راز زمان ها و مکان هاي مقدس

روشن شد که حقيقت انسان مجرّد است و موجودِ مجرد محدود به زمان و مکان خاصي نيست، به همين جهت در صورتي که موانعي در ميان نباشد مي تواند در تمام عوالمِ وجود حاضر شود. هر اندازه انسان موانع حضورِ حقيقتِ مجرد خود را کم کند به حقيقت خودش نزديک تر مي شود و به همان اندازه خود را بيشتر در عوالم معنوي مي يابد. همراه بودن حقيقت انسان در کنار بدن و نظر صرف انسان به بدنش موجب مي شود تا از عوالم معنوي محجوب  گردد و نورانيت خود را درست درک نکند. يكي از عواملي كه موجب مي شود تا انسان به حقيقت خود نزديک شود «روزه» است، از طريق روزه توجه و نظر نفس ناطقه از بدن کاسته شود و به خود مي آيد، همين که به خود آمد خود را در عوالم معنوي احساس مي کند. حافظ اين نکته را خوب فهميده که مي فرمايد:

حجاب چهره ي جان مي شود غبار تنم
خوشا دمي که از آن چهره پرده بر فکنم

چون غبار تن در واقع مانع ارتباط انسان با حقيقت خودش مي باشد. وقتي اين اصل روشن شد، بايد حكومت بدن را كم كنيم تا غبار بين خودمان با حقيقت مان را فرو بنشانيم، در شرايط خاص و با اعمال خاص اين کار راحت و بهتر محقق مي شود.

از جمله اعمال خاص، گرسنگي و روزه و کم حرفي است و شرايط خاص، مکان ها و زمان هايي است که اسلام و امامان معصوم(علیهم السلام) متذکر آن ها شده اند. ماه رجب و ماه رمضان زمان هاي خاص اند و کمک مي کنند تا روزه دار با سرعت بيشتري به نتيجه برسد، همان طور که در مکان هايي مثل مسجدالحرام و حرم معصومين(علیهم السلام) زمينه ي اُنسِ روح با عالم معنا بهتر فراهم مي شود. حضرت باقر(علیه السلام) در مورد ماه رجب مي فرمايند: «رَجَبُ، شَهْرٌ عَظِيمٌ يُضَاعِفُ اللهُ فِيهِ الحَسَنَاتِ وَ يَمْحُو فِيهِ السَّيِّئَاتِ» رجب، ماه بسيار ارزشمندي است، اعمال نيک در آن چند برابر نتيجه مي دهد و بدي ها در آن محو مي شود.

اين که مکان  هاي مختلف داراي ظرفيت هاي متفاوت هستند، در مباحث معرفت نفس قابل تبيين است. به اين صورت که تن شما به طور کلي محل و مظهر قواي نفس شما است ولي در عين حال در بعضي از قسمت هاي تن، قواي نفس بهتر نمايان است و شما از طريق آن محل ها بهتر مي توانيد با نفس ناطقه ي افراد مرتبط شويد. مثلاً آن قدر که در رويارويي با افراد از طريق نظر به چهره و چشم هاي طرفِ مقابل مي توانيد متوجه احوالات او شويد با نظر به كف دست او و يا كف پاي او متوجه احوالات او نمي شويد - با اين كه هم چهره از جنس ماده است و هم کف دست- نمي توان گفت: چون ماده روي هم رفته يك مرتبه از مراتب وجود است پس نبايد مکان هاي مختلف در نماياندن حقايق غيبي متفاوت باشند! بر همين اساس بعضي از مکان هاي مادي، در عين ماده بودن، طوري مي باشند که مظهر خاصي از عالم معنا مي گردند و زمينه ي ارتباط با عالم معنا در آن مکان ها براي انسان ها بهتر فراهم است. مسجدالحرام از جنس سنگ است، اما وقتي شما به مكه مي رويد، کاملاً احساس مي کنيد اين مكان داراي قابليت خاصي جهت انتقال انسان ها به عالم غيب است،[1] حال اگر آن شرايطِ مكاني با شرايط زماني ماه ذي الحجه تركيب  بشود و زمينه ي حج تمتع فراهم گردد، نتيجه  فوق العاده مي شود!!

عالم ماده مظهر عالم غيب است و عالم غيب در زمان ها و مکان هاي مختلف ظهورات متفاوت دارد، همين طور که بدن انسان مظهر روح مجرد اوست و اعضاء مختلف بدن به جهت ظهورِ احوالات و قواي نفس، استعداد متفاوت دارند و اين قدر که انسان در چشم خود، احوالات نفس خود را مي نماياند در ديگر اعضاء به آن اندازه نفس خود را نشان نمي دهد. براي بنده پيش آمده است همکلاسي هايي که بيش از بيست سال نديده بودم و ظاهر آن ها به کلي تغيير کرده بود، با نگاه در چشمانشان آن ها را شناختم، چون نفس انسان در چشم ظهور بيشتري دارد.

