معیارهای گزینش همسر از منظر قرآن

معیارهای گزینش همسر از منظر قرآن

مقدمه

یکی از مسائل بسیار مهم و اساسی قبل از ازدواج، در نظر گرفتن معیارهایی برای انتخاب همسر است. به جرئت می توان گفت بیشترین مشکلاتی که در زندگی مشترک به وجود می آید، ناشی از این است که زن و مرد، همسر مناسب خود را انتخاب نکرده اند و پس از چند سال زندگی متوجه می شوند این دو مناسب یک دیگر نبوده اند.

تحقیقات نشان می دهد عوامل اصلی طلاق عبارتند از: اعتیاد، دخالت اطرافیان، ناسازگاری، مسائل مالی، فقر فرهنگی و شیوه های سنتی انتخاب همسر (که بیشتر متکی بر شانس و تصادف است).

انتخاب همسر، سنگ زیربنای یک زندگی موفق است و اکثر شکست ها در زندگی مشترک، از بناگذاری نامناسب این سنگ زیرین ناشی می شود. این که یک زندگی شیرین پس از مدتی به تلخی و سردی می گراید، این دریافت ویران گر هر یک از زوجین را در متن خود دارد که «ما اصلاً برای هم مناسب نبودیم»، یعنی به این نتیجه می رسند که در مرحله ی «گزینش» اشتباه کرده اند.

روان شناسان و متخصصان خانواده معتقدند که هر اندازه زن و مرد قبل از ازدواج، اطلاعات صحیح تر و دقیق تری نسبت به یک دیگر داشته باشند، بهتر می توانند موفقیت و یا شکست زناشویی خود را پیش بینی نمایند. در این راستا روان شناسان و متخصصان خانواده، - ناصحان خیراندیشی که راهنمایی نسل جوان را وظیفه ی خود می دانند و برای رهایی دختران و پسران جوان از یک زندگی سرد و بی روح و یا یک جدایی اجتناب ناپذیر، دل می سوزانند - آنان را به ریشه های مشکلات احتمالی توجه داده اند و از این طریق سعی کرده اند که اشتباهات را به حداقل ممکن کاهش دهند.

یکی از مهم ترین این موارد «انتخاب مناسب همسر» است. قبل از هر چیزی لازم است همسری را که برای زندگی آینده انتخاب می کنیم به خوبی بشناسیم. اگر این انتخاب درست و هشیارانه صورت بگیرد، مشکلات بعدی که خواه ناخواه در هر زندگی به وجود خواهد آمد، با درایت و گذشت برطرف می شود؛ زیرا در صورت انتخاب صحیح، زندگی مشترک بر این باور عمیق تکیه خواهد داشت که «اصل تصمیم در مورد شروع زندگی مشترک و انتخاب همسر، درست بوده است» یعنی پشتوانه ی زندگی، یک تصمیم درست و منطقی و یک انتخاب آگاهانه بوده است و ستون محکم این زندگی هرگز فرو نخواهد ریخت.

 به هر حال، باید توجه داشت که انتخاب همسر، غیر از انتخاب لباس و یا گزینش نوکر و کلفت است. شخص با انتخاب همسر می خواهد یک شریک در زندگی خانوادگی برای خود برگزیند؛ شریکی که تا پایان عمر همراه و همراز او باشد و از مصاحبت با او لذت ببرد. می خواهد او را شریک مال و زندگی خود و مهم تر از همه، محرم اسرار خویش نماید. از این رو، عقل سلیم حکم می کند که انسان درباره ی همسرآینده اش تحقیق کند و از هرگونه عجله کاری و اغماض در جوانب قضیه بپرهیزد. باید ویژگی های اخلاقی و روحی همسر مورد انتخاب را بشناسد و بنگرد که چه کسی را برای همسری برمی گزیند. ازاین رو، مرحله ی بررسی و شناخت جهت گزینش همسر، اهمیت به سزایی در زندگی انسان دارد؛ زیرا تجربه نشان داده که منشأ بیشتر اختلافات خانواده ها و طلاق ها، شتاب زدگی در انتخاب همسر بوده است. بنابراین، پیشوایان معصوم(ع) درباره ی این امر خطیر و سرنوشت ساز دستور داده اند که هنگام انتخاب همسر، ابتدا وضو بگیرید و دو رکعت نماز به جای آورید و آن گاه از خداوند مهربان درخواست نمایید کههمسری شایسته که از لحاظ اخلاق و پاک دامنی و نگه داری مال و آبرو سرآمد است، نصیب شما گرداند و سپس به سراغ انتخاب همسر بروید.1 این دستور معصوم(ع) بیان گر این است که فکر و اندیشه ی انسان به تنهایی کافی نیست، باید در این امر مهم به حق تعالی پناه برد و از او استمداد نمود.

