نقش شیطان در ظهور نقص های غیر قابل اعتنا

در آیة 20 می فرماید:
«فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیطَانُ لِیبْدِی لَهُمَا مَا وُورِی عَنْهُمَا مِن سَوْءَاتِهِمَاوَقَالَ مَا نَهَاکمَا رَبُّکمَا عَنْ هَـذِهِ الشَّجَرَةِ إِلاَّ أَنْ تَکونَا مَلَکینِ أَوْ تَکونَا مِنَ الْخَالِدِینَ».[1]
پس شیطان آن ها را وسوسه کرد برای آن چیزی که پوشیده بود از آنها و گفت: پروردگارتان، شما را از این درخت نهی نکرد، مگر از این جهت که مبادا فرشته شوید یا از کسانی باشید که جاودانه در این زندگی بهشتی هستند.

این که می فرماید: شیطان در همان بهشت وسوسه را شروع کرد، و با توجه به این که وسوسه در مرتبه خیال است، می فهمیم که در آنجا مقام، مقام خیال هم بوده است. چرا که در مقام عقل، وسوسه محقق نمی شود. در جسم هم که وسوسه معنا نمی دهد. شما اگر دلتان یک غذایی را بخواهد اول تصور خوردن آن غذا شما را تحریک می کند و بعد معدة شما ترشحات لازم را انجام می دهد و بدن شما طلب آن چیز را می نماید. می فرماید: شیطان آن دو را وسوسه کرد تا برای آن دو، آن چیزی از عیوبشان که پوشیده بود، آشکار شود. پس کار شیطان در بهشت مشخص بود و آن این که «لِیبْدِی لَهُمَا مَا وُورِی عَنْهُمَا مِن سَوْءَاتِهِمَا» تا آنچه از عیب ها برای آن ها پوشیده بود را آشکار کند. یعنی آدم و حوا در آن بهشت  نقص ها و عیب هایی دارند که در آن مقام به جهت عدم توجه نظر به آن عیوب ندارند. حالا آن عیب ها چه چیزی است که شیطان تلاش می کند آن ها را عمده و آشکار کند؟ آیا همان میل به لذات دنیایی و میل به طبیعت که در آن جا اهمیتی نداشت، نیست؟ مگر شیطان برای اهداف خود تلاش نکرد که آدم به شجره نزدیک شود، و مگر روشن نشد که شجره همان طبیعت و کثرت است؟ آیا نمی خواهد بگوید که انسان اگر به میل های طبیعی نظر کرد و از مقامات عالیه منصرف شد، زشتی ها و عیب های خاصی که مخصوص میل به زندگی دنیایی است، برایش آشکار می شود؟ البته این نکته جای دقت بسیار دارد. و باید برای فهم آن در امثال این آیات تدبّر نمود. چون بحث بر سر این است که این چه عیب هایی است که آدم و حوّا در بهشت دارند و متوجه نیستند ولی با تلاش شیطان و نزدیکی به شجره برای آن ها آشکار می شود.

یک وقت است شما در یک حال خوش معنوی هستید. مثلاً مدتی است روزه گرفته اید، اهل سجده و عبادت شده اید. آیا حالا شما میل به جنس مخالف دارید یا نه؟ دارید ولی نظر به آن ندارید، یعنی برایتان آشکار نیست، نه این که در شما این میل موجود نیست، بلکه آشکار نیست. شیطان کارش این است که این نوع میل ها را آشکار کند. چه موقعی آشکار می شود؟ وقتی بُعد دنیایی ما را تحریک کند، همچنان که قرآن از قول شیطان فرمود: که از جنبة چپ انسان ها آنها را می گیرم «عَنْ شَمَائِلِهِمْ». این تحریک جنبه چپ انسان ها را همچنان ادامه می دهد تا یک مرتبه انسان ها این نقص ها را رو در روی خود می بینند و تمام کارشان برطرف کردن همین نیازها می شود.
اگر کسی نظر به نقص  های دنیایی  اش بیندازد، از مقامات معنوی اش محروم می شود. فرمود: وسوسه شیطان برای این است که: «لِیبْدِی لَهُمَا» آشکار کند برای آن ها «مَا وُورِی عَنْهُمَا» آن چیزهایی که برای آن ها پنهان بود. چه چیز در آن عالم برای آن ها پنهان بود؟ «مِن سَوْءَاتِهِمَا» معایبشان. یک آدم لاابالی پَستِ عیاش چه چیز برایش پنهان است؟ ابعاد معنوی و نورانی اش. آن ابعاد در او هست، ولی او آنها را نمی بیند. حقایقی که مربوط به بندگی او با خدا است، برایش پنهان است.چه چیز برایش آشکار است؟ بُعدهای زشتش که او را به دنیا و به طبیعت وصل می کند.

شرایط آدم در آن مقام بهشتی این بود که به عالَم معنا نظر داشت، و در آن مقام میل های طبیعی ، میل های لذت بخش دنیایی، میل های جزیی شهویه، این ها پنهان بود. به همین جهت داریم که عمل جنسی در زمین برای آدم(علیه السلام) و همسرش شروع شد و صاحب فرزند شدند.
در هرصورت خداوند به آدم و آدمیت فرمود: در بهشت نعمت های فراوانی هست که می توانی از آنها استفاده کنی، فقط در آن مقام، هوس نزدیکی به طبیعت یعنی نزدیکی به شجره را نداشته باش - درست همان چیزی که محل ورود شیطان در زندگی انسان ها است - خداوند حساب نیازهای حقیقی آدم را کرده است، و آنچه را هم که نهی فرموده ، راه ورود شیطان است و نه نیاز حقیقی آدم.

-----------------------------------------------------

[1] - سوآت، جمع سوئه یعنی عضوی که انسان از برهنه کردن آن شرم دارد. موارات یعنی پوشاندن در پس پرده.

Share