آنقدر موضوع زمان ها و مکان ها مهم است که در قرآن يکي از نشانه هاي کفرِ بت پرستانِ حجاز را تغيير ماه هاي حرام معرفي مي کند.[2]

در راستاي ظرفيت انتقال به عالم غيب در ماه رجب، رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) مي فرمايند: «مَنْ صَامَ يَوْماً مِنْ رَجَبٍ تَبَاعَدَتْ عَنْهُ النَّارُ مَسِيرَةَ مِائَةِ سَنَةٍ»[3] اگر کسي يك روز در ماه رجب روزه داري کند به اندازه ي يك سال راه رفتن، آتش از او دور مي شود. يعني مقام حرص که منجر به نزديکي به آتش قيامت مي گردد در او فرو مي نشيند. چون با روزه ي ماه رجب نفس انسان به حقيقتِ مجرد خود نزديک تر مي گردد و شعور درك حقايق عالم غيب در او رشد مي کند، زيرا انسان با روزه داري، حکومت تن بر نفس ناطقه را ضعيف مي کند. و در ادامه مي فرمايند: «وَ مَنْ صَامَ ثَلاثَةَ اَيَّامٍ مِنْهُ، وَجَبَتْ لَهُ الجَنَّةُ» اگر كسي سه روز از آن ماه را روزه بدارد بهشت بر او واجب مي شود. يعني در مقام «بقاءِ» با حق وارد مي شود. چون «بدن» موجودي است مادي و ماده زمان مند است، در زمان هميشه بَعد و بَعد و بَعد هست؛ ولي در بهشت، «بقاء» هست؛ در آن جا کسي نمي گويد: «بعدش چي؟» اگر كسي حكومت زمان مندِ بدن را كم  كند، با مقام «بقاء» آشنا مي شود و يك حالت بقاء پيدامي كند؛ احساس مي كند كه ديگر «گذر زمان» معني نمي دهد. حضرت باقر(علیه السلام) مي فرمايند: «رَجَبُ نَهْرٌ فِي الجَنَّةِ، اَشَدُّ بَيَاضاً مِنَ اللَّبَنِ وَ اَحْلَي مِنَ العَسَلِ. مَنْ صَامَ يَوْماً مِنْ رَجَبَ، سَقَاهُ اللهُ مِنْ ذلِكَ النَّهْرِ»[4] رجب نهري است در بهشت که از شير سفيدتر و از عسل شيرين تر است. «شير» مقام «علم» است، «سفيدتر از شير است» يعني از عالي ترين و نوراني ترين علوم که هيچ گونه کدورتي از جهل در آن نيست، بهره مند مي شويد. «عسل» مقام «شور معنوي» است که دل را شيداي عالم معنا مي کند. صورت آن نهر در اين دنيا ماه رجب است ولي براي کسي که آن ماه را با روزه داري در جان خود احياء کند، رجب نهري است در بهشت با آن خصوصيات و هركس به اندازه اي كه رجبي بشود، جانش به آن نهر متصل مي شود. با درس و كتاب نمي توان به اين شعورها رسيد، با رعايت ماه رجب مي توان به علمِ نوراني و دل شيدا دست يافت، تا بتوانيد آنچه را مي دانيد عمل کنيد. شما الآن با تمام وجودتان مي دانيد نماز شب موجب رفع حجاب است و علمِ جامع برايتان مي آورد، اما ممکن است شور انجام آن نماز در ما نباشد، علمش هست، ولي آن شور و شيدايي كه انسان بتواند از رختخوابِ گرم و نرم تكان بخورد نيست، مي گويند: آن نهر از عسل شيرين تر است يعني گرما و شور خاصي به جان انسان مي اندازد.

حال كه متوجه تجرد نفس شديد و معلوم شد جنبه ي تجرد ما اصالت دارد، فرصت هايي که آن جنبه را رشد مي دهد از دست ندهيد تا حضور در جنبه ي تجردتان برايتان شيرين باشد و با توجه به جنبه ي تجردتان، گرسنگي، از غذاخوردن برايتان شيرين تر مي گردد. وقتي جنبه ي مادي ما مورد توجه باشد غذاخوردن برايمان شيرين است. اولياء الهي به جهت محبّتي که به ما داشته اند و مي خواسته اند ما هم راه بيفتيم توصيه به گرسنگي و کم حرفي مي کردند. خداوند در رابطه با روزه ي ماه رمضان مي فرمايد: «يُرِيدُ اللهُ بِكُمُ اليُسْرَ»[5] خداوند مي خواسته به شما راحتي برسد که چنين دستوري را داده. آسان تر از اين راهي نيست که جنبه ي حقيقي ما را به ما بدهند.

حقيقت ما جنبه ي تجرد ماست. بايد از هر شرايطي که تجرد ما را بهتر به ما نشان بدهد استقبال كنيم تا إن شاءالله به رؤيت بهتري نائل شويم همان طور که ملاحظه فرموديد بعضي از زمان ها و مکان ها جهت انتقال ما به عالم غيب، استعداد بيشتري دارند، همان طور که صورت انسان جهت انتقال انسان به احوالات نفس ناطقه استعداد بهتري دارد.

 

-------------------------------------------
[1] - روايات متذکر اين نکته اند که باطن غيبي بيت الحرام، بيت المعمور است و باطن بيت المعمور، عرش است و لذا با نظر به بيت الله الحرام روح انسان به مقام غيبي بيت المعمور منتقل مي شود و اگر مستعد باشد به عرش سير مي کند.(بحارالأنوار، ج 55، ص 8)
[2] - قرآن در آيه ي 37 سوره ي توبه مي فرمايد: «اِنَّمَا النَّسِيءُ زِيَادَةٌ فِي الْكُفْرِ»؛ نَسييء موجب شدت کفر مي شود و نَسييء آن ماهي است که مشرکانِ حجاز حرمتش را بر مي داشتند، مثلاً ماه رجب را جايش را تغيير مي دادند.
[3] - ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 53.
[4] - شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 92.
[5] - سوره ي بقره، آيه ي 185.

Share