شریعت اسلام برای گزینش همسر معیارها و ضوابطی را معین کرده است. در این نوشتار مختصر سعی شده، اصولی ترین معیارها و ملاک های انتخاب همسر شایسته، به جوانان عزیز معرفی شود تا به گونه ایهمسر برگزینند که با یک دیگر «همتا» و «متناسب» باشند، و زندگی مشترکشان بهتر، سالم تر، پرجاذبه تر، شیرین تر و باصفاتر گردد:

شرایط و ویژگی های فردی

اصالت و نجابت خانوادگی

خانه و خانواده، نخستین محیط اجتماعی است که کودک را تحت سرپرستی و حضانت قرار می دهد. از این رو، بیش از سایر محیط های اجتماعی، در رشد و تکامل فرد تأثیر دارد. کودک پیش از آن که از اوضاع اجتماعی خارج متأثر گردد، تحت تأثیر خانواده قرار می گیرد.

آغاز بیشتر عادت ها، نظریات و عقاید فرد از خانه شروع می شود که این موضوع اهمیت تأثیر خانواده را بسی روشن خواهد ساخت. عادت هایی از قبیل: طرز غذا خوردن، سخن گفتن، راه رفتن، رفتار با دیگران، همچنین نظر فرد نسبت به حقوق دیگران و. ..، همه را شخص از محیط خانه و خانواده کسب می کند.

اصالت و شرافت خانوادگی زن و مرد، یکی از اساسی ترین ملاک های ازدواج، به ویژه در جوامع اسلامی است. کلمه ی اصالت از اصل گرفته شده و اصل به معنای ریشه آمده است. یعنی زن و مرد از خانواده هایی باشند که دارای اصل و ریشه اند.

شناخت خصوصیات و وضعیت تربیتی و فرهنگی خانواده ی همسر آینده، در ایجاد تفاهم بین زوجین در زندگی، نقش اساسی را ایفا می کند و می تواند ملاک قابل اعتمادی برای چگونگی تربیت فرزندان و ارتباطات متقابل در زندگی زناشویی تلقی شود.

 توصیه های اسلام در این باره آن است که تا حد امکان، خانواده ی همسر، پاک و عفیف باشند؛ زیرا اخلاق و رفتار خانواده، جنبه های عقلی - از لحاظ قوت و ضعف هوش - و زمینه های اعتقادی آن، در زندگی نسل جدید اثر می گذارد.

از دیدگاه قرآن، زنان فقط وسیله ی ارضای غریزه جنسی نیستند، بلکه آفریدگار جهان آنان را به گونه ای آفریده که وسیله ای برای بقای نسل و حفظ حیات نوع بشر و مرکز ثقل پرورش و تربیت فرزندان صالح و شایسته باشند:

«نِساؤُکمْ حَرْثٌ لَکمْ فَأْتُوا حَرْثَکمْ اَنّی شِئْتُمْ وَ قَدّموا لاَِنْفُسِکمْ؛2 زنان شما، محل بذرافشانی شما هستند؛ پس هر زمان که بخواهید، می توانید نزد آنان بروید و (سعی نمایید از این فرصت بهره گرفته، با پرورش فرزندان صالح) اثر نیکی برای خود، از پیش بفرستید!»

