شهریار

فریب رهزن دیو و پری تو چون نخوری / شاعر : شهریار

فریب رهزن دیو و پری تو چون نخوری
که راه آدم و حوا زده است دیو و پری

آن کبوتر ز لب بام وفا شد سفری / شاعر : شهریار

آن کبوتر ز لب بام وفا شد سفری
ما هم از کارگه دیده نهان شد چو پری

باز امشب ای ستاره تابان نیامدی / شاعر : شهریار

باز امشب ای ستاره تابان نیامدی
باز ای سپیده شب هجران نیامدی

ای صبا با توچه گفتند که خاموش شدی / شاعر : شهریار

ای صبا با توچه گفتند که خاموش شدی
چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی

نالم از دست تو ای ناله که تاثیر نکردی / شاعر : شهریار

نالم از دست تو ای ناله که تاثیر نکردی

چه شد که بار دگر یاد آشنا کردی / شاعر :  شهریار

چه شد که بار دگر یاد آشنا کردی
چه شد که شیوه بیگانگی رها کردی

شبی را با من ای ماه سحرخیزان سحرکردی / شاعر : شهریار

شبی را با من ای ماه سحرخیزان سحرکردی

الا ای نوگل رعنا که رشک شاخ شمشادی / شاعر : شهریار

الا ای نوگل رعنا که رشک شاخ شمشادی
نگارین نخل موزونی همایون سرو آزادی

هر دم چو توپ می زندم پشت پای وای / شاعر : شهریار

هر دم چو توپ می زندم پشت پای وای
کس پیش پای طفل نیفتد که وای وای

راه گم کرده و با رویی چو ماه آمده ای / شاعر : شهریار

راه گم کرده و با رویی چو ماه آمده ای