5ـ عنوان و مدرك تحصیلی طلبه

مدرك در لغت به معنای سند، دلیل و نشانه به كار رفته است. مدرك وسیله اثبات است و می توان با آن یك حقیقت را ثابت كرد. مدرك تحصیلی وسیله ای است كه با آن، میزان تحصیل، رشد، توانایی، دانش و مهارت افراد را ثابت می كنند و برخی از ابعاد پنهان شخصیت را آشكار می سازند. استخدام مدرك تحصیلی برای اثبات این ویژگی ها، یك ضرورت زندگی اجتماعی است. انسان ها در شبكه پیچیده روابط اجتماعی نیاز به ارتباط و هم كاری دارند و باید به صورت یك پیكره واحد عمل كنند. طبعا برای این كه از یك دیگر به صورت مناسبی بهره گیرند باید درباره هم شناخت كافی داشته و ظرفیت ها، قوت ها، توان مندی ها و مهارت های هم دیگر را از یك سو و نقاط ضعف و كاستی های شخصیتی هم را از طرف دیگر بشناسند، تا هم كاری های درست و مؤری را میان خود تعریف كنند و از هركس انتظار متناسبی داشته باشند. مدرك ها، عنوان ها، نشان ها و نمادها این ارتباط اجتماعی را تسهیل كرده و موجب می شوند كه معرفی افراد به یك دیگر در زمان كوتاه و با هزینه اندك حاصل شود.[1]

مدرك دو گونه است: رسمی و غیر رسمی. برای مثال، اعتبار حاصل از سابقه تألیف و تدریس و فعالیت های اجرایی یا فرهنگی نوعی مدرك غیررسمی است. مراجع عظام بر اثر سابقه تدریس و تألیف، مورد اعتماد قرار گرفته و مرجعیت علمی و اجتماعی یافته اند. امروزه برای اطلاع از توان مندی های افراد از رزومه (شرح فعالیت های آنان) بهره گرفته می شود. این رزومه، شامل مقدار تحصیل افراد، نمرات پایانی آنان، سابقه تحقیق، تألیف، تبلیغ، فعالیت های فرهنگی، اجرایی و نیز عنوان پایان نامه ها و موضوع كتاب ها است كه هریك گویای بخشی از شخصیت افراد است.

استفاده از مدرك برای معرفی، اختصاصی به عصر جدید ندارد. اجازه اجتهاد یا اجازه نقل حدیث در مدارس علمیه قدیم یك نوع مدرك تحصیلی كارآمد برای معرفی افراد به جامعه و جلب اعتماد آنان بوده است. لباس روحانیت نیز، نوعی مدرك است كه اصل هویت صنفی طلبه را به جامعه معرفی و اثبات می كند. تقریظ هایی كه علمای بزرگ در ابتدای آثار شاگردان خود می نوشتند و در آن به معرفی مؤف و اثر او می پرداختند، نوع دیگری از مدرك بوده است.

روشن است كه اگر حقیقتی وجود نداشته باشد، ارایه مدرك برای آن، گونه ای جعل و فریب است؛ یعنی مدرك ارزش بالذات ندارد و ارزش آن به تبع ارزش حقیقت آن است. وجود مدرك در وجود آن حقیقت هضم می شود و تو گویی مدرك همان حقیقت در لباسی دیگر است. مدرك وجود اعتباری و قراردادی یك حقیقت خارجی است كه نمی توان اصل آن را به سادگی بروز داد؛ اما آن را به كمك نشانه های قراردادی و اعتباری می توان تداعی كرد و نمایاند.

