدواج دائم است، و شامل عقد موقّت کوتاه مدّت نمی‌شود. ولی اگر عقد موقّت برای مدّت طولانی، مثلًا چند سال باشد، زن (طبق شرایط عقدنامه) وکیل در طلاق خواهد بود.
سؤال 614- دوشیزه‌ای بطور رسمی به عقد همسرش در آمد. زوج علاوه بر شروط ضمن عقد نکاح، شرط زیر را نیز متعهّد گردید:
«در ضمن عقد خارج لازم شرط شد که هر زمان زوج خانۀ ملکی تهیّه نمود، دو دانگ آن را به طور رسمی به زوجه انتقال دهد.» علی رغم مرسوم بودن چنین شرطی در محاضر، وکیل زوج ادّعای باطل بودن آن را می‌نماید. لطفاً در این رابطه بفرمایید: با توجّه به این که مشروط در عقد فوق ملک به عنوان عام نبوده، بلکه به صورت خانه بوده، و آن هم به صورت دو دانگ از شش دانگ تعیین شده است. آیا بازهم شرط مورد نظر مجهول و باطل است؟
جواب: با توجّه به این که مشخّصات خانه از نظر متراژ و قیمت و مانند آن تعیین نشده، شرط مجهول بوده و خالی از اشکال نیست. بهتر آن است طرفین در مورد خانه با هم مصالحه کنند.
سؤال 615- اگر مردی قبل از جاری شدن صیغۀ عقد، و به هنگام گفتگوهای مقدّماتی ازدواج، توافقنامه‌های شروط ضمن عقد کتبی با دختر امضا کند، که متضمّن شروط رفتاری و فعلی باشد. یعنی در زندگی این کار را بکند یا نکند، و مخالف مقتضای عقد هم نباشد. از جمله «با دار و ندار شوهر بسازد» و «تا قبل از بچّه‌دار شدن و سر و سامان گرفتن زندگی، ما بقی مهریّه را از او مطالبه نکند» و دختر پس از گفتگو و مطالعۀ آنها، کتباً بنویسد: «من با تمام آنها موافقم» و امضا کند.
ولی این شرط در ذیل قبالۀ رسمی نوشته نشود. آیا این شروط اعتبار و سندیّت دارد؟ اگر زن جهت فریب و جلب رضایت مرد آنها را قبول کرده، ولی پس از ازدواج تخلّف و عهدشکنی کند، و آنها را به تمسخر بگیرد، و سه ماه بعد از عروسی مهریّۀ خود را به اجرا بگذارد، با توجّه به این که با عدم قبول شروط، عقد واقع نمی‌شد، وضعیّت این عقد چگونه است؟ آیا زوجه تدلیس کرده است؟ آیا وی می‌تواند علی رغم این که سه دانگ از منزل مسکونی به نام وی شده، و مبالغ هنگفتی طلاجات و جواهرات و بقیّۀ اقلام مهریّۀ خود را گرفته، بقیّۀ آن را طلب کند؟ آیا منزل مسکونی و محلّ کسب شوهر از مستثنیات دین و مهر زوجه محسوب می‌شود؟
جواب: هرگاه قبلًا توافق بر شروطی شده و طرفین آن را امضا کرده‌اند، سپس عقد خوانده شده، این شروط لازم الاجرا است. و به اصطلاح فقهی از قبیل شروط مبنیّ علیها العقد است.
سؤال 616- شخصی به شرط آن که همسرش بچّه‌دار شود با وی ازدواج نموده، و تصریح می‌کند که در صورت تخلّف او را طلاق خواهد داد. آیا چنین شرطی صحیح است؟
جواب: با توجّه به این که جلوگیری از بچّه‌دار شدن امر حرامی نیست، این شرط هم شرط حرامی نمی‌باشد. ولی سزاوار است در غیر موارد ضرورت چنین شرطهایی نکنند.

 

اولیای عقد

سؤال 617- در یک حادثۀ رانندگی بکارت دختری زایل شده، و با مراجعه به پزشکِ جرّاح ترمیم گردیده است. آیا چنین فردی حکم باکره را دارد، و برای ازدواج اذن پدر شرط می‌باشد؟ اگر بر اثر تجاوز ازالۀ بکارت شود چطور؟
جواب: در هر دو صورت اجازۀ پدر شرط است.
سؤال 618- برادر بزرگتر از خودم عاشق دختری است، ولی پدر و مادرم مانع از عشق او هستند. و دلیل آنها این است که پدر آن دختر جزء اقوام یکی از قاتلین پسر عمّه‌ام می‌باشد. آیا مطلب مذکور مانع ازدواج برادرم و آن دختر می‌شود؟
جواب: اگر در فامیلی یک نفر مرتکب خطایی شود، تمام آن فامیل بد نمی‌شوند. اگر واقعاً خانوادۀ آن دختر خانوادۀ خوبی است، ازدواج با او مانعی ندارد.
سؤال 619- در رسالۀ جنابعالی آمده: «اگر دختر عاقلۀ بالغۀ رشیده نیاز به شوهر داشته باشد، و پدر او را از ازدواج با مردی که شرعاً و عرفاً کفو او است منع کند، اجازۀ پدر در اینجا شرط نیست.» آیا منظور، ازدواج دائم است یا شامل موقّت هم می‌شود؟ اگر شامل ازدواج موقّت می‌شود، هم کفو بودن در آن به چه معنایی است؟
جواب: تفاوتی نمی‌کند؛ ولی معمولًا ازدواج موقّت به مصلحت دختران باکره نیست، و مخالفت پدر بجاست.
سؤال 620- آیا در صورت لزوم، حکومت اسلامی می‌تواند مانع از تزویج افراد غیر بالغ (کودکان ممیّز یا غیر ممیّز) توسّط اولیا، یا قیّم آنها گردد؟
جواب: ما معتقدیم در عصر و زمان ما تزویج صغیر و صغیره به وسیلۀ اولیا مطلقاً اشکال دارد؛ زیرا مطابق غبطه و مصلحت آنها نیست.

 

عیوب موجب فسخ

1- عنن

سؤال 621- اگر فردی در بعضی مواقع، به علّت وضعیّت خاصّ جسمانی‌اش، قادر بر نزدیکی نباشد، ولی در بعضی مواقع، که کلیّۀ شرایط فردی و محیطی مهیّا باشد، و طرف مقابل نیز همکاری لازم را بنماید، موفّق به این عمل شود، آیا این مشکل عنن محسوب شده، و موجب فسخ نکاح می‌شود؟
جواب: در صورتی که فراهم شدن این شرایط میسّر باشد، عنن محسوب نمی‌شود.
سؤال 622- اگر فردی از لحاظ جنسی در حالت عادی موفّق به عمل نزدیکی نباشد، ولی با استفاده از داروهای موجود، که توسّط پزشکان مورد تأیید و تجویز است، قادر به این کار باشد. آیا بیماری مذکور عنن محسوب، و موجب فسخ نکاح می‌شود؟
جواب: بیماری مزبور عنن محسوب نمی‌شود.

 

2- جنون

سؤال 623- دختر خانمی ازدواج نموده، و پس از آن طبق نظر متخصّصان و اقرار خانواده و خود دختر، معلوم شده که قبل از ازدواج دارای مرتبه‌ای از جنون بوده، و اکنون ادامۀ زندگی با ایشان غیر ممکن است. آیا شوهر حقّ فسخ دارد؟ و در صورت فسخ، آیا زوجه مستحقّ مهر المثل است، یا مهر المسمّی؟
جواب: شوهر حقّ فسخ دارد؛ ولی اگر دخول واقع شده باید مهر المسمّی را بپردازد.
سؤال 624- زنی به صورت مزمن مبتلا به جنون دائم یا ادواری بوده، و سوابق جنون و بستری شدن در بیمارستان روانی را از شوهر مخفی نگاه داشته، و حتّی پس از طرح دعوا از طرف مرد، نیز موضوع را انکار نموده است. مرد پس از ازدواج و دخول و گذشت چند سال، از نوع بیماری و سوابق بستری شدن قبلی زوجه در بیمارستان آگاهی نسبی یافته، و بلافاصله پس از اطّلاع، ضمن مشورت با حقوقدانها، اقدام به فسخ نکاح می‌نماید. حال اگر بیماری فوق توسّط کمیسیون پزشکی قانونی به صورت زیر تأیید گردد: «زوجه دارای سابقۀ اختلال روانی و واجد علائم جنون حدّ اقلّ از سال 1367 (شش سال قبل از ازدواج) بوده، و در حال حاضر نیز دچار عوارض مزمن بیماری است.» در فرض مسأله آیا مرد حقّ فسخ دارد، و به زن مهریّه‌ای تعلّق می‌گیرد؟
جواب: سابقۀ بیماری روانی به تنهایی برای فسخ کافی نیست. و با توجّه به این که چند سال با او زندگی کرده، و آثار محسوسی در این مدّت نبوده، نشان می‌دهد که بهبودی نسبی یافته است. و وجود عوارض غیر محسوس، یا ضعیف گذشته، به تنهایی برای فسخ نکاح کافی نیست.
سؤال 625- اگر در ضمن عقد لازمی (همچون نکاح) به زوجه وکالت دهیم که هرگاه عارضه‌ای پیش آمد، خود را مطلّقه سازد. سپس زوج مجنون شود، آیا زن می‌تواند با استفاده از این وکالت، خود را مطلّقه سازد، در حالی که علما می‌فرمایند:
«وکالت، عقدی جایز است، و با جنون باطل می‌شود.»؟
جواب: درست است که وکالت با جنون باطل می‌شود؛ ولی یکی از مجوّزات فسخ نکاح جنون است، هر چند بعد از ازدواج عارض شده باشد.

 

