چه کسی اختلاف در وضو را آغازید ؟

چه کسی اختلاف در وضو را آغازید ؟

لازم است پیش از پاسخ به این سؤال ، بعضی از روایاتی که وضوی عثمانی را باز می گویند ، بیاوریم تا به نتیجه درست در این زمینه برسیم .

1 . مسلم در «صحیح» خود ، به سندش از حُمران (غلامِ آزاد شده عثمان) آورده است که گفت :

در وقت وضو بر عثمان وارد شدم ، وضو گرفت ، سپس گفت : مردمی از رسول خدا احادیثی را نقل می کنند که نمی دانم آنها چیست ، جز اینکه من دیدم رسول خدا مثل این وضویِ من ، وضو گرفت .

سپس گفت : هرکس این چنین وضو بگیرد ، گناهانِ پیشین او آمرزیده می شود .(1)

2 . بیهقی به سندش از محمّد بن عبدالله بن اَبی مریم ، روایت می کند که گفت:

1- 1. صحیح مسلم 1 : 207 ، حدیث 8 .

 

به منزلِ ابن داره ] مولای عثمان [ رفتم ، شنید که مضمضه می کنم ، گفت : ای محمّد ، گفتم : جانم ! گفت : آیا نمی خواهی از وضوی پیامبر خبرت دهم ؟ گفتم : چرا .

گفت : دیدم عثمان بر سرِ محله ها می نشست ...

سپس وی وضوی عثمان را باز گفت که در آن ، سه بار مسح بر سر ، و شستنِ پاهاست .(1)

دارقطنی نیز به سندش از محمّد بن ابی عبدالله بن اَبی مریم ، از ابن داره آورده است که گفت :

به منزلِ عثمان درآمدم ، شنید مضمضه می کنم ، گفت : ای محمّد ، گفتم : گوش بفرمانم . گفتم : آیا از رسول خدا برایت حدیث نگویم ؟ گفت : چرا . گفت : رسول خدا را بر سر محلّه ای دیدم که آبی برایش آوردند ...

آن گاه وضوی عثمان را نقل می کند که در آن سه بار مسح بر سر و سه بار شستن پاهاست ، سپس می گوید :

وضوی پیامبر این چنین بود ، دوست داشتم آن را به شما بنمایانم .(2)

3 . دارقطنی به سندش از عمر بن عبدالرحمن ، روایت می کند که گفت :

1- 1. سنن بیهقی 1 : 62 _ 63 .

2- 2. سنن دارقطنی 1 : 91 ، حدیث 4 .

 

جدّم برایم حدیث کرد که عثمان در میان گروهی از یارانش بیرون آمد تا اینکه بر سر محله ای نشست ، خواست آبی بیاورند که وضو بگیرد ...

سپس گفت : ... من وضو داشتم ، امّا دوست داشتم به شما نشان دهم پیامبر چگونه وضو می گرفت .(1)

4 . در «صحیح» مسلم به اسناد از زُهْری آمده است :

لیکن عُروَه از حُمران حدیث می کند که گفت : ... حدیثی را برایتان باز می گویم که به خدا سوگند ، اگر آیه ای از کتاب خدا نبود ، آن را حدیث نمی کردم ...

شنیدم رسول خدا می فرمود : شخص آن گاه که وضو را به نیکویی به جا آورد ، سپس نماز گزارد ، گناهانی که میان آن و نمازی که در پیِ آن گزارَد آمرزیده می شود .

عُروه گفت : آیه این است : ( إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَیِّنَاتِ وَالْهُدَی مِن بَعْدِ مَا بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتَابِ أُولئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَیَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ ) ;(2) کسانی که بیّنه ها و هدایتی که ما فرود آوردیم کتمان می کنند ، خدا ، و لعنت کنندگان آنها را لعن می کنند .(3)

5 . از حُمران روایت شده که گفت :

هنگام وضو بر عثمان درآمدم ، برای نماز وضو گرفت ، سپس گفت : شنیدم رسول خدا می فرمود : هرکه وضو بگیرد و پاکیزه آن را به جا آورد ، گناهان گذشته اش پوشانده می شود .