قرآن کریم در این آیه ی شریفه، زنان را تشبیه به کشتزار نموده، می فرماید: «نِسائُکمْ حَرْثٌ لَکمْ؛ زنان شما مانند کشت زاری برای شماها هستند». زیرا کشتزار است که بذر را پرورش می دهد و به ثمر می رساند.

در این جا ممکن است این موضوع مطرح شود که اسلام نسبت به زنان بی احترامی کرده و آنان را از مقام انسانی، تنزّل داده است، غافل از این که با طرح این مسئله معلوم می شود قرآن بقای نسل بشر را منوط به وجود زن می داند و معتقد است اگر زن نبود، بذر مردان بزرگی که تاریخ بشر و دنیا را عوض کرده اند، به ثمر نمی رسید.

نطفه، (ماده ی اولیه ی تشکیل دهنده ی جنین) از جنبه ها و خصایص وراثتی والدین و حتی اجدادش متأثر است. اگر آن ها ناسالم باشند، امیدی به اصلاح فرزند نیست؛ مگر در مواردی بسیار نادر.

اگر خانواده را به درختی تشبیه کنیم، فرزندان به منزله ی بار و بر آن هستند و اگر به یک زمین تشبیه نماییم، فرزندان به منزله ی گیاهان آن هستند؛ و روشن است که هر درختی میوه ی سالم و شیرین نمی دهد و هر زمینی لاله و سنبل برنمی آورد! برخی از درختان میوه ی تلخ و ناسالم و بعضی از زمین ها خار و خس می پرورانند.

قرآن کریم دراین باره می فرماید: «والبلد الطیب یخروج نباته بأذن ربه و الذی خبثت لایخروج الا نکدا کذالک نصرف الآیات لقوم یتشکرون3؛ گیاه سرزمین پاک به فرمان پروردگارش می روید، و در زمین های ناپاک (گیاه آن) جز به سختی در نیاید، بدین سان آیه ها را برای گروهی که سپاس می دارند گوناگون می کنیم.»

 و نیز در آیه ای دیگر می فرماید: «مگر ندیدی خدا چگونه مثلی زد، سخن نیک همانند نهال نیک است که ریشه اش در زمین و شاخه اش در آسمان است، همیشه به اذن پروردگارش میوه می دهد. خداوند برای مردم این گونه مثل می زند تا شاید پند و اندرز گرفته، متذکر گردند.»4

آری، زمین شوره، سنبل برنیارد!.

در خانواده های اصیل و شریف، کمتر اتفاق می افتد که فرزندان ناصالح و نانجیب پرورانده شوند و در خانواده های غیراصیل و ناصالح، کمتر اتفاق می افتد که فرزندان صالح و نجیب، پرورش یابند.

اصالت و شرافت خانوادگی از آن رو حائز اهمیت است که می تواند در ردیف معیارها درآید و در بسیاری از موارد، به عنوان یک معیار اطمینان بخش مورد استفاده قرار گیرد.

 اخلاق نیکو

هرچه علم و تکنولوژی رشد می کند، نیاز بشر به اخلاق افزایش می یابد و لازم است به موازات آن، دستورات عالی اخلاقی پیامبران، کاملاً مورد عمل و نظر قرار گیرد. دنیای علم و صنعت، گرچه وسایل و ابزارهایی در اختیار بشر می گذارد ولی درباره ی عدم سوء استفاده از آن ها هیچ گونه راه حلی ارائه نمی دهد.

سیر صعودی آمار جرائم، جنایات، فساد، تبه کاری، قتل و خودکشی، متلاشی شدن خانواده ها و. .. بیان گر این حقیقت است که اخلاق، که فلسفه ی بعثت انبیاء است «انما بعثت لأتمم مکارم الاخلاق»5 بر جامعه حکم فرما نیست.