3- تدلیس

سؤال 626- پسرم از دختری با تأکید بر باکره بودن وی خواستگاری کرده، و صیغۀ عقد شرعی و دائمی زوجیّت با شرط باکره بودن زوجه جاری گردیده است. پس از گذشت ده ماه از اجرای صیغۀ دائمی عقد، و قبل از برگزاری مراسم ازدواج، زوجه اعلام می‌دارد که پردۀ بکارت وی ازاله گردیده، (و این امر قطعی و اثبات شده است.) ولی خود زوج اقدام به ازالۀ بکارت کرده، امّا زوج با اتیان سوگند شرعی منکر ادّعای زوجه می‌باشد. لطفاً در این مورد به سؤالات زیر پاسخ فرمایید:
1- آیا پسرم، حقّ فسخ نکاح را دارد؟
جواب: در صورتی که زوج و زوجه قبل از عروسی با هم رفت و آمد داشته و خلوت می‌کرده‌اند، ادّعای پسر پذیرفته نیست.
2- آیا زوج باید اثبات کند که اقدامی نکرده است؟
جواب: آری تا ثابت نکند، در فرضی که در بالا گفتیم، ادّعای او پذیرفته نیست.
3- در صورت فسخ نکاح، آیا زوجه حقّ دریافت مهر المسمّی، یا مهر المثل دارد؟
جواب: در فرض بالا زوج حقّ فسخ ندارد.
سؤال 627- یک سال پیش با دختری آشنا شدم، که توسّط فرد دیگری به طور نامشروع بکارت خود را از دست داده بود. با پرسش از دفتر بعضی مراجع، و رؤیت استفتائات ایشان، مبنی بر این که این جانب می‌توانم بدون اذن پدر، دختر را به صیغۀ موقّت خود در آورم، با ایشان ازدواج موقّت کردم. حال پس از گذشت یک سال، خواستگاری برای او آمده است. آیا این خانم، که به عنوان دختر باکره می‌خواهد با آن مرد ازدواج کند، لازم است بگوید باکره نیست؟
جواب: بر دختر لازم نیست وضع خود را به شوهر بگوید؛ امّا اگر بعداً بر شوهر ثابت شد که دختر باکره نیست، حقّ فسخ نکاح را دارد.
سؤال 628- خواهشمند است نظر خود را راجع به تدلیس ازدواج به طور مشروح بیان فرمایید. آیا پنهان نمودن نقص، مانند کچلی کلّی، یا موضعی، کم پشت، یا خالی بودن قسمتی از موهای سر، در زن موجب حقّ فسخ برای مرد می‌شود؟
جواب: هرگاه در موقع خواستگاری معایب خود را عمداً بپوشاند، و خود را غیر از آنچه هست نشان دهد، مصداق تدلیس است، و شوهر پس از اطّلاع حقّ فسخ دارد.
سؤال 629- با توجّه به این که یکی از راههای سرایت بیماری ایدز تماس جنسی است، لطفاً به سؤالات زیر پاسخ دهید:
1- همبستر شدن با همسر مبتلا به ایدز چه حکمی دارد؟
2- آیا ازدواج با کسی که ایدز دارد جایز است؟
3- آیا بیماری ایدز مبطل عقد است، یا مجوّزی برای طلاق می‌باشد؟
جواب 1 تا 3: ازدواج با مبتلایان به ایدز باطل نیست؛ ولی چنانچه اطّلاع نداشته قابل فسخ است. امّا احتیاط آن است که زن با اجازۀ حاکم شرع خود را مطلّقه کند. و در هر صورت، اگر نزدیکی کردن خطر ابتلا به ایدز داشته باشد جایز نیست.
سؤال 630- جوانی دختر باکره‌ای را، مشروط بر صحّت کامل طرفین، به عقد ازدواج دائمی خود در آورده است. در اوّلین فرصت بعد از ازدواج، که زوجین با هم تنها شده‌اند، زوجه متوجّه می‌شود که ناحیه ی فوقانی بدن شوهر دچار ناراحتی مادرزادی، قیفی‌شکل، ناموزون و غیر طبیعی است. بدین جهت مواقعه‌ای صورت نگرفت. در این صورت:
1- آیا زوجه اختیار فسخ نکاح را دارد؟
2- در فرض جواز فسخ نکاح، و با توجّه به این که زوجه مدخول بها نیست، آیا می‌تواند نصف مهریّه و دیگر خسارات، از قبیل هزینۀ میهمانی و مانند آن، را از زوج مطالبه کند؟
جواب: این عیب از عیوب فسخ نکاح نیست؛ مگر این که قبلًا شرط صحّت کامل کرده باشند. در این صورت زن حقّ فسخ از باب خیار تدلیس دارد، ولی در فرض مسأله که مواقعه صورت نگرفته مهر به او تعلّق نمی‌گیرد. امّا اگر خساراتی متحمّل شده، می‌تواند آن را از زوج بگیرد.
سؤال 631- چنانچه پزشکی قانونی بر اساس وضعیّت کروموزمی شخص، خنثی را خنثای مذکّر یا مؤنّث معرّفی کند، آیا برای طرفی که با او ازدواج نموده، جزء عیوب محسوب، و حقّ فسخ دارد؟
جواب: اگر در ظاهر علامت خلافی نمایان نیست، موجب فسخ نمی‌شود.
سؤال 632- چنانچه پس از عقد و نزدیکی مشخّص گردد که یکی از طرفین خنثای مشکل است، عقد چه حکمی دارد؟ آیا بهتر است طلاق داده شود، یا این که از اوّل باطل بوده، یا طرف حقّ فسخ دارد؟
جواب: اگر یکی از آن دو، یا هر دو خنثای مشکل باشند، نکاح باطل است.
سؤال 633- اگر یکی از مجوّزات فسخ نکاح قبل از عقد وجود داشته، لکن با عملیّات پزشکی درمان شده، و عیب مزبور رفع گردیده باشد، آیا حقّ فسخ نکاح برای طرف دیگر پابرجا می‌باشد؟
جواب: حقّ فسخ ندارد.
سؤال 634- آیا عیوبی که موجب فسخ عقد ازدواج دائم است، شامل عقد موقّت نیز می‌شود؟
جواب: ظاهراً شامل عقد موقّت هم می‌شود.
سؤال 635- با توجّه به این که کشور ما، در حال حاضر، در مرحلۀ حذف بیماری جذام است، آیا می‌توان جایگزینهای دیگری، مثل بیماری ایدز، یا سایر بیماریهای پوستی که مخلّ روابط زناشویی است، برای آن در نظر گرفت؟
جواب: در صورتی که واقعاً مخلّ رابطۀ زناشویی باشد، حقّ فسخ ثابت است.

 

محارم

سؤال 636- آیا زن یا مرد مسلمان، با مرتد شدن به محارم خود نامحرم می‌شود؟
جواب: نامحرم نمی‌شود؛ جز زن و شوهر که باید از هم جدا شوند.
سؤال 637- اگر مردی دو زن به نام‌های فاطمه و زهرا داشته باشد، و از هر کدام دختری داشته باشد، و دختران آن مرد شوهر کنند، لطفاً بفرمایید:
1- آیا داماد آن مرد با هر دو زن او محرم هستند؟ مثلًا حسن داماد فاطمه، با زهرا هم محرم است؟
جواب: تنها به مادر زن خود محرم می‌شود.
2- اگر شیر یکدیگر را خورده باشند، چطور؟ مثلًا لیلا، که دختر فاطمه است، شیر زهرا را هم خورده باشد. آیا حسن که با فاطمه، مادر خانمش، محرم است، با زهرا که همسرش را شیر داده نیز محرم می‌شود؟
جواب: مادر زن رضاعی، محرم است.
3- اگر داماد دوّمی پیدا شود؛ مثلًا حسین با سکینه ازدواج کند و سکینه فقط شیر مادرش را (که زهرا است) خورده باشد و شیر فاطمه را نخورده باشد، آیا حسین با فاطمه محرم می‌شود؟
جواب: محرم نمی‌شود.
سؤال 638- مردی نعوذ باللّٰه با زنی زنا می‌کند، و زن حامله می‌شود. قبل از این که بچّه به دنیا بیاید، زن با مرد دیگری ازدواج می‌نماید، پس از ازدواج پسر بچّه‌ای به دنیا می‌آید، سپس همان زن از مردی که با او ازدواج کرده، صاحب دختری می‌شود.
آیا آن پسر و این دختر بر یکدیگر محرمند؟ اگر پسر دیگری که بالغ است، با آن پسر لواط کند، آیا دختر مذکور بر او حرام می‌شود؟
جواب: آن دختر و پسر، که از یک مادر متولّد شده‌اند، با هم محرمند؛ هر چند یکی از آن دو فرزند، نامشروع است، و آن خواهر بر واطی حرام می‌شود، مشروط بر این که یقین به دخول داشته باشد.
سؤال 639- می‌گویند زنازاده نه ارث می‌برد، و نه محرمیّت برایش حاصل می‌گردد.
آیا این مطلب صحّت دارد؟
جواب: زنازاده ارث نمی‌برد، ولی محرمیّت و سایر آثار را دارد.
سؤال 640- آیا در بهشت محرم و نامحرم وجود دارد؟ اگر دارد به چه صورت است؟ و اگر ندارد، آیا محارم می‌توانند با هم ازدواج کنند؟
جواب: در بهشت کسی هوس ازدواج با محارم و سایر کارهای ناپسند را نمی‌کند.
 

زنانی که ازدواج با آنها حرام است

سؤال 641- لطفاً به سؤالات زیر پاسخ دهید:
1- اگر کسی با زن شوهردار زنا کند، ازدواج با آن زن بعد از طلاق یا فوت شوهرش چه صورت دارد؟
2- آیا فرقی بین دخول در قُبل و دُبر هست؟
3- آیا صورت علم به مسأله و جهل به آن تفاوتی دارد؟
4- اگر ازدواج صورت بگیرد و صاحب اولاد شوند، حکم چیست؟
جواب 1 تا 4: ما دلیلی بر حرمت نیافته‌ایم؛ لذا در صورتی که ازدواج کرده باشند ازدواج آنها را بر هم نمی‌زنیم. ولی اگر ازدواج نکرده باشند، می‌گوییم احتیاط کنند. و فرقی بین علم و جهل، و دخول از طرفین نیست.
سؤال 642- چنانچه شخصی با خنثای مشکل عمل شنیع از قُبل یا دُبر انجام دهد، یا خنثای مشکل با شخصی این کار را بکند، وضعیّت حرمت نزدیکان آنها بر دیگری چگونه خواهد بود؟
جواب: در مواردی که حرمت مشکوک شود؛ بنابر حلّیت می‌گذارند.
سؤال 643- بنده در تاریخ 15/ 6/ 70 به عقد موقّت فردی در آمدم. وی پس از آمیزش، بقیّۀ مدّت را بخشید. قبل از گذشتن 45 روز، یا دیدن دو حیض، به عقد دائم همسر فعلی‌ام درآمده، و بعد از عقد بلافاصله دخول انجام گرفت. اکنون با داشتن دو فرزند، متوجّه شده‌ام که مدّت عدّه، 45 روز تمام، یا دیدن دو حیض کامل می‌باشد، در حالی که من یک حیض بیشتر ندیده بودم. در ضمن 4 سال پس از ازدواجمان، یک بار طلاق خلع گرفتم. و بعد از گذشت 100 روز تمام، دوباره با همان شخص که از او صاحب دو فرزند هستم به صورت عقد موقّت ازدواج کردم، که تاکنون (27/ 11/ 78) ادامه داشته است، و بعد از متوجّه شدن حکم، از هم جدا شده‌ایم.
وظیفۀ فعلی‌ام چیست؟ آیا دختری که از همسر اوّلم دارم به این آقا نامحرم است؟
آیا پسران این آقا که از همسر اوّلش هستند به من نامحرمند؟ آیا دو فرزندی که از این آقا دارم، حلال‌زاده‌اند؟
جواب: دو فرزند شما به خاطر این که نمی‌دانسته‌اید حلال‌زاده‌اند. و دختری که از همسر اوّل دارید، با این مرد محرم، و پسران او نیز با شما محرمند.
سؤال 644- سادات در کشور پاکستان از احترام فوق العاده برخوردارند؛ حتّی سادات ناصالح؛ چون بزرگان سادات بوده‌اند که غیر سادات را با اسلام آشنا نمودند.
لهذا غیر سادات جایز نمی‌دانند که دختران سادات را به عقد خود در آورند، و سادات هم بر این باورند که این عمل اهانت به خانوادۀ پیامبر صلوات اللّٰه علیهم می‌باشد، و این مطلب در نزد آنها به قدری مهم است که اگر کسی از آن تخلّف کند، بعضی جوانان، حتّی بزرگان، احساساتی شده و در چنین مواردی شوهر آن دختر را به قتل می‌رسانند! همانطور که چند ماه قبل، این اقدام در لاهور انجام شد! و این حادثه در روزنامه‌های پاکستان با تیتر بزرگ چاپ شد، و عموم مردم این عمل را ستایش کردند. و شکّی نیست که اگر سیّده با غیر سیّد ازدواج کند، مفاسدی بر آن مترتّب است، و سبب بدنام نمودن مذهب شیعه و علمای مذهب هم می‌شود. چون برادران اهل سنّت پاکستان در این مسأله متّفق القول هستند، که عقد سیّده با غیر سیّد جایز نیست. لطفاً بفرمایید:
1- اگر در ازدواج سیّده با غیر سیّد، مفسده‌ای باشد، و موجب اختلافات خانوادگی و بدنامی مذهب و مکتب اهل بیت علیهم السلام شود، آیا در چنین موردی این اقدام جایز است؟
2- در صورتی که برای دختر سیّد، در فامیل خودش، یا دیگر خانواده‌های سادات کفوی موجود باشد، آیا آن دختر می‌تواند با غیر سیّد ازدواج کند، با این که جدّش راضی نیست، و پدرش فوت کرده است؟
جواب: ازدواج دختران سادات محترم با غیر سادات ذاتاً اشکالی ندارد. و در زمان پیغمبر و ائمّۀ معصومین علیهم السلام زیاد اتّفاق افتاده که دختران سادات با غیر سادات ازدواج کرده، و معصومین هم از آن نهی نکرده‌اند. ولی اگر واقعاً مفسدۀ اجتماعی بر آن مترتّب شود، باید از آن پرهیز نمود، و تدریجاً مردم را با این حکم اسلامی آشنا کرد. و قتل نفس مسلمان از گناهان بسیار بزرگ است، و قصاص دارد.
سؤال 645- در بین عشایر عرب مرسوم است که چنانچه مردی با دختر، یا زن شوهرداری، دوست شود و بعد از محل فرار کنند، و رابطۀ نامشروع با هم برقرار نمایند، زمانی که به آنها دسترسی پیدا کنند، بعضاً آن زن یا دختر را به زانی می‌دهند. این مسأله چه حکمی دارد؟
جواب: در مورد دختر هرگاه طرفین راضی باشند اشکالی ندارد. و در مورد زن شوهردار اگر با مرد بیگانه آمیزش جنسی کرده باشد، و بعد شوهرش او را طلاق دهد، ازدواج او با زانی پس از عده جایز است، هر چند احتیاط در ترک آن است.
سؤال 646- حضرتعالی در استفتائات جدید جلد اوّل، سؤال 706 فرموده‌اید که عقد هاشمیّه با غیر هاشمی در صدر اسلام و در زمان ائمّۀ طاهرین علیهم السلام فراوان بوده است. لطفاً چند مورد آن را با ذکر مدرک مورد قبول مرقوم فرمایید.
جواب: یک نمونۀ روشن آن ازدواج زینب دختر عمّۀ پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله با زید بن حارثه می‌باشد، که در قرآن مجید صریحاً آمده است. نمونۀ دیگر، ازدواج ضباعه نوۀ عبد المطلب با مقداد است که در روایات آمده است. مخصوصاً در ذیل روایت تصریح شده که پیامبر فرمود: «من این کار را کردم تا مسألۀ ازدواج در میان مردم توسعه یابد، و قید و بندها بر چیده شود.» «1» بسیاری از مراجع عصر ما مانند آیة اللّٰه خوئی و آیة اللّٰه گلپایگانی که از سادات بنی الزهراء هستند، نیز دختران خود را به غیر سادات داده‌اند.
سؤال 647- در بین عشایر عرب خوزستان رسمی به نام «نهوه» وجود دارد (اجبار دختر عمو به ازدواج با پسر عمو یا دیگر نزدیکان، و منع از ازدواج با دیگران،) چنین رسمی از نظر شرعی چه حکمی دارد؟
جواب: چنین رسمی بر خلاف شرع است، و باید از آن پرهیز کرد، مگر این که زوج و زوجه هر دو بدون اجبار رضایت دهند.
سؤال 648- در بین عرب‌های خوزستان مرسوم است که خانوادۀ قاتل در عوض خون بها، به خانوادۀ مقتول دختر می‌دهند. چنین رسمی از نظر شرعی چه حکمی دارد؟
______________________________
(1) وسائل الشیعة، جلد 14، صفحۀ 45، باب 26، حدیث 1 و 2 و 5.