1- 1. سنن دارقطنی 1 : 93 ، حدیث 8 .

2- 2. سوره بقره (2) آیه 159 .

3- 3. صحیح مسلم 1 : 206 ، حدیث 6 .

 

سپس رو به اصحابش کرد و گفت : ای فلانی ، آیا آن را از رسول خدا شنیدی ؟ ... (تا اینکه سه نفر از اَصحابش را این چنین خطاب کرد)

همه گفتند : آن را شنیدیم و به خاطر سپردیم .(1)

6 . از حُمران روایت شده که گفت :

عثمان آبی خواست ، وضو گرفت و سپس خندید ... گفت : نمی پرسید از چه رو خندیدم ؟

گفتند : ای امیر مؤمنان ، چه چیز تو را خنداند ؟

گفت : رسول خدا را دیدم که چونان من وضو گرفت ...(2)

نیز از حمران نقل شده که گفت :

دیدم که عثمان آبی خواست ... سپس خندید و گفت : نمی پرسید چه چیز مرا به خنده آورد ؟

گفتیم : ای امیر مؤمنان ، چه چیز باعث خنده ات شد ؟

گفت : برای این خندیدم که هرگاه بنده صورتش را بشوید ، خدا هر گناهی را که به وسیله صورتِ خویش مرتکب شده ، پاک می سازد ...(3)

1- 1. کنز العمّال 9 : 424 ، حدیث 26800 .

2- 2. کنز العمّال 9 : 436 ، حدیث 26863 .

3- 3. کنز العمّال 9 : 442 ، حدیث 26886 .

 

7 . از عبدالرحمان بیلمانی ، از عثمان ، روایت شده که :

عثمان بر سر محلّه وضو می گرفت ، سه بار دست ها را ... و سه بار پاها را می شست ... اگر شخصی در این حال بر او سلام می کرد پاسخ او را نمی داد تا از وضو فارغ شود .

پس از آنکه از وضو فارغ می شد ، عذر می خواست و می گفت : از اینکه جواب سلام را ندادم ، منظوری نداشتم جز اینکه شنیدم رسول خدا می فرمود : هرکه چنین وضو بگیرد و در این بین حرفی نزند ، سپس شهادت به یگانگی خدا و پیامبری محمّد را بر زبان آورد ، گناهانِ میان دو وضویش آمرزیده می شود .(1)

نیز از بیلمانی روایت شده که :

وی شاهد بود که عثمان بر سر محله ای وضو گرفت ، مردی بر او سلام کرد ، او جواب سلامش را نداد تا اینکه فارغ شد ، جواب سلام او را گفت و پوزش خواست و گفت: رسول خدا را دیدم که وضو می گرفت، شخصی بر او سلام کرد ، او پاسخ سلام او را نداد .(2)

نشانه های زیادی دلالت دارند که عثمان اختلاف در وضو را آغازید ، و مسلمانان در زمانِ حیات وی ، قول و فعل او را برنگرفتند ، امّا در دوره های بعد ، حُکّام اموی و عبّاسی _ به جهت مصالحی که مد نظر داشتند _ بر وضوی عثمان تأکید ورزیدند .

1- 1. سنن دارقطنی 1 : 96 .

2- 2. کنز العمّال 9 : 443 ، حدیث 26888 .

 

عثمان چون مردمانِ زیادی را دید که وضوی مسحی می گیرند و از رسول خدا حدیث می کنند و در استدلال قوی اند ، از برخورد تند و خشنِ خود دست کشید و مواضعی را در پیش گرفت که بر ضعف وی _ در برابر آنها _ دلالت می کند ، و اشاره است به نیرومندی خط مشیی که با او در تعارض بود ; زیرا :

اوّلاً : عثمان مردم را به دروغ یا بدعت یا نوآوریِ چیز جدیدی در دین متّهم نساخت ، بلکه آنان را به نقل کنندگان حدیث دانست . همین ، خود اعترافی از جانب عثمان است به اینکه آنان از پیامبر (صلی الله علیه وآله) حدیث می کردند .

