انسانیت از مقوله وجود است‏

انسانیت از مقوله وجود است‏

براى انسانِ حسّى، «گوش» یك چیز واقعى است؛ ولى آیا انسانیتِ حسن و بتول هم یك چیز واقعى است؟ در ابتدا با توجه به چند صفت انسانى مى‏توان روشن كرد كه علاوه بر این‏جسم ظاهرى كه قابل دیدن است، هر انسانى جنبه‏اى از وجود به نام «انسانیت» هم دارد و آن انسانیت یك بعد وجودى فوق مادّى است. یعنى انسانیتْ خود یك پدیده وواقعیت است، منتها واقعیتى است غیرمادّى؛ به طورى كه انسانیتِ حسن از آن جهت است كه یك نحوه شجاعت دارد، كه آن شجاعت از بى‏باكى گرگ متمایز است، همچنین انسانیت حسن یك نحوه میل دارد كه غیر از شهوت خوك است و نیز یك ویژگى به نام تعقّل دارد كه آن را حیوان ندارد. این نحوه خصوصیات در انسان‏ها را كه غیر از خصوصیات موجود در گرگ‏و خوك است- هر چند انسان از نظر حیات و ادراك با حیوان مشترك است- «انسانیت» مى‏نامیم، بنابراین اولین نكته‏اى كه باید مورد توجه قرار گیرد این‏كه انسانیت یك واقعیت است.

مبانى معرفتى مهدویت، ص: 56

حال از آن جایى كه انسانیت در خود انسان‏ها نیز شدّت و ضعف‏بردار است، مثلًا مى‏گوییم فلانى انسانیتش بیشتر است، لذا انسانیت از مقوله وجود است، چون وجود شدّت و ضعف‏بردار است و در همین راستا است كه ثابت مى‏شود انسانیت، خود یك وجود است، برعكس «ماهیت» كه شدت و ضعف‏بردار نیست و مقوله‏اى عدمى است.

نكته دیگر این‏كه همان‏طور كه عرض شد؛ هر چیزى كه صفتى را دارد یا باید آن چیز، ذاتاً داراى آن صفت باشد یا به چیزى ختم شود كه آن ذاتاً داراى آن صفت باشد[1]؛ مثلًا هر چیز شورى باید یا خود عین شورى باشد یا به عین شورى ختم شود. هر انسانى نیز یا باید تمام انسانیت را داشته باشد یا انسانیت او به عین‏الانسان ختم شود و چون انسان‏ها تمام رفتارهایشان انسانى نیست و رفتارهاى حیوانى از خود نشان مى‏دهند، و تا حدّى شهوت و غضبشان جنبه حیوانى به خود مى‏گیرد و صورت عقل كامل نیستند، پس عین انسانیت نیستند. آرى؛ نمودهاى غیرانسانى در رفتارهاى انسان‏ها دیده مى‏شود و این نشان مى‏دهد كه عین‏الانسان نیستند و از طرفى تا حدّى از انسانیت برخوردارند. پس از نظر انسانیت باید به یك عین‏الانسان ختم شوند و این عین‏الانسان همان انسان كامل و یا به فرمایش دین، امام‏زمان (عجل الله تعالی فرجه الشريف) است.

خوب دقّت بفرمایید؛ مشكل ما در همین قسمت است كه متوجّه باشیم اوّلًا: انسانیت، یك واقعیت است و ما انسان‏ها به‏جهت برخورداربودن از آن واقعیت، انسان هستیم؛ ثانیاً: عین انسان نیستیم؛ ثالثاً: چیزى كه انسان‏

______________________________
(1)-

«كُلُّ ما بِالعَرَضِ لابُدَّ انْ ینْتَهِی الی ما بِالذّات».

 

مبانى معرفتى مهدویت، ص: 57

است و عین انسان نیست باید به عین‏الانسان ختم شود و آن عین‏الانسان نمى‏شود كه موجود نباشد، چراكه «انسانیت»، حقیقتى تشكیكى است، یعنى شدّت و ضعف‏بردار است و لذا هم از مقوله وجود است و هم در راستاى شدت و ضعف داشتن، یك حدّ تام دارد كه همان انسان كامل است.

شما ملاحظه مى‏كنید كه همه ادیان؛ یعنى همه آن‏هایى كه حسّ برین خود را به كار انداخته‏اند، به یك انسان برین كه كلّ انسانیت از او سرازیر مى‏شود، معتقدند. حالا به روش‏هاى مختلف مى‏توان متوجه وجود مبارك و مقدس آن حضرت شد. در این بحث به این طریق وجود حضرت را مورد توجه قرار دادیم. در بحث «آخرالزّمان؛ شرایط ظهور باطنى‏ترین بُعد هستى» مبانى نظرى وجود حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشريف) را از زاویه دیگر مورد بحث قرار داده‏ایم، همان‏طور كه در مقدمه بحث «نحوه ظهور حضرت حجت عجل الله تعالى فرجه» برهان دیگرى را ارائه نموده‏ایم.

 

[1] ( 1)-

\iُ« كُلُّ ما بِالعَرَضِ لابُدَّ انْ ینْتَهِی الی ما بِالذّات».\E

Share