جواب: در صورتی که ارباب دم بجای گرفتن دیه به این کار رضایت بدهند، و دختر و ولیّ دختر راضی به این امر باشند اشکالی ندارد.

 

احکام عقد دائم

1- مهریّه

سؤال 649- در بعضی ازدواجها مهریّه‌های سنگینی در نظر گرفته می‌شود، که عندالمطالبه نیز است. در حالی که مرد 500 هزار تومان هم ندارد. ولی برای این که ازدواج سر بگیرد، مثلًا 20 میلیون تومان مهر تعیین شده را می‌پذیرد، و شاید در طول عمر خود به این مبلغ دست نیابد، و از اوّل نیز محرز است که در صورت مطالبه، قادر بر پرداخت مهریّه نخواهد بود. این نوع ازدواج‌ها شرعاً چه حکمی دارد؟
جواب: این گونه مهریّه‌ها با چنان قرائنی که ذکر شد جدّی نیست. و جملۀ عند المطالبه را باید حمل بر عند القدرة و الاستطاعة کرد. بنابراین، به اجرا گذاشتن این گونه مهریّه‌ها در صورت عدم قدرت جایز نمی‌باشد.
سؤال 650- بکارت دختری در اثر تصادف زایل شده است. آیا ارش البکاره گرفته می‌شود، یا مهر المثل؟
جواب: باید مهر المثل بپردازد.
سؤال 651- شخصی ازدواج می‌کند، و در حین اجرای عقد عالماً و عامداً مهریّه‌ای معیّن می‌کنند، که زوج فعلًا توانایی پرداخت آن را به هیچ وجه ندارد، و ممکن است مدّت طولانی هم نتواند آن را بپردازد. عرفاً هم این گونه مهریّه‌ها را در ذمّۀ زوج نسیه حساب می‌کنند، و زوجه هم در موقع اجرای عقد قصد مطالبه ندارد. آیا این گونه مهریّه‌ها در شرع مقدّس حالّ است، یا مؤجّل؟
جواب: در فرض سؤال این گونه مهریّه‌ها مؤجّل است.
سؤال 652- در مواردی که مهر المثل واجب می‌شود، آیا حدّ اقل یا حدّ اکثری وجود دارد؟
جواب: ظاهر این است که در مهر المثل حدّ معینی نیست، و الّا مهر المثل صدق نمی‌کند، و روایاتی که خلاف آن را بگوید ظاهراً معمول بهای اصحاب نیست.
سؤال 653- مرسوم است که در موقع ازدواج و در زمان عقد مهریّه را دو قسمت می‌کنند؛ یک قسمت را به عنوان کمک به تهیّۀ جهیزیّه اخذ می‌کنند، و ما بقی در ذمّۀ زوج می‌ماند. لکن در تمام دادگاهها با استناد به مادّۀ 1085 قانون مدنی که می‌گوید: «زن می‌تواند تا مهر به او تسلیم نشده از ایفای وظایفی که در مقابل شوهر دارد امتناع کند، مشروط بر این که مهر او حالّ باشد. و این امتناع مسقط حقّ نفقه نخواهد شد.» تمسّک کرده، تمام مهریّه‌ها را حالّ حساب می‌کنند. نظر حضرتعالی در این مورد چیست؟
جواب: مهریّه در صورتی که قید و شرطی نداشته باشد حالّ است؛ ولی گاهی قرائنی وجود دارد که مهریّه نسیه است. مثلًا مهریّه سنگین است، و می‌دانیم شوهر یک جوان کارگر، یا یک جوان دانشجوست، و چیزی ندارد که فوراً بدهد. در این گونه موارد مهریّه حال نیست، و زوجه نمی‌تواند آن را مطالبه کند. همچنین اگر مهریّه را دو بخش کنند؛ نقد و نسیه. در اینجا تنها نقد را می‌تواند مطالبه کند.
سؤال 654- دختری، با جانبازی که قادر بر نزدیکی نیست، ازدواج می‌کند. یک هفته پس از تلقیح، کارشان به طلاق می‌کشد؛ در این مورد لطفاً به سؤالات زیر پاسخ دهید:
1- مهریّۀ دختر نصف است، یا تمام؟
جواب: در صورتی که تلقیح بوسیلۀ شوهر انجام نشده باشد، مهریّه کامل نمی‌شود.
2- آیا برای ازدواج مجدّد، بازهم اجازۀ پدر لازم است؟
جواب: پس از وضع حمل، اجازۀ پدر لازم نیست.
3- آیا این دختر نیاز به عدّه دارد؟ مدّت عدّۀ وی چقدر است؟
جواب: عدّۀ او وضع حمل است.
4- آیا می‌تواند با پدر آن جانباز ازدواج کند؟
جواب: جایز نیست.
5- اگر زنی با چنان جانبازی ازدواج کند و پس از تلقیح جدا شود، دخترش می‌تواند با جانباز ازدواج کند؟
جواب: در صورتی که دخول از سوی جانباز حاصل نشده باشد، اشکالی ندارد.
سؤال 655- اگر زنی قبل از عقد مهریّۀ خویش را چه در نکاح دائم یا موقّت ببخشد، آیا می‌توان صیغۀ عقد را بدون مهریّه خواند؟
جواب: در عقد موقّت لازم است مدّت و مهریّه هر دو معلوم باشد، امّا در عقد دائم قرار ندادن مهریّه ضرری نمی‌زند و عقد صحیح است. و بخشیدن مهریّه قبل از عقد معنا ندارد.
سؤال 656- در صورتی که زوجۀ دائمی شخصی، با مرد اجنبی فرار نموده و از کشور خارج شود. آیا زن می‌تواند شخصاً، یا با اعطای وکالت به غیر، نسبت به دریافت مهر خود اقدام قانونی نماید؟ آیا چنین زنی مستحقّ دریافت مهریّه می‌باشد؟
جواب: با توجّه به این که مهریّه مربوط به سابق است حقّ گرفتن آن را دارد؛ ولی هر دو نفر از نظر قضایی قابل تعقیب هستند، و از نظر اسلام مجازاتشان شدید است.
سؤال 657- اگر مردی در شب زفاف، به علّت عنن، یا عامدا، به وسیلۀ انگشت، یا شی‌ء مناسب دیگری غیر از آلت رجولیّت، بکارت همسرش را زایل نماید، بفرمایید:
اوّلًا: آیا این عمل تعزیر دارد؟ ثانیاً: آیا این عمل در حکم دخول، و زوجه مستحقّ کلّ مهر است؟
جواب: در صورت عدم رضایت زوجه، تعزیر دارد. و زوجه مستحقّ کلّ مهر است.
سؤال 658- در صورت مطالبۀ مهریّه از سوی زوجه قبل از عروسی، و عدم پرداخت آن از طرف زوج، بفرمایید:
الف) آیا زوجه می‌تواند، تا زمان پرداخت مهریّه از رفتن به خانۀ زوج خودداری کند؟
ب) در صورت خودداری از رفتن به خانه شوهر، آیا استحقاق نفقه دارد؟
ج) آیا اعسار و عدم اعسار زوجه تأثیری در حکم مسأله دارد؟
د) آیا آگاهی یا عدم آگاهی زوجه در هنگام عقد نسبت به عدم توانایی زوج در پرداخت مهریه، تأثیری در حکم مسأله دارد؟
جواب الف تا د: زن نمی‌تواند رفتن به خانۀ شوهر را مشروط به دریافت مهریّه کند؛ ولی می‌تواند قبل از دریافت مهریّه تمکین نکند. مشروط بر این که قبلًا از اعسار زوج خبر نداشته باشد. و در فرض اعسار، اگر از سوی حاکم شرع قسطبندی شود، و شروع به پرداختن اقساط کند، زن باید تمکین کند.

 

2- تمکین

سؤال 659- آیا وظیفۀ زن مسلمان صرفاً تمکین است؟ اگر چنین است، نگهداری از فرزندان، نظافت منزل، شستشوی ظروف و البسه، پخت‌وپز، وظیفۀ کیست؟
تقسیم کاری که رسول اللّٰه صلی الله علیه و آله بین دختر گرامی و داماد عزیزش انجام داد، که کار بیرون منزل را به علی، و کار درون منزل را به زهرا واگذار کرد، به چه معنایی است؟
اگر فلسفۀ ازدواج فقط رفع شهوت است، آیا بهتر نیست مرد با هزینه‌ای کمتر از آوردن زن به خانه به عنوان موجودی پرخرج، شهوتش را بیرون خانه به طریق شرعی (صیغه) رفع کند؟ اگر وظیفۀ زن صرفاً تمکین است، چرا مرد مخارج عروسی، خورد و خوراک، لباس، وسائل رفاهی، پزشکی، درمانی، مهریّه، شیربها و مانند آن را بر گردن می‌گیرد؟ بهتر نیست مجرّد و بی‌مسئولیّت به کار و عبادت و زندگی خود بپردازد، نه دغدغۀ خاطری، نه دلبستگی، نه ترس از دست دادنی، نه جنگ اعصابی، و نه نگرانیهای دیگر. لطفاً نظرتان را به طور صریح در این زمینه بیان فرمایید:
جواب: هدف از ازدواج، همان گونه که قرآن می‌گوید، آن است که زن و مرد در کنار یکدیگر زندگی آرامی داشته باشند (لتسکنوا الیها) و این هدف بدون زندگی مشترک حاصل نمی‌شود. و زندگی توأم با تجرّد موجب بدبختی و انواع مشکلات و بیماری‌هاست، ولی زن نباید به صورت بردۀ مرد درآید. و اگر کارهای خانه را انجام می‌دهد، باید با میل و رضایتش باشد. البتّه تقسیم کار بر اساس رضایت طرفین کار بسیار خوبی است.
سؤال 660- عدم تمکین زن، در صورت امتناع مرد از پرداخت نفقه، چه حکمی دارد؟
جواب: احتیاط واجب آن است که زن از تمکین خودداری نکند؛ ولی می‌تواند با اجازۀ حاکم شرع از اموال او به مقدار نفقۀ خود بردارد.

 

3- اطاعت از شوهر

سؤال 661- اگر مرد راضی نباشد که همسرش با مانتو در جامعه ظاهر شود، و از او بخواهد که با چادر بیرون رود، و زن امتناع نماید، چه حکمی دارد؟
جواب: مرد نمی‌تواند زن را به پوشش خاصّی مجبور کند، مگر این که حجاب اسلامی با آن پوشش مراعات نگردد. و مانتو در صورتی که تنگ و چسبان نباشد، و تمام بدن زن به جز گردی صورت و دستها تا مچ را بپوشاند، حجاب اسلامی محسوب می‌شود؛ هر چند چادر حجاب برتر است.

