بينش هاى كهنه با واژه هاى نو

بايد روشن شود هرجا پاى دين- به عنوان مكتبِ حساس به تربيت و تعالى انسان- ضعيف شد، حقوق زنان به شدت مورد بى مهرى قرار مى گيرد، حال چه به اسم دين- ولى دين منحرف- اين بى مهرى انجام گيرد، و چه به اسم هاى ديگر. «مجمع دينى در فرانسه در سال 586 ميلادى پس از بحث زيادى كه در موضوع زن كرده مقرر داشته كه زن انسان است ولى براى خدمت مرد آفريده شده است.»[1] ملاحظه بفرمائيد وضع چه اندازه اسفبار بوده كه مجمع دينى فرانسه كه تحت تأثير تورات و انجيل بوده است، در آن فضايى كه زن را حيوانى مى دانستند كه صورت انسانى دارد، تلاش كرده بفهماند زن انسان است و با اين همه تا حدود صد سال پيش در انگلستان زن جزء جامعه انسانى محسوب نمى شد.[2] و باز امروزه هر اندازه از نگاه دينى به زن دور شويم، بخواهيم و نخواهيم در منظر جامعه، زن از ارزش واقعى خود دور مى افتد، نمونه هاى آن فراوان است و عفت قلم اجازه سخن راندن از آن را نمى دهد. ولى متوجه باشيد همان فكرى كه معتقد است زن جزء جامعه انسانى محسوب نمى شود و يا موجود پليدى است كه شيطان به وجودش آورده، در دنياى مدرن و با فاصله گرفتن از دين، با همان ديدگاه به زن مى نگرد ولى با واژه هاى جديد و ظاهرى حيله گرانه، به عبارت ديگر بينش همان بينش است منتها واژه ها تغيير كردند. امروزه در كشور آمريكا يكى از معضلات دولت، زنانى هستند كه در اثر ضرب و شتم مكرر مردان مجبور شده اند از خانه فرار كنند و جايى براى زندگى ندارند. دولت آمريكا سوله هاى بزرگى براى سكونت اين زنان به وجود آورده و روز به روز بر تعداد اين نوع سوله ها اضافه مى شود. زيرا وقتى بشر از خانه ايمانش فاصله گرفت و معنى ظرائف تربيتى به فراموشى سپرده شد و زن صرفاً به موجودى براى شهوت رانى تبديل شد، انواع ظلم ها به اين حساس ترين شخصيت اجتماع اعمال مى شود و فمينيسم چه بداند، چه نداند چون نتوانست جايگاه معنوى زنان را احياء كند به همان فرهنگى دامن مى زند كه عملًا زنان موجودات بى مقدار و دردسر سازى خواهند بود. در حالى كه در منظر اسلام اين حرف ها نيست، خداوند در قرآن مى فرمايد: «أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِّنكُم مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ»؛[3] هرگز من عمل هيچ كدام از شما را ضايع نمى كنم، چه زن باشيد چه مرد، بعضى از شما از بعضى ديگر هستيد و دوگانگى بين شما نيست. چنانچه ملاحظه مى فرمائيد اولًا: نظر و جهت زن و مرد را به سوى معنويت مى اندازد كه اعمال معنوى شما اصالت دارد. ثانياً: در اعمال معنوى از نظر نتيجه، هيچ فرقى بين زن و مرد نيست. اسلام براى اين كه جامعه با طرح زن بودن و مردبودن جبهه ى دوگانه نسازد و دعوا بر سر ارزش زن، يا ارزش مرد به وجود نيايد مى فرمايد: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا، إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ»؛[4] اى مردم همه شما را چه مرد، چه زن، ما آفريده ايم، آن هم به صورت ها و شكل هاى مختلف براى آن كه با همديگر آشنا شويد و همديگر را بشناسيد، ولى هيچ كدام اين تفاوت ها عامل ارزش نيست، بلكه فقط گرامى ترين شما نزد ما با تقواترين شماست. اگر اين بانگ بلند و رساى اسلام نبود معلوم نبود امروز در شرق و غرب عالم چگونه با زنان برخورد مى شد.

 

-----------------------------------
[1] - كتاب فرازهايى از اسلام، انتشارات جهان آرا، مقاله حقوق زن در اسلام، علامه طباطبائى« رحمةاللّه عليه»، ص 141.
[2] - همان، ص 141 ..
[3] - سوره آل عمران، آيه 195.
[4] - سوره حجرات، آيه 13 ..

Share