چرا سنگ در دست خود گرفته‌اید !

برادر سُنّی! تو به سخن خود ادامه دادی و اشکال دیگری را مطرح نمودی. تو می‌گویی اگر واقعاً عُمَر و ابوبکر به خانه فاطمه هجوم برده باشند، پس چرا علی(ع) با عُمَر و ابوبکر دوست بود و آن‌ها را یاری می‌کرد؟ اگر ادّعای شیعیان صحیح بود، علی(ع) هرگز با خلفا همکاری نمی‌کرد. این سخن توست: «در صورت صحّت این مطلب، حضرت علی با چه مجوّزی دست در دست خلفا گذاشته بود؟ چرا در همه موارد به آن‌ها کمک می‌نمود؟ حضرت عُمَر، هیچ موردی را بدون مشورت با علی فیصله نمی‌داد، حضرت عُمَر می‌فرمود: لولا علیٌ لهلک عُمَر، یعنی اگر علی نبود عُمَر هلاک می‌شد. حضرت علی چرا چنین می‌کرد؟».
برادر سُنّی! تو گفتی که علی(ع) در همه موارد به خلفا کمک می‌کرد، از تو می‌پرسم: در کجا چنین مطلبی آمده است؟
هیچ کس شجاعت و فداکاری‌های علی(ع) را در جنگ‌های زمان پیامبر فراموش نمی‌کند. حتماً نقش تعیین کننده او را در جنگ‌های بدر، احد، خندق شنیده‌ای. وقتی ابوبکر و عُمَر به خلافت رسیدند، آن‌ها شروع به فتح کشور عراق، ایران و... نمودند، به راستی چرا علی(ع) هیچ‌گاه در آن جنگ‌ها شرکت نکرد؟
تو گفتی علی در همه موارد خلفا را یاری کرد، آیا نباید از خود سؤل کنی چرا علی(ع) میدان جنگ را رها کرد؟
تو گفتی که عُمَر هیچ موردی را بدون مشورت علی(ع) انجام نمی‌داد. من به تاریخ مراجعه کردم، عُمَر ده سال حکومت کرد، در این مدّت فقط 85 مورد از علی(ع) مشورت گرفته است. تو باید بگویی، عُمَر در 85 مسأله با علی(ع) مشورت کرد. ابوبکر هم در 12 مساله و عثمان هم در 8 مسأله با علی(ع) مشورت کردند.
ابوبکر، عُمَر و عثمان حدود 25 سال حکومت کردند، آن‌طور که من حساب کردم آنها با گذشت 90 روز، فقط یک بار به علی(ع) مراجعه می‌کردند. تو خودت بگو این که علی(ع) هر 3 ماه، جوابِ یک مسأله حکومت را بدهد، معنایش همکاری و دوستی او با این حکومت خلفا است؟64
* * *
نگاه کن! همه مردم در آنجا جمع شده‌اند، چه خبر است! گویا می‌خواهند زنی را سنگسار کنند!
این زن کار زشتی را انجام داده است، عفّت عمومی را لکّه‌دار کرده است، عُمَر دستور داده او را سنگسار کنند.
خبر به علی(ع) می‌رسد، او نزد عُمَر می‌آید و به او می‌گوید:
ــ ای عُمَر! تو دستور داده‌ای که این زن را سنگسار کنند؟
ــ آری! من این دستور را دادم تا دیگر کسی جرأت نکند کار خلاف انجام بدهد.
ــ ای عُمَر! این زن، یک دیوانه است، عقل ندارد، مگر نمی‌دانی که خداوند از دیوانه تکلیف را برداشته است. او چون عقل ندارد به زشتی زنا آگاه نبوده است. تو نباید او را سنگسار کنی.
ــ لَولاَ عَلِیٌّ لَهَلَکَ عُمَر! ای علی اگر تو نبودی، من هلاک می‌شدم. الآن دستور می‌دهم تا او را آزاد کنند.65
* * *
یکی از سربازان عُمَر به جبهه جنگ می‌رود، مدّت زیادی در جبهه می‌ماند و بعد از آن به مدینه باز می‌گردد. شش ماه که از آمدن او می‌گذرد، همسرش برای او، پسری به دنیا می‌آورد.