 

4- مسکن

سؤال 662- در صورتی که حقّ اختیار سکنی در قبالۀ ثبتی کاملًا به زوجه تفویض شده باشد، آیا این حق علاوه بر شهر، شامل محل و منطقۀ محلّ سکونت نیز می‌شود؟ با توجّه به این که زوج و زوجه هر دو اهل و ساکن یک شهر بوده، و در زمان عقد نیز قصد زندگی در همان شهر را داشته‌اند، پاسخ سؤال را مرقوم فرمایید.
جواب: معمولًا هنگامی که می‌گویند اختیار سکنی با زن است، اشاره به شهر می‌باشد، مگر این که عبارت قباله دلالت بر بیشتر از این داشته باشد. و در صورت شک، تنها اختیار شهر با زوجه خواهد بود.
سؤال 663- زوجۀ باکره‌ای که تمکین را به وصول مهریّۀ عندالمطالبه‌اش موکول نموده، (و مطابق عرف هنوز در عقد است، و در منزل پدرش به سر می‌برد) آیا می‌تواند از سکنی در منزلی که زوج معیّن کرده خودداری کند؟ و اگر چنین کند، آیا ناشزه محسوب می‌شود، و حقّ نفقه ندارد؟
جواب: تا زمانی که طبق عرف عروسی نکرده، حقّ امتناع دارد.
سؤال 664- اگر زوجه رفتن به خانۀ شوهر را منوط به دریافت اجناس مورد توافق (غیر از مهریه) نماید، و زوج از تحویل آن امتناع ورزد، بفرمایید:
الف) آیا زوجه چنین حقّی دارد؟
ب) در صورت خودداری از رفتن به خانۀ شوهر، آیا استحقاق نفقه دارد؟
جواب: هرگاه شرایط مذکور در ضمن عقد، نه به عنوان مهریّه، مطرح شده باشد، زوجه حق ندارد رفتن خود را به خانۀ شوهر منوط به آن کند، هر چند حقّ مطالبه و الزام به آن را دارد.

 

5- اجرة المثل

سؤال 665- زنی حقّ الزّحمه و اجرة المثل کارهایی که در ایّام زناشویی در منزل شوهرش انجام داده را مطالبه کرده، ولی شوهر ادّعا دارد که همسرش کارها را به قصد تبرّع انجام داده است. در فرض مذکور قول کدام یک مقدّم، و بیّنه بر عهدۀ چه کسی است؟
جواب: در محیطهایی که عرف و عادت بر آن است که زن به قصد تبرّع این کارها را انجام می‌دهد، ادّعای زن بر خلاف آن مسموع نیست. مگر این که ثابت کند به شوهرش اعلام کرده قصد تبرّع ندارد، و شوهرش نیز پذیرفته باشد.
سؤال 666- همسر سابقم بعد از چندین سال زندگی و علی رغم دریافت نفقه، به عناوین مختلف، موجبات اذیّت و آزار بنده را فراهم می‌نمود، و خودش نیز تقاضای طلاق خلع کرد. بعد از جاری شدن طلاق، کلّیّۀ حقوق خود را از بنده دریافت نمود، و طلاهایی را که برای ایشان خریده بودم، به یغما برد، (اکنون در حدود دو میلیون تومان ارزش دارد،) و بنده را از خانه بیرون و مدّت دو سال و اندی خانۀ بنده را غصب نموده است. ایشان ملتزم به دین مقدّس اسلام نبوده، و بدون اجازه از خانه خارج شده، و از ادای وظایف خانوادگی شانه خالی می‌کرده، و اکنون اجرت المثل چندین‌ساله را از بنده مطالبه می‌نمایند. آیا اجرة المثل به ایشان تعلّق می‌گیرد؟
جواب: زن به غیر از نفقه و مهریّه، حقّ دیگری به نام اجرة المثل ندارد. مگر این که از اوّل ازدواج شرط کند که کارهای منزل را مجّانی انجام نمی‌دهد. و در صورتی که چنین شرطی نکرده و عادت، و رسم محیط هم تبرّع در این امور است، حقّی ندارد.

 

ازدواج موقّت

سؤال 667- یکی از مسلّمات اسلام استحباب امر ازدواج است، و بر هر جوانی که در گناه می‌افتد واجب است به این امر مقدّس اقدام نماید. امّا امروزه شرایط ازدواج برای قشر وسیعی از جوانان به علل مختلف، از قبیل تحصیل، عدم بضاعت مالی، و پاره‌ای مشکلات دیگر مهیّا نیست، و نمی‌توانند ازدواج کنند. از طرفی ترویج و اشاعۀ فساد اخلاقی در جامعه سبب شده جوانان به سختی خود را از گناهان بصری و سمعی و جسمی حفظ کنند، و گاه دچار ناراحتی‌های روحی و روانی شده، و گاه به گناهان زنا و لواط و مانند آن آلوده می‌گردند. حال سؤال بنده این است که با فرض مذکور:
1) ازدواج موقّت برای جوانان مجرّد به منظور جلوگیری از آلودگی به گناهان چه حکمی دارد؟
2) شیوع و ترویج متعه در جامعه و بین جوانانی که در گناه می‌افتند، یا مرتکب معاصی می‌شوند، چه حکمی دارد؟
3) این امر (متعه) برای قشر تحصیل کرده، مخصوصاً طلّاب مجرّد، چه حکمی دارد؟
4) آیا راه حلّ مناسبی برای حلّ مشکلات ازدواج جوانان دارید؟
جواب 1 تا 4: نکاح موقّت به یقین یک سنّت اسلامی است؛ ولی اگر امروز تحت برنامۀ حساب‌شده‌ای قرار نگیرد منشأ مفاسد زیادی خواهد شد.
سؤال 668- شخص مؤمن و متدیّنی برای تجارت به کشورهای مختلف سفر می‌کند، لکن بعضی از افرادی که با او همسفر هستند می‌خواهند از همۀ امکانات هتل استفاده کنند. در حالی که بعضی از آن نسوان شرایط ازدواج (مثل رعایت عدّه) را ندارند. لطفاً بفرمایید:
الف) آیا به مجرّد این که آنها بگویند خالیه هستند، می‌توان با آنها ازدواج کرد؟
ب) اگر فحص از عدّه نشود، اشکال ندارد؟
ج) در صورتی که بگویند عدّه را رعایت کرده‌ایم، آیا قول آنها قبول است؟ (در حالی که ظنّ قوی بر عدم وجود عدّه است.)
د) اگر اهل کتاب نباشند، آیا ازدواج موقّت با آنها صحیح است؟
ه) در ضمن سنّ اکثر یا تمام این زنان، سنّ مَنْ تحیض می‌باشد، لکن با وسایل بهداشتی جدید از حاملگی جلوگیری می‌کنند. آیا شرایط ازدواج را در این سنین با فرض بر عدم عدّه دارا هستند؟
جواب الف تا ه: با توجّه به این که در سنّ «مَنْ تحیض» هستند، عدّه به هر حال بر آنها واجب است، و ادّعای آنها در صورتی پذیرفته می‌شود که متّهمه نباشند. و ازدواج موقّت با غیر کتابیّه جایز نیست.
سؤال 669- دربارۀ ازدواج موقّت، همان گونه که در رساله‌ها بیان شده، اجازۀ پدر، یا جدّ پدری، برای دختر شرط است. حال اگر شخصی قصد داشته باشد با دختری ازدواج موقّت کند، و فقط از ناحیۀ دبر دخول کند، یا قصد آمیزش نداشته باشد، و فقط می‌خواهند لذّتهای دیگر ببرند، آیا بازهم اجازۀ پدر، یا جدّ پدری، واجب است؟
جواب: بدون اجازۀ پدر جایز نیست.
سؤال 670- زنی متعه شده، و مدّت عقد و عدّۀ وی سپری شده است، ولی از همان مرد حامله شده، و فرزندی در شکم دارد. آیا همان شخص تا قبل از وضع حمل، می‌تواند دوباره او را صیغه نماید؟
جواب: شوهر اوّل می‌تواند مجدّداً او را متعه کند، ولی شخص دیگری حقّ ندارد با او ازدواج کند تا وضع حمل کند.
سؤال 671- یکی از موانع و مشکلات، و شاید مهمترین آنها در راه ترویج و کاربردی نمودن ازدواج موقّت، وجوب عدّه پس از انقضا یا بذل مدّت می‌باشد. که عملًا استفاده از آن را، در حدّی که بتواند پاسخگوی نیازهای موجود باشد، غیر ممکن نموده است. بر علمای دین و زعمای امّت اسلامی است که با تحقیق و تدبّر در منابع غنی اسلامی، و به ویژه با تمسّک به فقه پویای تشیّع، راه‌کارهای مناسب و عملی- که کاملًا منطبق بر ارادۀ شارع مقدّس باشد- در این راستا ارائه نمایند، و با ایفای نقش بسیار مهمّ خود از ارتکاب بسیاری از گناهان و مفاسد فردی و اجتماعی جلوگیری نمایند. پیشرفتهای علمی، خارج کردن رحم را در برخی بیماریها، یا به دلیل انگیزه‌های شخصی ممکن ساخته، و شخص می‌تواند پس از این عمل بدون هیچ گونه مشکلی به زندگی آسوده ادامه دهد. اگر رحم زنی را خارج کرده باشند، وی بی‌شکّ توان بارداری نداشته، و دچار حالت قاعدگی نخواهد شد. سخن در این است که آیا چنین زنی در صورت طلاق، فسخ نکاح، انقضا، یا بذل مدّت در نکاح منقطع، باید عدّه نگهدارد؟
جواب: از مجموع ادلّۀ شرعیّه استفاده می‌شود که نگه داشتن عدّه تنها به خاطر احتمال بارداری نیست، و این در واقع یکی از علل آن می‌باشد؛ نه تنها علّت. و یکی از علل آن حفظ حریم زوجیّت است؛ به همین دلیل اگر شوهر یک سال در مسافرت باشد و زنش را طلاق دهد، همه می‌گویند باید عدّه نگه دارد، در حالی که بعد از غیبت یک ساله، احتمال انعقاد ولد وجود ندارد. همچنین اگر شوهر در زندان باشد، یا بر اثر بیماری گرفتار عنن گردد، و یقین پیدا کنیم که شوهر برای همیشه عقیم شده، در تمام این فروض، عدّه بر زن لازم است؛ در حالی که احتمال انعقاد نطفه وجود ندارد.
سؤال 672- لطفاً پیرامون ازدواج موقّت به پرسشهای زیر پاسخ دهید:
1- آیا جواز متعه مربوط به دوره و شرایط خاصّی از تاریخ اسلام بوده است؟
2- آیا حکومت اسلامی در قبال قانونمندی، یا جلوگیری از گسترش آن در جامعه، وظیفه‌ای دارد؟
3- در شرایط کنونی وظیفۀ روحانیّت در ارتباط با ازدواج موقّت چیست؟ آیا همچون سایر احکام مکلّف به ترویج آن هستند؟
4- در فتوای مشهور آمده است: «زن یائسه عدّه ندارد.» آیا کسانی که لوله‌های رحم خود را بسته‌اند، در حکم زنان یائسه هستند؟
جواب: مسألۀ متعه اختصاص به زمان معیّنی نداشته، و ندارد، ولی گاهی (مثل زمان ما) شرایط ایجاب می‌کند قیود و شرایطی برای آن قائل شوند، که افراد هوسباز از آن سوء استفاده نکنند. و تبلیغ از آن بدون فراهم شدن آن شرایط خالی از مشکلات نیست؛ و امّا زنانی که لوله‌های خود را ببندند، مشمول یائسه بودن نیستند؛ بلکه در حکم «من لا تحیض فی سنّ من تحیض» می‌باشند.
سؤال 673- در اختلاف بین عقد موقّت و دائم حکم چیست؟ در صورت امکان دلایل آن را ذکر فرمایید:
جواب: ما در مسألۀ اختلاف در عقد دائم و موقّت، به سراغ الفاظ نمی‌رویم، و معتقدیم تفاوت این دو عقد از قبیل اقلّ و اکثر است. قدر متیقّن که اقل است را می‌گیریم، و اکثر را رها می‌کنیم؛ مگر این که دلیلی بر آن اقامه شود. و مسألۀ انقلاب عقد موقّت به دائم را در فرض ترک ذکر مدّت قبول نداریم، و قانون «العقود تابعة للقصود» را همه جا حاکم می‌دانیم.

