کتاب النّذر و العهد

کتاب النّذر و العهد

1- (س) انعقاد نذر زن در مال خود موقوف به اجازه شوهر است یا خیر؟

(ج)- احوط ترک نذر است بدون اذن زوج، و بر فرض شدن چنین نذری، اولی بلکه احوط این است که زوج امضاء کند، والله العالم.

2- (س) شخصی در مجلسی می گوید که خداوندا اگر فلان طور شد، فلان طور خرج نمایم، به زبان ترکی، نه انشاء آن معلوم است نه اخبار آن، و صیغه علا حدّه به لفظ عربی و فارسی هم خوانده نمی شود و چند سالی هم به این طور نذر وفا می کند؛ آیا با این کلمات، نذر منعقد می شود که واجب الوفاء بوده باشد یا نه؟

(ج)- این عبارت ظاهر در عهد است و در عهد لفظ خاصی و صیغه خاصه معتبر نیست؛ پس مخالفت جایز نیست، والله العالم.

(س) اگر کسی وجهی نذر نموده باشد برای حضرت ابوالفضل العباس سلام الله علیه، در بلد خود می تواند به مستحقّی بدهد؟ یا در وجوه برّ صرف نماید؟ یا این که در کربلا - در روضه مقدسه حضرت سلام الله علیه - باید برساند؟

(ج)- هرگاه مصرف مخصوص از مصارف آن حضرت در نظر نداشته، به زوّار فقیر او بدهد و صرف در روضه خوانی آن حضرت هم دور نیست جایز باشد، والله العالم، الاحقر عبدالکریم الحائری.

2- (س) چه می فرمائید در این مسئله که شخص با خدا عهد می کند که نمازهای یومیّه را از اوّل وقت تأخیر نیندازد و اگر تأخیر شد، در ازاء هر نمازی ده شاهی به فقیر بدهد و صیغه را بدین قسم اداء کرده است: عاهدت الله کذا؛ اوّلا چه می فرمائید در اول وقت که آیا اول زمان وجوب نماز است که تعیین آن مشکل است، یا اول وقت عرفی است؟ در صورتی که آن شخص قاصد اول وقت شرعی نبوده.

ثانیاً این عهد را پدر می تواند به هم بزند یا نه؟

ثالثاً اگر نماز را در آن موقع نخواند و به فقیر هم چیزی نداد، کفاره حنث مکرّر می شود یا نه؟ تمنّی می شود جواب را مشروحاً مرقوم داشته.

(ج)- بسم الله الرحمن الرحیم، اول وقت محمول بر عرفی است و پدر هم نمیتواند عهد را بر هم بزند، بلی اگر نهی کند پدر از عمل بر وفق عهد، در این صورت در مورد نهی مخالفت عهد حرام نیست و کفّاره هم لازم نمیشود؛ و در باب ندادن ده شاهی باید عهدکننده نزد خود و خدا ملاحظه کند که اگر عهد کرده که نماز را تأخیر نیندازد در تأخیرش کفاره است و اگر عهد کرده که اگر تأخیر اندازد ده شاهی به فقیر بدهد، به ندادن آن کفاره لازم است و اگر هر دو را عهد کرده، به این معنی که هم عهد کرده نماز را تأخیر نیندازد و هم عهد کرده که اگر تأخیر انداخت، ده شاهی بدهد؛ در مخالفت هر یک کفّاره است ولی مخالفت در دادن ده شاهی وقتی محقق میشود که زمانی برای دادن آن معین کرده باشد و در آن زمان ندهد و اگر به نحو اطلاق بوده، چنانچه ظاهر سئوال است، مخالفت آن وقتی محقق میشود که مظنّه به مردن خود حاصل شود و ندهد و اما در باب مکرّر شدن کفاره: پس چون ظاهر این عبارت که در ازاء هر نمازی ده شاهی بدهد، این است که عهدش بالنّسبه به هر نماز بوده و چنین عهدی در قوه عهدهای متعدده به عدد نمازها است؛ لهذا در مخالفت بالنّسبه به هر نماز، کفاره لازم میشود، والله العالم، الاحقر عبدالکریم الحائری.

1- (س) نذر به فارسی عوامانه منعقد می شود یا نه؟

(ج)- بسمهتعالی، هرگاه گفته شود برای خدا، بلی و الّا حتی المقدر خوبست احتیاط شود.

