3 - صبر در برابر حوادث ناگوار(مصيبت)

زندگى آدمى همواره در معرض حوادث و بليه هاى ناگوار است و از اين گزيرى نيست. چگونگى ساختمان بشر چنين وضعى را بر او تحميل كرده و بليه و مصيبت را ماجراى هميشگى و همگانى زندگى او قرار داده است. 
اين جمله ى معروف و منسوب به مولاى متقيان(علیه السلام) : الدنيا دار بالبلاء محفوفه...(دنيا خانه ای است كه با آزمايشها و بليه ها محاصره گرديده) ناظر به همين واقعيت است. بيمارى ها آسيب هاى جسمى خسارت هاى مالى فقدان عزيزان
محروميت ها و و... بخشهاى رنگارنگى از اين سرگذشت اجتناب ناپذير بشراند كه حتى برخوردارترين مردمان نيز از حوادثى از اين قبيل مصون نمى مانند.
در اين پيشامدها كه البته بطور قهرى و بدون ميل و اراده ى انسان در زندگى او رخ مى نمايد هرگونه عكس العمل از مردم بروز مى كند : بعضى در برابر مصيبت مقاومت خود را از دست داده و دچار شكستگى روحى مى گردند و گروهى ديگر بار مصيبت را تحمل كرده و يا توجه به جريان طبيعى اين جهان خود را از هنگامه ى مصيبت سالم و سربلند خارج مى سازند. به قول رودكى فضل و بزرگمردى و سالارى انسان را در هنگامه ى بلا و مصيبت مى توان آزمود. ضجه و زارى و جزع كه شيوه ى مردمان ضعيف و دلهاى كوچك و كم ظرف است خود يك كشش قهرى و طبيعى است تكليفى است كه شور عاطفه ى سركش بر انسان تحميل مى كند و هر يك از اعضاء را به صورت مناسبى استخدام مى كند چشم را مى گرياند زبان را به شكوه مى گشايد حنجره را به فرياد وا مى دارد دست و سر و پا را به حركات و فعاليت هاى مخصوص وادار مى سازد. صبر در مقابل مصيبت ها به معناى تسليم شدن در برابر اين موج عاطفى است.
انسان صبور در مواجهه با مصائبى از اين قبيل متانت روحى و شخصيت انسانى خود را از دست نداده دست و پاى خود را در برابر حادثه گم نمى كند. مصيبت او را دلمرده و افسرده و بى نشاط نمى سازد و پاى او را از حركت و تلاش در راه هدف اصلى و جدى زندگى اش باز نمى دارد. اين صبر نيز از انواع پسنديده ى صبر است و چنانكه در حديث ديديم([: نيكو و شيوا است])(حسن جميل). اگر قرار باشد انسانى كه راهرو هدف و راه پيما بسوى جهتى است از هر حادثه ى ناگوار ضربه ای ببيند و بخشى از نشاط روحى خود را از دست بدهد هرگز نمى توان انتظار داشت كه مايه و ذخيره ى روحى لازم را براى پيمودن اين راه بتواند حفظ كند.
مقاومت در برابر انگيزه هائى كه انسان را به ناشكيبائى در مقابل اين مصائب وادار مى سازد عاملى است كه آن نشاط روحى را در وى محفوظ مى دارد و از هدر رفتن آن جلوگيرى مى كند از اين بالاتر آنكه خود اين مقاومت تمرينى دشوار و سودمند است براى تقويت نيروى اراده و عزم آهنين در انسان همان چيزى كه با نبودن آن راه پيمائى دشوارى كه هر كس موظف به آن است به هيچ صورت عملى نيست. پس صبر در برابر مصيبت هائى كه به طور قهرى و بدون اختيار به سراغ انسان مى آيد داراى دو فايده ى بسيار مهم است : نخست آنكه ذخيره ى نشاط روحى را كه خمير مايه ى همه ى فعاليت هاى خود سازنده ى اوست حفظ مى كند و مانع از نابودى و به هدر رفتن آن مى شود.
ديگر آنكه اراده ى انسانى را كه عامل تحرك و ابزار حركت اوست در او نيرومند مى سازد و تاب مقاومت در برابر مصائب اختيارى(كه درباره ى آن سخن خواهيم گفت) بدو مى دهد. تشويق و تحريص عجيبى كه از طرف اولياى دين به صبر در اين موارد صادر گشته به لحاظ همين نقش سازنده و اعجاز آميز است. در اين دو روايت نشانه ای از اين فلسفه ى عميق را مى توان مشاهده كرد :

