7- احمد رحمانی همدانی «خطیب مبارز» * * * غلامرضا گلی زواره

7- احمد رحمانی همدانی «خطیب مبارز» * * * غلامرضا گلی زواره

روستای جورقان

در دامنه ارتفاعات همدان و در منطقه ای باصفا و خوش آب و هوا، روستای جورقان آرمیده است که مردمان با همت و پر تلاش آن برای کسب روزی حلال می کوشند و نسبت به ارزش های دینی پای بند و علاقه مند هستند.(1)

در سال 1314 ش. هنگامی که مردم از فشار سیاسی و اختناق رضاخان به ستوه آمده بودند، در این آبادی کودکی دیده به جهان گشود که احمد علی نامیده شد، به امید اینکه به زندگی و سیره رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و علی علیه السلام اقتدا نماید و فضایل و مکارم هر دو را در وجود خویش شکوفا سازد.(2)

احمد علی با مراقبت و پرورش های پدر و مادر، کودکی را پشت سرنهاد تا آنکه در ششمین بهار زندگی حادثه ای تلخ قلبش را محزون و غمگین ساخت و والدین او به فاصله اندکی دارفانی را وداع گفتند و بدین گونه احمد علی از کودکی با ناملایمات آشنا شد و با از دست رفتن مربیان دلسوز، دشواری های وی افزایش یافت. اما احمدعلی از تحصیل دست برنداشت و اطمینان داشت از لابلای این صخره های خشن و ناگوار، چشمه های کمال خواهد جوشید.

1- 1. لغت نامه دهخدا، ج5، ص 7900، ذیل جورقان.

2- 2. روزنامه جمهوری اسلامی، 13 مرداد 1383 ش.تحصیلات

احمدعلی با اعتماد به نفس و توکل به خداوند متعال در 15 سالگی به حوزه علمیه آخوند ملاّ علی همدانی رفت و به فراگیری علوم اهل بیت روی آورد. وی به دلیل استعداد ویژه و حافظه قوی به سرعت دروس متداول حوزه مانند جامع المقدمات، سیوطی، مختصرالمعانی، مطول، مغنی اللبیب، حاشیه ملاعبداللّه و شرح شمسیه قطب الدین رازی در منطق، شرح نظام، معالم الاصول و لمعتین را فراگرفت تا جائی که همگام با تحصیل، برخی از کتبی را که به آنها اشاره کردیم، تدریس می نمود. او بخش های مهمی از شرح انموذج، صمدیه و متن کامل تهذیب المنطق تفتازانی و اکثر ابیات الفیه ابن مالک را در حافظه داشت و بارها توصیه می نمود طلبه ها اگر بخواهند در کسب علوم دینی موفق باشند باید تمام کتب قدیمی را آن هم با حواشی متقدمان و عالمان سلف تحصیل کنند.

تلاش پی گیر

احمد علی فرزند مالک عبدالرحمانی که در حوزه علمیه همدان به رحمانی همدانی مشهور شده بود، رسائل، مکاسب، کفایه الاصول و آثاری در حکمت و فلسفه چون: شرح منظومه حکیم سبزواری وقسمت های زیادی از اسفار ملاّ صدرا و اشارات ابوعلی سینا را نیز نزد استادان همدان چنان دقیق، عمیق و جامع خواند که پس از گذشت حدود نیم قرن از این ایّام، بدون مراجعه به این منابع، اکثر عبارات و مضامین کتب یاد شده را در خاطر داشت. به یادداشتن اکثر ابیات منظومه ملاهادی سبزواری آن هم حدود 40 سال پس از آموختن آن و مباحثه با استادان این دروس، دیگران را به تعجب وا می داشت.

در محضر استاد

رحمانی همدانی خارج فقه، یعنی عروه الوثقی و نیز خارج اصول کفایه الاصول را از محضر دانشوری فرزانه و زاهدی گرانمایه، یعنی آیه اللّه آخوند ملا علی معصومی همدانی فراگرفت و چندین دوره کامل تفسیر ایشان را درک نمود و در مباحث تفسیری مهارت ویژه ای به دست آورد. وی با مطالعه و بررسی بیش از هشتاد دوره تفسیر از عالمان شیعه و سنی، مطالعات تفسیری خویش را گسترش داد و بر اکثر مطالبی که بر این تفاسیر مطرح شده بود، مسلّط گردید.