دانش و صنعت نمی تواند سعادت و آرامش بشر را تضمین و تأمین کند. استعمارگران، علم و صنعت را به نفع خویش استخدام نموده، میلیون ها نفر را بی خانمان می کنند؛ چنان که حقوق حقه ی ملت های ضعیف را چه آسان پای مال می سازند و آنان را به خاک و خون می کشند...

تنها عاملی که می تواند روح سرکش انسان و غرایز طوفانی و عصیان گر وی را مهار کند و علم و صنعت را در راه آرامش عمومی و زندگی مسالمت آمیز به کار اندازد، اخلاق واقعی است که از ایمان حقیقی به خدا سرچشمه می گیرد.

یکی از ویژگی های اساسی برای زندگی شاد، اخلاق نیک است. منظور از اخلاق نیک، تنها خنده رویی و خوش خلقی اصطلاحی نیست زیرا خندیدن و خنداندن و. .. در بعضی مواقع، نه تنها مطابق اخلاق نیست بلکه ضداخلاق است.

اخلاق هر انسانی تأثیر مستقیم در زندگی او دارد. این تأثیر در محیط خانواده محسوس تر و نقش آفرین تر است؛ زیرا مسائل عاطفی در خانواده بر مسائل دیگر غلبه دارد و محیط خانواده بیشتر بر مبنای خصوصیات اخلاقی اعضای آن شکل می گیرد تا عوامل دیگر. ازاین جهت، اگر اعضای خانواده از اخلاقی نیکو بهره مند باشند، محیط خانواده تبدیل به بهشتی سرورانگیز می شود و چنان چه به بداخلاقی خو گرفته باشند، همواره خود را در جهنّمی سوزان گرفتار خواهند دید.

 امام علی(ع ) می فرماید: «بِحُسْنِ الاَْخْلاقِ یطیبُ الْعَیشُ6؛ با خوش اخلاقی، زندگی نیکو و مطلوب می گردد.»

ملکات فاضله و اخلاق کریمه است که باعث نشاط و شادابی در زندگی شده، دشواری ها را برطرف و اضطراب ها و نگرانی ها از بین می برد. در مقابل، بداخلاقی جسم و روح انسان را فرسوده می کند و عامل مهم پیری زودرس است. پیامبر گرامی اسلام(ص) پیوسته در دعا چنین می فرمود: «اَللّهُمَّ اِنّی اَعُوذُبِک... مِنْ زَوْجَةٍ تُشیبُنی قَبْلَ اَوانِ مَشیبی7؛ خدایا! به تو پناه می برم از همسری که قبل از رسیدن پیری، پیرم کند.»

زندگی مشترک زناشویی، دارای فراز و نشیب هایی است که برخورد صحیح با آن ها نیاز به روحیه ای قوی و اخلاقی پسندیده دارد. زن و مرد اگر از این مزیت، بهره ای نداشته باشند، نمی توانند با تفاهم و همکاری متقابل بر مشکلات زندگی چیره شده، بار سنگین آن را به مقصد برسانند. چنان که یکی از طرفین از اخلاقی نیکو و رفتاری شایسته برخوردار نباشد، طرف دیگر هر چند خوش اخلاق هم باشد، زندگی به کامش تلخ خواهد شد.

از آن جا که اصلاح صفات ناپسند، در صورت ریشه دار بودن آن ها، نیاز به تلاش طاقت فرسا و زمانی طولانی دارد، باید از همان ابتدا به صفات اخلاقی همسر توجّه کرد تا در سایه ی انتخاب همسری خوش اخلاق، زندگی سعادتمندانه ای پی ریزی شود.

به طور کلی منظور از اخلاق نیک، این است که انسان آراسته به صفات، عادات، خُلق و خوهای پسندیده، فضائل، کمالات و اعمال و رفتار نیکو بوده، از صفات زشت، بیماری های اخلاقی و. .. دور باشد.

زندگی زن و مرد در محیط خانوادگی احتیاج به اخلاق دارد زیرا تنها در پرتو قانون نمی توان زندگی کرد.

