اجتهاد و مجتهدان

اجتهاد و مجتهدان

جریانِ تعبّد ، همان مسیر صحیحی است که خدا برای بندگانِ مؤمنش خواست که به خدا و رسولش ایمان آورند و در پی پیامبر راه بپیمایند و اَوامرِ او را گردن نهند و به امر و نهیِ پیامبر تن دهند نه اینکه آرای شخصی شان را اعمال کنند یا تحت تأثیر آرای موروثی قرار گیرند .

تاریخ از وجود صحابه ای خبر می دهد که به خود اجازه می دادند پیامبر را تخطئه کنند و در برابر اَقوال و اَفعالِ او بایستند ، و این رفتاری تازه نبود ; چراکه قرآن و سنّت ، این پدیده را به عنوان یک سنّتِ تاریخی در ادیان گذشته ، مطرح می سازد .

در آیین های سابق ، مردم به پیامبران ایمان می آوردند ، در میانِ آنان همان گونه که تکذیب کنندگان بودند ، مؤمنان ویژه و مقرّب و حواریان نیز وجود داشتند ; و در این میان ، دسته ای یافت می شدند که با وجود ایمان به انبیا به اختلاف افتادند و آنچه را انبیا آوردند به درستی درنیافتند یا فهمیدند امّا آن را خواهانیهای نفسانی خود تفسیر کردند و درآمیختند و به خطا رفتند .

قرآن مجید ، از وجود صحابه ای پرده برمی دارد که مسلمان شدند و به خدا و رسول ] در ظاهر [ ایمان آوردند ، امّا قداستِ پیامبر و دائره وجوب اِطاعت او را درک نمی کردند ; زیرا گاه مانند کمترین مردمان با او برخورد داشتند ، با آن حضرت می ستیزیدند و بر او اعتراض می کردند و صداشان را بر سرِ آن حضرت بالا می بردند و ...

قرآن کریم ، بسیاری از این حالات نامسئولانه را روشن می سازد و به عِلاج آنها می پردازد ، خدای سبحان می فرماید :

( وَمَا کَانَ لِمُؤْمِن وَلاَ مُؤْمِنَه إِذَا قَضَی اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً أَن یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَهُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَن یَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلاَلاً مُّبِیناً ) ;(1)

مرد و زنِ مؤمنی را نسزد که هنگام حکم خدا و رسول درباره اَمری ، برای خویش حق اختیار قائل شوند ; هرکه خدا و رسولش را عصیان ورزد ، در گمراهی ای آشکاری است .

( فَلاَ وَرَبِّکَ لاَ یُؤْمِنُونَ حَتَّی یُحَکِّمُوکَ فِیَمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لاَ یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُوا تَسْلِیماً ) ;(2)

نه چنین است ! سوگند به پروردگارت ، آنان ایمان ] راستین [ ندارند مگر اینکه تو در مشاجراتشان حکم کنی و آنها در دل _ از قضاوتت _ احساس ناراحتی و تردید نکنند و تسلیم محض باشند .

1- 1. سوره احزاب (33) آیه 36 .

2- 2. سوره نساء (4) آیه 65 .

 

( یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَتَرْفَعُوا أَصْوَاتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ وَلاَ تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْض أَن تَحْبَطَ أَعْمَالُکُمْ وَأَنتُمْ لاَ تَشْعُرُونَ ) ;(1)

ای کسانی که ایمان آوردید ، صداهاتان را بلندتر از صدای پیامبر مکنید و با او درشت گویی نکنید _ آن گونه که بعضتان با بعضِ دیگر به درشتی سخن می گویید _ مبادا که نا آگاهانه اعمالتان تباه شود .

در این آیات ، تصریح شده به اینکه مخاطبان مؤمنانی بودند که شهادتین را بر زبان می آوردند و اهل زنا یا قتل یا دیگر گناهان نبودند ، بلکه به صدای بلند ، پیامبر را صدا می زدند یعنی به آنچه شأن نبوت اقتضا دارد ، پایبند نیستند و پیامبر را یک شخص عادی _ مانند خودشان _ می شمارند . بنابراین ، نیازی نمی دیدند که به سخنِ پیامبر متعبّد باشند . همین امر باعث شد که خدا آنان را به اِحباط (از بین رفتن) اعمالشان تهدید کند .