اگر آنان دروغ گو و بدعت گذار بودند ، عثمان آن را بر زبان می آورْد (چنان که آنها دروغ و بدعت را به عثمان نسبت دادند) نه اینکه با این سخن که «لا أدری ما هی» (نمی دانم چیست) نسبت به روایات آنان اظهار بی اطلاعی کند .

عثمان با این سخنِ خویش ، ماهیت و منزلت این دسته از مردم را _ به طور اجمال _ برای ما آشکار می سازد .

ثانیاً : اگر مردم آغازگر اختلاف بودند ، عثمان با آنها با یکی از سه روش زیر برخورد می کرد :

 

الف) برخورد قاطع و بازدارنده

همان شیوه ای که عمر با ضبیع عُسل حنظلی در پیش گرفت(1) و بعدها عثمان آن را به طور گسترده _ حتی در ناچیزترین امور _ با صحابه به کار برد .(2)

 

ب) یاری خواستن از مسلمانان

یعنی همه مسلمانان را به یاری خویش بطلبد تا جلو کسانی که غیر دین را وارد شریعت می سازند ، بگیرد ; چنان که در توضیح ابوبکر برای کشتار قبیله مالک بن نُوَیره (و دیگر قضایا) می نگریم که وی این توجیه را آورد که آنان زکات نمی پرداختند !

 

ج) احتجاج و مناظره

به این صورت که عثمان ، مُحدِّثان را دعوت می کرد ودلیل های قاطع برای آنها می آورد تا مسلمانان بر فقر علمی شان پی ببرند و خودِ محدِّثان از موضعشان بازگردند . همان کاری که امام علی (علیه السلام) با خوارج انجام داد ، ابن عبّاس را برای محاجّه سوی آنها فرستاد و گروه زیادی از آنان به سپاه امام پیوستند .

1- 1. وی صحابی ای بود که از عمر درباره متشابهاتِ قرآن پرسید . عمر او را کتک زد تا سرش به خون آلایید ، و 200 تازیانه به او زد و بر اُلاغ او را نشاند و به بصره تبعید ساخت و مردم را از هم نشینی با او بازداشت . وی که شخصیتی برای خود داشت به پستی و زبونی افتاد (بنگرید به ، مسائل امام احمد 1 : 478 ، حدیث 81 ; سنن دارمی 1 : 54 _ 55 ; تاریخ دمشق 23 : 411) .

2- 2. نگاه کنید به تاریخ طبری 4 : 251 و284 و318 و398 ; الکامل فی التاریخ 3 : 87 و115 و137 و181 ; البدایه والنهایه 7 : 173 و224 .

 

ولی عثمان هیچ یک از این روش ها را با محدّثان به کار نگرفت ، بلکه به سیاستِ دفاعی روی آورد ; با اینکه در دورانِ خلافتِ خویش از به کار گیری خشونت و زور پروا نداشت ، معترضان بر سعید بن عاص را به کوفه تبعید کرد (چنان که ابوذر را به بیابان رَبَذَه فرستاد) ابن مسعود را از قرائت قرآن بازداشت و بعضی از دنده های او را شکست ، عمّار را لگدی کوفت که بادِ فَتْق گرفت ، حضرت علی (علیه السلام) را به جهت مشایعت ابوذر و اعتراض در برابر تبعید عمّار ، تهدید کرد .(1)

می نگریم که عثمان علی رغم برخوردهای شدید با مخالفان ، در طرح اجتهادات و هنگام اعتراض مسلمانان بر وی ، موضع آرام و نرمی را در پیش می گیرد . وقتی که به اتمام نماز در مِنی بر او اعتراض شد ، گفت : «رأیی بود که به نظرم آمد !»(2) هنگامی که امام علی (علیه السلام) در خوردن صید حَرَم با او مخالفت ورزید ، تنها دست ها را به هم زد و برخاست و گفت : «چرا دست از سَرِ ما برنمی داری ؟!» با اینکه واقعیتِ موجود و اهمیّت شریعت اقتضا می کرد که در صورتِ برحق بودن ، از موضعِ قدرت برخورد کند .