قرآن کریم از پیامبر گرامی اسلام(ص) به عنوان صاحب «خُلق عظیم» یاد نموده، می فرماید: «انک لعلی خلق عظیم؛8 تو بر خلق و خوی بزرگی هستی.» خدای سبحان هیچ کس را به این عظمت نستوده است. در تبیین این محور مهم از رسول اکرم(ص) چنین نقل شده است: «معیار خُلق نیکو، خلق الله است9؛ یعنی آن کسی خلق نیکو دارد که متخلق به اخلاق الهی باشد». نیکوترین نام ها و صفات، از خداست.10 چه رنگی نیکوتر از رنگ خدایی. نیکوترین جلوه ای که انسان می تواند به خود بگیرد، مظهر جلوه های الهی شدن است؛ این که انسان، خلیفه و جانشین صفات خدایی شود زیرا جانشین باید به نشانه های خداوندی متصف باشد. اگر خدای متعال عطوف، رؤف، رحیم، علیم، کریم، عزیز، حکیم و غفور است، جانشین او نیز باید نشانی از این صفات داشته باشد. این ها جلوه های صفات الهی است که در بنده ی مؤمن و خالص او تجلی نموده است. این اصل، نه تنها عامل تحکیم خانواده و زندگی زناشویی است، بلکه یکی از مهم ترین عوامل برای تربیت نسل سالم، چه در دوران جنینی و شیرخوارگی و چه در دوران کودکی است.

 سلامت عقل و تفکر

گاهی اوقات افراد از روی ترحم با فردی ازدواج می کنند که از نظر هوشی در سطح پایینی است. می خواهند ایثار کنند، ولی سخت در اشتباهند. زندگی با افراد کم هوش، بسیار مشکل است. کسی که تفکر و هوش خوبی دارد، توانایی فراوانی در مدیریت دارد زیرا یکی از ارکان اصلی مدیریت، تفکر خوب است.

طبق بررسی ها و مطالعات آسیب شناسی خانواده، اصلی ترین علت اختلافات خانوادگی، سردی ها و بی رغبتی ها، اخم ها و قهرها، بی تفاوتی ها و افسردگی ها، بدزبانی ها و تندی ها، طردها و فرار از خانه، پریشانی ها، و اختلالات روانی، برخی آسیب پذیری های رفتاری و کژروی های اجتماعی «همسران» و سرانجام طلاق و جدایی و ریشه ی اصلی تمام ناسازگاری های زناشویی، عدم تناسب در «عقل و اندیشه» بین زوجین است.

شریعت اسلام برای جلوگیری از ضایعات احتمالی که در اثر وراثت پیش می آید، تأکید می کند که برخی از ازدواج ها صورت نپذیرد. اسلام افراد را از ازدواج با انسان «احمق» که از نظر هوشی عقب مانده است، برحذر می دارد. چنان که امام صادق(ع) می فرماید: «ایاکم و تزویج الحَمقاء فَانَّ صُحبَتَها بَلاءٌ و ولدها ضیاع11؛ بپرهیزید از ازدواج با «احمق»! زیرا، مصاحبت و زندگی با او بلاست و فرزندانش نیز تباه می شوند» و نیز فرمود: «عقل چیزی است که خداوند رحمان به وسیله ی آن پرستش و عبادت می شود و بهشت به وسیله ی آن به دست می آید.»12

 زیبایی و شادابی

همسری که از چنین صفاتی برخوردار باشد، غالباً ضامن جلوگیری همسرش از انحرافات و چشم چرانی ها می گردد و معمولاً این موضوع با خوش اخلاقی همراه است؛ زیرا زیبارویان در اغلب موارد دارای اخلاق ملایم و جذاب هستند.

زیبایی یک امتیاز است و در شیرینی و سعادت «زندگی زناشویی» تأثیر به سزایی دارد.