البته تلمذ وی در محضر آخوند همدانی در این موارد منحصر نگردید و در فلسفه، ادبیات، عرفان و تاریخ نیز نکاتی ارزشمند از وی آموخت. اراده استوار، پرکاری و به دست آوردن گوهرهای ناب از منابع گوناگون، کنجکاوی و سخت کوشی، مباحثه منطقی و مستدل همراه با نظر منصفانه دور از تعصب ها و داوری های شخصی از برنامه هایی بود که رحمانی همدانی در محضر آخوند همدانی فراگرفت و در زندگی علمی و تبلیغی خود به کار بست.(1)

او در این حوزه پرفیض با شخصیت هایی چون آیات: شهید دکترمحمد مفتح و حسین نوری همدانی، و نیز آیات و حجج اسلام: سید ابوالحسن موسوی، شیخ احمد صابری همدانی، حاج سید رضا فاضلیان، حاج شیخ رضا انصاری و حاج شیخ حسین عندلیب زاده، مأنوس گردید و با برخی از آنان به مباحثه علمی پرداخت.

1- 1. فقهای نامدار شیعه، عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، ص 444؛ همچو سلمان، محمد قنبری، ص 35.وی پیوسته استاد بزرگ را یاد می کرد و برای بزرگداشت نام آخوند همدانی می کوشید.

رحمانی همدانی، مدتی در شهر مقدس قم اقامت داشت و در این شهر از محضر آیات و مراجع تقلید از جمله: سید محمد تقی خوانساری، سید محمد حجت کوه کمره ای و سید حسین بروجردی استفاده کرد و در سال 1345ش. به تهران مهاجرت نمود و در این شهر فعالیت های تبلیغی، آموزشی و تحقیقاتی خود را به طور جدّی آغاز کرد.(1)

با عالمان تهران

رحمانی در ابتدای سکونت در تهران، تصمیم گرفت با برخی مشاهیر و عالمان تهران در ارتباط باشد و با استفاده از توانایی ها و تجربه های این بزرگان، در فضای جدید تلاش های خود را ادامه دهد. در آن هنگام آیه اللّه حسن سعید(2) در مسجد جامع تهران کتابخانه ای تأسیس نمود و در جوار آن، مدرسه ای بنا کرد. وی با این کار نه تنها با نسل جوان ارتباط بر قرار کرد، بلکه با دیگر نقاط جهان نیز از طریق چاپ و ارسال کتاب مرتبط شد. در شخصیت ایشان ویژگی های متعددی وجود داشت که رحمانی را وادار نمود تا در جلساتی که او به منظور تقویت مبانی اسلامی برای جوانان برگزار می نمود، شرکت نماید. رحمانی همدانی در جلساتی که در منزل حجه الاسلام و المسلمین آقای محمدتقی فلسفی تشکیل می گردید و عده ای از بزرگان علم و اندیشه حضور می یافتند، شرکت می کرد و به دلیل بحث هایی که در این جلسه مطرح می نمود، مورد توجه و علاقه ویژه مرحوم فلسفی قرار گرفت. همدانی با ایشان رابطه عاطفی و دوستانه داشت تا جایی که آن خطیب پرآوازه یکی از منبرهای خود را به این روحانی پرتلاش واگذار نمود.

1- 1. روزنامه اطلاعات، 12 مهر 1382، ش 23119.

2- 2. ر.ک: ستارگان حرم، ج 5.تسلط ویژه رحمانی بر منابع روایی سنی و شیعه و کاربرد آنها در موضوعات گوناگون تبلیغی موجب گردید که مرحوم فلسفی با آن همه تسلط بر احادیث اگر در جایی به مشکلی بر می خورد منبع آن رااز آقای احمد رحمانی منبع آن را جویا می گردید و ایشان هم بدون مراجعه به کتاب مورد نظر، جواب مرحوم فلسفی را می داد. ایشان بارها خطاب به اطرافیان از این ویژگی مرحوم رحمانی سخن گفته و افزوده بود:«آقای رحمانی منابع روایات را به خوبی می داند.»(1)

هیئت مکتب الحدیث

رحمانی در سال 1364 ش. همراه عدّه ای از دوستان به زیارت آستان قدس رضوی مشرّف گردید. در طول این سفر زیارتی برای جلوگیری از هدر رفتن وقت روایتی را از معصومین عنوان می نمود و دوستان آن را به حافظه می سپردند و روز بعد ارائه می دادند. فتح این بابِ با برکت از حدیث رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم آغاز گردید که فرموده اند: «مِن حُسن اسلام المرء ترک ما لا یعنیه؛ از خوبی مسلمانی یک فرد آن

1- 1. یادداشت های محمد سجاد سعادتخواه.

