بودنِ پاك

چنانچه ملاحظه مى فرمائيد وقتى بحث از عالى ترين هدف و غايت يعنى «حيات طيب» از يك طرف و «اجر نيكوترين عمل» از طرف ديگر مطرح است تأكيد دارد كه در اينجا زن و مرد فرق ندارد، چرا كه اوج كمال جايى نيست كه براى رسيدن به آن مرد بودن، كمال و يا زن بودن، نقص باشد.

حيات طيب مژده بزرگى است، مشكلى كه عموماً ما داريم اين است كه به داشتن حيات طيب، دل خوشيم ولى به آن نمى انديشيم. متوجه نيستيم براى رسيدن به آن بايد درجه شعورمان از حيات حيوانى بسيار بالاتر بيايد. در حالى كه حيات حيوانى، حيات طيب نيست. خوك و گرگ حيات دارند و زنده اند اما اين نوع حيات براى بنده حيات طيب نيست، خوك مظهر شهوات است و گرگ مظهر درندگى است، حيات بنده و جنابعالى بايد حيات انسانى باشد كه آزاد از غلبه شهوت و كبر است، شأن حيات انسانى حيات طيب است، حيات انسانى بايد از هرگونه رذيله اى خالص باشد، نه گرگ باشد، نه خوك، شهوتش شهوتى باشد زير فرمان عقلِ شريعت، غضبش غضبى باشد زير فرمان عقلِ شريعت، و جهتش، جهت نفى منيت و توجه به حق باشد، اين حيات، حياتى است كه به آن حيات خالص و طيب مى گويند. شما وقتى مى گوييد هوا پاك است به اين معنى نيست كه نيتروژن و اكسيژن نداشته باشد، هواى پاك هوايى است كه آنچه نبايد داشته باشد را ندارد. عقايد و صفاتى در ما هست كه مزاحم جهت گيرى ما به سوى حقيقت است آيه مژده مى دهد كه اگر هر زن و مردى در دين دارى صبر و پشت كار داشت، عوامل مزاحم را از صحنه جانش پاك مى كنيم، تا اولًا: در شرايط خوبى ادامه حيات دهد. ثانياً: در قيامت با بهترين اعمال خود براى هميشه روبه رو باشد. گاهى خود آدم ها خود را نمى پذيرند و به جهت ناخالصى هاى خود، دوست دارند از خود فرار كنند، حيات طيب حياتى است كه انسان با خودش تضاد ندارد و بقاءِ خود را عين رسيدن به مقصد مى داند، خودش با خودش آرام است و بودنش برايش شيرين است. بر عكس بعضى ها كه بودنشان را نمى خواهند، به هر درى مى زنند تا غير از اين باشند كه هستند، متوجه اند اين نوع بودن كه در آن هستند به درد نمى خورد، بودن ديگرى هم كه ندارند، لذا بودنشان عين اعلام نارضايتى از زمين و زمان است چون با بودنى پاك همراه نيستند. شروع مى كنند بهانه گرفتن كه خانه ام اين اشكال را دارد، همسرم آن اشكال را، غافل از اين كه با خودش مسئله دارد. گفت:

نى به هند است ايمن و نى در يمن              آن كه خصم اوست سايه ى خويشتن

چون به حيات طيب نرسيده و راه رسيدن به آن را هم گم كرده است.

با توجه به بركات حيات طيب و آفاتى كه حيات ظلمانى براى انسان دارد خداوند براى هر زن و مردى راه رسيدن به حيات طيب را در آيه فوق «ايمان» و «عمل صالح» معرفى كرد و سپس فرمود نه تنها حيات طيب را به آن ها خواهيم داد، بلكه نايل شدن به نتيجه ى كامل ترين اعمال را به همه اعمال شان سرايت مى دهيم. كافى است عزم ما آن باشد كه در مسير دين دارى پايمردى و شكيبايى پيشه كنيم و هيچ حادثه اى ما را از مسير دين دارى منصرف نكند. در آيه قبل پيش از اين كه موضوعِ حيات طيب را براى زن و مرد مطرح فرمايد، فرمود: بايد در مسير دين دارى پايدارى و صبر داشته باشيم، در اين آيه مى فرمايد: مى خواهى زن باش مى خواهى مرد باش، اگر عمل صالح انجام دهى و مؤمن باشى به عالى ترين درجاتى كه ممكن است انسان در زندگى برسد، خواهى رسيد. زندگى و مشى خود را مشخص كن كه چه كسى مى خواهى باشى و بر چه اصولى مى خواهى پافشارى كنى. وقتى بنا گذاشتيد سراسر عمر را در عين ايمان، در انجام عمل صالح جلو ببريد به طورى كه هيچ چيز ديگرى نتواند جاى اين ها را بگيرد، حالا مى توان به مژده هايى كه در آخر آيه مى دهد اميدوار بود كه  «فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ»؛ حتماً او را به حيات طيب احياء مى كنيم و اجرش را بر اساس بهترين عملى كه انجام مى داده، خواهيم داد.

Share