نسخه ها

1) هرچند مرقّع نى نامه به اعتبار قدمت و ارزش ذاتى خود و امتياز ملازمت و منادمت ادبى خوشنويس و سراينده از متنهاى اصيل و معتبر نى نامه به شمار مى آيد، با اين همه در ويرايش نسخه هاى خطى اصولا اكتفا و اعتماد بر يك نسخه، به شرط وجود نسخه ديگر، روشمندانه و احتياطآميز نيست. بخصوص در متنها و نسخه هايى از نوع اين مرقّع كه به قصد خوشنويسى و عرض هنر نوشته شده باشد هميشه اين احتمال وجود دارد كه اصالت متن تحت تأثير اولويّتهاى زيبايى پردازى و ارزشهاى هنرى قرار گرفته باشد و كاتب خوشنويس در بست و گشادكرسى و تركيب خط كلمه اى قلم پذير و شكل گير را، در مقياس زيبايى شناخت خوشنويسى، بى اعتنا به اعتبارات ادبى و انحرافات سبكى، در جاى كلمه اى اصيل از جنبه ادبى، ولى قلم گريز و نادلپسند از نظر خوشنويسى، جايگزين ساخته باشد. تصرّف در لفظ و عبارت، به خاطر زيباسازى شكل و تركيب، البته رويّه اى است ديرين در سنّت باستانى خوشنويسى ايرانى در همه ادوار تاريخى آن.

در متنهاى خوشنويسى شده مانوى هم غالبا اين گونه تصرّفات ذوقى و خوش نويسانه ديده مى شود.

2) در بازنويسى متن نى نامه، به منظور حفظ اصالت متن، روش ويرايش مقايسه اى يا تطبيقى كه در نشر اين گونه نسخه هاى اصيل و نفيس معمول است به كار برده شد. متن مرقّع اساس قرار گرفت و با سه نسخه ديگر از نى نامه مقابله شد و اختلاف نسخه ها به اقتضاى اين روش بى هيچ گونه داورى در زيرنويس آمده است. در چند مورد ضبط زيرنويس مسلما بر متن رجحان دارد كه بر اهل نظر پوشيده نيست.

3) در عطف بندى اوراق و قطعات مرقّع نى نامه به هنگام جلدگذارى اوّليّه چند قطعه جابه جا شده و نظم و توالى صفحات و مطالب برهم خورده است. در چاپ، صفحات متن به ترتيب درست به دنبال هم قرار گرفته است. بنابراين شماره هايى كه بدون پى بردن به آشفتگى اوراق مرقّع، بر صفحه ها نهاده شده بوده ملاك شمارش و ترتيب اوراق نيست.

4) صفحه آخر دست نويس نى نامه براى تبديل قالب كتاب به مرقّع با تغيير سطربندى و صفحه آرايى اوّليّه گسترش يافته تبديل به دو صفحه شده است، زيرا براى مرقّع بندى لازم است تعداد صفحات متن زوج باشد يا مزدوج و جفت گردد تا در پايان دو صفحه روياروى يكديگر قرار گيرد و به تعبير و اصطلاح كتابگران قديم پايان كتاب صفحه بست و همرو گردد و لنگه و لت نيفتد. چون نسخه اصلى نى نامه به صفحه فرد پايان مى گرفته به روش و راهكار صحّافان و مرقّع بندان قديم براى گسترش فضا و افزايش تعداد صفحه ها چند بيت راسته نويس از پايان بريده شده و به طرز چليپا كه فضاى بيشترى در بر مى گيرد در دو صفحه وصّالى و سطربندى شده تا تقارن و همرويى لازم در صفحه بست پديد آيد. ساخت قطعه با تركيب و تلفيق تكه هاى گوناگون از خطّ و نقّاشى نزد صحّافان و كتابگران قديم متداول و معمول بود. برخى از قطعات مشهور خطّ و نقّاشى و مرقّعهاى قديم از تركيب بريده ها و خرده هاى خطّ و نقش به همين ترتيب ساخته شده است.

در اين طرز وصّالى كاغذ وصله در غايت ظرافت و نازك كارى رخگير و لب تراش مى شد و به مهارت و دقّت با بوم و زمينه كار هم قالب و تراز مى گرديد، سپس مهره مى خورد و با طلااندازى و تحريركشى ردّ وصله و درز پيوند و آثار اتّصال پوشش داده مى شد و مستور مى ماند.

5) جاى بسمله، عنوان بخشها و بندهاى نى نامه در سرلوح و قابهاى مرقّع خالى و نانوشته رها شده است. نسخه اوّليّه، چنانكه از طرز صفحه آرايى و جدول بندى آن برمى آيد، داراى عنوان بوده است. هنگام صفحه آرايى نسخه اوّليّه به قصد تبديل به مرقّع براى سرلوح گذارى و كتيبه سازى و قاب بندى كه از لوازم تذهيب و زرنگار كتاب است ناگزير نوشته هاى عنوانها با لايه جسمى رنگ آستر و گيرش زرحلّ، كه رنگ مايه سنّتى زمينه قاب و كتيبه كتاب است، پوشانده شده و بنا بر رويّه و سنّت حفظ حرمت حريم قلم و رقم استادان بزرگ كه از اصول فرهنگ خوشنويسى بوده است، خطّاط ديگرى قلم بر قلم مير على ننهاده و كتيبه ها همچنان خالى و نانوشته مانده است. در بازنويس متن عنوانها بر اساس ساير نسخه ها نوشته شده است.

6) از نى نامه هم مانند ساير آثار جامى نسخه هاى خطى نسبة متعدّد وجود دارد كه در فهرست نامه ها و كتاب شناسيها معرفى شده و بعضى از آنها از نمونه هاى ارزشمند خوشنويسى و هنر كتاب آرايى به شمار مى آيد.

نى نامه با عنوانهاى رساله نائيه و شرح دو بيت مثنوى، كه در منابع قديم اين عنوانها در رديف نى نامه بر آن اطلاق مى شده، چند بار در ايران و افغانستان به چاپ و تجديد چاپ رسيده است.[1] در اين چاپها تصحيح متن به رويّه قديم بر مدار ذوق و سليقه مصحّح بدون رعايت اصول و روشهاى فنّى است و حتى به ذكر مشخّصات نسخه ها توجّه نشده است. ظاهرا مبناى چاپهاى سابق متنى از نى نامه است كه با اشعة اللّمعات و چندين رساله ديگر از جامى در سال 1353 ه چاپ سنگى شده است.

 

--------------------------------------------------
[1] فهرست كتب مطبوع افغانستان( كابل، 1344)، ص 64.

Share