است که امور بی فایده را ترک گوید». سپس در جوار بارگاه ملکوتی حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام با یکدیگر پیمانی بستند تا در بازگشت به تهران، شب های چهارشنبه این جلسه و سنت نیکو را برگزار و ادامه دهند. بدین ترتیب هر هفته حدیثی توسط ایشان خوانده می شد و در مورد آن بحث می کرد و حاضران در حفظ آن می کوشیدند و در جلسه بعدی حدیث را با مراجعه به حافظه خویش ارائه می دادند. از ثمرات این جلسه پربرکت، انس دوستان با فرهنگ و ارزش های اهل بیت و بهره مندی آنان از معارف پربار خاندان عصمت و طهارت بود تا جایی که برخی از حاضران موفق شدند نظیر چنین جلساتی را در مناطق دیگر برگزار و اداره نمایند. این جلسات منجر به تأسیس هیئت مکتب الحدیث گردید که هم اکنون نیز با وجود رحلت آقای رحمانی توسط شاگردان و دوستان وی برگزار می شود و از ثمرات آموزنده و ارزنده ای برخوردار است.(1)

حوزه علمیه

مرحوم رحمانی همدانی به موازات تلاش های تبلیغی و تحقیقی و با توجه به نیاز مبرم عده ای از علاقه مندان به علوم حوزوی در سالروز میلاد با سعادت حضرت امام رضا علیه السلام در سال 1420 ق. در خیابان ری تهران، حوزه علمیه ای به نام استاد بزرگوارش، مرحوم آیه اللّه آخوند ملاعلی معصومی همدانی تأسیس کرد تا طلاب علوم دینی در این کانون دانش و معرفت اهل بیت به تحصیل بپردازند. خود نیز ضمن اینکه امور این حوزه را به عهده داشت، در آن به تدریس پرداخت و شاگردان زیادی پرورش داد. این حوزه هم اکنون مشغول فعالیت است.

1- 1. همان؛ روزنامه اطلاعات، 12 مهر 1382.

بر فراز منبر وعظ

آقای رحمانی پس از گذرانیدن دوره خارج فقه و اصول و اقامت در تهران در این سنگر با سخنرانی های پربار و علمی خود در دل و ذهن مخاطبان خود تحولات مهمی ایجاد کرد، مهم ترین تأکیدش در منبرها دفاع از حریم اهل بیت علیهم السلام بود. دکتر سید حسن افتخارزاده سبزواری که از محققان معاصر و از استادان دانشگاه است، به هنگام ترجمه یکی از آثار این واعظ دل سوز، در مقدمه اش می نویسد:

«... او واعظی دلسوز، سخنوری متعهد و دل باخته اهل بیت و دست پرورده ملاعلی معصومی همدانی بود. بر کرسی خطابه و منبر با بیانی شیوا و آوایی دل نشین و گفتار مشفقانه از حریم مقدس اهل بیت دفاع کرد و شراره ی شوق را با شور عشق به آن خاندان پاک و مظلوم در دل ها شعله ور ساخته و اشک ماتم آنان را بر چشم ها ریزان و احساس مسئولیت در مقابل عترت معصوم را تازه و شاداب نگه داشت.»(1)

حجه الاسلام صالحی خوانساری در مردادماه سال 1383 ش. در مجلس ختم وی در حسینیه شهدای صفائیه می گوید:

«مرحوم رحمانی همدانی در سخنرانی ها غرق در آیات و روایات بود و با بیانی قوی عشق به اهل بیت، معرفی خاندان عترت، تثبیت فرهنگ خاندان نبی اکرم و نیز ولایت ائمه را مطرح کرد. منبرش بسیار نافذ، سازنده و تأثیرگذار بود و در شنوندگان توفانی انقلابی به پا می کرد. شجاعت وافرش بر فراز منبر در نشر فضایل و مناقب اهل بیت و افشای نقشه های دشمنان این خاندان بسیار ستودنی بود و آن قدر به این موضوع اشتیاق داشت که تمام همت خود را در راه فراهم آوردن مطالبی مستند و معتبر در این زمینه، صرف می کرد. در همان اوائل استاد بزرگوارش مرحوم آخوند معصومی همدانی به وی توصیه نمود:

1- 1. فاطمه زهرا شادمانی دل پیامبر، ترجمه دکتر سید حسن افتخار زاده، مقدمه مترجم، ص 34.اولاً باید توجه داشته باشی که مردمی که پای منبرت هستند به خاطر تو نیامده اند؛ بلکه به خاطر اهل بیت علیهم السلام اجتماع نموده اند.