مانند این سخن خدای متعال :

( یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَا لَکُمْ إِذَا قِیلَ لَکُمُ انْفِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَی الأَرْضِ ) ;(2)

ای کسانی که ایمان آوردید ، چرا هنگامی که به شما گویند برای جهاد در راه خدا بروید ، به زمین ] خانه و اموالتان [ می چسبید ؟!

1- 1. سوره حجرات (49) آیه 2 .

2- 2. سوره توبه (9) آیه 38 .

 

( إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ ) ;(1)

کسانی که خدا و رسولش را می آزارند ، خدا آنها را لعن می کند .

( أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ نُهُوا عَنِ النَّجْوَی ثُمَّ یَعُودُونَ لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَیَتَنَاجَوْنَ بِالإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَمَعْصِیَهِ الرَّسُولِ ) ;(2)

آیا ندیدی کسانی را که از نجوا نهی شدند و سپس مر تکب آن شدند ؟! به گناه و عدوان و معصیتِ پیامبر ، با هم نجوا می کنند !

شیخ طبرسی درباره این آیه که : ( یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَرسُولِهِ )(3) نقل می کند که ابن جِنّی تصریح دارد که معنای آن چنین است :

این گونه نباشید که خود گزیده تان را انجام دهید و آنچه را خدا و رسولش امر می کند واگذارید ، معنای قرائت مشهور همین است ; یعنی امری را بر امرِ خدا مقدّم ندارید(4) .

و آیاتِ دیگری که به طور تردید ناپذیر اشاره یا تصریح به وجود این گروه در جامعه صدر اسلام دارد . هرگاه این آیات و اسباب نزولِ آنها ملاحظه شود ، می توان دریافت که این گروه ، اندک نبودند و این خط مشی از نظر کمّی و کیفی حوزه گسترده ای از تفکّر مسلمانان را در بر می گرفت .

و این دلالت ها _ تنها _ به قرآن منحصر نیست ، بلکه سنّت قولی و عملی پیامبر (صلی الله علیه وآله) نیز وجودِ این خطّ مشی را می نمایاند و با شدّت تمام ، به انتقاد از آن می پردازد و آن را مردود می شمارد ; چراکه عمل و اجتهاد این گروه ، به سخن پیامبر محدود نگشت ، بلکه دامن قرآن را نیز گرفت .

1- 1. سوره احزاب (33) آیه 57 .

2- 2. سوره مجادله (58) آیه 8 .

3- 3. سوره حجرات (49) آیه 1 .

4- 4. مجمع البیان 5 : 129 .

 

از این روست که پیامبر (صلی الله علیه وآله) خطاب به بعضی از اصحاب می فرماید :

ما لکم تَضْرِبُون کتابَ الله بعضَهُ ببعض؟ بهذا هَلَکَ مَن کان قبلکم;(1)

چه تان شده که بعضی از کتاب خدا را به بعضِ دیگر رد می کنید ؟ کسانِ پیش از شما به همین شیوه ، هلاک شدند .

و در حدیث دیگر ، می فرماید :

أَیُتَلَعَّبُ بکتاب الله وأنا بین أظهرکم ;(2)

آیا در حالی که من میانتان هستم ، کتاب خدا بازیچه شود ؟!

و در روایت دیگر ، می فرماید :

أبهذا أُمِرْتم أو لهذا خُلِقتم أن تَضْرِبوا کتابَ الله بعضاً ببعض ؟! انظروا ما أُمِرتُم به فَاتَّبِعُوه ، وما نُهِیْتُم عنه فَانْتَهُوا ;(3)

آیا به این امر شدید (یا برای این خلق شدید) که بعضی از کتاب خدا را به ببعض دیگر بزنید ؟! نیک بنگرید به چه امر شدید ، آن را بپیروید و از چه نهی شدید تا به آن دست نیازید .