گرچه زیبایی «ظاهری، معنوی، فرهنگی و...» امری پسندیده است و در انتخاب همسر باید مورد توجه قرار گیرد، ولی نباید از حد معمول تجاوز کند و به صورت «مشکل پسندی» درآید و انسان را از ازدواج به موقع باز دارد. اگر هر دو طرف از زیبایی نسبی برخوردار بودند و دین و اخلاق یک دیگر را پذیرفتند، بهتر است بعد از تحقیقات و شناخت کافی - در همه ی زمینه ها - از یک دیگر، با توکل بر خداوند و راه نمایی والدین، با یک دیگر ازدواج نمایند و مطمئن باشند که عقل و ایمان و اخلاق نیک و خانواده ی اصیل و با شرافت، بسیاری از کم بودها را جبران خواهد نمود.

همچنین بهتر است زن و مرد در مراسم خواستگاری، با اجازه و رضایت والدین، یک دیگر را ببینند و واقعیت ها را به هم بگویند. برای شناخت لازم و تشخیص زیبایی و شادابی همسر مورد نظر، شایسته است مرد، مادر یا خواهر و یا یکی از خویشان نزدیک و مورد اعتماد را برای دیدن انتخاب کند و بفرستد تا زن مورد نظر را خوب ببینند و ویژگی هایش را برای او توضیح دهند.

 امام خمینی (ره) فرمود: «هر یک از زوجین می توانند «در مراسم خواستگاری» مستقیماً از یک دیگر درباره ی هم تحقیق کنند، مشروط به آن که این تحقیق مستلزم حرام نباشد. هر یک از زوجین می توانند بدن دیگری را با شرایط زیر به منظور تحقیق، ببینند:

1ـ نگاه به قصد لذت و ریبه نباشد. 2ـ ازدواج متوقف بر این نگاه باشد. 3ـ مانعی از ازدواج این دو در میان نباشد.... 4ـ بهتر است این دیدن از روی لباس نازک باشد. 5 ـ باید این نگاه آخرین تحقیقی باشد که هر یک از زوجین انجام می دهند و.... »13

بنابراین، صحبت کردن زن و مرد به قصد لذت، یا خلوت کردن آن ها در محیط بسته و یا نگاه کردن به قصد لذت و یا لمس کردن یک دیگر، حرام است و باید از آن اجتناب کرد.

 تناسب سنی و تحصیلی

به طور تناسب سنی و جسمی در زناشویی مسئله ی مهمی است و عدم توجه به آن عواقب ناگواری را در پی دارد. سن زن و مرد در ازدواج از دو جنبه دارای اهمیت است:

1ـ جنبه ی روانی: انسان در فرآیند رشد از نظر روانی، در سنین مختلف، دارای ویژگی های متفاوت است.

2ـ جنبه ی فیزیولوژیکی: علاوه بر جنبه های روانی، ارضای غرایز جنسی خود مسئله ی مهمی است.

سن ازدواج در شرایط جغرافیایی و اقلیمی مختلف، متفاوت است. معمولاً در مناطق گرمسیر، سن بلوغ و ازدواج پایین تر از مناطق سردسیر و کوهستانی است. مهم نیست که فرد در چه سنی بالغ می شود، مسئله ی مهم این است که فرد احساس کند که از نظر فیزیولوژیکی و روانی نیاز به ازدواج دارد. تشخیص زمان مناسب ازدواج و فاصله ی سنی زوجین از سوی افراد تازه بالغ، مشکل است. در این مورد، استفاده از راه نمایی های والدین و مشاوران خانواده ضروری است.

معمولاً چون دختران از نظر رشد بدنی و روانی از پسران جلوترند و رشد آنان سریع تر است و زودتر به سن تکلیف شرعی و بلوغ بدنی می رسند، آمادگی بیشتری جهت انتخاب همسر و شروع زندگی زناشویی دارند.

