عثمان و وضو

عثمان و وضو

پی آمدهای اجتهادات گوناگون در شریعت _ به روشنی _ در زمانِ عثمان آشکار شد تا آنجا که مسلمانان طاقتِ تحمّل آنها را نداشتند و علیه او شوریدند .

دگرگونی حاصل از اجتهادهای گوناگون حتی ابن عبّاس را برانگیخت تا عُمَر را بر آن آگاه سازد .

عمر روزی در خلوت با خویشتن سخن می گفت ، پیکی سوی ابن عبّاس فرستاد ] و آن گاه که وی آمد [ به او گفت :

.. چگونه این امّت با هم اختلاف می یابند با اینکه کتاب و پیامبر و قبله شان یکی است ؟

ابن عبّاس گفت : ای امیر مؤمنان ، قرآن بر ما نازل شد ، آن را خواندیم و علّت نزولش را دریافتیم . بعدِ ما اقوامی قرآن را می خوانند و نمی دانند در چه زمینه ای نازل شده است ! برای هر گروهی رأیی است ، به همین جهت با هم اختلاف می یابند و به جان هم می افتند و یک دیگر را می کشند !

عُمَر ، ابن عبّاس را سرزنش کرد و از پیش خود راند .

ابن عبّاس بازگشت . بعدها عُمَر او را فراخواند و آنچه را او گفته بود دریافت ، به او گفت : بسیار خوب ! آنچه را ] آن روز [بر زبان آوردی ، بازگوی .(1)

و این چنین ، اختلاف پدیدار گشت . صحابه در دانسته و نادانسته های خویش با هم اختلاف پیدا کردند ، اکثریتِ کوبنده ، ضد عثمان شد و گروه اندکی با او ماندند و اجتهاد و رأی در ذهنیتِ عثمان تا زمانِ قتلش ، حاکم بود . این اجتهاد بر بسیاری از فروع فقهی _ اگر نگوییم همه آنها _ اثر خود را گذاشت تا آنجا که بر مسائل مهم و واضح ، بلکه بر روشن ترین مسئله _ یعنی وضو _ اثر گذاشت .

چگونه می توان پذیرفت مسلمانان در وضو اختلاف یابند با اینکه پیامبر (صلی الله علیه وآله) پیش چشمِ آنان حدود 23 سال وضو می گرفت ؟

بی گمان مسلمانان در عهد پیامبر (صلی الله علیه وآله) در کیفیتِ وضو تابعِ پیامبر بودند ، یک وضو بیشتر وجود نداشت . چگونه مسلمانان به کسانی که دو بار ] بر سر و پا [ مسح می کشند و کسانی که سه بار ] پاها را [ می شویند تقسیم شدند ؟! و هر کدام از آنها ادعا می کند که عمل او طبق عملِ پیامبر است و کار او به صواب می باشد و دیگران به خطا می روند ؟!

1- 1. کنز العمّال 2 : 333 ، حدیث 4167 .

 

در زمان پیامبر (صلی الله علیه وآله) در وضو اختلاف نبود چراکه پیامبر (صلی الله علیه وآله) همواره در میان مردم حضور داشت .

زمان خلافت ابوبکر نیز اختلافی را در وضو شاهد نیستیم . چه اگر می بود آشکار می شد و این خود بر مشخص بودنِ وضو در میان مسلمانان در عهد او دلالت دارد و اینکه مسلمانان در آن دوران به وضوی پیامبر (صلی الله علیه وآله)متعبّد بودند ; به ویژه آنکه نصّی در بیان وضو از ابوبکر به ما نرسیده است و این ، خود بر عدم وجود اختلاف در آن زمان ، تأکید می کند .