1- 1. کنز العمّال 1 : 193 ، حدیث 977 .

2- 2. کنز العمّال 1 : 175 .

3- 3. مسند احمد 2: 196; مسند اَبی یعلی 5 : 429 ، حدیث 3121 ; کنز العمّال 1 : 383 ، حدیث 1661. در «سنن نسائی 6 : 142 ، حدیث 3401» به اسناد از محمود بن لَبید آمده است که گفت : رسول خدا (صلی الله علیه وآله) آگاه شد که مردی در یک مجلس سه بار زنش را طلاق داده است ، خشمناک برخاست و گفت : آیا در حالی که من در میانتان هستم با کتاب خدا بازی می شود ؟! تا اینکه مردی بلند شد و گفت : ای رسول خدا ، آیا او را به قتل نرسانم ؟!

 

رسول خدا (صلی الله علیه وآله) اصحابش را در تعامل با قرآن و حدیث ، از این رویکردِ زشت برحذر می داشت ; چراکه ایمان به خدا و رسول اقتضا می کرد آنان به آنچه خدا می گوید و پیامبر فرمان می دهد ، تسلیم باشند . عدم تسلیم به عصمت پیامبر (صلی الله علیه وآله) و گفته ها و کارهای آن حضرت ، با ایمان مطلق به خدا و رسول ، ناسازگاری داشت .

خدا از عواقب این نوع اندیشه ، مؤمنان را بیم می دهد و خبر می دهد که این کار ، به فتنه می انجامد .

در تفسیر این سخنِ خدای متعال که : ( یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ )(1) (ای ایمان آورندگان ، خدا و رسول را اجابت کنید) تا آنجا که می فرماید : ( وَاتَّقُوا فِتْنَهً لاَ تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنکُمْ خَاصَّهً )(2) (از فتنه ای بترسید که تنها به ستمگرانِ شما اصابت نمی کند) از زُبیر بن عَوام رسیده که گفت :

ما زمانی این آیه را می خواندیم و گمان نمی کردیم که روزی خودمان مصداق آن باشیم ! اما به یک باره دیدیم که مقصود از آن ما هستیم !(3)

سُدِّی می گوید :

این آیه اختصاص به اهل بدر داشت ] ولی [ روز جنگ جَمَل بروز یافت(4) .

1- 1. سوره انفال (8) آیه 24 .

2- 2. سوره انفال (8) آیه 25 .

3- 3. تفسیر ابن کثیر 2 : 488 _ 489 .

4- 4. همان .

 

از آنجا که پیدایی این فکر در جامعه تازه مسلمان ، امری سازگار با تاریخ و اِخبار قرآن از سنّت های امّت های گذشته بود ، شارع مقدّس به موازنه میان دو گروه دست یازید و فرقه حق و جریان صحیح را روشن ساخت و بیان داشت که راه نجات ، و مقصود خدای متعال ، همان شیوه «تعبّد محض» است نه اجتهاد و رأی و تفسیر امور بر اساسِ ذوق ها و گرایش ها و باورهای موروثی .

خدای متعال می فرماید :

( إِنَّمَا المُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا کَانُوا مَعَهُ عَلَی أَمْر جَامِع لَّمْ یَذْهَبُوا حَتَّی یَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ أُولئِکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ) ;(1)

همانا مؤمنان ] راستین [ کسانی اند که به خدا و رسولش ایمان آورند و آن گاه که بر کاری همگانی با او گرد آیند ، بی اجازه پیامبر بیرون نروند ] ای پیامبر [ البته آنان که از تو اذن می طلبند ، کسانی اند که ایمان به خدا دارند .

قرآن در این آیه ، اجازه خواستن از پیامبر را مساوی ایمان به خدا برمی شمارد ; زیرا آنان که از پیامبر اجازه می خواستند دارای عقیده استوار و فهم صحیح بودند ، برخلافِ دیگرانی که این نگرش را نداشتند ودر جهتِ مخالف آن گرویدند یا طبق آرا و اجتهاداتشان آن را تفسیر می کردند .

1- 1. سوره نور (24) آیه 62 .

Share