خودت باش، غيرِ خودبودن را نخواه

اگر زنان و مردان به آنچه كه دريچه ى ورود به مهمانى حق است و به آن ها داده اند نگاه كنند در عيش و قرار و آرامش و شعف و حضور قلب و مستى و معنويت قرار مى گيرند. در حالى كه اگر به آنچه كه خدا به آن ها نداده است نگاه كنند در حسادت و پريشانى و غفلت و فرسايش و اضمحلال قرار مى گيرند و عملًا راه ورود به شرايط انس با خدا در جلويشان بسته خواهد شد. خداوند مى فرمايد: اگر مى خواهى در آرامشِ بندگى به سر ببرى به وظيفه نگاه كن. وظيفه اين بود كه به شجره نزديك نشويم، نه تنها از آن نخوريم، حتى نزديك هم نشويم، وقتى به جاى نظر به وظيفه، به شجره نگاه كرديم، ديديم ميوه هاى شجره را نداريم، مصيبت شروع شد و از همه چيز محروم شديم. وظيفه اين بود كه  «وَ لَا تَقْرَبا هَذِهِ الشَّجَرَه»؛[1] به اين شجره نزديك نشويد تا در مقام انس با خدا باشيد. «فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْءَاتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ» چون از آن خوردند زشتى هايشان برايشان آشكار شد زن به نداشتن چيزهايى كه خودش ندارد خود را مشغول كرد و به امكانات مرد شدن فكر كرد و مرد هم به چيزهايى كه ندارد ولى زن دارد نگاه كرد. به چيزهايى كه نبايد داشته باشند نگاه كردند، نتيجه اش اين شد كه ندا آمد «اهْبِطُواْ مِنْهَا»؛[2] از بهشت خارج شويد. شما بيشتر مى خواستيد، از همه آنچه داشتيد محروم شديد. در حالى كه قبلًا فرموده بود: «يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ»؛[3] اى آدم تو و همسرت، به عنوان نماد همه زنان و مردان، در بهشت باشيد، در بهشتِ قرار و آرامش، در بهشتى كه تو باشى و خدا و آن همه امكانات براى باقى ماندن در مقام لقاء الهى. آرى قصه آدم قصه ى آدميت است، آن جا يكى بوديم و همه آن جا بوديم و آن آدميت كه آن جا بود همه ما بود.[4]

پس مشكل از آن جا شروع شد كه از وظيفه غافل شديم. آن هايى كه در نور وظيفه مستقرند اصلًا احساس كمبود نكردند، كمبودى نيست، من از اين طريق مى توانم صعود كنم شما از آن طريق. هر چند ممكن است در شرايط حاضر وظايف زنان حضور در صحنه هاى اجتماعى نيز باشد، باز موضوعِ انجام وظيفه در ميان است، نه مقايسه زنان با مردان. عمده آن است كه متوجه باشيم زن بايد در جايگاه خودش باشد و آن جايگاه را اسلام تعيين مى كند. در بعضى از زمان ها ممكن است جايگاه او علاوه بر خانه، در اجتماع هم باشد ولى مواظب باشد كه براى خود جايگاه مرد بودن را نخواهد، بلكه خودش باشد. مصيبتى كه براى بعضى از خواهران پيش مى آيد اين است كه بخواهند نداشتن هايى كه در مقايسه با مردان ندارند، با پيداكردن خصلت مردان، آن را پيدا كنند. اين جا است كه از نور وظيفه خارج گشته و راه خلوت و انس با خدا را گم مى كنند.

سؤال: قرآن از قول مادر حضرت مريم(سلام الله علیها) مى فرمايد: «لَيْسَ الذَّكَرُ كَالأُنثَى»؛[5] پسر همانند دختر نيست. و معلوم است مادر مريم(سلام الله علیها) ناراحت شده اند كه چرا فرزندشان دختر شده است. آيا اين نشانه ى كم ارزش دانستنِ دختران نيست؟

جواب: خير، قضيه از اين قرار بوده كه مادر مريم(سلام الله علیها) با توجه به اطلاعاتى كه داشت مبنى بر اين كه از نسل او پيامبرى خواهد آمد، نذر كرده بوده چون وضع حمل كرد، فرزندش را به عنوان خدمت گذار بيت المقدس در خدمت اوامر الهى قرار دهد، قرآن مى فرمايد: «اذْ قَالَتِ امْرَأَةُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّي إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ»؛[6] آن گاه كه همسر عمران گفت: پروردگارا! من نذر كرده ام كه آنچه در شكم دارم از زير فرمان من آزاد باشد و تحت فرمان تو قرار گيرد، پس از من قبول بفرما، كه تو شنواى تقاضاى بندگانت هستى و مى دانى چگونه او را تربيت بفرمائى. جناب عمران يعنى پدر حضرت مريم(سلام الله علیها)، خودشان پيامبر نبودند ولى به پيامبران بنى اسرائيل وصل مى شوند، اين ها متوجه بودند بايد از نسل آن ها پيغمبرى بيايد. همسر عمران فكر مى كرد همين نوزادى را كه باردار است همان پيامبر خداست. لذا به اين اميد نذر مى كند براى اين كه فرزندش خوب تربيت شود او را به بيت المقدس بسپارد، به اين اميد كه آن فرزند پسر است و امكان تربيت او در بيت المقدس فراهم است. اما وقتى كودك به دنيا آمد متوجه شد دختر است، فكر كرد تمام نقشه هايش به هم خورده لذا گفت: «رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُهَا أُنثَى»؛ خدايا! من دختر به دنيا آوردم. خداوند مى فرمايد: «وَاللّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ»؛ و خدا به آنچه او متولد كرد آگاه است  «وَلَيْسَ الذَّكَرُ كَالأُنثَى»؛ و آگاه است كه زن و مرد مساوى نيستند ولى خبرى كه به شما داده شده دروغ نيست، در همين رابطه و از طريق همين نوزاد مردى چون عيسى(عليه السلام) خواهد آمد و عظمت خدا در شكل تولد او ظهور خواهد كرد. پس چنانچه ملاحظه مى فرمائيد از اين آيه به عنوان يك موضوعِ مستقل استفاده نمى شود كه دختر و پسر از نظر ارزش مساوى نيستند. بلكه موضوع در رابطه با امر خاصى بوده است كه بايد از طريق مردى به نام عيسى(عليه السلام) انجام بگيرد و حالا با دخترى به نام مريم روبه رو شده اند، غافل از اين كه آن امر خاص با واسطه مريم(سلام الله علیها) انجام مى گيرد و نه از طريق خود او و لذا مريم تحت تربيت حضرت زكريا(عليه السلام) قرار گرفت و زمينه تولد حضرت عيسى(عليه السلام) در او فراهم گشت.

«والسلام عليكم و رحمةاللّه و بركاته»

 

--------------------------------------
[1] - سوره بقره، آيه 35.
[2] - سوره بقره، آيه 38.
[3] - سوره بقره، آيه 35 ..
[4] - به كتاب« هدف حيات زمينى آدم» رجوع شود.
[5] - سوره آل عمران، آيه 36 ..
[6] - سوره آل عمران، آيه 35 ..

Share