جایگاه احکام در اسلام

جایگاه احکام در اسلام

اسلام، آخرین و کامل‌ترین مکتبی است که تمامی برنامه‌های آن، مطابق فطرت و مصلحت انسانهاست، و با پیاده کردن آن، سعادت انسانها تأمین خواهد شد، و جامعه‌ای که در آن قوانین اسلام اجراء شود، جامعه ایده‌آل خواهد بود. «احکام» یکی از پایه‌های اصلی و اساسی مقررات و قوانین انسان‌ساز اسلام است؛ چرا که: برنامه‌های نجات بخش اسلام عبارت است از:
برنامه‌های اعتقادی که به «اصول دین» تعبیر می‌شود.
دستورات عملی که «فروع دین» یا «احکام» نامیده می‌شود.
مسائل روانی و رفتاری که «اخلاق» نام دارد.
دسته اول: برنامه‌هائی است در رابطه با سالم‌سازی فکر و اعتقاد انسان، که باید آنها را از روی دلیل پذیرفته و معتقد باشد (هرچند دلیل ساده) و چون این دسته از برنامه‌های اسلام، امور اعتقادی است و محتاج به یقین می‌باشد، پیروی از دیگران (تقلید) در آنها راه ندارد.
دسته دوم: برنامه‌های عملی است که وظیفه انسانها را نسبت به کارهایی که باید انجام دهند و یا از آن دوری جویند، مشخص می‌کند. اینگونه برنامه‌ها «احکام» نام دارد، و برای شناخت آنها، تقلید و پیروی از مجتهد (کارشناس) این فن مانع ندارد.

 

تقسیم احکام

هرکاری که انسان انجام می‌دهد، در اسلام دارای حکم خاصی است، که عبارت است از:
واجب: عملی‌که‌انجام آن‌لازم‌است وترک‌آن عذاب دارد؛ مانند نماز و روزه.
حرام: عملی‌که‌ترک آن‌لازم است و انجامش عذاب دارد؛ مانند دروغ و ظلم.
مستحب: عملی که انجام آن نیکو است و ثواب دارد ولی ترک آن هم عذاب ندارد؛ مانند نماز شب وصدقه.
مکروه: عملی که ترک آن نیکو است و ثواب دارد ولی انجامش عذاب ندارد؛ مانند فوت کردن به غذا و خوردن غذای داغ.
مباح: عملی که انجام و ترک آن مساوی است، نه عذابی دارد و نه ثوابی؛ مانند راه رفتن، نشستن. «(1)»

 

احکام تقلید

تقلید به معنای پیروی کردن و دنباله روی است و در اینجا پیروی از «فقیه» می‌باشد؛ یعنی انسان کارهای خود را مطابق فتوای مجتهد انجام دهد. «(2)»

1- الفتاوی الواضحه- ج 1- ص 83.
2- تحریرالوسیله- ج 1 ص 5.


1- کسی که مجتهد نیست و نمی‌تواند احکام و دستورهای الهی را بدست آورد باید از مجتهد تقلید کند. «(1)» 2- وظیفه اکثر مردم در تقلید است چون افراد کمی هستند که بتوانند در احکام، اجتهاد کنند. «(2)» 3- به مجتهدی که دیگران از او تقلید می‌کنند «مرجع تقلید» می‌گویند.
4- مجتهدی که انسان از او تقلید می‌کند بنابر احتیاط واجب باید دانش فقهی او از سایر مجتهدین زمان خود بیشتر باشد.

 

توضیح شرایط مرجع تقلید

1- شخص عادل در مرتبه‌ای از تقوا قرار دارد که در پی انجام واجبات و پرهیزاز گناهان است و نشانه عدالت آن است که گناهان کبیره «(3)» را انجام نمی‌دهد، و گناهصغیره را تکرار نمی‌کند. «(4)» «(5)»

1- تحریرالوسیله- ج 1 ص 5.
2- همان مدرک.
3- گناه کبیره، گناه بزرگ است که بر آن وعده عذاب و آتش داده شده است؛ مانند: دروغ و تهمت غیر آن را گناه صغیره گویند.
4- تحریرالوسیله- ج 1 ص 10، م 28.
5- گلپایگانی- خوئی نشانه عدالت آن است که اگر از اهل محل یا همسایگان او یا کسانی که با او معاشرت دارند، حال او را بپرسند، خوبی او را تصدیق کنند. مسأله 2


2- کسی که تازه به سن بلوغ رسیده است و یا تاکنون تقلید نمی‌کرده، باید مجتهدی را مرجع تقلید خود قرار دهد که زنده باشد و نمی‌تواند از مجتهدی که فوت کرده است تقلید کند. «(1)» 3- کسی که از مجتهدی تقلید می‌کند، اگر مرجع تقلیدش از دنیا برود، می‌تواند با اجازه مجتهد زنده، بر تقلید وی باقی بماند. «(2)» 4- کسی که بر تقلید میت باقی مانده است در مسائلی که میت در آنها فتوا ندارد و همچنین مسائل جدید؛ مانند جنگ وصلح و ... باید از مجتهد زنده تقلید کند. «(3)» 5- مجتهدی که انسان از او تقلید می‌کند، باید پیرو مذهب جعفری؛ یعنی شیعه دوازده امامی باشد، پس شیعیان نمی‌توانند در احکام، به فتوای علمای غیر دوازده امامی عمل کنند. «(4)» 6- اسلام وظیفه زن و مرد را متناسب با طبیعت و چگونگی خلقت وی قرار داده است، برداشتن مسؤولیت بسیار خطیر و سنگین مرجعیّت، از دوش بانوان، نادیده گرفتن حق آنها نیست؛ چون در اسلام بانوان نیز می‌توانند در علوم اسلامی تا اجتهاد پیش بروند و احکام خدا را از منابع آن (قرآن و روایات) استخراج کنند و از کسی تقلید نکنند.