(س) نذرهائی که عوام النّاس می کنند که در خاطر یا به زبان می آورند که اگر فلان مطلب من برآورده شود، گوسفندی برای حضرت عباس یا یک دسته شمع در سقاخانه یا چیزهای دیگر برای ائمهEیا سادات و مثال این ها می گیرم، آیا بعد از انجام حاجت لازم است که ادا کنند اصلاً و اگر لازم است به همان ترتیب باید اداء شود یا آن که به وجه دیگری هم می شود؟ و چه بسا می شود که گوسفند اگر بگیرند، چندان دستگیری از مستحق نمی شود، ولی اگر پول او را به مستحق بدهند، کاملاً احتیاج او تا اندازه رفع می شود و این قبیل نذرها هم غالباً در موقع ترس، مثلاً خواب می بیند و می ترسد، نذر می کند و امثال این می باشد و فعلاً شخصی است که از این قبیل نذرها زیاد بر ذمه دارد و غالب آن ها را نمی داند که به چه ترتیب و چه قدر و در چه مورد نذرکرده، یعنی فراموش کرده و فعلاً هم همه آن ها را یک دفعه نمی تواند ادا کند؛ آیا می تواند تدریجاً به مستحق پول بدهد به عوض آن چه که بر ذمّه اش هست یا نمی تواند؟

(ج)- بسم الله الرحمن الرحیم، اگر در نذر گفته شود: لله علیّ کذا مثلاً یا کلام دیگر که به همین معنی باشد، لزومش معلوم نیست؛ پس در مورد سئوال، هرگاه چنین گفته نشده، حکم به لزوم مشکل است ولی احوط وفا به آن است، بلکه شاید در ترکش مع القدره بعضی خطرات باشد و بر تقدیر وفا منذور را تغییر ندهد؛ و در باب فراموشی از حیث عدد میتواند به قدر متیقّن اکتفا کند؛ و از حیث کیفیت، هرگاه قدر متیقّن در دست نباشد، مقتضای قاعده احتیاط است و درصورت عدم تمکّن، تدریجاً ادا کند، والله العالم، الاحقر عبدالکریم الحائری.

2- (س) شخص قسم می خورد که فرضاً سیگار نکشد و قسم را چنین می خواند: والله که دیگر یا تا فلان مدت سیگار نمی کشم، آیا به همین عبارت صدق می کند که قسم منعقد شد یا خیر؟ و بر فرض انعقاد اگر تخلف نماید، کفاره اش چیست؟

(ج)- انعقاد یمین به لفظ جلاله کافی است و کفّاره تخلف یمین، عتق رقبه یا اطعام ده مسکین یا پوشانیدن ده مسکین و در صورت عجز از این سه امر، سه روز روزه است، والله العالم.

1- (س) شخصی به روضه خوان نذریّه ی گوسفند گفته بدون تعیین گوسفند، بعد گوسفند را داده و آدم روضه خوان اخذ کرده به طریق معاطات، بدون صیغه از هبه و صلح؛ بعد ناذر مرده، اولاد صغار مانده، این گوسفند مال روضه خوان است یا نه؟

(ج)- مال روضه خوان است، والله العالم.

2- (س) چنان چه شخص عهد نماید با خداوند عالم که مجاور با یکی از بقاع ائمهEاطهار باشد و مادر بگوید راضی نیستم، عهد به هم می خورد یا خیر؟

(ج)- ظاهراً در صورتیکه برگردد به حقوق، اطاعت مادر لازم است و معاهده به هم میخورد، والله العالم.

3- (س) زیدی نذر کرده است هر کس که مشرف بشود به عتبات عالیات، مبلغی به آن شخص بدهد و عمروی عازم عتبات عالیات شد و از ناذر مبلغ را گرفت و مسافت زیادی طی نمود، اتفاقاً راه مسدود شد، آیا عمرو - که وجه گرفته است - مدیون است یا نه، در صورتی که عمرو تمام وجه را خرج نموده است؟ و شخص ناذر بری الذمه شده یا نه؟

(ج)- در مفروض سئوال که همین وجه موجود نیست، ظاهراً عمرو اشتغال نداشته باشد ولی شخص ناذر معلوم نیست بری الذمه شده باشد، والله العالم.

(س) شخص نذر می کند به این عبارت که خدایا نذر کردم اگر پسرم مثلاً مرضش خوب باشد، یک پیراهن مثلاً به فلان سیّد بدهم؛ آیا این نحو نذر که عوام الناس می کنند، بعد از حصول منذورش، واجب الوفاء است یا نه؟ و بر فرض ثانی آن پیراهن را - که به عنوان وفا به سیّد می دهد - آیا پوشیدن آن سیّد او را چه طور است، حلال است یا نه؟ ثم بر تقدیر بطلان همچو نذری، شخص عوام یک پیراهن یا چیز دیگر می آورد نزدیک سیّدی که آقا این را به تو نذر کرده ام، آیا این سیّد می تواند او را تصرف بکند یا بپوشد؟ و حال این که مظنون است به ظن قوی که عوام ها در مقام نذر، صیغه خاصه نذر را - که عبارت باشد از لله علی ان کان کذا لافعل کذا، یا از ترجمه او - نمی گویند، آیا حمل به صحت بکند یا نه؟

(ج)- این عبارت ظاهر در عهد است و وفا به آن لازم است و برای سیّد هم تصرف جائز و هم چنین در موارد دیگر که احتمال بطلان باشد، تصرف جائز است، مگر اینکه اطمینان به بطلان حاصل شود، والله العالم، الاحقر عبدالکریم الحائری.