 

احکام نگاه و نظر

سؤال 674- اخیراً برخی از بانوان نسبت به ابرو یا دور لب، عملیّات تاتو انجام می‌دهند، (پررنگ کردن دور ابرو و لب با خال‌کوبی) که طبعاً زینت تلقّی می‌شود. و گاه پوشاندن آن نیز مقدور نمی‌باشد. لطفاً بفرمایید که این عمل مشمول آیۀ شریفۀ «وَ لٰا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ» می‌باشد، یا نه؟ نگاه به صورت چنین زنانی چه حکمی دارد؟
جواب: آیۀ «لٰا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ» با توجّه به جملۀ «إِلّٰا مٰا ظَهَرَ مِنْهٰا» زینتهای موجود در صورت و دستها تا مچ را شامل نمی‌شود. ولی اگر این زینت تند و زننده باشد، و منشأ مفاسدی شود، جایز نیست.
سؤال 675- نگاه کردن به اعضای بدن زن کافر غیر ذمّی چه حکمی دارد؟
جواب: نگاه کردن به اعضایی که معمولًا در عرف آنها مکشوف است، بدون قصد لذّت اشکالی ندارد.
سؤال 676- آیا دیدن عکسها، یا فیلمهای سکس برای متأهّلین که جهت تحریک برای آمیزش به آن نگاه می‌کنند، اشکال دارد؟ اگر اشکال دارد، برای کسانی که جهت تحریک جنسی ناچار از نگاه کردن آن فیلمها هستند، چه حکمی دارد؟
جواب: استفاده از این فیلمها جایز نیست، مگر در حال ضرورت. ضمناً توجّه داشته باشید مشاهدۀ این فیلمها تدریجاً نیروی جنسی را ضعیف می‌کند.
سؤال 677- در بعضی از حمّام‌های داخل شهر یک نفر کیسه می‌کشد، و موهای زائد بدن را زائل می‌کند. با توجّه به این که نگاه به عورت جایز نیست، آیا این کار جایز است؟
جواب: نگاه به عورت دیگری، خواه برای زائل کردن مو باشد، یا چیز دیگر، جایز نیست. ولی زایل کردن موهای زیر بغل و مانند آن، به وسیلۀ همجنس مانعی ندارد.
سؤال 678- در سازمانهای نظامی کشور، اعمّ از ارتش، سپاه پاسداران، نیروی انتظامی و برخی دیگر از سازمانهای دولتی از این قبیل، برای استخدام نیروی جدید، ابتدا بایستی شخص را از هر جهت معاینۀ کامل بدنی نمایند، تا از سلامت جسمی شخص اطمینان حاصل گردد. در این آزمایشات تمامی اعضای بدن، از جمله دستگاه تناسلی، مورد معاینه قرار می‌گیرد. آیا پزشک همجنس اجازۀ دیدن و لمس آن قسمت از بدن را جهت معاینه و احراز سلامتی دارد؟
جواب: در مواردی که ضرورت دارد مجاز است. و منظور از ضرورت این است که معاینۀ بدنی برای آن کار لازم است، و بدون معاینۀ بدنی استخدام نمی‌کنند، و شخص هم نیاز به استخدام دارد.
سؤال 679- حکم نگاه کردن بدون ریبه به تصویرها و فیلمهایی که مواضعی از بدن را نمایش می‌دهند که معمولًا پوشانده می‌شود، چیست؟
همچنین نگاه به تصویر و فیلم عورتین بدون ریبه چه حکمی دارد؟
آیا شناختن صاحب تصویر و فیلم، دخالت در حکم دارد؟
شناختن از نظر شرعی به چه معنا است؟ آیا صرف دانستن اسم و رسم کافی است؟
جواب: در مورد فیلم‌هایی که اعضای بدن را نشان می‌دهد چنانچه به قصد شهوت نگاه نکنند، و خوف مفسده‌ای نباشد، اشکال ندارد؛ ولی نسبت به عورتین مطلقاً جایز نیست. و اگر زنانی باشند که معمولًا خود را مستور می‌دارند، نگاه کردن به عکس‌های برهنۀ آنان مجاز نمی‌باشد. و منظور از شناخت، تنها شناخت اسمی نیست، بلکه مشخّصات بیشتری لازم است.

 

پوشش

سؤال 680- وظیفۀ خواهران مسلمان دانشجوی ترکیه را نسبت به «رعایت حجاب» در فرضهای ذیل بیان فرمایید:
1- شرط طیّ کردن تمام ترمهای دانشجویی در دانشگاههای تحت مدیریّت لاییکها، رعایت نکردن حجاب شرعی است.
2- شرط اتمام چند ترم باقیمانده از رشتۀ خاصّی در دانشگاه رعایت نکردن حجاب است.
جواب: با توجّه به این که اگر دختران مسلمان و متدیّن دروس عالی را نخوانند تنها افراد بی‌بندوبار و لامذهب پست‌های مهم را اشغال می‌کنند، به افراد متدیّن اجازه داده می‌شود که مسألۀ حجاب را در خصوص مواردی که ضرورت دارد رعایت نکنند، ولی در غیر آن موارد حتماً رعایت نمایند.
سؤال 681- لطفاً در مورد تزیین زنان به انگشتر و حلقۀ نامزدی به سؤالات زیر پاسخ دهید:
الف) آیا در دست کردن حلقۀ نامزدی طلا (انگشتر) در جلوی مرد نامحرم جایز است؟
جواب: اشکال ندارد.
ب) اگر در مورد سؤال استعمال آن بی‌اشکال باشد، ولی همین عمل از نظر مرجع تقلید بنده (شوهر) جایز نباشد، آیا استفاده از آن برای همسرم منعی دارد؟
آیا لازم است از او بخواهم که استفاده نکند؟
جواب: هرکس باید به فتوای مرجع تقلید خود عمل کند، و شما نمی‌توانید او را از این کار نهی کنید.
ج) زن از چه انگشتری می‌تواند در جلوی نامحرم استفاده کند؟
جواب: هر نوع انگشتری که منشأ مفسدۀ خاصّی نگردد اشکالی ندارد.
سؤال 682- برخی مادران دختران نابالغ خود را با سر و پای برهنه در خیابانها و مجالس در حضور نامحرمان ظاهر می‌کنند. این کار از نظر شرعی چه صورت دارد؟
جواب: بر پدر و مادر لازم است فرزندان خود را از زمان طفولیّت با مسائل اسلامی آشنا کنند.

 

ارتباط زن و مرد

سؤال 683- لطفاً به سؤالات زیر پاسخ فرمایید:
الف) آیا ارتباط نوشتاری و نامه‌نگاری دختر و پسر بالغ نامحرم از طریق کامپیوتر و شبکه اینترنت جایز است؟
ب) پس از آشنایی طرفین از طریق بالا، آیا ملاقات عمومی تعدادی دختر و پسر بالغ و نامحرم، در مکانی عمومی جایز است؟
ج) آیا مصاحبه و نگاه به چشم‌ها و صورت همدیگر جایز است؟
د) اگر موارد بالا جایز باشد، در چه مرحله‌ای اجازۀ پدر برای ادامۀ ارتباط دختر با پسر بالغ و نامحرم، حضوری یا نوشتاری، واجب است؟
جواب: با توجّه به این که این گونه ارتباطها غالباً منشأ مفاسدی می‌شود، جایز نیست.
سؤال 684- جوان مجرّدی در برخورد با نامحرم دچار مشکل است. این برخوردها و نگاه‌های غیر مستقیم و گاه مستقیم (که بنا به ضرورت و از روی ناچاری انجام می‌شود،) و حتّی در برخی موارد شنیدن صدای نامحرم و صدای پای او، برایش نوعی لذّت به همراه دارد. لازم به ذکر است محدود کردن خود و خانه‌نشینی برای فرار از مشکل مطرح شده، تنها برای مدّتی او را از این صحنه‌ها دور می‌کند، امّا در برخوردهای بعدی، که به ناچار هر انسانی ناگزیر از آن است، اوّلًا: این حالتها در او تشدید می‌شود، به طوری که گاه حتّی در برخورد با محارم نیز مشکل مطرح شده بروز می‌کند، ثانیاً: در درازمدت به علّت قطع ارتباط با دیگران، و بیرون نرفتن از منزل، و حتّی ترک درس و تحصیل در دانشگاه، و چشم پوشیدن از تلویزیون و تصاویر و عکسها، و در یک کلام به انزوا نشستن، باعث بروز ناراحتیهای مختلف جسمی و روحی از جمله افسردگی و ناراحتیهای عصبی او خواهد شد. وظیفۀ شرعی چنین شخصی چیست؟
جواب: به هیچ وجه لازم نیست با مردم قطع رابطه کند، و خانه‌نشین شود.
همین اندازه که عمداً نگاه نکند مشکلی ندارد، حتّی اگر قهراً و بدون اختیار برای او لذّتی حاصل شود.
سؤال 685- فیلم‌هایی ساخته می‌شود که زن و مرد نامحرم در آن بازی می‌کنند، و به مقتضای نقش محوّله، با هم شوخی کرده، و به یکدیگر نگاه‌های عاشقانه دارند.
بازی کردن آنها در چنین فیلم‌هایی چه حکمی دارد؟
جواب: در صورتی که آداب عفّت اسلامی را رعایت کنند مانعی ندارد.
سؤال 686- متأسّفانه روابط بین پسر و دختر در جامعۀ ما بسیار بد جا افتاده، و پدر و مادرها از آن به عنوان یک کار زشت از آن یاد می‌کنند. من به عنوان یک پسر جوان موارد زیادی از این روابط را دیده‌ام. اگر پسر و دختر در روابط خود، حدود را رعایت کنند، و بدون اطّلاع پدر و مادرشان رابطه‌ای برقرار نمایند، و بین خودشان دوستی پایداری را برنامه‌ریزی کرده باشند، که به احتمال قریب به یقین به ازدواج آنها منتهی شود، آیا شرعاً مشکلی دارد؟
جواب: تجربه‌های مکرّر در مکرّر نشان داده که رابطه‌های دختران و پسران دام‌های شیطان است، و منجر به خلاف شرع می‌شود. بنابراین تنها در صورتی که قصد ازدواج داشته باشند، آن هم به مقداری که برای شناخت یکدیگر لازم است، می‌توانند تماس بگیرند.

 

احکام شیر دادن

سؤال 687- اگر زن و شوهری، کودکی را که سنّ او کمتر از 2 سال است به فرزندخواندگی بپذیرند، و زن با کمک و مشارکت شوهر، و با استفاده از روش خاصّی، پستان خود را شیردار سازد، و کودک را با چنین شیری به طور مستقیم (از پستان) در حدّ نصاب تعیین شده (15 مرتبۀ کامل، یا به دفعات در طیّ یک شبانه روز به صورت تغذیۀ انحصاری) شیر دهد، لطفاً بفرمایید:
1- آیا به این طریق رابطۀ خویشاوندی رضاعی میان کودک و زوجین مورد اشاره محقّق می‌گردد؟
2- در صورتی که پاسخ سؤال اوّل منفی باشد، آیا رابطۀ مادر و فرزندی رضاعی به صورت انحصاری میان مرضعه و مرتضع برقرار می‌شود؟
جواب: حکم رضاع در این مورد جاری نیست، و این مسأله از مسائلی است که در میان فقها کاملًا مشهور است، و مدارک معتبری دارد که شیر بدون ولادت، تأثیری در تحریم ندارد.
سؤال 688- شخصی از خانمی، طبق شرایطی که در رساله‌های عملیّه بیان شده، شیر خورده است. این زن پس از فوت همسرش، شوهر دیگری انتخاب نموده، و از هر دو شوهر دارای فرزندانی است. لطفاً در این مورد به دو سؤال زیر پاسخ فرمایید:
الف) آیا فرزندانی که این خانم از هر دو شوهر دارد بر آن شخص محرم هستند؟
جواب: آری محرمند.
ب) آیا فرزندانی که از شوهر دوّم دارد، می‌توانند با فرزندان این شخص که از خانم مذکور شیر خورده، ازدواج نمایند؟
جواب: نمی‌توانند ازدواج کنند.
سؤال 689- دختر بچّۀ شیرخواری، شیر خالۀ خود را می‌نوشد؛ ولی نه به اندازه‌ای که باعث حرمت شود. آیا پسر این خاله می‌تواند با آن دختر ازدواج کند؟
جواب: اگر به اندازه‌ای که باعث تحریم می‌شود، نخورده است، ازدواج آنان مانعی ندارد.
سؤال 690- زن و شوهری به مسافرت رفته، و فرزند شیرخوار خود را به مادر آن زن می‌سپارند. او از شیر خود یک ماه تمام به آن بچّه شیر می‌دهد. با توجّه به این که تمام شرایط نشر حرمت حاصل شده، طبق فتاوای موجود، دامادش بر دخترش، نامحرم است، و باید از یکدیگر جدا شوند. لطفاً بفرمایید:
اوّلًا: اگر مادر زن به کلّی نسبت به این حکم جاهل بوده، چه صورتی دارد؟
ثانیاً: در فرض ایجاد حرمت، اگر دختر با شوهرش همبستر شود و فرزندی منعقد گردد، چه حکمی دارد؟
جواب: طبق فتوای اخیر ما این زن به شوهرش حرام نمی‌شود. هر چند خالی از کراهت نیست.

