شكستن شیشه عمر دیو جهانِ امروز

شكستن شیشه عمر دیو جهانِ امروز

همان‏طور كه عرض شد باید در اول یك «نه» به كل این عالم- كه عالم ظلمات آخرالزمان است- گفت. شاید بعضى از عزیزان بگویند با این سن پیرى مثل جوان‏ها حرف مى‏زنى! نه این‏طور نیست. این مسئله مثل روز روشن است. یعنى شما حساب كنید اگر كسى ده ماه یا پنج ماه قبل از انقلاب اسلامى مى‏گفت پیروزى این انقلاب حتمى است و جنس این عالم این‏است كه این انقلاب به وقوع بپیوندد، نباید به او مى‏گفتند كه تو احساساتى هستى، باید به او مى‏گفتند دلیلت چیست؟ امروز مردم دنیا باورشان نمى‏آید كه مى‏شود وضع موجود نباشد- نه این‏كه وضع موجود را مى‏خواهند- ولى چون فكر مى‏كنند كه تغییرش محال است، آن‏را مى‏پذیرند. به قول یكى از دانشمندان؛ كافى است این تبلیغ دائمى كه دنیا همین‏طور كه هست باید باشد از ذهن شما بیرون برود، در آن حال همه دنیاى مدرنیته یك‏مرتبه ویران مى‏شود. تعبیرشان این‏است كه:

«بپذیریم كه مى‏شود دنیا غیر از این باشد كه هست، همین مسئله را كه پذیرفتید، شیشه عمر این دیو دروغى جهانِ معاصر مى‏شكند».

مبانى معرفتى مهدویت، ص: 105

مى‏گوید فرهنگ ظلمانى موجود درجهان یك شیشه عمر دارد كه بسیار هم نازك است و با یك فكر مى‏شكند و آن این‏كه روشن شود، لازم نیست دنیا همین‏طور كه هست، باشد، همین. حالا شما خودتان بفرمایید كه این مسئله چقدر در شیعه جا دارد؟ امام‏خمینى (رحمةالله‏علیه) چقدر تلاش كردند كه به ما بفهمانند كه مى‏شود شاه نباشد. حتى بعضى از علماء با امام دعوا مى‏كردند كه آقا! مى‏خواهى كشور را به هم بریزى؟ به اصطلاح امروزى‏ها مى‏گفتند: تو چرا خشونت را تئوریزه مى‏كنى؟ اما شاه چگونه رفت؟ همین كه ملت به این رسیدند كه مى‏شود شاه نباشد، شاه رفت. تا یك‏سال قبلش مى‏گفتند مگر مى‏شود شاه نباشد؟ و شاه را همین باورها نگه داشته بود. اسلحه كه او را نگه نداشته بود! بلكه همین فكرِ مردم او را نگه داشته بود كه مگر مى‏شود شاه برود، و خود شاه این فكر را در ذهن‏ها انداخته بود ولى مردم تصور مى‏كردند كه این فكر خودشان است. این است كه مى‏گوییم:

پناه بردن به این‏فكر و اندیشه كه طورى نیست وضع موجود باقى باشد، پناه بردن به باطل است. حال اگر نماز و قرآن ما براى نفى وضع موجود نباشد، نماز و قرآن ما باطل است.

باطل كه نتیجه نمى‏دهد. شما اگر مسیر خانه‏تان به طرف شمال باشد ولى به طرف دیگر بروید، مى‏گویید باطل است، یعنى رفتن شما نتیجه نمى‏دهد.

اعتقاد به انقلاب جهانى الهى، فكر بسیار زیبا و عزیزى است؛ مثل اعتقاد به توحید و خداست. ولى باید به‏خوبى تبیین شود. پس عرضم این‏است كه تسلیم وضع موجود شدن، مثل پناه بردن به باطل است. یعنى‏

مبانى معرفتى مهدویت، ص: 106

باید برسیم به این‏كه این فساد جهان حق نیست. یعنى بگویى كه دولت آمریكا غلط مى‏كند كه با مردم جهان و حتى با مردم آمریكا ظالمانه رفتار مى‏كند و اگر كسى گفت مگر براى آمریكایى‏ها هم تو نقشه مى‏كشى بگویى بله! صاحب زمین امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشريف) است؛ باید همه با یك اعتقاد اسلامى زیر نظام الهى امام‏زمان (عجل الله تعالی فرجه الشريف) باشند و یا این‏كه جزیه بدهند. در روایت داریم كه در زمان امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشريف)، كسانى كه مسلمان نشوند- كه این فقط براى یهود و نصارى هست- باید جزیه بدهند. یعنى باید زیر نظر اسلام باشند و نظر اسلام بر آنها حاكم باشد (یهود و نصارى تا آخرالزمان هستند، اما نه مستقلًا).

Share