ثانیاً همانگونه که در آغاز نماز قربه الی اللّه تکبیره الاحرام بر زبان جاری می کنی، منبرت را نیز به همین نیّت شروع کن.

ثالثاً باید بدانی که شنوندگان و حاضران در محفل و مجلس وعظ تو عزیزترین و شریف ترین عضو خود یعنی عقل، هوش و حواس خویش را در اختیارت قرار می دهند. پس دقت کن در هنگام قرارگرفتن بر منبر سخنرانی می خواهی چه نکته ای را به آنان انتقال دهی.» مرحوم رحمانی این سه محور را همیشه آویزه گوش خود قرار می داد و در منبرهایش بر فضایل اهل بیت علیهم السلام و ترویج مکارم آن ستارگان درخشان اصرار می ورزید. وی با این ویژگی بین عام و خاص شهرت یافت و آن قدر در این کسوت به دفاع از حقوق عترت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم علاقه مند بود که پس از تأسیس حوزه علمیه، از ایشان درخواست گردید حال که مدیریت چنین مرکزی را بر عهده دارید و دروس گوناگون را هم تدریس می کنید و نیز به تحقیق و تتبع مشغولید، نیرو و توان خود را کمتر در منبرها به کار ببرید. ایشان در جواب آن افراد که البته این پیشنهاد را با دل سوزی مطرح می کردند،

می گفت: نهایت آرزوی من این است که تا آخرین لحظات زندگی و آخرین نفس و رمق، بر منبر از اهل بیت سخن بگویم. که در واقع به این خواسته هم رسید؛ واپسین دقایق عمرش هنگامی سپری گردید که مشغول دفاع از حریم خاندان خاتم رسولان بر فراز منبر بود.(1)

وی مسئولیت خطیر امر به معروف و نهی از منکر را از طریق موعظه و منبر پیش گرفت. موعظه هایش چون از دل برمی آمد بر قلب ها می نشست. زبانش در تفسیر و تحلیل آیات قرآن کریم و احادیث اهل بیت همراه جذبه های معنوی و سجایای اخلاقی که داشت در عموم مخاطبان نفوذ می کرد. وی روضه خوانی و ذکر مصائب اهل بیت به خصوص امام حسین علیه السلام را همچون دیگر سنت های اسلامی و در ردیف تعظیم شعائرالهی می دانست و لذا در به جا آوردن آن اهتمام ویژه داشت. البته وی می کوشید در وهله اول حکمت مبارزات و مقاومت های خاندان عصمت را تشریح نماید و نیز انگیزه سوگواری های مذهبی را برای مردم بازگو کند و نیز با استناد به مدارک مستند و مقتل های معتبر به ذکر مصیبت بپردازد.

کمالات علمی و سجایای اخلاقی احمد رحمانی از سنین کودکی به یاری استعداد سرشار و تلاش پی گیر بر منابع گوناگون اسلامی و معارف دینی احاطه یافت. هوش، استعداد فوق العاده همراه همت و پشتکار وی در تحصیل، زبانزد عالمان بزرگ بود. آیه اللّه آخوند ملاعلی معصومی همدانی در یکی از مجالس، در جمع عدّه ای از اهل فضل گفته بود:

«همین آقای رحمانی برای من بس است.»

ص: 139

1- 1. یادداشت های محمد سجاد سعادتمندخواه؛ آیینه پژوهش، ش 87، مرداد و شهریور 1383.

