چیستی حرکت اربعینی این تاریخ

سؤال: شما در تعریفی که برای انقلاب اسلامی دارید، حقیقت انقلاب را برمی‌گردانید به شخصیت اشراقی حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» به آن معنا که چون انقلاب اسلامی به قلب امام خمینی اشراق شده، سیره‌ی ایشان محل تفصیل انقلاب اسلامی است. حال سؤال این جا است که آیا می‌توانیم حرکت اربعین را به سیره‌ی امام حسین(علیه اسلام) برگردانیم یا موضوع را باید به شکل دیگری تفسیر کرد؟

جواب: همین‌طور که می‌دانید ما ذات و گوهر انقلاب اسلامی را - به همان معنایی که بر قلب امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» اشراق شده- بر می‌گردانیم به اراده‌ی الهی در این تاریخ، برای عبور از فرهنگ مادی این دوران. در حرکت اربعین هم همان اراده‌ی الهی است که در این زمان به صحنه آمده است، تا بعد از چهارصد سال که از رنسانس غربی گذشته است، بشر متوجه فتحی تاریخی بشود. به همان معنایی که در زیارت امام حسین(علیه اسلام) به آن حضرت اظهار می‌دارید «بِکُم فَتَحَ اللهُ وَ بِکُم یَختِم» یعنی خداوند از طریق شما راهی را می‌گشاید و راه دیگری را می‌بندد. منتها همان‌طور که انقلاب اسلامی ذیل حرکت امام حسین(علیه اسلام) انجام شد و در پانزده خرداد سال 1342 حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» بحث پیروزی خون بر شمشیر را مطرح کردند، در این زمان نیز این ایده‌ی حضرت امام حسین(علیه اسلام) است که در حرکت اربعینی مردم ظهور کرده تا راهی که انقلاب اسلامی در مقابل بشرِ این دوران گشود، به صورتی وسیع‌تر در جهان شیعی به ظهور برسد و نفی کلّی استکبار را رقم بزند و پیرو آن، حکّام دست‌نشانده‌ی استکبار نیز از میان برداشته شوند.

پس از گذشتِ چهارصد سال از رنسانس - به عنوان یک حرکت برای زندگی برتر به روش سکولار- معلوم شد آن روش نمی‌تواند جواب نیازهای اصلی بشر را بدهد و در تاریخی که با حرکت اربعین در حال ظهور است، این پیام به گوش می‌رسد که در چهارصد سال گذشته هیچ نفعی عاید بشر نشد و این حضوری که شما در حرکت اربعینی مردم ملاحظه می‌کنید نشانه‌ای است از این‌که مردم می‌خواهند بیرون از فرهنگ غرب، زندگی خود را معنا ببخشند. به این جهت است که ما در تعریف اربعین باید خیلی تلاش کنیم و از آن جهت که یک اراده‌ی عمومی در میان است موضوع را مدّ نظر قرار دهیم و آن را به مدیریت گروهی خاص محدود نکنیم. وقتی امام«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در رابطه با تحقق انقلاب اسلامی می‌فرمایند: «اگر من هم برگردم ملت اسلام برنمى‏گردد. اشتباه نكنید، اگر خمینى هم با شما سازش كند ملت اسلام با شما سازش نمى‏كند»،[1] ما را متوجه اراده‌ی عمومی مردم می‌کنند، به این معنا که انقلاب اسلامی یک حقیقتی است که به قلب ملت اشراق شده و حضرت امام متذکر مردم هستند که از آن حقیقت غفلت نکنند به همان معنایی که قرآن به رسول خدا(صلّی الله عليه و آله و سلّم) می‌فرماید: «وَ أَنْزَلْنا إِلَیكَ الذِّكْرَ لِتُبَینَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیهِمْ»(نحل/44) ای پیامبر! ما قرآن را بر تو نازل کردیم تا آن‌چه بر مردم نازل شده است را تبیین کنی. به همین جهت است که مردم سریعاً تذکرات و رهنمودهای حضرت امام«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» را تصدیق می‌کردند. زیرا حرف امام، حرف مردم بود. خداوند در سوره‌ی آل‌عمران می‌فرماید: ای پیغمبر! بگو؛ «آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ عَلَینا»(آل عمران/ 84) ما به خدا و به آنچه بر ما نازل شده ایمان آوردیم. نمی‌گوید به آنچه بر من نازل شد ایمان آوردم. یعنی نور وحی الهی بر قلب سلمان و ابوذرها هم به صورت اجمال نازل شده است. ولی صاحب این حقیقت به صورت تفصیلی حضرت پیامبر(صلّی الله عليه و آله و سلّم) است. در حال حاضر هم نوری بر قلب شیعه‌ی اربعینی نازل شده و چیستی این حرکت را باید در این فکر و فرهنگ معنا کرد. آفت مهم این حرکت آن است که حقیقت این حرکت را نبینیم و آفت دیگر آن است که این حرکت معنوی را صرفاً کمّی نگاه کنیم. نباید اجازه داد موضوعی به این بزرگی تفسیر کمّی بشود و در حدّ یک حرکت سیاسی تقلیل یابد که در آن صورت حقیقت آن در حجاب می‌رود، همان‌طور که اگر در حدّ یک حرکت معنوی فردی تقلیل یابد حقیقت آن در حجاب می‌رود.

 

[1] - صحيفه‌ي امام، ج‏1، ص 303.

Share