روايت اول عن ابيجعفر اوابيعبدالله عليهماالسلام : من لايعد الصبر لنوائب الدهر يعجز.
آنكس كه براى سختى ها و ناملايمات روزگار مايه ای از صبر فراهم نكرده باشد به ناتوانى و عجز در خواهد افتاد.[1] روايت دوم عن ابيعبدالله عليه السلام : ان العبد ليكون له عندالله الدرجه لايبلغها بعمله فيبتليه الله فى جسده اويصاب بماله او يصاب فى ولده فان هو صبر بلغه الله اياه.[2](براى بنده مقامى و رتبتى در نظر گرفته شده است كه با عمل بدان نمى تواند رسيد پس خدا او را به بليه ای در پيكرش يا خسارتى در مالش يا حادثه ای براى فرزندانش مبتلا مى سازد اگر صبر كرد خدا بدان مقام مى رساندش). در اين روايت نقش سازنده و تعالى بخش صبر كاملا آشكار است. 
عثمان بن مظعون كه از مسلمانان با سابقه ى صدر اسلام و از مهاجران به حبشه و مدينه بود فرزند جوان خود را در مدينه از دست داد. سنگينى بار مصيبت بقدرى او را بستوه آورد كه تصميم گرفت هميشه ى عمر خانه نشين شده به عبادت بپردازد و يكباره دست از فعاليت هاى اجتماعى بردارد. افسردگى ناشى از اين مصيبت چنان بود كه ترجيح مى داد ديگر هرگز جلوه هاى زندگى را نبيند.
رسول اكرم صلى الله عليه و آله به سراغ او رفت و او را از اين عمل نهى فرمود و بدو گفت : لارهبانيه فى الاسلام در اسلام گوشه گيرى و ترك دنيا و عمر را به عبادت هاى فردى سركردن نيست انما رهبانيه امتى الجهاد رهبانيت و ترك دنيا در امت من بايد به صورت جهاد در راه خدا انجام گيرد.[3] پس صبر در برابر مصيبت هاى بى اختيار بمعناى : بار مصيبت را بر دوش تحمل كردن و نشاط زندگى را از دست ندادن و ضربه ى ناشى از حادثه ى تألم انگيز را با ادامه ى فعاليت هاى اساسى و اصلى زندگى به فراموشى سپردن است.

صبر در مصيبت هاى اختيارى:

