فصل سوم:تطبیق قواعد كلی بر پرسش های اساسی

اكنون پس از بیان این شاخص های كلید پاسخ بسیاری از چراها را یافته ایم و كبریات قیاس اخلاقی را فراهم آورده ایم. بدون شك هر حكمی دایر مدار علت خویش است. اگر آن علت وجود داشته باشد، حكم هست و اگر آن علت از بین رود، حكم نیر به دنبال آن خواهد رفت. با دانستن سبب خوبی و بدی هر یك از این رفتارها و حالات، به مصداق مفاد «العلة تُعمّم و تُخصّص» می توان در داوری نسبت به موضوعات و تشخیص هنجار یا نابهنجار بودن آنها خبرگی یافت و در بند دریافت دستورالعمل جزئی نماند. بدین جهت این بار به صورت قیاس اقترانی شكل اول به اثبات نادرستی و نابهنجاری برخی از رفتارها می پردازیم.

مثلاً اگر بخواهیم خوبی و بدی رفتار خاصی مانند آدامس جویدن در ملأ عام را برای روحانی بررسی كنیم، كافی است حد وسط را از میان قواعد كلی فوق پیدا كنیم و به آن پیوند دهیم:

صغری: آدامس جویدن برای طلبه خلاف عرف است و سبك تلقی می شود.

كبری: انجام هر كار خلاف عرفی كه نشان از رشدنایافتگی و كودك منشی شخص باشد، در منظر عموم بد است.

نتیجه: آدامس جویدن برای روحانی در منظر عمومی بد است.

این تمرین و تطبیق را تا به دست آوردن تسلط كامل، در موارد فراوان دیگری نیز تكرار خواهیم كرد. اكنون به پرسش های اولیه بحث باز می گردیم:

Share