فریب از کجا شروع می شود؟

پس اگر شیطان کسی را می تواند گمراه کند، ریشه اش در خود آن فرد است. در واقع شیطان ظهور حوائج نفس امّارة ماست. گاهی آدم هایی که خودشان خیالاتی اند، یک دفعه یک کاندیدای خیالاتی هم پیدا می شود، همان وعده هایی را می دهد که اگر همة سران کشور جمع شوند در20 سال هم نمی توانند این وعده ها را عملی کنند، ولی یک عدّه ای به صِرف آن که این کاندیدا وعده می دهد، کیف می کنند و به او رأی می دهند، این ها چون خودشان خیالاتی هستند آن کاندیدای خیالاتی می تواند به راحتی خیالات آن ها را تحریک کند، پس در واقع او فریبشان نداد، خودشان خود را فریب دادند، گفت: «کور، کور را پیدا کند و آب گندیده، گودال را». شخصیت این کاندیدای خیالاتی، در واقع دنباله و ادامة شخصیت خود این آدم است که او را پسندید و به او رأی داد، آن آقا انعکاس شخصیت خود این افراد است. پس در واقع شیطان ظهور حوائج و شخصیت انسان هایی است که شیطان را پسندیدند. برعکس؛ اگر کسی بندة خدا شد و ربوبیت حضرت حق را در جان خود پذیرفت، دیگر شیطانِ متمرّد از درگاه الهی، نمی تواند او را فریب دهد، چون شیطان ظهور شخصیت و حوائج این آدم نیست تا او آن شیطان را بپسندد.

اگر می خواهید این آدم های خیالاتی میدان دار جامعه نباشند، باید مردم را با رشددادن در مسائل عقلی و شرعی، از خیالاتی شدن نجات دهید. اگر کسی بگوید: این آقا مقصّر است که با حیله هایش مردم را جلب می کند، درست است که او مقصّر است، ولی راه حل اصلی و مبنایی را باید در جای دیگر جستجو کرد. اگر می خواهید جامعه نجات پیدا کند و آن هم نجاتی عمیق، راه حل این است که خود مردم همت کنند و شما هم زمینة آن را آماده کنید تا از خیالاتی بودن نجات یابند، و برای نجات از خیالات فقط راهش خوب مطرح کردن شریعت الهی است. هیچ راهی برای این که مردم از خیالاتی بودن آزاد شوند، نیست، الاّ ارتباط با عقل مطلق الهی، یعنی شریعت.

شیطان حدّش معلوم است، حدّ شیطان خیالات است. کسانی که در مقام خیال هستند، در واقع در راستای ادامة شخصیت خود، طالب شیطان اند.

Share