معناى پختگى حاصل از ازدواج

سؤال: در جايى مى فرماييد؛ «چقدر فرهنگ غرب زشت عمل كرد به طورى كه ازدواج را، كه وسيله ى انس دو روح است براى پخته شدنِ هرچه بيشترِ دو انسان، به ارضاى شهوت تبديل نمود». لطفاً اين «پخته شدن دو روح در سايه انس» را توضيح دهيد.

جواب: «پخته شدن دو روح در سايه ى انس با همديگر» به نظرم با مقدماتى كه عرض شد تا حدّى روشن است. پخته شدن در هركارى يعنى «آزادشدن از خواسته هاى فردى»، و موضوعات را با جوانب دقيق تر نگاه كردن؛ شما مى بينيد آقا يا خانم قبل از ازدواج، نظر خود را كامل مى داند، ولى وقتى ازدواج كرد و در بستر زندگى با تنگناهايى روبه رو شد كه راحت نمى تواند نظرات خود را عملى كند مجبور است بيشتر فكر كند و در فكر خود تجديد نظر نمايد. در زندگى فردى فكرمى كرده خيلى متفكر است، ولى وقتى همان فكر را آورد در خانواده و با افكار ديگر مقايسه كرد مى بيند بايد در رفع نواقص فكر خود تلاش نمايد. متوجه مى شود نمى تواند روى حرف خود اصرار كند وگرنه خانواده اش به بحران مى افتد- البته به شرطى كه طرف براى خانواده حريم قائل باشد و نخواهد نظر مقابل را سركوب كند- كسى كه در مقابل نظر منطقى بقيه با نظر خودش درگير مى شود درواقع توانسته است از طريق خانواده به يك نوع پختگى برسد كه در زندگى فردى به آن نمى رسيد. انسانِ «پخته» به كسى مى گويند؛ كه جوانب نقص نظر خود را ببيند. شما ديده ايد؛ انديشمندان بزرگ عموماً وقتى نظر مى دهند، مى گويند: «من نظرم اين هست، اما اين حرف به اين معنى نيست كه توانسته باشم همه ى جوانب را هم حل كنم». خيلى حرف است؛ گاهى ديده ايم كه علامه طباطبائى  «رحمةاللّه عليه» چقدر دقيق يك آيه را تفسيرمى كنند! بعد آخرش مى نويسند: «وَ اللّهُ اعلَم». در اصطلاح آقايان  «وَاللّهُ اعلَم» يعنى من مطمئن نيستم كه در اين مطلبى كه گفتم، تمام جوانبِ موضوع در نظر گرفته شده است. در خانواده، در تقابل آراء، فقط نظردادن و رفتن نيست، راه كار عملى بايد داد، لذا به آدم پختگى مى دهد.