 

نشوز

سؤال 691- در قرآن مجید آمده: «اگر زنان نافرمانی کردند، آنها را کتک بزنید؟!» و در جای دیگر می‌خوانیم: «مردها به خاطر این که نفقه می‌دهند، بر زنان تسلّط دارند.» فلسفۀ این دو حکم الهی چیست؟
جواب: جواب هر دو سؤال در تفسیر نمونه جلد سوّم، صفحۀ 369 و 373 نوشته شده است.
سؤال 692- هرگاه زوجه از ایفای وظایف زوجیّت خودداری نماید، ناشزه بوده و مستحقّ نفقه نخواهد بود. حال اگر شوهر از انجام وظایف زوجیّت سرباز زند، به گونه‌ای که زوجه‌اش را معلّقه قرار دهد، بفرمایید:
1- آیا می‌توان حکم به نشوز زوج کرد؟
جواب: آری در این صورت زوج ناشز است، و زوجه می‌تواند به حاکم شرع شکایت کند، تا او را وادار به انجام وظیفه نماید، و در صورت لزوم تعزیر کند.
2- آیا در این صورت زوجه می‌تواند از دادگاه تقاضای طلاق نموده، و دادگاه نیز بر این اساس حکم به طلاق زوجه دهد؟
جواب: در صورتی که زوج به هیچ وجه حاضر نباشد امساک به معروف یا تسریح به احسان کند، و زوجه در عسر و حرج قرار گیرد، حاکم شرع می‌تواند او را طلاق دهد.
سؤال 693- با عنایت به آیۀ شریفۀ 34 سورۀ نساء، آیا صدور افعال و رفتار زیر از زن دلیل بر کراهت و نشوز وی می‌باشد؟ راه اثبات آنچه بین زوج و زوجه رخ داده، چیست؟
1- ابراز بی‌علاقه‌گی به زوج، و کراهت از نزدیکی، و جلوگیری از عزل.
2- بگوید: «من شخص دیگری را می‌خواستم، و از تو خوشم نمی‌آید» و کراراً از همان اوایل ازدواج در خواست طلاق کند.
3- به خواستۀ شوهر اهمیّتی ندهد، بی‌اعتنایی و لجاجت کند، رفت و آمدها و تلفن‌های دیگران به منزل را که در غیاب شوهر انجام شده، از او کتمان نماید.
4- بدون اجازه و اطّلاع شوهر از منزل خارج شده، و به محافل اجتماعی خلاف شئون و میل شوهر برود.
5- در غیاب شوهر و بدون اطّلاع او، اموال با ارزش وی را از منزل خارج کند، و در حضور شهود تضمین برگشت بدهد، ولی عمل نکند. و جهیزیّۀ خود را نیز طبق سند کتبی تحویل گرفته و با خود ببرد، و بی‌اذن زوج پس از سه ماه زندگی را ترک کند.
6- بر خلاف شروط ضمن عقد، ما بقی قبالۀ خود را به اجرا گذاشته، و به هیچ یک از توافقنامه‌ها و تعهّدات طرفین، که توسّط زوجه و پدرش امضا شده، عمل نکند.
7- ادامۀ زندگی خود را منوط به دریافت کلّ قباله، و حقّ مسکن، و دریافت سه فقره چک سفید امضا از شوهر و کسان او بنماید.
جواب: چنانچه موارد بالا ثابت شود، زن ناشزه است.

 

احکام اولاد

سؤال 694- دربارۀ امارۀ فراش و نفی ولد به دو سؤال زیر پاسخ دهید:
الف) آیا برای اجرای امارۀ فراش، احراز وقوع مطلق نزدیکی کافی است، یا نزدیکی باید به گونه‌ای باشد که احتمال حاملگی، هر چند به صورت ضعیف، وجود داشته باشد؟ مثلًا برخی از فقهای عظام وطی در دبر را، به ویژه در صورت عزل، یا عدم انزال، برای جریان امارۀ فراش کافی نمی‌دانند. نظر حضرتعالی چیست؟
جواب: در تمام این موارد احتمال انعقاد فرزند هست، و امارۀ فراش محسوب می‌شود.
ب) با توجّه به فرض فوق، امارۀ فراش در کدام یک از حالت‌های زیر جاری است؟
1- عزل
2- عدم انزال
3- وطی در دبر
4- نزدیکی در ایّام عادت ماهانه
5- استفادۀ یکی از زوجین، یا هر دو، از وسایل پیشگیری از حاملگی
6- عقیم شدن زوج توسّط عمل جرّاحی
7- اثبات عقیم بودن زوج به وسیلۀ آزمایشات پزشکی
8- صغیر بودن زوج
9- خصیّ و مجبوب بودن زوج
جواب: در تمام موارد بالا امارۀ فراش موجود است؛ زیرا هیچ کدام دلیل قطعی عدم انعقاد فرزند نیست.
سؤال 695- با توجّه به این که از شرایط تحقّق امارۀ فراش، این است که از زمان وقوع نزدیکی تا هنگام تولّد، کمتر از شش ماه، و بیش از حد اکثر مدّت حمل نگذشته باشد، لطفاً بفرمایید:
الف) اگر زمان وضع حمل به طور معمول نرسیده باشد، ولی با عمل جرّاحی طفل را زودتر متولّد کنند، تا از حد اکثر حمل (10 ماهه) تجاوز نکند، آیا امارۀ فراش جاری، و طفل ملحق به شوهر است؟
جواب: در این صورت ملحق به فراش نیست.
ب) تاریخ نزدیکی و فاصلۀ میان آمیزش و تولّد به چه وسیله‌ای تعیین می‌شود؟
اگر چندین نزدیکی در طُهر واحد انجام شود، مبدأ حمل کدام است؟ اگر زوجین با یکدیگر توافق کنند که از تاریخ نزدیکی تا زمان تولّد، بیشتر از ده ماه یا کمتر از شش ماه گذشته، آیا چنین توافقی پذیرفته می‌شود، و نَسَب طفل نفی می‌گردد؟
جواب: منظور از فراش نزدیکی نیست که تاریخ آن را تعیین کنند، بلکه همین اندازه که زن در خانۀ شوهر باشد، که امکان نزدیکی دربارۀ او می‌رود، امارۀ فراش حاصل است.
سؤال 696- آیا شرط حد اقل 6 ماه، فقط مربوط به طفلی است که صحیح و سالم و زنده به دنیا بیاید، یا شامل طفل مریض، ناقص، یا طفلی که مرده به دنیا آمده نیز می‌شود؟
جواب: اطفال مریض و ناقص و مانند آن را نیز شامل می‌شود، مشروط بر این که انسان محسوب شود.
سؤال 697- همان‌طور که مستحضرید برای امارۀ فراش، احراز و اثبات وقوع نزدیکی در مورد زوجین لازم نیست. آیا احراز وطی برای جریان امارۀ فراش در وطی به شبهه در مورد جریان امارۀ فراش نسبت به وطی به شبه نیز نیازی به احراز و اثبات نزدیکی نیست، یا از آنجا که نزدیکی به شبهه خلاف اصل است، باید احراز شود؟ یعنی آیا اجرای امارۀ فراش در وطی به شبهه (مثلًا) متوقّف بر اقرار و اعتراف واطی به نزدیکی است؟
جواب: در مورد وطی به شبهه احراز وطی لازم است.
سؤال 698- خانمی اظهار می‌دارد که: «از مورّخۀ 30/ 6/ 76 تا 30/ 6/ 77 در عقد منقطع مردی بوده، و فرزندش در تاریخ 8/ 5/ 77 به دنیا آمده است.» مرد نفی ولد می‌کند، و می‌گوید: «عقد منقطع آنها از 15/ 1/ 77 به مدّت شش ماه بوده، و چون فرزند مذکور در مدّت کمتر از شش ماه از تاریخ عقد به دنیا آمده، متعلّق به ایشان نیست.» لطفاً بفرمایید:
1- با توجّه به اختلاف طرفین در مبدأ عقد منقطع، و عدم ارائۀ دلیل معتبر یا بیّنۀ شرعی بر صحّت اظهاراتشان، قول کدام یک مقدّم است؟
2- با توجّه به نفی ولد از سوی زوج، آیا امکان الحاق فرزند مذکور به زوج وجود دارد؟
3- زوجه می‌گوید: «سر دفتر ازدواج شمارۀ فلان، صیغۀ عقد منقطع را جاری نموده، و سر دفتر مذکور نیز ادّعای زوجه را تأیید می‌نماید. ولی در دفاتر خود چیزی ثبت نکرده است. آیا با یک شاهد و قسم زوجه، ادّعای وی ثابت می‌شود؟
جواب 1 تا آخر: فرزند مذکور به زوج ملحق نیست.
سؤال 699- آیا عقیقه برای میّت نیز واجب است؟ آیا بچّۀ خردسال می‌تواند از گوشت عقیقه تناول نماید؟
جواب: عقیقه مطلقاً واجب نیست، ولی استحباب دارد. و در مورد میّت باید به قصد رجا انجام شود. و بهتر آن است که بچّۀ خردسالی که عقیقه برای او می‌شود، از آن نخورد.
سؤال 700- آیا می‌توان به خانواده‌هایی که فرزند ندارند، فرزندی بدون سرپرست (مانند کودکان سر راهی) تحویل داد، و در مقابل پولی از آنها گرفت؟ اگر مبلغ اخذ شده بر اساس جنس طفل، یا ویژگیهای ظاهری او، متفاوت باشد، چه حکمی دارد؟
جواب: فروختن فرزند به هیچ عنوان جایز نیست.

 

احکام وطی به شبهه

سؤال 701- لطفاً در مورد وطی به شبهه به سؤالات زیر پاسخ دهید:
الف) آیا در تحقّق شبهه، وجود ظنّ معتبر به استحقاق وطی شرط است؟ یا هر گونه ظنّی برای تحقّق شبهه کفایت می‌کند؟ یا اصلًا ظن لازم نیست، و احتمال استحقاق وطی کافی است؟
جواب: احتمال کافی نیست؛ و ظن اگر سبب شود که او خود را مستحق بداند کفایت می‌کند.
ب) آیا حلیّت وطی شرط تحقّق شبهه می‌باشد، یا با حرمت وطی نیز شبهه محقّق می‌شود؟
جواب: شبهه آن است که انسان آن وطی را برای خود مجاز بداند؛ هر چند بر اثر عوارض آن را حرام ببیند. مثلًا تصوّر کند که ازدواج شرعی واقع شده، ولی در ماه رمضان یا در زمان عادت با همسر خود نزدیکی کند. این هم مصداق وطی به شبهه است.
ج) آیا در مورد فرد جاهل قاصر و مقصّر نسبت به مقدار عدّه و حکم آن، شبهه تحقّق می‌یابد؟
جواب: در صورتی که باور کند آن وطی برای او حلال است، حکم وطی به شبهه جاری است.
د) آیا واطی به شبهه صاحب فراش محسوب می‌شود، یا تنها مؤاخذه نمی‌شود؟
جواب: واطی به شبهه صاحب فراش نیست. و اگر آن زن شوهری داشته باشد، فرزند به شوهر ملحق می‌شود.
ه) آیا وطی نائم و مجنون و مکرَه، و نیز وطی ناشی از نکاح فاسد، وطی به شبهه محسوب می‌گردد؟
جواب: هیچ کدام وطی به شبهه نیست، هر چند تکلیف از چنین اشخاصی برداشته شده است. ولی در نکاح فاسد، اگر خیال می‌کرده نکاح صحیح است، وطی به شبهه محسوب می‌شود.