این نرم خویی را عثمان در وضو و مسائل مربوط بدان در این زمینه ، آشکار می ساخت ; ذهن ها را به آرامی و با استفاده از تعبیر «أَحْسَنَ الوضوء» (وضو را به نیکی انجام دهد) آماده می ساخت ، و پیروانش را به تبلیغ آن فرا می خواند .

1- 1. بنگرید به ، اَنساب الأشراف 5 : 55 .

2- 2. نگاه کنید به ، اَنساب الأشراف 5 : 39 ; تاریخ طبری 4 : 268 .

 

این مسلمانان بودند که یک دیگر را صدا زدند تا بر بدعت های عثمان پایان بخشند تا جایی که او را به قتل رساندند . اگر محدّثان آغازگر اختلاف در وضو بودند ، مسلمانان با ایشان برخورد می کردند ، و با انگیزه قوی دینی که داشتند امر را بر مردم روشن می ساختند و نوبت به اقدام خلیفه نمی رسید ; چنان که در ماجرای منع زکات ، صحابه _ خود _ عهده دار نشر احادیثی شدند که از پیامبر (صلی الله علیه وآله) درباره وجوب زکات و کیفر ادا نکردن آن رسیده بود .

از سویی نشانه هایی بر خلافِ این فرض هست که دلالت دارند عثمان آغازگر اختلاف بود و آنها عبارت اند از :

یک : اینکه عثمان به اسم احدی از مخالفانِ خود تصریح نمی کند ، نشانه ترسِ او از چیزی است .

دو : عثمان تنها به این بسنده کرد که معارضان خود را توصیف کند به اینکه از رسول خدا حدیث بر زبان می آورند ، سپس در شناختِ آنها و روایاتشان خود را به نادانی زد .

سه : نمی توان یافت که حتّی نزدیکان عثمان (مانند مروان ، مُغِیره ، زید بن ثابت) از وضوی عثمان دفاع کنند . آنها با اینکه هنگام هجوم مردم به خانه عثمان به دفاع از او برخاستند ، از وضوی وی حمایت نکردند .

ثالثاً : اینکه عثمان در اعلانِ وضوی جدید ، شیوه های ناشناخته ای را به کار گرفت ، تأکیدی است بر اینکه او در موضع اتهام قرار داشت ، می خواست طرح نُوی افکند ; زیرا :

1 . عثمان موالی اش را (مانند حُمران و ابن داره) برای نقل نظریه وضویی خود به خدمت گرفت .

 

حُمران از اُسَرای یهودی «عینِ تمر» بود که در سال سوم خلافت عثمان اسلام آورد .(1) همین دلیلی است که نقلِ وضوی  عثمان پس از این تاریخ روی داد و تأکیدی است بر اینکه این وضو در شش سال آخر حکومت عثمان روی داد ، و مانند دیگر آرا و اجتهادات اوست که به انتقام مسلمانان از او انجامید . از این روست که امام علی (علیه السلام) می فرماید :

حتّی أَجْهَزَ علیه عَمَلُه ;(2)

تا اینکه عملِ عثمان دامن گیر او شد .

2 . نخست عثمان ، به تعلیم وضو _ به صورتِ تبرُّعی _ بدون آنکه از وی بپرسند پرداخت . مانند آموزش وضوی غسلی به ابن داره ، به محض شنیدن مضمضه او ،(3) و نشستن بر سر محلّه ها و مطرح کردن وضوی غسلی .(4)

عبارت «أَحْبَبتُ أن أُریکموه»(5) (دوست داشتم وضوی پیامبر را به شما بنمایانم) صریح است در تبرّع عثمان بر این کار .