1- تحریرالوسیله- ج 1 ص 7، م 13.
2- تحریرالوسیله- ج 1 ص 7، م 13.
3- استفتائات- ج 1 ص 12، س 20.
4- توضیح المسائل، م 2.


7- اعلم کسی است که در استخراج احکام (از قرآن و روایات) از مجتهدان دیگر استادتر باشد. «(1)» 8- بر مُکلّف واجب است که جهت شناختن مجتهد اعلم جستجو کند. «(2)» 9- انسان در تقلید مستقل است و تابع دیگران نمی‌باشد، مثلًا زن در این مسأله تابع شوهر نیست و هر کس را دارای شرایط تشخیص داد از او تقلید می‌کند هرچند شوهرش مقلد مجتهد دیگری باشد. «(3)»

 

راههای شناخت مجتهد و اعلم:

الف) خود انسان یقین کند، مثل آنکه از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد.
ب) دو نفر عالم عادل که می‌توانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند، مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند. «(4)»

1- العروة الوثقی، ج 1 ص 7، م 17.
2- تحریر الوسیله، ج 1 ص 6، م 5.
3- استفتائات- ج 1 ص 13، س 25.
4- خویی به گفته یک نفر اهل خُبره نیز ثابت می‌شود. مسأله 3


ج) عده‌ای از اهل علم که می‌توانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند و از گفته آنان اطمینان پیدا می‌شود، مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند. «(1)»

 

راههای بدست آوردن فتوای مجتهد:

* شنیدن از خود مجتهد.
* شنیدن از دو نفر یا یک نفر عادل.
* شنیدن از یک نفر مورد اطمینان و راستگو.
* دیدن در رساله مجتهد. «(2)» چند مسأله:
1- اگر مجتهد اعلم در مسأله‌ای فتوا نداشته باشد، مُقلِّد می‌تواند به مجتهد دیگری که در آن مسأله فتوا دارد رجوع کند، و بنابر احتیاط واجب باید مجتهدی که به فتوایش رجوع می‌شود از دیگران اعلم باشد. «(3)» 2- اگر فتوای مجتهد در مسأله‌ای عوض شود، مقلّد باید به فتوای جدید عمل کند و عمل کردن به فتوای گذشته جایز نیست. «(4)» 3- مسائلی را که انسان غالباً به آنها احتیاج دارد واجب است یاد بگیرد.

1- تحریرالوسیله- ج 1 ص 8، م 19.
2- تحریر الوسیله- ج 1 ص 8، م 21.
3- تحریرالوسیله- ج 1 ص 7، م 11.
4- العروةالوثقی- ج 1 ص 12، م 31.

 

مکلّف کیست؟

افراد عاقل و بالغ مکلّفند؛ یعنی نسبت به احکام وظیفه دارند و باید به واجبات عمل کنند و از محرمات بپرهیزند.

 

سنّ بلوغ

پسرها، پس از تمام شدن پانزده سال و دخترها، پس از نه سالگی بالغ می‌باشند و باید تمام وظایف شرعی را انجام دهند، گرچه، کودکانِ کمتر از این سن هم اگر کارهای نیک، مانند نماز را بطورصحیح انجام دهند، پاداش و ثواب خواهند داشت. باید توجه داشت که سن بلوغ، به سال قمری حساب می‌شود و چون هر سال قمری سیصد و پنجاه و چهار روز و شش ساعت است، ده روز و هیجده ساعت از سال شمسی کمتر می‌باشد، بنابراین، با کم کردن نود و شش روز و هیجده ساعت از نه سال شمسی، نه سال قمری به دست می‌آید، و با کم کردنصد و شصت و شش روز و شش ساعت از پانزده سال شمسی، پانزده سال قمری معلوم خواهد شد.

 

فرق بین «احتیاط واجب» و «احتیاط مستحب»

«احتیاط مستحب» همیشه همراه با فتواست؛ یعنی در آن مسأله، مجتهد پس از اظهارنظر، راه احتیاط را هم نشان داده است و مقلّد می‌تواند در آن مسأله، به فتوای مجتهد و یا به احتیاط عمل کند و نمی‌تواند به مجتهد دیگری رجوع کند، مانند این مسأله:
«اگر نداند بدن یا لباسش نجس است و بعد از نماز بفهمد نجس بوده، نماز اوصحیح است ولی احتیاط آن است که اگر وقت دارد، نماز را دوباره بخواند.»
«احتیاط واجب» همراه با فتوا نمی‌باشد و مقلّد باید به همان احتیاط عمل کند و یا به فتوای مجتهد دیگر مراجعه کند، مانند این مسأله:
«احتیاط آن است که بر برگ درخت انگور، اگر تازه باشد سجده نکنند.»
راهنمایی
از آنجا که تمام اعمال ما باید مطابق فتوای مرجع تقلید باشد، چنانچه کسی تاکنون، مجتهد معینی را به عنوان مرجع تقلید خود انتخاب نکرده، باید پس از تحقیق از اهل علم، مجتهد جامع الشرایط را شناخته و در مسائل حج و سایر مسائل، به فتوای او عمل کند، و آن دسته از افرادی که مقلّد حضرت امام (قدس سره) یا سایر مراجع از دنیا رفته، بوده‌اند توجه داشته باشند که باید در احکام، یا به فتوای مجتهد زنده عمل کنند و یا با اجازه مجتهد زنده می‌توانند به تقلید مرجع خود باقی بمانند.

Share