 

حضانت

سؤال 702- لطفاً فتوای خود را با شرایط فعلی زنان در جامعه، و با توجّه به مهر و علاقه‌ای که خداوند در ضمیر آنان نهاده، در مورد اصلاح مدّت حضانت فرزندان در نزد مادران بفرمایید، تا با ارائۀ آن به مجلس و قانون‌گذاران بتوانیم این مادّۀ قانونی را اصلاح نماییم.
جواب: مشهور در میان فقهای ما این است که حضانت دختر تا هفت سال، و پسر تا دو سال، در اختیار مادر است؛ مگر این که عسر و حرج شدیدی برای مادر پیدا شود، که برای پدر نباشد، و بیش از این مقدار را ایجاب کند. ضمناً به این نکته توجّه داشته باشید که قوانین اسلام- بلکه هر قانونی- ناظر به حال اکثریّت است، و موارد نادر و اتّفاقی معیار نیست. بی‌شکّ مصلحت فرزندان غالباً ایجاب می‌کند که زیر نظر پدران باشند، و به خاطر همین بوده که اسلام چنین قانونی وضع کرده است، ولی چون شما تنها به موارد خاصّی توجّه کرده‌اید، تعجّب نموده‌اید. البتّه مسألۀ صلاحیّت پدر، یا مادر در مورد حضانت شرط است، و اگر یکی از آن دو فاقد صلاحیّت باشد، حقّ آنها سلب می‌شود.
سؤال 703- پسر بچّه‌ای دو سال دوران حضانت خود را نزد مادر سپری نموده است. اکنون با انقضای مدّت حضانت مادر، پدر قصد استرداد طفل را دارد. امّا طفل و مادر آن چنان به یکدیگر وابسته و علاقه‌مند هستند، که جدا کردن آنها حتّی هفته‌ای یک روز، با مشقّت صورت می‌گیرد. با توجّه به این مطلب، در صورتی که متخصّصین روانشناسی نظر دهند که جدا کردن طفل از مادر، به سلامت روحی و روانی و جسمانی کودک صدمه وارد می‌کند، و موجب مشقّت و فشار شدید روحی و روانی به مادر خواهد بود، تکلیف چیست؟ اگر پدر به دلیل اشتغال خارج از منزل، بلکه خارج از شهرِ محلِّ سکونت، بخواهد طفل را به دیگری بسپارد، چه حکمی دارد؟
جواب: در صورتی که طبق گواهی کارشناسان خبره و متدیّن ثابت شود که جدا کردن پسر بچّۀ دوساله از مادرش خطرات شدیدی برای مادر یا آن بچّه به همراه دارد، نباید او را از مادرش جدا کرد.
سؤال 704- حضانت طفل خنثای مشکل پس از اتمام مدّت شیرخوارگی با کدام یک از والدین خواهد بود؟ و ملاک آن چیست؟
جواب: در صورتی که بتوانند با هم توافق کنند مشکل نیست؛ در غیر این صورت قرعه می‌زنند.
سؤال 705- آیا کفر مانع حقّ حضانت به شمار می‌آید؟
جواب: در صورتی که خطر مادّی و معنوی بچّه را تهدید نکند اشکالی ندارد؛ هر چند (بنابر احتیاط) در زمان حیات پدر مسلمان، حضانت آنها در اختیار اوست.
سؤال 706- آیا مباشرت در حضانت ضروری است، و با عدم امکان آن، حقّ حضانت ساقط می‌شود، یا استنابت نیز جایز است؟
جواب: استفاده از کمکِ خادم، یا کمک کار با نظارت خودش مانعی ندارد، ولی سپردن به دیگری به طور کامل اشکال دارد.
سؤال 707- در فرض سؤال بالا، در صورتی که استنابت در حضانت جایز باشد، آیا جواز مشروط بر عدم قدرت بر مباشرت می‌باشد، یا بطور مطلق جایز است؟
جواب: مشروط نیست.
سؤال 708- در حکم دادگاه آمده: «چون برای نگهداری و حضانت طفل از محکمه اذن نگرفته، حقّ حضانت ندارد» این مسأله چه صورت دارد؟
جواب: در مدّتی که حضانت وظیفۀ زن است، اجازۀ دادگاه شرط نیست.
سؤال 709- طبق مادّۀ 1167 قانون مدنی، ولد زنا ملحق به زانی نیست، آیا می‌توان با در نظر گرفتن وضعیّت این اطفال و آیندۀ آنان، ولایت قهری پدرشان را بر آنان مقرّر نموده، و از این باب آنان را ملزم به حضانت طفل و پرداخت نفقه و نگهداری از آنان نمود؟ و در صورت نبودن پدر، جدّ پدری، و در صورت فقدان وی، دیگر اقوام پدری را، با رعایت قاعدۀ الأقرب فالأقرب، ملزم به این کار کرد؟
جواب: عدم الحاق ولد الزنا به زانی در مورد ارث است؛ ولی در نفقه و حضانت، زانی موظّف است آن را بر عهده بگیرد. به تعبیر دیگر، ولد الزّنا احکام ولد را دارد، الّا ما خرج بالدلیل.
سؤال 710- می‌دانیم که مادر، 9 ماه فرزند را در شکم دارد، و بسیاری از قوّت و نیروی او به این طریق از دست می‌رود، و به خاطر زایمان، نیز دچار بیماریهایی می‌شود. چرا با تمام این مشکلات، که یک زن در بزرگ کردن طفل خود و حتّی شیر دادن او دارد، به هنگام جدایی زن و شوهر از یکدیگر، (جز در موارد معدودی) فرزند به پدر سپرده می‌شود؟
جواب: شکّی نیست که مرد برای حمایت از فرزند خود قدرت بیشتری دارد، و موارد استثنایی نمی‌تواند حکم کلّی را تغییر دهد.

 

نفقه

سؤال 711- اگر طبق نظر پزشک، زوجۀ دائمی به مرضی مبتلا باشد که بایستی برای مدّتی، یا برای همیشه آمیزش جنسی را ترک نماید، یا این که زوجۀ دائمی به علّت ابتلای به جنونِ ادواری، یا دائم، در تیمارستان، یا در منزل بستری و تحت درمان باشد، و به هیچ وجه حاضر به نزدیکی با شوهر خود نباشد. آیا چنین زنی در دو صورت مذکور حقّ نفقه دارد؟
جواب: در صورتی که زن مقصّر نبوده باشد، احتیاط واجب آن است که مرد نفقۀ او را بپردازد.
سؤال 712- زنی ادّعا می‌کند شوهرش او را از منزل بیرون کرده، و نفقه‌اش را در مدّت خاصّی نپرداخته است. شوهر ضمن اقرار به این که نفقۀ معوّقۀ همسرش را پرداخت نکرده، ادّعا می‌کند که همسرش ناشزه است، و بدون اجازۀ او منزل مشترک را ترک کرده، و از ادای وظایف زناشویی امتناع نموده، و در نتیجه استحقاق نفقه ندارد. در فرض مذکور، با توجّه به این که زوجین جدا از یکدیگر زندگی می‌کنند، قول کدام یک مقدّم و بیّنه بر عهدۀ چه کسی است؟
جواب: اگر جدا از هم زندگی می‌کنند، و زن مجوّزی برای این کار ندارد، ناشزه است و حقّ نفقه ندارد.
سؤال 713- زن و شوهری اختلاف پیدا می‌کنند، بدین جهت زن علیه شوهر شکایت می‌نماید. پس از مراجعات زیاد، دادگستری دستور حلّ اختلاف را از طریق کدخدا منشی صادر می‌کند. جمعی به همراه زن و شوهر به محضر حاکم شرع محل می‌روند. پس از مشخّص شدن حقوق شرعی زن (مهریّه، نفقه، و مانند آن) حاکم شرع از شوهر وکالت شرعی گرفته، و اقرار نامه‌ای جهت اجرای صیغه طلاق تهیّه، و به امضای زن و شوهر و حاضرین در جلسه می‌رساند. زن تمام حقوق شرعی خود، حتّی اجرت انجام صیغۀ طلاق را از شوهر می‌گیرد. شوهر در این مورد و در این مدّت نه به زن، و نه به حاکم شرع، رجوع ننموده است. پس از گذشت 7 سال، زن ادّعای جاری نشدن صیغۀ طلاق را دارد، و نفقه و مخارج چند سالۀ خود را از شوهر مطالبه می‌نماید. حاکم شرع نیز اعتراف دارد که صیغۀ طلاق را اجرا نکرده است. در این مدّت طولانی، اجرا نشدن صیغۀ طلاق به صورت یک راز بین زن و حاکم شرع پنهان بوده، و به شوهر اطلاع نداده‌اند! زن مجدّداً علیه شوهر شکایت نموده، و شوهر محکوم به خسارات و مجازاتی می‌شود. حکم مسأله را بیان فرمایید.
جواب: هرگاه شوهر تمام حقوق زن را پرداخته، و به کسی وکالت داده که صیغۀ طلاق زن را جاری کند، و او کوتاهی کرده و صیغۀ طلاق را جاری نکرده و به شوهر هم اطّلاع نداده، شوهر ضامن نفقۀ زن در این مدّت نمی‌باشد.
سؤال 714- این که گفته می‌شود: «نفقۀ اقارب قضا ندارد.» شامل چه کسانی می‌شود؟ آیا شرط و شروطی دارد؟
جواب: منظور از اقارب پدر و مادر و فرزند است؛ و شرط و شروط خاصّی ندارد. ولی نفقۀ همسر در هر حال باید پرداخته شود.
سؤال 715- اگر شخصی زنی را صیغه کند، و آن زن بچّه‌ای به دنیا آورد، و مرد منکر شود. در صورت اثبات نسب، هرچند پس از ده سال، آیا تمام حقّ و حقوق این زن از قبیل حضانت، اجرت شیر دادن، نفقۀ طفل و مانند آن به او تعلّق می‌گیرد؟
جواب: حقوق شرعیّۀ این زن و بچّه بعد از اثبات ازدواج و تولّد، در هر حال ثابت است.
سؤال 716- آیا شوهر دائمی در رابطه با قیمومت زوجۀ خود که دچار جنون ادواری، یا دائم شده، نسبت به پدر، جدّ پدری، مادر، و سایر اقارب زوجه، اولویّت دارد؟
جواب: اولویّتی ندارد.

 

اختلافات زوجین

سؤال 717- در صورت اختلاف بین زن و مرد در وقوع و عدم وقوع طلاق، قول کدام یک مقدّم است؟
جواب: در صورتی که بیّنۀ شرعیّه بر طلاق نباشد، قول منکر طلاق مقدّم است.
سؤال 718- در صورت اختلاف بین زن و مرد در وقوع عقد نکاح، قول کدام یک مقدّم است؟
جواب: در صورت نبودن بیّنۀ شرعیّه یا قرائن قطعیّه، قول منکر نکاح مقدّم است.
سؤال 719- در صورت اختلاف بین زوجین در دائم یا منقطع بودن عقد نکاح، قول کدام یک مقدّم است؟
جواب: قول مدّعی عقد موقّت مقدّم است؛ ولی احتیاط آن است که در پایان مدّت، صیغۀ طلاق نیز جاری گردد.
سؤال 720- در صورت اختلاف زوجین در مورد وقوع و عدم وقوع نزدیکی، قول کدام یک مقدّم است؟ توضیح این که زوجین بعد از عقد نکاح، قصد جدایی از هم را دارند، و زوجه مدّعی است که به واسطۀ نزدیکی، مستحقّ کل مهریّه است، و زوج با ادّعای عدم نزدیکی، زوجه را مستحقّ نصف مهریّه می‌داند. حق با کیست؟
جواب: قول عدم نزدیکی مقدّم است (البتّه با قَسم)، مگر این که مدّتی بدون مانع با هم خلوت داشته باشند، که ظاهر حال مواقعه باشد.
سؤال 721- در صورت اختلاف زوجین، در این که رجوع صورت گرفته یا خیر، قول کدام یک مقدّم است؟
جواب: قول منکرِ رجوع، مقدّم است.
سؤال 722- در صورت اختلاف زوجین در این که رجوع در زمان عدّه صورت گرفته یا بعد از آن، قول کدام یک مقدّم است؟
جواب: قول زوجه مقدّم است.
سؤال 723- در صورت اختلاف بین زن و مرد در مورد این که عقد نکاح سابق به قوّت خود باقی است، یا به علل شرعی مانند طلاق و فسخ، زوجیّت خاتمه یافته، قول کدام یک مقدّم است؟
جواب: قول مدّعی بقای زوجیّت، مقدّم است.
سؤال 724- الف) اگر بخشی از مهریّۀ زنی سه دانگ خانه بوده که به مبلغ صد میلیون ریال تقویم شده باشد، و مرد زمینی به همین مبلغ، یا بیشتر، بخرد و خانه‌ای در آن بنا کند، آیا در خصوص این بخش از مهریّۀ زن برائت حاصل کرده است؟
ب) اگر بین زن و مرد اختلاف شود، و مرد مدّعی باشد که زمین ساختمان را بابت مهریّۀ زوجه تسلیم نموده، و زن مدّعی شود که تحت عنوان هبه دریافت کرده، قول کدام یک مقدّم می‌شود؟
ج) در فرض بالا کدام یک باید دلیل و بیّنه ارائه دهد؟
د) اصولًا کسی که مالی به دیگری می‌دهد، ظهور در تبرّع دارد یا عدم تبرّع؟
ه) اگر ثابت شود خانه‌ای که زوج ساخته، و به زن تسلیم کرده، و سند را هم به نام زوجه نموده، حد اقل سه برابر مبلغی است که مرد موقع اجرای صیغۀ عقد نکاح به عنوان بخشی از مهریّه متعهد شده، آیا مرد مجاز است با بخش دیگری از مهریّۀ زوجه، مثلًا وجه رایج، یا طلا و سکّه مقدار اضافی را تهاتر نماید؟ یعنی آیا تعهّدات دیگر زوج راجع به سایر اقلام مهریّه در حدّ ارزش اضافی خانه ساقط می‌شود؟
و) و اگر تهاتر نمی‌شود، آیا زوج حق دارد به اعتبار این که مقروض به زوجه نبوده، از مالی که به زوجه داده و تصوّر می‌کرده بابت دین خود داده، رجوع و آن را مطالبه و مسترد کند؟
جواب الف تا و: در صورتی که خانه را با مشخّصاتی که در مهریّه اشاره شده تهیّه، و به عنوان مهریّه به زن تحویل دهد برائت ذمّه از این نظر حاصل شده است.
و ادّعای زن در مورد هبه بودن قبول نیست؛ مگر این که اقامۀ بیّنۀ شرعیّه کند. از این گذشته، در فرض هبه بودن، مرد حقّ رجوع در هبه را دارد (مگر این که زن و شوهر خویشاوند همدیگر باشند.) و در صورتی که قیمت خانه زائد بر مقدار توافق در مهریّه باشد، اضافه را می‌تواند (در صورت موافقت زوجه) بابت بقیّه حساب کند. و در صورت عدم موافقت زوجه می‌تواند اضافه را بازپس بگیرد؛ (مشروط بر این که مصالحه‌ای بر کلّ خانه انجام نشده باشد.)
سؤال 725- شوهر زنی سه سال و نیم قبل فوت کرده، و از آن تاریخ تاکنون ادّعایی در مورد دائمی بودن عقد ازدواج نداشته، بلکه قرائنی هم بر موقّت بودن ازدواج ایشان وجود دارد. اخیراً مدّعی دائمی بودن ازدواج خود با آن مرحوم شده است، ولی همسر اوّل و دائمی مرحوم منکر دائمی بودن رابطۀ زوجیّت مدّعی است. اگر قرار باشد که صحّت و سقم موضوع با سوگند شرعی اثبات شود، قسم را باید همسر موقّت که مدّعی دائمی بودن است یاد کند، یا قسم متوجّه همسر دائمی است که منکر ادّعای مدّعی است؟
جواب: همسر مدعیّه باید برای اثبات ادّعای خود بیّنۀ شرعیّه اقامه کند، و قسم کافی نیست، و منکر باید سوگند یاد کند که او همسر دائمی نیست.