1- 1. بنگرید به ، تاریخ طبری 3 : 415 ; طبقات ابن سعد 7 : 147 ; تاریخ الإسلام (ذهبی) : 395 ; تاریخ بغداد 5 : 332 .

2- 2. نهج البلاغه ، خطبه 3 .

3- 3. سنن بیهقی 1 : 62 _ 63 .

4- 4. سنن دارقطنی 1 : 91 ، حدیث 6 .

5- 5. همان .

 

معاویه نیز در وضوی غَسْلی آن را به کار بَست ] البته [ با افزودنِ مَسحِ سر به مشتی آب ، تا آنجا که قطرات آب از سرش جاری می شد . وی ] می خواست [ به مردم وضوی پیامبر را بنمایاند !(1)

عین این عبارت درباره وضوی منسوب به بَراء بن عازِب ] نیز [ آمده است .(2)

بیشتر روایات وضوی مسحی ، با همین بُن مایه است و بس نه چیزی بیشتر .

3 . عثمان گروهی را بر صحّتِ وضوی خود شاهد گرفت و در حد ممکن بر شمار آنها می افزود تا به وضوی جدید مشروعیّت بخشد . از یکی می پرسید : فلانی ، آیا وضوی پیامبر این چنین نبود ؟ او پاسخ می داد : آری . از دیگری همین سؤال را می کرد تا اینکه جمعی از اَصحاب پیامبر را شاهد گرفت و سپس گفت : سپاس خدای را که با من در این امر موافق بودید .(3)

حتّی بعضی ادعا کرده اند که عثمان ، طلحه و زبیر و حضرت علی (علیه السلام) و سعد را شاهد گرفت و آنها شهادت دادند .(4)

این در حالی است که صحابه نیازمند آموزش وضو نبودند و وضو برایشان روشن بود ، چه رسد به اینکه اشخاص ذکر شده ، که از جمله معارضان فقه و وضوی او بودند ، به نفع او شهادت دهند ؟!

1- 1. بنگرید به ، مسند احمد 4 : 94 .

2- 2. مسند احمد 4 : 288 . در این مأخذ آمده است که براء ، فرزندان و اهلش را گرد آورد و گفت : بیایید تا به شما نشان دهم رسول خدا چگونه وضو می گرفت .

3- 3. سنن دارقطنی 1 : 85 ، حدیث 9 ; کنز العمّال 9 : 41 ، حدیث 26883 .

4- 4. کنز العمّال 9 : 447 ، حدیث 26907 . این روایت _ چنان که ابن اَبی حاتم و هیثمی و دارقطنی تصریح کرده اند ، مُرسَل است . به نظر می رسد این حدیث در راستای خدمت به عثمان و امویان وضع شده باشد .

 

باری ، این حدیث بر قدرتِ مخالفان و ضعف موضع عثمان _ در وضوی جدیدش _ دلالت می کند .

4 . عثمان ، وضوهای ثلاثی غسلی خود را _ طبق رأی و استحسان _ به جمله های ثابتی از پیامبر (صلی الله علیه وآله) همراه می ساخت تا از آنها برای تقریرِ وضوی جدیدش سود جوید ; یعنی از معلومی برای مجهولی که می خواست آن را اثبات کند ، استفاده می کرد . گاه می گفت : «پیامبر فرمود هرکه وضو را به نیکویی به جا آورد ، سپس دو رکعت نماز گزارَد ، مانند روزی که از مادر زاده شده از گناه پاک می شود» ،(1) و زمانی این جمله را می آورد که : «پیامبر فرمود هرکس وضو بگیرد و طهارت را نیکو سازد ، کفّاره گناهان گذشته اوست»(2) و شگفت آور این که می گفت : «به خدا سوگند ، حدیثی را برایتان باز می گویم که اگر آیه ای از قرآن نبود ، آن را نمی گفتم ! شنیدم پیامبر می فرمود : شخصی که به نیکویی وضو گیرد ، سپس نماز گزارد ، گناهان میان او و نمازی که به جا می آورد ، آمرزیده می شود» .(3)

1- 1. کنز العمّال 9 : 447 و424 ، حدیث 26907 و26800 .