ولى بسى مهمتر از اين نوع آن است كه يك انسان داراى هدف كه از روى شعور و آگاهى راهى را به سوى هدفى متعال در پيش گرفته و مى رود در برابر مصائب و ناگوارى هائى كه در اين راه بطور محقق و قطعى وجود دارد صبر و استقامت بورزد و بر اثر مواجه شدن با سختى ها و ناملائمات و شدت هاى اين راه از پيشرفت خود منصرف نگشته و راه خود را ادامه دهد. 
در يك تحليل عميق و در پرتو نگرشى محققانه به وضع اجتماعات تاريخى همواره هدف هاى عالى انسانى و در رأس آن هدف هاى انبياء الهى بر اثر اصطكاك و تصادم با منافع طبقات ستمگر و زورگو و سودجو مورد تعرض و مخالفت اين طبقات قرار گرفته و به اين دليل ميان صاحبان و مناديان اين هدف ها با سردمداران طبقات مزبور ستيزه ها و درگيرى هاى دائمى برقرار بوده است. آيات متعددى از قرآن كه از مترفين و ملاء و طاغوت ها در برابر انبياء ياد كرده ناظر به همين واقعيت علمى است. اين  وضعيت اجتناب ناپذير مستلزم آن است كه براى رهروان راه حق و مناديان عدل و راستى و دنباله روان و پويندگان راه انبياء همواره مصائب و ناملائماتى از همه نوع و همه گونه قابل پيش بينى باشد. قرآن كريم براى آنكه مؤمنان را از پيش آماده ى روبرو شدن با مشكلات سازد صريحا خطرات اين راه را به آنان گوشزد مى كند و آنان را در جريان اين واقعيت مجرب تاريخ مى گذارد:
([لتبلون فى اموالكم و انفسكم ولتسمعن من الذين اوتواالكتاب من قبلكم و من الذين اشركوا اذى كثيرا و ان تصبرو او تتقوافان ذلك من عزم الامور])[4](محققا و به صورتى اجتناب ناپذير از ناحيه ى جان و مال مورد بلا و آزمايش قرار خواهيد گرفت و از طرف يهوديان و نصارى و مشركان آزار فراوان خواهيد ديد و اگر صبر و مقاومت بورزيد و تقوا پيشه كنيد پس اين از مهمترين كارها است). در واقع نيز آنانكه خواستند مؤمن و بنده ى خدا زندگى كنند و به وظائف و تكاليف و تعهدات الهى خود پايبند باشند از طرف مخالفان به انواع ناملائمات و ناراحتى ها دچار گشته و پيشگوئى قرآن را بطور عينى درباره ى خود محقق يافتند. البته هر چه مرتبت و پايگاه ايمان و عمل آن كسى كه در راه اين هدف پويا و روان است بالاتر و تاثير و اهميت اش بيشتر باشد ضربات و صدمات وارد بر او نيز بهمان نسبت شديدتر و تحمل آن دشوارتر است.[5]