 

سؤالات متفرّقۀ نکاح

سؤال 726- شخصی به نام ابراهیم با این جانبه، که دوشیزه بودم، ازدواج دائم نمود.
سعی داشت این ازدواج به جهت داشتن همسر و فرزندان، که در خارج بودند کاملًا مخفی باشد. به همین دلیل به خاطر سنّ بالایش مانع فرزنددار شدن من می‌شد.
نامبرده خانه‌ای برای زندگی مشترک در تهران خریداری، و تا زمان فوت وی با یکدیگر زندگی می‌کردیم، و سالی دو سه بار به خارج رفت و آمد می‌کرد. در سال 1375 به منظور معالجه به خارج رفت، و در همان جا مرحوم شد. اکنون همسر و فرزندان او منکر زوجیّت این جانبه شده‌اند، در حالی که زوجیّت ما بر کسی پوشیده نیست. متأسّفانه عقدنامۀ عادّی نیز مفقود شده، امّا فتوکپی آن موجود می‌باشد.
یکی از شهود عقد، و همچنین پدر و مادرم که شاهد عقد بودند، نیز در قید حیات هستند. لطفاً حکم مسأله را بیان فرمایید.
جواب: شما باید از طریق شهادت شهود، این مطلب را ثابت کنید. و شهادت پدر برای دختر، چنانچه ظاهر الصّلاح باشد، مانعی ندارد. و چنانچه همسایگان نیز تأیید کنند که شما و ایشان سالها ظاهراً به صورت زن و شوهر زندگی می‌کرده‌اید، آن هم می‌تواند از قرائنی باشد که به علم قاضی کمک می‌کند.
سؤال 727- شخصی هستم 40 ساله که به دلائل زیاد، با همسرم مشکل دارم، بدین جهت قصد ازدواج مجدّد دارم، که همسرم نیز موافق است. ولی چون زن مورد نظر از آشنایان همسرم می‌باشد، و دو شوهر قبلی خود را به مرگ طبیعی از دست داده، می‌گویند بد قدم است. آیا این تفکّر صحیح است؟
جواب: این تفکّر درست نیست، و از نظر اسلام مبنایی ندارد.
سؤال 728- مادر زن این جانب در امور زندگی بنده و همسرم دخالت مستقیم نموده، و به نصایح و نهی از منکر حقیر و دیگران توجّه نمی‌کند. همچنین بدون رضایت این جانب به منزلم آمده، از وسایل زندگی من استفاده می‌نماید. حکم شرع مقدّس در این مورد چیست؟
جواب: البتّه اگر بدون اجازه آمده باشد ضامن است؛ ولی شما هم نباید سخت بگیرید. بسیارند کسانی که به این مشکل مبتلا هستند، و با صبر و حوصله آن را حل می‌کنند.
سؤال 729- طبق جواب حضرتعالی، در خصوص ازدواج دوقلوهای به هم چسبیده، مسأله سه صورت خواهد داشت، که شما حکم دو صورت آن را ذکر فرمودید. به این نحو که دوقلوها یا هر دو پسر هستند، یا هر دو دختر، که حکم این دو صورت در جلد اوّل استفتائات جدید، پاسخ سؤال 874 ذکر گردیده است. حال اگر یکی از دوقلوها پسر و دیگری دختر باشد، و نیاز شدید به ازدواج داشته باشند، ازدواج آنها به چه شکل خواهد بود؟
جواب: در صورتی که ضرورتی نباشد باید از ازدواج صرف نظر کنند، و اگر ضرورت قطعی و غیر قابل اجتناب باشد، هر کدام می‌توانند همسری انتخاب کنند. ولی تا آنجا که ممکن است باید جهات مربوط به محرم و نامحرم را رعایت نمایند، و از آنجا که این گونه مسائل بسیار نادر است، طبعاً احکام آن هم عجیب به نظر می‌رسد.
سؤال 730- آیا دین مقیاس عدالت است، یا عدالت مقیاس دین؟ به بیان دیگر، آیا دین به هرچه که عدالت باشد امر می‌کند، یا هرچه که دین به آن امر کند، عدالت است؟
و به بیان فنّی، آیا عدالت در سلسلۀ علل احکام است، یا در سلسلۀ معالیل آن؟
توضیح بیشتر این که: آیا انسانها، مصادیق بارز ظلم و عدالت را از طریق شریعت می‌شناسند، یا عدالت و ظلم برای همه روشن است، و توصیه‌های دین ارشاد به حکم عقل است؟
مستحضرید شیعه نیز مثل معتزله معتقد است که عدالت، مقیاس دین است، و اشاعره دین را مقیاس عدالت می‌دانند. حال سؤال این است که اگر شیعه عدالت را مقیاس دین می‌داند، چرا در استنتاجات فقهی به احکامی می‌رسد که هر عُرفی آن را مصداق بیّن ظلم می‌داند. بعضی از احکام نکاح چنین است؛ توجّه فرمایید:
1- اجماعی است که طلاق به دست مرد است، و مرد می‌تواند هرگاه که اراده کند زنش را طلاق بدهد، هر چند هیچ عذر موجّهی نداشته باشد! طلاق غیابی و بدون هیچ عذر موجّه، در هر عرفی ظلم محسوب می‌شود.
2- در بحث عیوب زوجین می‌گویند: «اگر مرد بعد از عقد بفهمد زنش کور یا شل است، خوره یا برص دارد، می‌تواند عقد را فسخ کند. ولی اگر زن بعد از عقد بفهمد که شوهرش یکی از این عیوب را دارد حق فسخ ندارد؛ باید بسوزد و بسازد!»
3- مرد هر وقت تمایل داشته باشد زن باید خود را در اختیار او قرار دهد؛ حتّی اگر وسط نماز باشد. ولی زن فقط سالی سه مرتبه حقّ آمیزش دارد، آن هم چنان کوتاه و مختصر که مجال بیان آن نیست!
4- اگر مرد در شب عروسی همسرش را ترک کند و مسافرت برود، و بعد از ده سال برگردد (در صورتی که نفقه داده باشد،) زن حق اعتراض ندارد!
چگونه می‌توان با حفظ مبنای کلامی شیعه، این قبیل احکام را پذیرفت؟ آیا می‌گویید همۀ عقلا اشتباه می‌کنند که می‌گویند طلاقِ مبنی بر هوس و بدون عذر موجّه ظلم است؟ همۀ عقلا که برای زن نیز (در شرایط تدلیس مرد در موارد فوق) حق فسخ قائلند اشتباه می‌کنند؟
جواب: بدون شک فقه شیعه بر اساس ادلّۀ اربعه بنا نهاده شده، که یکی از آنها دلیل عقل است. منتها عقل باید قطعی و جامع جمیع جهات باشد، و در مثالهایی که ذکر کرده‌اید متأسّفانه اشتباهات فقهیّۀ متعدّدی وجود دارد. مثلًا بند چهارم که نوشته‌اید: «اگر مرد در شب عروسی همسرش را ترک کند و ده سال برنگردد … »
این مسأله از نظر موازین فقهی درست نیست. چنانچه زوجه در عُسر و حرج بیفتد، و لو بعد از شش ماه بوده باشد، ما اجازۀ طلاق را می‌دهیم. و تاکنون چه بسیار زنانی که شوهرشان آنها را رها کرده، و از طریق همین فتوا آزادی خود را یافته‌اند.
و در مورد بند سوّم، اوّلًا مرد نمی‌تواند در شرایط غیر متعارف مانند وسط نماز یا مواردی از این قبیل، از زن تقاضای تمکین کند، بلکه طبق عرف و عادت باید انجام شود. و ثانیاً در مورد زن نیز در صورتی که ترک آمیزش برای او خطر انحراف جنسی داشته باشد، یا مشکل مهمّی ایجاد کند، هرگز انتظار چهار ماه کشیده نمی‌شود.
و در بند دوّم، در صورتی که توافق طرفین به صورت شرط ضمن العقد، یا شرط مبنیٌ علیه العقد، بر سلامت بوده باشد، هر عیبی سبب حقّ فسخ می‌شود.
باقی می‌ماند بند اوّل، هم اکنون در بسیاری از جوامع بشری زن و مرد حق طلاق را دارند، و می‌توانند بدون عذر موجّهی از هم جدا شوند. اگر در مورد زن ظلم محسوب می‌شود، در مورد مرد هم ظلم به شمار می‌آید. بنابراین ظلم طرفین را در میان عقلا باید پذیرا باشید. از آن گذشته، همان گونه که در دادگاه‌های امروز هم دیده می‌شود، می‌توان جلوی طلاقهای هوس‌آلود را گرفت. به علاوه با توجّه به این که مرد به هنگام طلاق متحمّل خسارات زیادی می‌شود فرضی که شما کرده‌اید یک فرض غیر واقعی است که مرد بدون هیچ عذری دست به طلاق بزند، حتماً عذری دارد؛ البتّه آنچه در بالا گفتیم اجمال مسأله است.
سؤال 731- این جانب در نظر دارم مؤسّسه‌ای «فرهنگی، اجتماعی» در خصوص همسر یابی جوانانی که به سنّ ازدواج رسیده‌اند، تأسیس نمایم. و با توجّه به شرایط، موقعیّت و سنّ و سال متقاضیان ازدواج، همسر مورد علاقه و مطلوبشان را به آنها معرّفی نموده، و به این وسیله به جامعه و مردم خدمت کنم. همان‌طور که مستحضرید اخیراً آمارهای صادره از مراجع ذی صلاح، بیانگر افزایش طلاق در سنوات اوّل ازدواج است. و بدون هیچ گونه شک و تردیدی، عدم شناخت زوجهای جوان از یکدیگر، و تن دادن به ازدواجهای ناآگاهانه و ناخواسته، سبب شکست و ناکامی جوانان گردیده، و ادامۀ این روند سبب ورود ضرر و زیان‌های جبران‌ناپذیری به بنیانهای فرهنگی، اجتماعی و خانوادگی خواهد شد. آیا تأسیس چنین مؤسّساتی از نظر شرع انور اسلام جایز است؟
جواب: تا آنجا که اطّلاع داریم تاکنون افراد یا گروههای متعدّدی اقدام به این کار کرده‌اند. بعضی موفّق بوده، و بعضی با مشکلات مواجه شده‌اند، ولی به هر حال اگر این کار زیر نظر افراد مطمئن، و با رعایت تمام شئونات اسلامی، و اخذ مجوّز از مقامات ذی صلاح صورت گیرد، کار خوبی است، و ممکن است جلوی بسیاری از مشکلات ازدواجها را بگیرد. امّا با توجّه به ظرافت و حساسیّت‌های مسأله، نیاز به برنامه‌ریزی دقیق دارد.
سؤال 732- اگر یکی از فرزندان خانواده‌ای طلاق بگیرد، و در این هنگام برای فرزند دیگرشان خواستگاری بیاید، و پدر و مادر مجبور شوند از مهریّۀ فرزند بزرگتر برای مخارج ازدواج فرزند دیگر هزینه کنند، چه حکمی دارد؟
جواب: بدون رضایت آن دختر از مهریّۀ او نمی‌توان استفاده کرد. و اگر این کار را کرده‌اند، باید به شکلی رضایت او را جلب کنند.

Share