زنان و ظرائف تربيت

كارهاى اجتماع طورى است كه اگر انسان مواظب نباشد قلب و روح او را به خودش مشغول مى كند و انسان را از حضور قلب در محضر خدا خارج مى نمايد، نمونه اش را در نماز تجربه مى كنيم، همين كه انسان مى خواهد با حضور قلب اذكار نماز را اداء كند، حادثه هاى روز مى آيد جلو و مانع حضور قلب مى شود، راه حل مسئله هم مشخص است، اولًا: بايد قبل از ورود در جامعه از طريق عبادات و ذكر و دعا، قلب را با عالم معنا مأنوس كرد. ثانياً: مواظب باشيم مسائل روزمرّه ى زندگى را اصل نگيريم، آن ها را امور دست دوم قلمداد كنيم، چون هدف اصلى ما بندگى خداست و خداوند به ما فرموده : «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ»؛[1] جن و انس را خلق نكردم مگر براى عبادت. پس از يك طرف روح را متوجه عالم معنا مى كنيم و از طرف ديگر مواظب هستيم تمام قلب خود را مشغول امورات اجتماعى ننماييم و آن ها را مسائل دست دوم زندگى خود به حساب آوريم وگرنه آنچنان قلب ما را مى دزدند كه در عباداتمان هرچه مى گرديم قلب خود را نمى يابيم. به جاى آن كه بر اساس وظيفه در اجتماع وارد شويم و كارهاى مربوطه را انجام دهيم، خودِ آن كارها هدف مى شوند، در حالى كه ما نسبت به آن امور تكليفى داريم و ديگر هيچ. حال با توجه به اين كه مسائل اجتماعى- به خصوص موضوعات اقتصادى- اين چنين روح و روان انسان را مى ربايد كه به سختى به خود برمى گردد، اگر زنان با آن روحيه ى لطيف و حساس، در چنين ورطه هايى وارد شوند، چه بر سر روان و قلب آن ها مى آيد خودشان بهتر مى دانند! نمى گويم خواهران فعاليت هاى اجتماعى نداشته باشند، داشته باشند ولى به شرطى كه هزار برابر بيشتر از مردان مواظب خود باشند. چون ما مى خواهيم خودمان از لطافت روحى خارج نشويم تا بتوانيم عبادت خود را حفظ كنيم در حالى كه زنان علاوه بر موضوع فوق، مسئوليت اصلى شان طورى است كه بايد همواره در آن لطافت روحى مستقر باشند تا بتوانند فضاى انس و خدمت را نگه دارند و تربيت صحيحى را إعمال كنند. و از اين لحاظ است كه خواهران بايد قيمت خود را بدانند و با اندك حادثه آن را فرو نگذارند و روح خود را زير لگد اجرائيات و موضوعاتِ زودگذر جامعه له نكنند.

ما معلمان كه مسئول تربيت روح و روان دانش آموزانمان هستيم نه تنها براى بندگى خدا حتى براى ارتباط صحيح با دانش آموزان و دانشجويان خود نياز به روحى لطيف و حساس داريم تا روان دانش آموزان خود را درك كنيم، و به همين جهت وظيفه ى ماست كه روى روح و روان خود سرمايه گذارى خاص بكنيم تا دقت و حساسيت لازم از دست نرود، زيرا مسئوليت تربيت و درك روان متربّى را به عهده داريم، چيزى كه زنان بايد بيشتر از معلمان بر روى آن حساس باشند، و لازمه چنين حساسيتى آن است كه روح خود را مشغول ارتباط با نامحرم نكنند وگرنه محرم روح فرزندان و همسرشان نخواهند بود. اميرالمؤمنين(عليه السلام) مى فرمايند: فرزندم! زنان را در معرض نامحرمان قرار نده. كارى كن كه در حريم تو بمانند، اما نه در اسارت تو.

بزرگ ترين محبت و خدمت را هميشه پيامبران و امامان معصوم(عليه السلام) به بشريت كرده اند و از جمله خدمت هاى آن ها روشن كردن جايگاه زنان است، تا از اين طريق نه تنها جامعه آسيب نبيند، خودِ زنان نيز بهترين نتيجه را از زندگى خود بگيرند. آنچنان براى زنان نقشى حساس قائل اند كه رسول خدا(صلى اللّه عليه وآله) مى فرمايند:

«الرَّحِمُ شِجْنَةٌ مِنَ الرَّحْمن فَمَنْ وَصَلَها وَصَلهُ اللَّه وَ مَنْ قَطَعَها قَطَعَهُ اللَّه»[2]

رَحِم رشته اى از طرف خداوند است، هر كه آن را پيوند دهد خدا او را پيوند دهد و هركه آن را ببرد خدا از او ببرد.

مسلم است منظور از اين نوع محبت به زنان صِرف انگيزه هاى شهوانى نيست بلكه نظر به روح پاكى است كه هويت او در انس و محبت و لطافت و دلسوزى است، و اميرالمؤمنين(عليه السلام) از اين زاويه مى فرمايند بايد شرايط حريم و هويت زن را حفظ كرد.

 

---------------------------------
[1]  سوره ذاريات، آيه 56 ..
[2]  نهج الفصاحه، حديث شماره 1690 ..

Share