سخن پایانی

هرچند استاد فقه یا استاد اخلاق بودن، شأن و رتبه ای بس والاست، ولی شگفت است که با ذکر این دو عنوان درباره حضرت آیت الله بهجت قدس سره، به نوعی تبحر علمی ایشان در حوزه های دیگر علمی، چون تاریخ اسلام خدشه دار شود. لذا از همه دوستان عزیزی که در بخشی از علوم اسلامی به فعالیت مشغولند درخواست می شود که توجه داشته باشند که بزرگانی چون حضرت آیت الله بهجت قدس سره که با استعدادهای خدادادی و کمیاب، از کودکی تا آخرین روزهای عمر خود را به غور در علوم اسلامی پرداخته اند، به قله هایی از علم و دانش دست یافته اند که نزدیک شدن به آن هرچند ناممکن نیست، ولی کم تکرار و دشوار است.

عقل آدمی حکم می کند که درباره آرای چنین بزرگانی بیشتر فکر شود و با نظرات آنان مانند نظرات افراد مبتدی در ساحت علم برخورد نشود؛ زیرا جامعیتی که آنان پس از سالیان دراز بدان دست یافته اند موجب شده که به بینشی جامع در علوم اسلامی دست یابند و آرای مختلف علمی را با این دیدگاه نظاره کنند، نه آنکه صرفاً با یادگیری یک علم و بدون توجه به آموزه های دیگر، بخواهند همه چیز را بسنجند. برای مثال، چنین افرادی فقط با دانش رجال با روایات برخورد نمی کنند و تنها با اتکا به اشکال سندی روایت، آن را مردود نمی دانند یا با تکیه بر سند صحیح آن، بلافاصله آن را تأیید نمی کنند، بلکه در این بین، دانش های گوناگون را دخیل می دانند و پس از ارزیابی های کامل، درباره موضوع به ارائه نظر می پردازند و البته معنای «اجتهاد» هم همین است. این نکته ای است که حضرت آیت الله بهجت قدس سره بارها به شاگردان خود درباره آن تذکر می دادند و البته از بزرگان دیگر نیز به کرّات چنین مطلبی شنیده شده است.

بنابراین نباید به بهانه آزاداندیشی و نقد، با کم دقتی سخنان چنین افرادی را رد کرد و توانایی های علمی آن ها را با عنوان «معلم اخلاق» زیر سوال برد. اگر کسی درصدد بررسی آرای چنین بزرگانی است، باید نظرات خود را بادقت بسیار و دلایل روشن و حجت های استوار ارائه کند که البته اگر چنین شد، منصفان پذیرای حجت و تابع آن هستند.

Share