2- 2. همان .

3- 3. صحیح مسلم 1 : 206 ، حدیث 6 (مقصود از آیه ، آیه 159 سوره بقره است) ; نیز بنگرید به ، مسند احمد 1 : 67 .

 

آیا وضو را به خوبی انجام دادن ، این همه ترس دارد ؟ با اینکه ده ها صحابی این مضمون (استحباب اِحسانِ وضو = نیکو به جای آوردن وضو) را از پیامبر روایت می کردند ، و امویان از رهگذر عائشه و ابوهریره ، مفهوم «احسانِ وضو» را به خدمت گرفتند و آن را به «اِسباغ وضو» (کامل به جا آوردن وضو) و به جمله «وای بر پاشنه ها از آتش» ربط دادند ، سپس غَسل (شستن) را از آن استفاده کردند (نه چیز دیگر) ، چراکه ایشان اِسباغ را به سه بار شستن اعضا و جمله «ویل للأعقاب من النار» را به شستن پاها تفسیر نمودند .

5 . خنده و تبسّم های عثمان هنگام وضو ، نیز شایان توجّه است . وی گاه وقتی که آب وضو برایش می آوردند می خندید ومی گفت: «چرا نمی پرسید از چه روی می خندم ؟» گاه جواب می داد که پیامبر را دیده چونان او وضو می گرفته است ،(1) و گاه به اینکه چنین وضویی سبب آمرزش گناهان و خطاهای وضو گیرنده است ،(2) و زمانی به اینکه چنان وضویی و نمازِ در پیِ آن ، گناهان را می آمرزد ،(3) 

1- 1. بنگرید به ، کنز العمّال 9 : 436 ، حدیث 26863 .

2- 2. کنز العمّال 9 : 442 ، حدیث 26886 ; مسند احمد 1 : 58 ، 61 .

3- 3. بنگرید به ، کنز العمّال 9 : 439 ، حدیث 26872 .

 

و گاه بیان می داشت دلیل خنده اش این بوده که در نزدیک به همان مکان پیامبر را دیده که خندید و اَصحاب از راز خنده اش پرسیدند ،(1) و آن حضرت فرمود وضوی غسلی _ به تنهایی _ و گاه با نماز ، سبب پاکی از گناهان است .

این رویکردها همه حکایت از این دارند که عثمان به شیوه های گوناگون می خواست چیزی را به پیامبر (صلی الله علیه وآله) نسبت دهد وگرنه ، چرا دیگران در نقل وضوی مسحیشان _ و در دیگر تعالیم _ این تبسّم ها و خنده ها را (با این فراوانی) از پیامبر نقل نکردند ؟

6 . همه وضوهای عثمان ، دارای سه بار شست و شویند ، و خبری از او درباره یک بار و دو بار شستن ، نیامده است ; با اینکه اَخباری از عُمَر و حضرت علی (علیه السلام) و عبّاس و جابر و دیگران در این زمینه هست .

در اینجا این سؤال به ذهن می آید که آیا عثمان یک بار و دو بار شستن را ، بسنده نمی دید ؟ یا اینکه سه بار شستن عثمان امر جدیدی را در بر داشت که همان تأکید بر وضوی ثلاثی جدید است (که پس از آن ، عثمان به شستن پاها سرایتش داد ، و معاویه شستن سر را به آن افزود) و در اسباغِ وضو ، فقط همین معتبر دانسته شد و به این ترتیب ، حکم مسح سر و پا در مذاهب اربعه از میان رفت ; چراکه به جای آن ، شستن را تجویز کردند .(2)

مؤیّد این سخن ، روایتِ عبدالله بن عَمْرو بن عاص است که در آن به نقل از پیامبر (صلی الله علیه وآله) آمده است که آن حضرت پس از وضوی ثلاثی غسلی فرمود :

1- 1. کنز العمّال 9 : 439 ، حدیث 26782 . پیداست که عثمان این تبسُّم را ساخت و به پیامبر (صلی الله علیه وآله) نسبت داد تا خنده هایش را هنگام وضو ، توجیه کند .