بهره مندی از این توانایی های درونی خدادادی به همراه تلاش های مداوم و زانو زدن در برابر اساتید همدان و قم موجب گردید که وی بر فراز قله اجتهاد صعود کند و در علوم گوناگون اسلامی از قبیل فقه، اصول، حکمت، فلسفه، تفسیر و حدیث مهارت هایی به دست آورد. وی توانایی های فکری و علمی خویش را از طریق بیان، و نیز تدریس آشکار نمود و به دلیل احاطه و تسلط کم نظیر بر نکات تفسیری، روایی و تاریخی، به عنوان یکی از خطیبان بزرگ تهران شناخته شد. نوشته ها و گفته هایش در جلسات عمومی و خصوصی و نیز در مقام وعظ و خطابه، متکی بر آیات و احادیثی بود که از طریق تحقیق، تتبع و کاوش در منابع گوناگون شیعه و سنی بدان ها دست یافته بود. در سفر و حضر به بحث در مسائل علمی، معرفتی و فرهنگی می پرداخت. در عرصه فقه نیز نکات جالبی را مطرح می کرد و در این زمینه به دلیل هوش سرشارش عین عبارت متون معتبر فقه و اصول را برای حاضران می خواند. آن مرحوم در طی عمر با برکت و پربار خویش به تدریس دروس حوزوی: ادبیات عرب، لغت، تفسیر، فقه، اصول، فلسفه، تاریخ و حدیث اشتغال داشت. ویژگی های علمی وی با حُسن خلق، ادب، فروتنی، ساده زیستی و حفظ زی طلبگی قرین گردیده و لذا از وی عالمی عامل و شخصیتی ممتاز و برجسته ساخته بود. قشرهای مختلف مردم که با ایشان در تماس بودند به امتیازات علمی و معنوی وی اعتراف داشتند. تواضع و سعه صدر و صفای روحی وی باعث شده بود که جوانان جذب گفته ها و نوشته های وی شوند و رفته رفته برخی از آنان به تحصیل علوم حوزوی نزد او رغبت نشان دادند.(1)

ص: 140

1- 1. آیینه پژوهش، ش 87، روزنامه اطلاعات، 14 مراد 1383، ش 23121، ص 2؛ یادداشت های محمد سجاد سعادت خواه؛ بیانات حجه الاسلام والمسلمین خوانساری در حسینیه شهدای صفائیه قم در تاریخ 16 مرداد 1383.

پرتوی از اندیشه ها

در سال های اخیر (دهه 70 _ 80) جریانات فکری و سیاسی متمایل به سکولاریسم برای انکار حکومت دینی به تشکیک در ولایت سیاسی رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و ائمه معصومین علیهم السلام پرداخته و اساساً حوزه حاکمیت سیاسی و اداره امور اجتماعی و سیاسی را از محدوده آموزه های دینی خارج نمودند. این فرایند به رغم ضعف علمی و تئوریک، مورد ترویج برخی رسانه های دگراندیش قرار گرفت و تلاش گردید تا با ایجاد موجی تبلیغی، نقصان علمی آن به نوعی جبران شود. حجه الاسلام احمد رحمانی همدانی در سخنرانی ها، نوشته ها و مصاحبه هایش با اشاراتی روشن، بی پایگی این تفکر را مطرح ساخت و مبانی ولایت سیاسی پیامبر و امامان معصوم علیهم السلام را مورد توجه قرار داد. او با طرح علت اساسی تأسیس دین می گوید:

«حتی اگر دین برای تنزیه و تطهیر اخلاق انسان ها و تزکیه آنها باشد تا هنگامی که سیاست و اقتصاد آنان اصلاح نگردد آیا این هدف محقق می گردد. انسانی که محصول یک نظام سیاسی، اجتماعی و اقتصادی فاسد است، چگونه می تواند پاک و مطهّر باشد و به مفهوم واقعی کلمه عبودیت نماید. تجربه و حتی تعقل بشری نشان داده که چنین تفکیکی عملی نیست و انسان حتی در محدوده زندگی فردی خود هم به شدت متأثر از حیات اجتماعی و سیاسی است.

بنا برنظر عمده مفسّران؛ اعم از خاصه و عامه مقصود از اولویت در آیه شریه «النّبی اولی بالمؤمنین من انفسهم...»، اولویت در تمامی شئونات دنیوی و اخروی است و از آنجا که تدبیر امور دنیوی و ساماندهی وضع زندگی مردم از بارزترین شئون امور دنیایی است، پیامبر و جانشینان برحق او، نسبت به هرکس دیگر اولویت دارند.»