حضرت امام جعفر صادق عليه السلام در حديثى به اين مطلب تصريح فرموده است :([ان اشد الناس بلاء الانبياء ثم الذين يلونهم الامثل فالامثل.])(از همگان مبتلاتر پيامبران اند و سپس آنان كه به ايشان نزديكترند هر چه نزديكتر و برتر مبتلاتر)(سفينه البحار ماده - بلا) بارى اين حوادث مانند پيشامدهاى ناگوارى از نوع اول نيستند كه انسان بهر تقدير در هر صورت از دچار شدن به آن گزيرى نداشته باشد بلكه هر كس مى تواند در صورت تمايل و ترجيح دادن زندگى راحت و آسوده از آسيب آنها مصون بماند.
آنچه اين بلاها و حوادث را اجتناب ناپذير مى سازد حركت در راه هدف است. همانطور كه هر عافيت طلب خانه نشين كه ترجيح مى دهد هرگز قدم از لانه و خانه ى خود بيرون ننهاده رنج سفر بر خود هموار نسازد و از همه ى منافع و بهره هائى كه در سير و سفر هست چشم بپوشد مى تواند در تمام عمر خود از حوادثى همچون پرت شدن از كوه و روبرو شدن با حيوانات درنده و تهديد شدن به وسيله ى راهزنان و صدها حادثه ى ديگرى كه اختصاصا در سفر ممكن است پيش بيايند مصون و محفوظ بماند همانگونه هر انسان بى تفاوت و بى مسئوليت كه هدف زندگى را نشناخته و در راه آن هدف گام برندارد و زندگى را بى ماجرا و بى درد سر بپسندد و به فتواى سعدى كه مى گويد([: به دريا در منافع بيشمار است وگر خواهى سلامت در كنار است](عمل كند البته مى تواند از همه ى آزارها و آسيب ها و درد سرها و حادثه هائى كه لازمه ى پيمودن راه انبياء است خود را بركنار دارد. پس حوادث و بلاياى راه انبياء به اين معنى بلايا و مصائبى([اختيارى]) است و فقط كسانى بدان مبتلا مى گردند كه به پيروى از فرمان اميرالمؤمنين عليه السلام([: وخض الغمرات الى الحق)] [(در راه حق قدم در گرداب هاى بلا بنه و در آن فرو برو) در راه حق قدم نهاده و دعوت انبياء الهى را به راستى و درستى پاسخ گفته باشند. صبر در برابر اين حوادث از مهمترين انواع صبر و نمودار قوام گرفتگى مايه هاى انسانى است. اين صبر به معناى قبول مصيبت و بدين صورت است كه آدمى در برابر همه ى انگيزه هائى كه او را به بازگشتن از ميان راه و تن ندادن به اين نوع از مصائب وادار مى كند مقاومت ورزيده و از اينكه بدين بليه دچار شده است پشيمان نباشد. خباب بن الارت كه از مسلمانان فداكار و در شمار اولين كسانى كه به دعوت اسلام گرويده و در رديف پذيرندگان نهضت در آمده بودند محسوب مى شد و به جرم ايمان از بخش مهمى از دارائى خود محروم گشته بود روزى بر اثر فشار شديدى كه بر او وارد مى آيد به پيامبر اكرم شكوه برد. خود او چنين نقل مى كند : پيامبر رداى خود را متكا ساخته و در كنار خانه ى كعبه تكيه داده و نشسته بود هنگامى كه سخن مرا شنيد راست نشست و در حالي كه رنگش برافروخته بود گفت : پيشينيان شما را گاهى زير اره آهنين چنان مى افكندند كه اره تمام گوشت و پوست و رگ آنان را تا استخوان مى دريد و از دين بر نمى گشتند و حتى گاهى با اره آنان را دو نيم مى كردند. خدا اين كار را به پايان خواهد برد تا جائيكه سواره ای از([صنعاء])تا([حضرموت](براند و بر اثر سيطره ى حكومت اسلامى و تشكيل نظام اسلامى راهها چنان امن و امان باشد كه بر خويشتن از كسى جز خدا و بر گله ى گوسفندش از چيزى جز گرگ نترسد با اينگونه بيانهاى آتشين روح مقاومت و اراده ى پولادين را در پيروان خود استوار مى فرمود. و به صبر و استقامت در برابر بليات ناشى از مؤمن بودن وادار مى ساخت. ممكن است كسى بر اثر صبر بر انجام وظائف اسلامى(صبر بر طاعت) و يا صبر در برابر انگيزه هاى گناه(صبر در برابر معصيت) در شمار مؤمنان به دين درآيد و قدم در راهى كه پايانش خدا است بگذارد ولى در برابر مصائب و حوادثى كه لازمه ى حتمى و اجتناب ناپذير اين راه است توان مقاومت نياورده و در بين راه به ضعف روحى و سستى عقيده و نوميدى و ديگر موجبات توقف دچار شود و بر اثر بي صبرى راه را ناتمام گذارده و برگردد و از بخشى از وظائف و تكاليفى كه بر دوش او هست شانه خالى كند. پس به پايان رسيدن و ادامه ى اين راه بيگمان متوقف بر فراهم آوردن اين شاخه از صبر(يعنى صبر در مصائب اختيارى) است.

راههاى تلقين اين شاخه از صبر:

به دليل همين اهميت و نقش اساسى است كه در چندين آيه از قرآن كريم بر روى اين نقطه تكيه ى فراوان شده و به گونه گون شيوه و زبان مايه هاى اين مقاومت در آنان ايجاد گرديده است. يكى از راههاى ايجاد صبر بر مصيبت هاى اختيارى مطرح كردن و در نظر آوردن مصيبت هاى بى اختيار است. در قرآن براى اينكه روبرو شدن با مرگ در راه وظيفه بر پويندگان راه خدا دشوار نيايد به آنان يادآورى مى كند كه :