آن مرد تعجّب می‌کند، با خود می‌گوید: آیا بچه از من است؟ من که شش ماه است به مدینه آمده‌ام، نکند همسر من خطاکار باشد؟ نکند این بچه حرام‌زاده باشد؟
او نزد عُمَر می‌آید و می‌گوید: «جناب خلیفه! من شش ماه است به مدینه آمده‌ام، امروز همسرم، فرزندی به دنیا آورده است. نظر شما چیست؟ آیا همسر من خطاکار است؟».
عُمَر قدری فکر می‌کند و می‌گوید: «آری! همسر تو زناکار است، باید او را سنگسار کرد».
مأموران جلو می‌آیند، آن زن را برای سنگسار کردن می‌برند، آری! باید عفّت عمومی حفظ شود، باید زناکار را به سزای عملش رساند. آن زن هر چه گریه می‌کند و سوگند یاد می‌کند که من پاکدامن هستم! عُمَر سخنش را قبول نمی‌کند.
نگاه کن! آن زن را در داخل گودال قرار داده‌اند، مردم سنگ‌های زیادی را در دست گرفته‌اند، آماده‌اند تا عُمَر دستور بدهد و آن زن را سنگسار کنند.
آنجا را نگاه کن! این علی(ع) است که به این سو می‌دود، همه تعجّب می‌کنند، چه شده است ؟
علی(ع) با عجله می‌آید و به کنار آن زن می‌رود، آن زن دارد گریه می‌کند، علی(ع) به او کمک می‌کند تا از آن گودال بیرون بیاید، همه با خود می‌گویند چرا علی(ع) این کار را کرد؟
آن زن در پناه علی(ع) آرام می‌گیرد، اکنون علی(ع) نزد عُمَر می‌آید و می‌گوید:
ــ ای عُمَر! به چه دلیل، دستور دادی این زن را سنگسار کنند؟ آیا چهار نفر شهادت داده بودند که او زنا کرده است؟
ــ خیر. کسی شهادت نداده بود.
ــ پس چرا این کار را کردی؟
ــ آخر شش‌ماه است که شوهر او از سفر آمده است، او بعد شش ماه، بچه‌ای به دنیا آورده است.
ــ مگر تو قرآن نخوانده‌ای. قرآن می‌گوید «وقتی زن بچه‌ای را به دنیا می‌آورد، مدّت حامله بودن و شیر دادن به فرزندش، 30 ماه طول می‌کشد»، سپس قرآن در آیه دیگر می‌گوید: «مدّت شیر دادن بچه، 24 ماه است». خوب، اگر تو 24 ماه را از 30 ماه کم کنی، به شش‌ماه می‌رسی، یعنی کمترین مدّت حامله بودن یک زن، شش‌ماه است. ای عُمَر! مگر خبر نداری که حسین من هم، شش‌ماهه به دنیا آمد!
ــ لَولاَ عَلِیٌّ لَهَلَکَ عُمَر! ای علی اگر تو نبودی، من هلاک می‌شدم.66
* * *
برادر سُنّی! حالا برویم سر حرف حساب! بگو بدانم، این که علی(ع) بیاید و بی‌گناهی را از کشته شدن نجات بدهد، معنای آن تأیید حکومت عُمَر است؟
چه کسی این حرف تو را باور می‌کند؟ آخر نجات یک زن بی‌گناه از مرگ حتمی، چه ربطی به تأیید حکومت دارد؟
کاش فرصت می‌بود تا من موارد دیگری را هم برای تو می‌گفتم، ولی بهتر است سکوت کنم، زیرا هر چه من بیشتر در این مورد بنویسم، بی‌سوادی خلیفه دوم بیشتر آشکار می‌شود.
آری! علی(ع)، امام است، امام هم دلسوز جامعه است، درست است که حق او را غصب کرده‌اند، امّا او با جامعه قهر نمی‌کند، تا آنجا که بتواند از ظلم‌ها و کج‌روی‌ها جلوگیری می‌کند.
علی(ع) وظیفه دارد تا از تصمیم‌های اشتباه خلفا جلوگیری کند، اگر او این کار را نکند، اساس اسلام در خطر می‌افتد، نباید اسلام فدای جهالت دیگران شود!

Share