در میدان مبارزه

مرحوم رحمانی همدانی در ایام تحصیل و تدریس در همدان نیز از فضای سیاسی و اجتماعی جامعه رنج می برد و آرزوی قلبی اش این بود که تیرگی ستم پایان یابد و صبح صادق بردمد. طبق اسنادی که هم اکنون در دسترس است ایشان از سال 1341 ش. و هم زمان و هم آهنگ با قیام امام خمینی، مبارزه با ستم را آغاز کرد. وی در این ایام، هیئتی مذهبی در همدان تشکیل داد که طی آن، آموزش های فرهنگی و مذهبی به علاقه مندان ارائه گردید. در این هیئت مسایل سیاسی روزمره نیز مطرح می گردید و ایشان با نهایت شجاعت و صلابت در برابر فجایع و کارنامه سیاه استعمار و استبداد موضع گیری می نمود. به دلیل این بعد سیاسی و انقلابی، ساواک نسبت به برنامه های تبلیغی فرهنگی وی در همدان حساس گردید و او را تحت تعقیب قرار داد. در سال های 1343 _ 1342 وی دستگیر شد و پس از مدتی به زندان کرمانشاه منتقل گردید. او پس از آزادی از زندان احساس کرد فضای غرب کشور و نیز استان همدان برای تلاش های فرهنگی و سیاسی مناسب نیست، به همین علت در سال 1345 ش. بستر فعالیت های خود را از همدان به جنوب تهران و در جوار بارگاه حضرت امامزاده یحیی علیه السلام انتقال داد.

در سال 1357 ش. خبر تأسف باری وی را غمگین ساخت؛ استاد و مربی عالیقدرش مرحوم آخوند ملاعلی معصومی همدانی پس از عمری مجاهدت و به جا گذاشتن آثار و خدمات ارزنده در 31 تیر ماه سال 1357 ش. در اثر بیماری درگذشت. وقتی خبر ارتحال این عالم ربانی به وی رسید رخت عزا بر تن نمود و به همدان آمد تا در مراسم سوگ و ماتم وی حضور یابد. در مسجد جامع همدان برای آن فقیه فرزانه مجلس ختمی منعقد نمودند که ایشان به فراز منبر رفته و ضمن تجلیل و تکریم آخوند ملاعلی همدانی، به مذمّت رژیم سفاک پهلوی که در آستانه سقوط بود پرداخت. اگرچه وی از چنگال مأموران ساواک در همدان مصون ماند و موفق شد منبر افشاگرانه خود را به پایان ببرد، اما در تهران توسط نیروهای وابسته به رژیم پهلوی تحت تعقیب قرار گرفت و دستگیر و زندانی شد. وی پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به رهبری امام خمینی آزاد گردید.(1)

آثار

تدریس، تبلیغ و رسیدگی به امور مردم و تأسیس مؤسسات آموزشی و تبلیغی، مانع نشد که این روحانی پرتلاش از تألیف غافل شود؛ اگرچه تألیفاتش به تعداد انگشتان دست نمی رسد، ولی همه از تتبع، احاطه علمی، دقت و کنجکاوی ایشان حکایت دارد که در ذیل به معرفی آنها می پردازیم:

1. الامام علی بن ابی طالب علیه السلام من حبّه عنوان الصحیفه پس از اینکه کتاب معاد توسط خطیب مشهور مرحوم آقای فلسفی انتشار یافت، ایشان به وی یادآور شد: شما از عالمان بزرگ تهران

1- 1. آیینه پژوهش، ش 87، خاطرات حجه الاسلام والمسلمین جواد حیرانی که درمرداد 1383 برای نگارنده، بیان نمود؛ یاد داشت های محمد سجاد سعادت خواه.

هستید و شهرتتان در سراسر ایران پیچیده است. چقدر خوب بود در این کتاب فصلی را با عنوان حضور اهل بیت نزد محتضر که در حال انتقال به دنیای دیگر است، می آوردید. آقای فلسفی در جواب وی گفت: در این زمینه تتبعی انجام نداده ام و مطالب قابل توجهی در اختیار ندارم. مرحوم رحمانی در جواب وی گفت: حدود یکصد روایت معتبر در این خصوص فراهم آورده ام که برایتان می آورم. ایشان می افزاید: وقتی این احادیث را از منابع مستند استخراج کردم و بحث های عالمان بزرگ شیعه را در ذیل آن تدوین نمودم، با خود گفتم: چرا این مطالب را در قالب یک کتاب چاپ نکنم و همین علت اصلی تألیف این کتاب شد.