در روایات اسلامی، درباره ی سن ازدواج و فاصله ی سنی زن و شوهر، اشاره به موضوع بلوغ شده و این که طرفین در سنین پایین، یعنی اوایل بلوغ، ازدواج کنند. به همین علت در اسلام سن تکلیف شرعی دختران 9 سال تمام قمری و پسران 15 سال تمام قمری است و تفاوت سن دختر و پسر (در ازدواج) با در نظر گرفتن موقعیت جغرافیایی و عوامل فرهنگی متفاوت است. با توجه به تحقیقات انجام شده و بلوغ زودرس، در بعضی مناطق و موقعیت های مختلف جغرافیایی، فرهنگی، اقتصادی و...، بهترین سن ازدواج برای دختران 16 الی20 سالگی و برای پسران 18 الی 23 سالگی می تواند باشد و مناسب ترین فاصله ی سنی در ازدواج 1 الی 5 سال است. اگر هم، سن آن ها مساوی باشد و یا این که زن چند سال از مرد بزرگ تر باشد، اشکالی ندارد. ولی فاصله ی سنی ذکر شده از نظر روان شناسی و فیزیولوژی ارجحیت دارد. این تفاوت بدین جهت است که زن ها در اثر بارداری و زایمان و شیر دادن به کودک، غالباً زودتر از مردها پیر و فرسوده می شوند و طراوت و شادابی خویش را از دست می دهند. زن اگر چند سالی از شوهر کوچک تر باشد، مدت بیشتری می تواند نظر شوهر را به خود جلب کند و تمایلات روحی، روانی و جنسی او را ارضاء نماید؛ در نتیجه، برای همیشه صلح، صفا، دوستی، عشق و محبت در کانون گرم خانوادگی آنان حاکم خواهد شد.

عفاف و پاکی از آلودگی ها

در دستور العمل هایی که از پیامبر اکرم(ص) و پیشوایان معصوم(ع) رسیده، به لزوم رعایت این امر بسیار تأکید شده است.

از نظر اسلام با کسی که مرتکب شرب خمر می شود نباید ازدواج کرد. چنان که پیامبر اسلام(ص) می فرماید: «شارب الخمر لایزوج، اذا خطب14؛ شراب خوار اگر خواستگاری کند، به او دختر داده نمی شود.»

همچنین امام صادق(ع) می فرماید: «من زوج کریمته من شارب الخمر فقد قطع رحمها15؛ کسی که دخترش را به شراب خوار بدهد، با این کار خود قطع رحم کرده است.»

 شاید مراد از قطع رحم در این روایت این باشد که با این ازدواج سبب نازایی او شده است و یا این که او را از یک پیوند درست و ازدواج محکم و استوار محروم ساخته است.

امام رضا(ع) می فرماید: «وَ اِیاک اَنْ تُزَوِّجَ شارِبَ الْخَمْرِ، فَاِنْ زَوَّجْتَهُ فَکأَنَّما قَدَّمَتْ اِلَی الزِّنا16؛ بترس از این که دختر به شراب خوار بدهی که اگر او را به چنین تبه کاری شوهر دهی، گویا آن عفیفه ی کریمه را به زنا داده ای!!»

آری، آن که پای بند به واجبات الهی نیست و از فسق و فجور پرهیز ندارد و آن که از اخلاق نیک و عقل و درایت بهره ای ندارد، و آلوده به بداخلاقی است شایسته نیست که دختری پاک و مؤمنه که امانت الهی است به او سپرده شود، در این صورت نه تنها دختر ضایع می گردد بلکه فرزندان آن ها متأثر از آثار سوء وجودی آن شوهر زشت کردار خواهند شد. قبل از این که دانش بشر به این حقیقت برسد، حضرات معصومین(ع) این حقیقت را اعلام فرموده اند: «الْحَرامُ یبینُ فِی الذُّرِّیه17؛ آثار حرام در نسل آشکار می گردد!!»

از این روایات می توان فهمید که چون شراب خوار، هتک حرمت فرمان خداوند کرده و به آن بی اعتنایی نموده و دست به سرکشی و طغیان زده است، نسبت به همسر و فرزندانش نیز چنین خواهد کرد؛ حرمت شان را خواهد درید، حقوق شان را ادا نخواهد کرد و موجبات آزار و اذیت شان را فراهم خواهد ساخت و در نهایت، صفات رذیله و ناپسند او ـ چنان که گذشت ـ به همسر و فرزندانش منتقل شده، فطرت پاک شان را آلوده خواهد کرد.