همچنین اختلاف خاصّی را در زمانِ عُمَر نمی بینیم مگر در مسئله جواز یا عدم جواز مسح بر پا افزار که امام علی (علیه السلام) و عمر در آن اختلاف داشتند .(1)

1- 1. در تفسیر عیّاشی 1 : 301 _ 302 ، از امام صادق نقل شده که فرمود : حضرت علی (علیه السلام) در مسح بر پا افزار _ در عهد عُمَر _ با قوم مخالفت ورزید ... و در ص297 ، حدیث 46 ، به اسناد از زراره و ابو حنیفه ، از ابی بکر بن حزم آمده است که می گفت : مردی وضو گرفت و بر کفش مسح کشید ، به مسجد درآمد و نماز گزارد . حضرت علی (علیه السلام) آمد و پا برگردنش گذارد و فرمود : وای بر تو ! بی وضو نماز می خوانی ! آن مرد گفت : عُمر مرا به این کار فراخواند . حضرت علی (علیه السلام) دست او را گرفت و پیش عمر بُرد و با صدای بلند فرمود : ببین بر تو چه روایت می کند ؟ عمر گفت : راست می گوید ! من او را امر کردم ، وضوی رسول خدا چنین است . امام علی (علیه السلام) فرمود : پیش از نزول سوره مائده یا بعد از آن ؟ عمر گفت : نمی دانم . حضرت علی (علیه السلام) فرمود : چرا چیزی را که نمی دانی فتوا می دهی ؟ حکم قرآن بر مسح بر پاافزار مقدّم است . مقصود این است که سوره مائده از آخرین سوره هایی است که بر پیامبر (صلی الله علیه وآله) نازل شد و در آن حکم وضو بیان شده است : ( وَامْسَحُوا بِرُؤُوسِکُمْ وَأَرْجُلِکُمْ ) (سرها و پاهاتان را مسح کشید) مراد ، مسح بر پاست نه بر کفش .

 

نیز میان سعد و عبدالله بن عُمر _ در حضور عُمَر _ در این باره اختلافی روی داد(1) و بیش از این چیزی را نمی یابیم .

عدم بیان وضو از سوی عمر ، نبودِ اختلاف آشکار در وضو را _ در عهد او _ می نمایاند ; به ویژه آن گاه که دریابیم فتوحات در آن زمان توسعه یافت و کسانی که تازه به اسلام درمی آمدند نیازمند آموزش وضو بودند .

1- 1. در مسند احمد 1 : 366 ، به سند صحیح از خصیف آمده است که مقسم (غلام آزاد شده عبدالله بن حارث بن نوفَل) او را خبر داد که ابن عبّاس گفت : من نزد عمر بودم آن گاه که سعد بن اَبی وَقّاص و ابن عمر از مسح بر خفّین پرسیدند ؟ (سعد قائل بر مسح بر پاافزار بود و ابن عمر آن را جایز نمی دانست) عمر به نفع سعد حکم کرد . ابن عبّاس گفت : ای سعد ، می دانیم که پیامبر بر پاافزار مسح کرد ، لیکن قبل از نزول سوره مائده یا بعد آن ؟ ... ابن عبّاس گفت : هیچ کس نمی تواند بگوید پیامبر (صلی الله علیه وآله) بعد از نزول سوره ی مائده بر کفش ها مسح کشید ! عمر خاموش ماند .

 

اگر در ماهیّتِ وضو اختلافی می بود ، روند طبیعی اقتضا می کرد که از سوی عُمَر _ یا در زمان او _ گزارشاتی داشته باشیم . از آنجا که چیزی در این باره نمی یابیم ، می توان دریافت که وضو در زمان عُمَر به همان صورتِ زمان پیامبر بود و اختلافی در آن نبود . تنها چیزی که در آن دوران به چشم می خورد ، نسبتِ مسح بر پاها ، به عُمَر است .(1)

اختلاف در وضو در زمان عثمان آشکار شد ، ادلّه و شواهد تاریخی بر آن گواهی می دهد .

متّقی هندی از ابی مالک دمشقی روایت می کند که گفت :

برایم روایت شده است که در زمانِ خلافتِ عثمان بن عفّان ، در وضو ، اختلاف پدید آمد .(2)

مسلم در «صحیح» خود ، از قُتَیبه بن سعید و احمد بن عبده الضَّبِّی آورده است که گفتند : برای ما حدیث کرد عبدالعزیز _ که همان دراوردی است _ از زید بن اَسلم ، از حُمران _ غلامِ آزاد کرده عثمان _ که گفت :

هنگام وضویی نزدِ عثمان آمدم . وی وضو گرفت ، سپس گفت : مردم احادیثی را از پیامبر باز می گویند که نمی دانم چیستند جز اینکه دیدم پیامبر مانند این وضوی من ، وضو می گرفت ، سپس گفت : «هرکه این گونه وضو بگیرد ، خدا گناهان گذشته اش را می آمرزد» .(3)

این دو روایت ، اختلاف در وضو را میانِ عثمان و سایر مردمانی که از پیامبر (صلی الله علیه وآله) حدیث می کردند ، بیان می دارد و اِستمرارِ دو خط مشی را در این دوران ثابت می کند : نخست ، اجتهاد و رأی که خلیفه آن را رهبری می کرد ، دوم ، تعبّد محض که محدّثان ، سردمداران آن بودند .