2- (س) کسی به فقیر غیرسیّد چیزی می دهد به قصد ما فی الذّمه از کفّارات یا ردّ مظالم و نذورات، آیا صحیح است و بری الذمه می شود یا نه؟

(ج)- جائز است قصد کند هر کدام که اول بر ذمّه اش آمده، اداء آن شود. ظم - طبا و ع.

(س) حجه الاسلاما! شخصی نذر کرد که نماز معین را اگر اعاده نماید، مبلغ بیست تومان به شخص معین زید بدهد و بعد نماز معین را اتیان نمود و رافع تکلیف به نظرش نیامد، اعاده نمود و بیست تومان را نداد تا این که زید مرحوم شد؛ آیا حالا این بیست تومان را مدیون به زید است و تعلق به ورثه می گیرد؟ یا این که ناذر باید کفاره حنث نذر بدهد و فرض مالک شدن زید بیست تومان را اگر ناذر - بعد از فوت زید - عالم باشد، به اشتغال ذمه زید به مظالم و غیره، آیا ناذر می تواند - به اذن حاکم شرع - از قبل زید به دیون مظالمی زید بدهد یا خیر؟ و هرگاه خود ناذر فقیر شرعی باشد، آیا حاکم شرع می تواند - از بابت مظالم ذمه زید - به خود ناذر بدهد یا خیر؟

(ج)- بسم الله الرحمن الرحیم، اگر متعلق نذرش دادن فلان مبلغ به زید بوده است، چنانچه مفاد عبارت متن است، بعد از مُردن زید به ورثه تعلق ندارد؛ و امّا کفّاره حنث در صورتی است که نذرش مقید باشد به فور عرفی یا آن که اگر هم مطلق بوده است، با ظنّ ضیق مسامحه کرده است در اداء، و الّا کفاره هم معلوم نیست هر چند احوط است، والله العالم، الاحقر عبدالکریم الحائری.

2- (س) ناذر به این طریق نذر نموده: اگر فلان کار را مرتکب شوم، وجه معیّنی به فقیر بدهم؛ صیغه نذر هم صحیحاً قرائت نموده و قصدش علی سبیل التّخییر واحد الامرین بوده که مراد یا ترک الفعل یا ارتکاب، با دادن منذور مقصود از همچه نذری داشتن عذر و مانع بودن برای دفاع، مثل این که وثوق و اطمینان به شخص معین ندارد و نمی خواهد با او طرف عقد واقع شود، یا آن که او را اجیر کند برای عبادت که مخیّر باشد به مخالفت در حال الجاء و اضطرار، با حصول اطمینان به همان شخص این دستور را از کسی که محل اعتماد بود اخذ کرده، رجحان نذر را هم مراعات احتیاط دانسته، آیا همچه نذری صحیح و نقض و حلّ آن موجب کفاره است یا خیر؟

(ج)- ظاهر این عبارت صدر، تعلق نذر است به دادن وجه در صورت ارتکاب، و ظاهراً این نذر صحیح و حنث آن موجب کفاره است و اگر ناذر قاطع است که نذر بر احد الامرین است نیز بعید نیست صحت نذر و لزوم کفاره، مگر آن که در یک مورد ترک عمل و اعطاء رحجان نداشته باشد.

1- (س) شخص نذر کرده که همه ساله مال معینی در روز معینی خرج حضرت سیدالشهداء ارواحنا الفداء نماید و به نذر خود عمل می کرد و لیکن یک سال یا علی حده مخالفت نذر کرد که کفاره بدهد و طریق دیگر معمول بدارد یا آنکه فراهم نشد و ترک شد آیا این نذر بهم خورد و باطل شد و ذمه این شخص بری است یا آنکه در سال آینده باید وفا به نذر خود نماید؟

(ج)- ظاهراً در سالهای بعد هم باید وفا کند از جهت اینکه ظاهر این نحو نذر این است که در قوت نذرهای متعدده باشد بعدد سالها(1)

2- (س) در دهستان مرسوم است بعضی پارچها نذر می کنند به عَلَم بند نمایند آیا فروختن آنها و مصرف نمودن به عزاداری یا به لوازمات عزاخانه جایز است یا نه ثانیاً از قرار مسموع از بعضی فضلاء گویا حضرت مستطابعالی جایز نمی دانید عدول از رأی مرحوم سید طاب ثراه آیا مطلب از قرار مسموع است یا نه؟

(ج)- در مسئله پارچهای معلقه به علم در موردی که زیاد بشود و محتاج به تزیین او نباشد فروختن و صرف در عزاداری انشاءاله اشکالی ندارد. در مسئله بقای بر تقلید سید و غیر ایشان جایز است و عدول به حی کردن هم با اعلمیت جایز است ولی در صورت عدم علم به اعلمیّت حی احوط ترک عدول است و الله العالم الاحقر عبدالکریم الحائری.(2)

1- [1] . نسخه خطی «گ»، ص 98.

2- [2] . نسخه خطی «گ»، ص 204.

Share