روشن است کمابیش همان علتی که در شراب خوار، موجب سرکشی او شده و رابطه اش را با خدا و خانواده اش تیره و تار کرده و او را مطرود جامعه ساخته است، در افراد معتاد، قاچاقچی، بی بندوبار و لاابالی نیز وجود دارد این افراد خود را پای بند به هیچ مقرراتی نمی دانند و برای تأمین نیازشان، دست به هر اقدام زشت و وقیح می زنند. آن ها ارزش های خانوادگی را زیر پا می گذارند و حقوق همسر و فرزندان را رعایت و ادا نمی کنند، ازاین رو، ازدواج با این گونه افراد، ازدواج موفّقی نخواهد بود.

نکته ای که در پایان این نوشتار تذکر آن ضروری به نظر می رسد این است که معیارهای دیگری نیز از لابه لای روایات و آموزه های دینی فهمیده می شود که باید افزون بر آنچه ذکر شد، مراعات گردد که فهرست وار به آن ها اشاره می شود.18

دوشیزگی همسر، جهت نسل پروری و زایایی او، پاک دامنی و عفت، درست کاری، - در صورت جامعیت معیارهای ذکر شده - زیبایی، هزینه کردن درست و به جا و رعایت اقتصاد، نگهبانی از عرض و مال، میل به استقبال از همسر و مشایعت او در آمد و شد، همراهی و معاونت با همسر و. .. از جمله معیارهای درجه دو در انتخاب همسر هستند که اگر مراعات شود، زندگی بسیار شیرین می شود.

رسول خدا(ص) فرمود: «بهترین زنان شما زنی است که فرزندآور (ولود)، مهربان، پاک دامن، نزد قوم خود عزیز و محترم، در مقابل شوهر متواضع و فروتن، آرایش کننده ی خود برای شوهر، بی اعتناء نسبت به دیگران، در خلوت مطیع فرمان شوهر و در اختیارش باشد و مثل بعضی از مردان مبتذل نباشد.»19

امید است با به کار بستن دستورات حیات بخش اسلام، شادی و خوش بختی به روی تمام زوج ها، به ویژه جوانان عزیز آغوش گرمش را به نحو مطلوب بگشاید.

 

 

منبع: پیام زن - شهریورماه سال 1390 شماره 234 - معیارهای گزینش همسر از منظر قرآن
----------------------------------------
پی نوشت:
1. وسائل الشیعه، ج14، ص79.
2- بقره/223.
3- اعراف/58.
4- ابراهیم/24.
5- سفینه البحار، ج1، ص410.
6- شرح غرر الحکم و درر الکلم آمدی، ج3، ص328، دانشگاه تهران.
7- وسائل الشیعه، ج14، ص22.
8- قلم/4.
9- محجه البیضاء، ج5، ص90.
10- نحل/60.
11. همان، ص56، ح1؛ فروع کافی، ج5، ص354.
12- اصول کافی، ج1،عقل و الجهل، ح3.
13- تحریرالوسیله، کتاب نکاح، مسئله28.
14 فروع کافی، ج5، ص348؛ وسائل الشیعه، ج14، ص53، ح2.
15- همان، ص347، وسائل الشیعه، ج14، ص53.
16- بحار الانوار، ج79، ص142.
17- وسائل الشیعه، ج17، باب1، ص81، ح 22043.
18- برای شناخت از این معیارها به وسایل الشیعه، ج14، ابواب متعده ی آن در مقدمات نکاح مراجعه فرمایید.
19- همان، ج14، ص14.

Share

دیدگاه‌ها

متشکرم از بابت انتشار این چنین مطالب با ارزشی.
موفق باشید ان شاءاللّه.

ضمن تشکر از حسن توجهتان...
إن شاءالله مثل اینکه یه خبرهایی تو راهه...