1- 1. بنگرید به ، عمده القاری 2 : 240 (در این مأخذ می خوانیم که ابن شاهین آن را در کتاب «الناسخ والمنسوخ» آورده است) .

2- 2. کنز العمّال 9 : 443 ، حدیث 26890 .

3- 3. صحیح مسلم 1 : 207 ، حدیث 8 ; کنز العمّال 9 : 423 ، حدیث 26797 .

 

عثمان خواست گروه اهل حدیث را نادان جلوه دهد ، گفت : «احادیثی نقل می کنند که نمی دانم آنها چیست» با اعتراف عثمان به اینکه آنان از پیامبر (صلی الله علیه وآله)روایت می کنند ، بی آنکه جرأت کند آنها را دروغ گو شمارد یا به حدیث سازی متّهم سازد .

هرگاه ملاحظات زیر را به این دو عبارت بیفزاییم ، روشن می شود که بی هیچ تردیدی در زمان عثمان اختلاف در وضو روی داده است .

الف) عدم وجود بیانی در چگونگی وضو از سوی ابوبکر وعمر ، و حتّی در دست داشتن عبارتی از عمر که دلالت بر مسح بر پاها می کند ; با توجه به اینکه عینی در «عمده القاری» اسم عُمَر را در شمار مسح کنندگان می آورد.(1)

همچنین از عبدالله بن عُمَر ، خبر مسح بر پاها رسیده است . طحاوی به سندش از نافع ، از ابن عمر نقل می کند که وی هنگامی که وضو می گرفت و کفش هایش به پا بود ، با دستش بر پشت پاها مسح می کشید و می گفت : رسول خدا (صلی الله علیه وآله) این چنین می کرد .(2)

1- 1. عمده القاری 2 : 240 .

2- 2. شرح معانی الآثار 1 : 35 ، حدیث 160 .

 

از عائشه رسیده که وی با وضوی عبدالرحمن (برادرش) مخالفت ورزید و گفت :

یا عبدالرحمن ، أَسبغِ الوضوء ; فإنّی سمعتُ رسولَ الله یقول : ویلٌ للأعقاب مِنَ النّار ;

ای عبدالرحمن ، وضو را کامل به جا آور ! از رسول خدا شنیدم که می فرمود : وای بر پاشنه پاها از آتش(1) !(2)

عائشه می خواست با استفاده از واژه «اسباغ» و جمله «ویلٌ للأعقاب» بر لزوم شستن پاها دلیل آورد ، در حالی که این دو کلمه بر مطلوب او دلالت ندارند ، بلکه در سخن عائشه اشاره به ثبوتِ مسح نزدِ او از رسول خداست ، اما وی با استفاده از شمول و دلالتِ جمله «ویل للأعقاب» با اجتهاد از پیش خود ، شستن پاها را مطرح می سازد .

اگر به راستی عائشه دید که رسول خدا پاهایش را می شوید ، لازم بود بگوید : «ای عبدالرحمان ، پاهایت را بشوی ; زیرا من دیدم پیامبر پاهایش را می شست» نه اینکه به جمله «ویلٌ للأعقاب مِنَ النّار» (وای بر پاشنه های پا از آتش) استدلال کند ، و از آنجا که ندید پیامبر (صلی الله علیه وآله) پاهایش را بشوید ، بر وجوب شستن پا _ بر اساسِ پندار خودش _ به قول پیامبر (صلی الله علیه وآله) (و نه به فعل ایشان) استدلال کرد .

1- 1. المصنّف (عبدالرزّاق) 1 : 23 ، حدیث 69 ; الموطّأ 1 : 19 ، حدیث 5 ; مسند احمد 6 : 112 ; صحیح مسلم 1 : 213 ، حدیث 25 ; سنن ابن ماجه 1 : 154 ، حدیث 452 .

