مدت هاست به دنبال خلوتی با دلم می گردم.// چون تک نارونی در جنگلی انبوه، تنهایم و بغضی غریب، گلویم را می فشارد.// من از هیاهوی درختان می گریزم.// من از فراسوی رنگ ها می آیم؛ از رنگ زرد و قرمز و نارنجی، مثل برگ های پاییزی
...
ادب و هنر
صبح، در کوچه باغ های پر از اقاقیا پیچید و از سر انگشت خورشید، دیدیم آسمان را که از تو نورانی شده بود.
با واژه هایی از نسل گریه
درست سرِ ساعت اتفاق، سرخ ترین ضجه ها برمی خیزد.
دوازده فروردین عصاره یک تاریخ سراسر خون و شهادت و تبلور آن همه عشق ها، آرمان ها، اسلام خواهی ها، حق پرستی ها و باطل ستیزی هاست.
گويي غروب نابهنگام «سامرا» فرا رسيده است!
نگراني از نبض لحظه ها مي بارد.
تشويشي سنگين، بر شهر حكمفرماست.
شعر در توصیف ماه رجب
آمد ماه رجب که اول عبادت است
مقصود خلقت بشر از بهر طاعت است
زان شد بنام خیر که در سیزده از ان
رجب یعنی اشک توبه در قنوت
خواندنش با نام غفار الذنوب
شعبان یعنی چشمها هم در رکوع
شرمگین از نام ستار العیوب
رسیدی و پر از شادی و شوری آهای چارشنبه سوری!
شنیدم با جوانان جفت و جوری آهای چارشنبه سوری!