کتاب یاد شده در 1060 صفحه و در پنج باب تنظیم شده که برخی از باب ها بسیار مفصل و بیش از 20 فصل را به خود اختصاص داده است. این کتاب در مناقب علی بن ابی طالب علیه السلام و مقامات آن حضرت بر اساس و اسلوب علمی، نقلی، تاریخی و ادبی و با اجتناب از تعصّبات قومی و نزاع های طایفه ای و فرقه ای و با دقّت و تحقیق تدوین گردیده است. این اثر با اشراف و تصحیح استاد علی اکبر غفاری، نخست در تهران، مکتبه الصدوق و سپس در بیروت به طبع رسید که مورد توجه علاقه مندان قرار گرفت. اثر مزبور با ترجمه و ویرایش حسین استاد ولی توسط مرکز انتشاراتی منیر به زیور طبع آراسته شد.(1)

حجه الاسلام سید محمد سبط بر این اثر، مقدمه ای نوشته که در بخشی از آن آمده است:

«این کتاب هر جذبه و کششی که دارد، هر درخشش و پرتوی که می افکند همه و همه مدیون صدق، اخلاص، صفا و دلباختگی مؤلف محقق است. آن فرد هم علامه خبیر حضرت حجه الاسلام والمسلمین احمد رحمانی است. آن مرد بزرگ و با فضیلت توفیق تلمذ نزد رادمرد بزرگواری را داشته است که در عالم علم و ایمان، فقه و اخلاق، حکمت و تحقیق و زهد کم سابقه بوده است.»(1)

1- 1. چاپ اول متن ترجمه در سال 1376 ش. مطابق 1418 ق. صورت گرفته است.
مؤلف نیز می نویسد:

«بار الها! تو را سپاس که شکر خود را در دل من افکندی و مرا از دوستان رهبران دین خود ساختی. بارالها! ما به تو و همه پیامبران تو و محمد و دین او گرویدیم و از نوری که با او فرود آمده است، پیروی نمودیم. خدای من! مولای من! سرورم! ما را از اولیای دین، حامیان آیین و حجت های تو این خبر رسیده است که: هرکس نسیم آرام بخش دوستی ما خاندان را در قلب خود می یابد، مادر خود را فراوان دعا کند. ای پروردگار و مولای من! به نام های نیکویت سوگند که من چنین نسیمی را در خویش احساس می کنم. خداوندا! به جود و رحمتت پدر و مادر مرا بیامرز و آنان را به پاس تربیت صحیح من در کودکی، در آغوش مهر و رحمت خویش جای ده...!»(2)

2. فاطمه الزّهرا علیهاالسلام بهجه قلب المُصطفی

این کتاب در چهل فصل و 942 صفحه و به زبان عربی تألیف گردیده که نشر مرضیه با تصحیح حسین استادولی به چاپ و نشر آن اقدام نموده است. این اثر در کشورهایی چون: سوریه، عراق، لبنان و انگلستان به زبان های عربی، اردو و بریل، به زیور طبع آراسته گردیده

1- 1. منظور وی آخوند ملاعلی معصومی همدانی است.

2- 2. ترجمه کتاب امام علی بن ابی طالب(ع).

است. اثر یاد شده با عنوان فاطمه زهرا شادمانی دل پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم توسط دکتر سید حسن افتخارزاده سبزواری ترجمه شده است. آقای محمدعلی سرخه ای مقابله و تصحیح آن را عهده دار گردید و محمد جعفریان آن را ویرایش نمود. دفتر تحقیقات و انتشارات بدر این اثر را چاپ نموده است.(1)

مؤلف در مقدمه ای که بر این کتاب نوشته می گوید: شب ها را سپری کرده و روزها را به شب می آوردم، سال ها یکی پس از دیگری بر عمرم می گذشت و همیشه با خود می گفتم و آرزو داشتم که ای کاش درباره زندگی بانوی دوسرا حضرت زهرا علیهاالسلام کتابی بنویسم تا ذخیره ای برای دهشت سرای قبرم باشد و در دوران تنهایی و غربت و در روز تنگدستی و نیازمندی انیس و همدمم گردد و والاترین اسوه و سرمشق را به زنان با ایمان جامعه که ره پویان و پیروان حضرتش هستند نشان دهم؛ اما کم مایگی علمی و ناتوانی جسمی مرا از این توفیق باز می داشت. در عین حال اشتعال جرقه های محبت و شدت ولایتش در گوشم زمزمه می کرد که ارزش مرد به همت اوست و هرکس دنبال چیزی برود به تمامی یا مقداری از آن خواهد رسید. از این رو با توجهات و عنایت خداوند، نگارش این صفحات و اوراق را آغاز کردم.