طلبه باید اصالتاً به دنبال خدمت به دین باشد و تمام همّ و غم خود را برای افزایش مهارت و دانش مرتبط با آن به كار گیرد؛ اما پس از به دست آوردن مهارت لازم و توانایی واقعی خدمت، لازم است در مقام اثبات نیز موجه شمرده شود. زیرا گاهی توانایی واقعی وجود دارد، اما مقدمات ضروری دیگری كه ارایه خدمت بدان وابسته است، مفقود است؛ مثلاً كسی ممكن است هنر رانندگی را آموخته باشد و با تمرین فراوان مهارت كافی به دست آورده باشد؛ اما به جهت نداشتن گواهی نامه اجازه استفاده از این مهارت و میدان و فرصت بهره گیری از این توانایی را نداشته باشد. بدین ترتیب، ما گاهی وظیفه داریم خود را به جامعه بشناسانیم و آمادگی خود را برای انجام دادن برخی از خدمات اجتماعی اعلام داریم.[2] بنابراین، اگر به كسی گفته می شود كه برای گرفتن گواهی نامه اقدام كند، به این معنا است كه مهارت رانندگی كسب كند، نه این كه تنها مدرك بدون حقیقت و پشتوانه ای فراهم آورد. از آن جا كه تلاش برای گرفتن مدرك نوعاً با تلاش برای كسب مهارت ملازمه دارد این توصیه بجا است. گاهی نیز به جهت ارتباط وثیق میان مهارت و عمل (تمرین) در میدان عمل مهارت انسان افزایش می یابد؛ اما شكی نیست كه برای انجام یك كار ـ خصوصا كارهای بزرگ ـ حد نصابی از مهارت و دانش كه در فضای آموزش حاصل می شود، نیاز است كه این تجربه و مهارت، با گذر زمان و به كارگیری آن افزوده می شود.

مدرك گرایی ـ همچون دنیاگرایی ـ به معنای اصالت قایل شدن برای مدرك و تلاش مستقل برای اخذ آن حتی بدون تحصیل مهارت ها و شرایطِ لازم است. داشتن مدرك افتخار نیست. جز كودكان و نوآموزان كسی با داشتن گواهی نامه رانندگی، فخر بر دیگران نمی فروشد و احساس بزرگی نمی كند، بلكه این گواهی نامه را زمینه ای برای استفاده شخصی خود و خدمت اجتماعی می داند. اگر طلبه به هدف خدمت به كاروان وحی و نصرت دین خدا جهاد علمی داشته و به توان مندی لازم دست یافته باشد، اخذ نشانی كه بر این توانایی دلالت كند، نه اشكالی دارد و نه افتخاری به شمار می رود.

آیا بدون مدرك، خدمت به دین خدا امكان پذیر نیست؟ هرگز نمی توان چنین ادعایی كرد؛ اما بی واهمه می توان گفت كه داشتن مدرك ـ اگر بر اساس حقیقتی باشد ـ گستره و تأثیر خدمت را افزایش می دهد و رنج برخی فعالیت های زاید را بر می دارد. به بیان دیگر، برخی از رسالت های طلبه بدون هیچ گونه مدرك تحصیلی قابل انجام است؛ اما هرچه طلبه شناخته شده تر باشد و بتواند مخاطب بیشتری گرد آورد، اثر كارش بیشتر است. بنابراین، بعضی از رسالت های بزرگ را جز با داشتن مدرك رسمی و اعتبار اجتماعی بالا، نمی توان انجام داد. ابعاد اجتماعی روحانیت و حضور طلبه در نهادهای اجتماعی مانند دانشگاه، قوه قضاییه، مجلس، ارتش، و ... این ضرورت را بیشتر ساخته است. احراز صلاحیت و رتبه بندی در این موارد، جز با مدرك امكان پذیر نیست.[3]

 

[1] رك: لباس روحانیت چراها و بایدها، مقاله نماد.
[2] این معرفی باید به صورتی كاملاً وزین و متین صورت پذیرد و با تبلیغ كالاهای مصرفی یا خدمات صنعتی تفاوت دارد.
[3] از آن جا كه نقش و كاركرد اجتماعی حوزویان با دانشگاهیان متفاوت است، مدرك آنان نیز متفاوت است. اگر دانشگاهیان بعد از چهار سال مدركی دریافت می كنند و حوزویان پس از نه سال، به جهت آن است كه حوزوی مسئولیت دشوارتری بر دوش دارد و برای انجام آن رسالت سنگین، نیاز به آموزش بیشتر و فعالیت فراوان تری دارد؛ لذا مدرك آنها برای كار خودشان است، مدرك ما برای كار خودمان و نباید فریب اشتراك لفظی را بخوریم. البته، معادله ای كه میان این دو نوع مدرك برقرار می شود مشكلاتی دارد كه مجال پرداختن به آن نیست.

Share