مرگ سرنوشت همگانى افراد بشر است آنان كه در ميدان هاى جنگ نميرند در بسترها و خانه ها بالاخره خواهند مرد و مرگ و زندگى به دست خدا است و مرگى كه براى خدا باشد و([عملى]) در راه محسوب شود موجب اجر و پاداش است:[6] راه ديگر آن است كه پيشرفتهائى كه با قبول اين مصيبت ها در راه هدف به دست مى آيد و ضررهائى كه بر موانع راه وارد مى گردد يادآورى شود در آيه ى 139 و 140 آل عمران و آيات ديگرى از قرآن اين شيوه به كار گرفته شده است :([سست مشويد و اندوهگين مگرديد اگر مؤمن باشيد برترى و پيروزى از آن شما است. اگر به شما زخمى وارد آيد بر دشمن شما نيز زخمى همانند آن رسيده است]). 
راه ديگر به رخ كشيدن و يادآورى كردن سرگذشت پيشينان و مجاهدت هاى آنان و صبر و قبولى است كه در برابر مصيبت هاى اختيارى نشان داده اند.
آيه ى 146 از سورى آل عمران با اين زبان صبر و استقامت را به ياوران پيامبر و پيشاهنگان اسلام مى آموزد:([اى بسا پيامبرانى كه انبوه خداپرستان در كنار آنان مقابله و پيكار كردند پس در برابر بليه ها و پيشامدهاى ناگوارى كه در راه خدا بر آنان وارد آمد سست نشدند و ضعف نشان ندادند و زبون نگشتند و خدا صابران را دوست مى دارد]). آيات متعدد ديگرى از قرآن نيز گوياى اين واقعيت ها و تشويق دنباله روان راه انبياء بر پيمودن اين راه است.
بارى صبر بر چنين مصائبى در عين آنكه بسى دشوار و محتاج اراده ای قوى و ايمانى راسخ است خود در ايجاد اراده ى قوى و ايمان راسخ و مهمتر از آن در پديد آوردن بهشت اجتماعى اسلام داراى نقشى معجز آساست و به همين جهت است كه در آيات قرآن و روايات بيشمارى از گفتارهاى ائمه ى هدى عليهم السلام به وسائل و شيوه هاى گوناگون درباره ى اين نوع و اين شاخه از صبر توصيه ها و دستورالعمل هائى صادر گشته است. در اين بحث كه تكيه ى بيشتر بر روايات است در اين زمينه به يك روايت بسنده مى كنيم كه شامل صبر در برابر هر نوع مصيبت است : عن ابى بصير : سمعت ابا عبدالله عليه السلام يقول : الحرحر على جميع احواله : ان نابته نائبه صبرلها و ان تداكت عليه المصائب لم تكسره و ان اسر و قهرو استبدل باليسر عسرا كماكان يوسف الصديق الامين : لم يضرر حريته ان استعبد و قهر و اسر...[7] آزاده در همه حال آزاده است : اگر حادثه ى گزنده ای بر او وارد آيد بر آن صبر مى كند و در برابر آن مقاومت مى ورزد و اگر مصيبت ها و آزمايشها از همه طرف بر او وارد شوند و او را زير ضربات سخت بيفكنند نمى توانند درهم بشكنندش گرچه در زنجير اسارت گرفتار آيد و مقهور قدرت هاى زمانه شود و آسايش و راحتى اش به سختى و ناراحتى بدل شود. چنانكه يوسف راستگو و راست كردار بود كه اسارت و مغلوبيت و به غلامى افتادنش نتوانست آزادى و آزادگى اش را از بين برد.

 

[1] كافى ج 2 ص 93.
[2] سفينه البحارج2 ص 5
[3] سفينه البحارج 1 ماده : رهب.
[4] آل عمران : 186.
[5] سخن درباره ى([بلا])و موضع و جهت و... با استفاده از قرآن و حديث موضوع بحثى بسيار مفيد و اساسى است در گفتار ديگرى از اين سلسله.
[6] قرآن : آيه 144 و 156 و 168 سوره آل عمران
[7] كافى ج 2 ص 89.

Share