3. الامام المجتبی علیه السلام مهجه قلب المصطفی این کتاب در سال 1384 ش. با تصحیح ادیب و مترجم معاصر، آقای حسین استادولی چاپ شد و ناشر آن انتشارات مُنیر است. در این اثر تقریباً تمامی فضایل حضرت مجتبی علیه السلام از طریق عامه و خاصه

1- 1. نگارنده چاپ دوم متن عربی (سال 1372) و نیز دومین متن چاپ ترجمه (سال 1375) را ملاحظه نموده است.

نقل شده است، به طوری که ایشان 37 روایت در فضایل مختص امام مجتبی علیه السلام و 95 روایت در فضایل مشترک بین آن امام و حضرت امام حسین علیه السلام آورده است. از دیگر امتیازات کتاب، بررسی 14 حدیث از نصوص امام حسن مجتبی علیه السلام در مورد امامت ائمه اثنی عشر علیهم السلام است. در فصل دوم از باب دهم شبهاتی که در مورد تعدد زوجات آن امام همام مطرح است، نقل شده است. در فصل هفتم از باب پنجم اقوال گوناگون در مورد صلح امام دوم ارزیابی شده و در ادامه آمده است: در زمان نگارش این کلام که در مشهد مقدس رضوی اقامت دارم و روز هفتم ذیحجه و شب ترویه است قادر به نوشتن این جمله _ یعنی قول حجر بن عدی خطاب به امام مجتبی که گفته است آرزو می کردم در این روز شما (یعنی امام) و ما که همراه ایشان هستیم افسرده بودیم و چنین صلحی را نمی دیدیم _ نیستم. بسیار متأثر شده ام، به طوری که قادر به پاک کردن اشک هایم نیستم و بسیار گریسته ام و با خود می گویم: چگونه امکان دارد که این جمله از مردی مخلص و فردی فانی در محبت و ولایت اهل بیت صادر شود! پس چاره ای نیست جز این که بگویم این جمله را وی نگفته مگر به خاطر شدت تأثر روحی و اخلاص که نسبت به آن سبط اکبر نبی اکرم داشته است. خدا را بر تأثر حالم و شکستن دلم شاهد می گیرم و شما یا اباالحسن علی بن موسی الرضا به حق مادرت زهرا بر این اشک روانم گواه باش که آن را نزد شما امانت قرار می دهم برای روز تنهایی که در قبر قرار می گیرم.(1)

4. خاطراتی از عالم ربّانی آیه اللّه آخوند ملاعلی معصومی همدانی

ص: 147

1- 1. الامام المجتبی مهجّه قلب المصطفی، ص 487.

این کتاب در سال 1371 ش. توسط انتشارات پیچک در تهران طبع و نشر گردید. وی در این نوشتار ارادت کامل و خالص خود را نسبت به استاد بزرگوارش بیان کرده؛ کاری که در تمامی منبرهایش نیز می بینیم. وی علاوه بر شرح حال نسبتاً کاملی از مرحوم ملاعلی معصومی همدانی، به داستان ها، حکایت ها و خاطرات آموزنده و جذّابی درباره آن فقیه پرآوازه یا عالمان گذشته که از استادش نقل شده پرداخته است.

رحلت

رحمانی همدانی در تاریخ 11 مرداد سال 1383 ش. مصادف با چهاردهم جمادی الثانی سال 1425 ق. در ایام فاطمیه در بیمارستان بقیه اللّه تهران در 69 سالگی دعوت حق را لبیک گفت. پیکر این عالم ربّانی صبح سه شنبه 13 مرداد 1383 ش. پس از اقامه نماز به امامت آیه اللّه حسین نوری همدانی بر روی دست های اقشار گوناگون مردم، در طول مسیر خیابان ری در تهران تشییع و برای خاک سپاری در جوار بارگاه مقدّس حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام به شهر مقدس قم انتقال داده شد. پیکر این عالم فرهیخته با حضور عالمان، طلاب، مردم مؤمن قم و زائران حضرت معصومه علیهاالسلام در قم نیز تشییع و در جوار مرقد علی بن بابویه قمی (پدر شیخ صدوق) به خاک سپرده شد.

به منظور تجلیل از مقام علمی این روحانی عالی قدر، مجالس ختم متعددی در حسینیه همدانی های مقیم تهران، شهر همدان و نیز قم منعقد گردید.(1)

1- 1. روزنامه جمهوری اسلامی، 13 مرداد، 1383؛ آیینه پژوهش، ش 78؛ روزنامه اطلاعات، 14 مرداد 1383، ش 23121؛پ یادداشت های آقای محمد سجاد سعادت خواه.

Share