2- 2. شایان توجّه است که جمله «ویلٌ للأعقابِ مِنَ النّار» (وای بر پاشنه ها از آتش دوزخ) بنا بر شروح اهل سنّت و تفسیر خاصِ آنها از این جمله ، این گونه ترجمه شد (و از این پس هم این ترجمه خواهد آمد) . لیکن چنان که مؤلّف محترم در آثار دیگر خویش به تبیین آن پرداخته است ، احتمال دیگری نیز در تفسیر این جمله هست . به فرض صدور این سخن از پیامبر (صلی الله علیه وآله) معنای آن این است که «وای بر نسل های بعد ، از آتش دوزخ» ; یعنی وای بر آیندگانی که به سخن خدا و رسول تعبّد ندارند و در شریعت _ از جمله وضو _ چیزهایی را وارد می سازندو به بدعت هایی دست می یازند که خدا و پیامبر از آنها بیزار است و با این تحریف ها ، آتش دوزخ را پذیرا می شوند (م) .

از سویی احتمال می رود این خبر و اَمثالِ آن ، از روایاتِ ساختگی ای باشد که امویان به عائشه نسبت داده اند .

به این ترتیب دریافتیم که سیره مسلمانان در وضو _ از عهد پیامبر (صلی الله علیه وآله) تا آخر دورانِ شیخین _ مسح بود . در عهد ابوبکر و عمر در وضو اختلافی نبود ، و چگونگی وضوی فرزندانِ آنها در وضو ، مَسحی است .(1)

1- 1. مانند عبدالله بن عمر ، و عبدالرحمن بن اَبی بکر ، و محمّد بن اَبی بکر ، و حتّی عائشه دختر ابوبکر ، پیش از وفات سعد بن اَبی وَقّاص ; زیرا اختلاف عائشه با برادرش در روزی رخ داد که سعد بن اَبی وقّاص وفات کرد (چنان که در صحیح مسلم و سنن بیهقی 1 : 230 و جامع البیان 6 : 180 و دیگر مآخذ هست) و سعد در سال 54 یا 55 یا 58 درگذشت ; بنگرید به ، اسد الغابه 2 : 293 .

 

ب) عدم صدور بیاناتی در چگونگی وضو از صحابه ای که کثیر الحدیث اند (مانند ابی هُریره و عائشه و ابن عمر) و نه از سوی بزرگان صحابه و اشخاصِ اصیل (مانند ابن مسعود و عمّار و ابوذر و سلمان) و نه از جانب همسران پیامبر وموالی آن حضرت ، به جز اَنس _ که صاحبِ وضویِ مسحی مخالف با وضوی حجّاج بن یوسف ثقفی است(1) _ با اینکه حالت طبیعی اقتضا می کرد روایاتی از آنان داشته باشیم .

ج) شمار روایات پیرامون وضو از عثمان نسبت به دیگر احادیثِ او حجم انبوهی را تشکیل می دهد ; زیرا از مجموع 142 حدیث از عثمان در ابواب مختلف ، نزدیک به 20 حدیث یا بیشتر درباره وضو است .

د) وجودِ تعابیرِ تعجّب برانگیزی در روایاتِ وضو ، که تنها عثمان آنها را روایت می کند در آنها اشاره است به اینکه وی در موضعِ اتهام می باشد و در زمان او ، در وضو اختلاف روی داد .

ه_) وضع بعضی از احادیث که از خلالِ آنها خواسته اند سرانِ معارضانِ فقهی و سیاسی عثمان را گرد آورند و آنان را در صف مؤیّدانِ وضوی او شمارند .(2)

1- 1. خبر این ماجرا را در منابع زیر بنگرید : تفسیر طبری 6 : 82 ; تفسیر ابن کثیر 2 : 44 ; تفسیر قرطبی 6 : 92 .

2- 2. بنگرید به ، کنز العمّال 9 : 439 و447 ، حدیث 26876 و26907 (در این مأخذ ادعا شده که طلحه و زبیر و حضرت علی (علیه السلام) و سعد به صحّت وضوی غسلی عثمان شهادت دادن ، با آنکه آنان از معارضان فقهی و فکری و عملی عثمان اند) .

Share