زن و هويت جديد

چند موضوع است كه با هويتى جديد در دنياى مدرن ظاهر شده و بايد بر اساس شرايط جديد نگاه ما نسبت به آن موضوعات بازخوانى شود، يكى از آن ها پديده ى تكنيك است و ديگرى «زن». ماشين به عنوان يك پديده جديد قوانين جديدى را با خود به همراه آورده و كمتر از صد سال تمام چهره ى زمين را عوض كرده است كه در جاى خود بايد بحث شود و نبايد گفت تكنيك جديد همان تكنيك قديم است كه كمى پيچيده تر شده است، نخير؛ هويت تكنيك جديد چيز ديگرى است و اهداف خاصى را در بشر مى پروراند كه قبلًا به تصور بشر نمى رسيد و لذا نوع انتخاب و زندگى بشر جديد يك نوع انتخاب و زندگى ديگرى است.[1] زن هم در شرايط امروز با هويتى به صحنه آمده كه نمى توان گفت اين زن ها با اين هويت ادامه هويت مادران ما هستند، منتها يك كمى آزادتر شده اند، بلكه بايد با تعريفى ديگر با آن ها برخورد كرد تا جامعه از نقش آن ها استفاده كند وگرنه با تعريفى كه غرب از زنان مطرح كرده زنان ما كه از هويت گذشته خود مانده اند، به هويت و قالبى غربى وارد مى شوند و از هويت سومى كه نه برگشت به گذشته است و نه در غالب غربى فرورفتن، باز مى مانند. براى استفاده جامعه از نقش زن در دوران جديد يك اسلام ناب ناب نياز است، با اين برداشت هاى ساده از اسلام مشكل حل نمى شود- كه از بحث اين جلسه خارج است-. وقتى نهادهاى قبلى كه زن هويت خود را در آن نهادها مى يافت، به هم ريخته و ديگر آن خانه اى كه زنان در آن نان مى پختند و شير گاو و گوسفند مى دوشيدند و كره و ماست خانه را تهيه مى كردند و با فضولات گاو و گوسفند سوخت زمستان را انبار مى كردند، همه به هم ريخت، ما اصرار داريم زنان در خانه چه كار كنند؟ بسترى كه زن در عين وظيفه همسرى براى مرد و وظيفه ى مادرى براى كودكان، به عنوان يك عضو فعّال اقتصادى در تلاش بود، حالا به هم ريخته حال بايد فكر كرد چگونه بايد بازسازى و تعريف شود؟ نمى توان هم چنان ناظر حادثه بود و فكرى براى باز خوانى شخصيت ها نكرد، و بيش از همه زنان بايد هويت خود را دريابند و خود را به عنوان عضوى مفيد و فعّال بازخوانى كنند و گمان نكنند اگر بعضى بارهاى زندگى قبلى از دوش آن ها برداشته شده تعريف قبلى براى آن ها مى ماند. ما در حال حاضر اجتماع را جدا از زن ها نمى دانيم. و با همه مقدماتى كه عرض شد در شرايط جديدْ زنان پا به پاى مردان نسبت به انسان ها وظيفه اى دارند كه بايد انجام دهند. و اين در حالى است كه در بعضى موارد بعضى از وظايف زنان از خانه به اجتماع آمده است و كار را براى روان زنان سخت نموده و خطر آسيب پذيرى را براى بعضى شدّت بخشيده كه إن شاءاللّه بايد در ادامه ى بحث به اين موضوعات پرداخته شود.

سؤال: در حين بحث يك جا مى فرماييد آنچه حضرت مى فرمايند در رابطه با حذر كردن مردان از مشاوره با زنان مربوط به زنان خاصى است كه به تعبير شما زنان حجله نشين هستند، ولى در بعضى از قسمت هاى بحث كه حضرت مى فرمايند: كارهاى سنگين تر از توان زنان بر آنان تحميل نكن زيرا كه آن ها چون گُل بهارى لطيف هستند، موضوع را به همه زنان تعميم مى دهيد و در آخر موضوعى را طرح مى كنيد مبنى بر اين كه زنان و مردان در شرايط حاضر بايد در تعريف زن بازخوانى كنند و حضور زنان در اجتماع را در حال حاضر چيز طبيعى مى دانيد. چگونه اين نكات را با هم ديگر جمع كنيم؟

جواب: هم چنان كه بحمداللّه متوجه شده ايد موضوع همان طور است كه فرموديد، آرى ما بايد سه شخصيت از زن را در اين بحث در نظر بگيريم و بنا به شواهدى كه در حين بحث عرض كردم آنجايى كه بحثِ عدم مشاوره با زنان است را يا به امورى خاص نسبت داد- مثل امور حكومت و اداره كشور- و يا به زنان خاص كه روحيه سطحى نگرى بر آن ها حاكم است، كه با توجه به ادامه سخن حضرت كه مى فرمايند آن ها سست رأى اند و در تصميم گيرى ناتوان هستند، موضوع مربوط به زنان خاص مى شود، زيرا اين طور نيست كه زنان در امورى كه مربوط به خودشان است سست رأى باشند و يا در تصميم گيرى از خود ناتوانى نشان دهند. شخصيت دومى كه از زن در سخن حضرت مطرح است جنبه مثبت شخصيت زن است كه چون از سياق سخن حضرت بر مى آيد كه به عموم زنان تعلق دارد، ما هم آن را به عموم زنان تعميم داديم كه همان روحيه لطيف و حساس آن ها مى باشد. و اما در مورد وجه سومى كه در مورد زنان بحث شد موضوعِ شرايط جديد و فرهنگ مدرن است كه ما چه بخواهيم و چه نخواهيم بايد نسبت به آن بى تفاوت نباشيم و فكر مى كنم اگر با اصولى كه حضرت مطرح فرمودند مبنى بر حضور بيشتر زنان در خانه و لطيف بودن روحيه آن ها بتوان موضوع را با حفظ اسلام ناب در بستر صحيحى قرار داد.

 

-------------------------------
[1]  به كتاب« مدرنيته و توهّم» رجوع فرماييد ..

Share