2- 2. بنگرید به ، الفقه علی المذاهب الأربعه (جزیری) 1 : 57 _ 62 .

 

«هرکه بر این بیفزاید یا از آن بکاهد ، روش نادرستی را پیموده و ظالم است» .(1)

آیا معقول است که بگوییم هرکس در وضو یک یا دوبار اعضا را بشوید، ظلم و ] یا [ کار زشتی را مرتکب شده است ، با اینکه این گونه وضو ، از پیامبر (صلی الله علیه وآله) و بزرگان صحابه ثابت است ؟!

به نظر می رسد عثمان و پیروانش ، می خواستند فقط بر وضوی غسلی ثلاثی تأکید ورزند و در اِسباغ وضو (وضوی کامل) تنها آن را معتبر شمارند .

7 . وضوهای عثمان _ در درون خود _ اشاراتی را در بر دارد که به نوآوری این اَعمال و سرایت این بر ساخته ها به وضو ، رهنمون است ; از جمله :

• اینکه عثمان می گوید : «پیامبر را دیدم که مثل این وضوی من وضو می گرفت»(2) و این سخن که «دیدم رسول خدا همین وضوی من را به جا می آورد»(3) و نمی گوید که : چونان رسول خدا وضو گرفتم یا عینِ پیامبر یا مانند آن حضرت وضو ساختم .

این جمله ها _ به خودی خود _ دلالت دارند که عثمان وضوی خود را میزان و ملاک قرار می داد !

• منحصر ساختن قبولی نماز و غفران گناهان ، به وضوی غسلی ثلاثی (به ویژه آنکه وی وضوی غسلی ثنایی و آحادی را نقل نمی کند) این ، خود اشاره است به اینکه عثمان تنها این وضو را قبول دارد .

1- 1. سنن اَبی داود 1 : 33 ، حدیث 135 ; سنن ابن ماجه 1 : 146 ، حدیث 422 ; سنن بیهقی 1 : 79 .

2- 2. صحیخ بخاری 1 : 51 ; صحیح مسلم 1 : 205 .

3- 3. سنن نسائی 1 : 65 ; سنن بیهقی 1 : 48 .

 

• وجود جمله «لا یُحَدِّثُ نَفْسَه بشیء»(1) (با خود سخنی نگوید) در وضوهای عثمان که می توان گفت برای پاک نشان دادن خود و آن را بر زبان آورد تا بر وضوی خویش مشروعیّت بخشد .

• صحبت نکردن عثمان در اثنای وضو ، ابزاری است تا هاله ای از قداست بر خویش افکند تا آنجا که وی جواب سلام را نمی داد و توجیه می کرد به اینکه پیامبر فرموده است هرکس وضو بگیرد و شهادتین را بر زبان آورد و در این میان با کسی حرف نزند ، گناهان میان دو وضویش آمرزیده است ، با اینکه جواب سلام واجب است ، و بر فرضِ صحّت این روایت عثمان(2) ، جواب سلام ، حرف زدن _ به معنای خاص _ به شمار نمی رود .

همه اینها ، شواهدی اند که اطمینان حاصل می شود ، آغازگر اختلاف در وضو ، شخص عثمان است و هموست که وضوی ثلاثی غسلی جدید را پدید آورد .

1- 1. سنن نسائی 1 : 65 ; سنن دارمی 1 : 176 .

2- 2. کنز العمّال 9 : 442 ، حدیث 26885 _ 26888 ; سنن دارقطنی 1 : 92 ، حدیث 5 .

Share