در بحث «تولدى ديگر» كه در ابتداى بحث در رابطه با ازدواج عرض كردم يكى از معانى تولد ديگر همين پختگى است. زن و مردِ جوان در عين مودّت و محبت به همديگر با تفاوت آراء روبه رو مى شوند. و همه ى هنر در اين جا است كه هيچ كدام بر حرف خود اصرار نورزند تا فهمى بالاتر به ميان آيد، و كم اند زن و شوهرهاى جوانى كه توانسته باشند از اين تقابل آراء درست رد شوند. واقعاً بصيرت مى خواهد كه آدم در آن مرحله بگويد: چرا حرفِ همسرم درست نيست و حرف من درست است؟»! متأسفانه صد دليل مى آورد كه حرف خودش درست است، در صورتى كه كافى است فقط يك كمى انصاف داشته باشد تا متوجه بشود. در بستر خانواده بايد با موضوعات به شكل ديگرى برخورد كرد، زيرا موضوعْ حاكميت حرف يكى بر ديگرى نيست، بلكه موضوعْ فكر جديدى است كه بايد متولد شود، در اين حالت است كه طرف مى بيند عجب! ديگر نمى تواند مثل قبل راحت نظر بدهد و خودش هم نظر خود را تأييد كند، براى تصميماتى كه مى خواهد بگيرد، بايد جوانب زيادى را در نظر بگيرد. توجه به نظر زنان در جاى خود بسيار كارساز است به طورى كه قرآن در مورد از شيرگرفتن زودتر از موعد كودك مى فرمايد چنانچه زن و مرد با همديگر مشاوره كردند و به نتيجه رسيدند اشكال ندارد، كه موضوعِ آن در جلسات قبل گذشت و روشن شد كه بعضاً واژه ى زن در بعضى روايات به معنى زنانى است كه سراسر در فكر هوس هاى خود هستند و در اين رابطه مى فرمايند:
«وَ شاوِرُوهُنَّ وَ خالِفُوهُنَّ حُبُّكَ لِلشَّي ءِ يعْمي وَ يصِم»[1]
بر خلاف رأى آن ها عمل كنيد، زيرا دوستى يك شيئ انسان را در ديدن حقيقت، كور و در گفتن حقيقت كمك مى كند. حضرت در اين توصيه مى فرمايند: مواظب باش اين چنين زنانى انديشه ى تو را تحت تأثير خود قرار ندهند.

وقتى قرآن موضوع مشورت با زنان را به كلى مسدود نكرده پس معلوم است در آن جايى كه مشورت با آن ها نهى شده يا مربوط به موقعيت هاى خاص است و يا مربوط به زنان خاص كه در بحث مشورت با زنان، بحمداللّه موضوع تا حدّى بررسى شد.

آنچه مورد تأكيد است؛ موضوع تضارب آراء در نظام خانواده است كه مسلّم اگر انسان نسبت به نظرات همسر خود حساس باشد و به آن توجه كند علاوه بر آن كه كشتى خانواده را بهتر به ساحل سعادت مى رساند، موجب پختگى آراء خود و همسرش خواهد شد، عمده آن است كه هر دو نفر سعى كنند آراء يكديگر را تصحيح كنند تا تفكر جديدى متولد شود، نه اين كه هركدام سعى بر سركوب رأى ديگرى داشته باشد.

بنده به بعضى از رفقاى دينى گله دارم چون بدون دقت به جايگاه رواياتى كه زنان را نقد كرده، حكم كلى مى كنند و عملًا انديشه و آراء زنان را از صحنه ى خانواده خارج مى نمايند. بعضاً در حدى به زن نگاه مى كنند كه از او به عنوان صاحب نظر در امور تربيتى كه نظرش مى تواند در به سعادت رساندن اعضاء خانواده مفيد واقع بشود، نظرخواهى نمى شود، و درنتيجه آن استعداد شكوفا نمى گردد. خداوند به حضرت آيت اللّه جوادى  «حفظه اللّه» خير فراوان دهد كه با طرح كتاب «زن در آينيه ى جلال و جمال» بسيارى از شبهاتى كه در مورد زن مطرح شده بود را مرتفع نمودند.

نگاه فمينيستى به زن نگاهى است كه در فضاى خود آسيب هايى را به زن مى زند، ولى نگاه به جايگاه ارزشمند و شخصيت اصلى زن نگاه ديگرى است كه مى گويد حذف نظرات زن از زندگى، آسيب هاى فراوانى به بار خواهد آورد و عملًا زمينه ى رشد فمينيسم را فراهم مى كند. در بحث احترام به رأى زنان قصد ما لوس كردن زنان نيست، بلكه حرف اين است كه ما هرچقدر در متون دينى مطالعه كرديم، به اين كه بتوان عقل زن را عقل درجه دوم گرفت نرسيديم، و در واقع وظيفه ى ما اين است كه متذكر چنين موضوعى باشيم.

 

---------------------------------
[1] - بحارالأنوار، ج 74، ص 166 ..

Share