جوان ترین جواد

عبدالله نيازي
امام محمد تقی(علیه السلام)

زدودن يک ترديد
از آن جا که امام جواد عليه السلام در کودکي به منصب امامت رسيد، طبعاً اولين پرسش در هنگام مطالعه زندگي ايشان آن است که چگونه يک نوجوان مي تواند مسئوليت حساس و سنگين پيشوايي مسلمانان را بر عهده بگيرد؟ در پاسخ اين سؤال بايد گفت: اگرچه دوران شکوفايي عقل و جسم انسان حد و مرز خاصي دارد که با رسيدن آن زمان، جسم و روان به حد کمال مي رسند، ولي چه مانعي دارد که خداوند حکيم براي مصالحي اين دوران را براي بعضي از بندگان خاص خود کوتاه ساخته و در سال هاي کمتري خلاصه کند؟ در تاريخ بشر نيز همواره انسان هايي بوده اند که در پرتو لطف و عنايت خاصي که از سوي خالق جهان به آنان شده، در کودکي به مقام پيشوايي و رهبري امتي نائل شده اند. در قرآن کريم داستان اعطاي رسالت به حضرت يحيي عليه السلام در کودکي[1] و سخن گفتن و پيامبري حضرت عيسي[2] در گاهواره شاهدي بر اين معناست.[3]

الهام غيبی
بدون ترديد، امامت اعجازآميز امام جواد عليه السلام جز با اتصال آن امام به منبع سرشار علم الهي شدني نيست. اين امر مبتني بر بنيادهاي پوشيده و غيبي جهان است. آن  کس که بتواند در چنين سن و سالي رهبري قومي را که در سرزمين هاي دور و نزديک گسترده بودند، عهده دار شود و در برابر تهاجم انبوه دشمنان از پاي نلغزد و پايدار بماند، هاله اي از الهام غيبي را بر گرد وجود خويش دارد. همين امر بود که بر ايمان پيروان آن حضرت به مفهوم سترگ امامت مي افزود و گام هايشان را در طريق اطاعت از آن امام همام راسخ تر مي کرد.

مناظرات امام جواد عليه السلام
عهده داري رهبري در خردسالي، نخستين  بار درباره امام جواد عليه السلام تحقق يافت. سن کم آن حضرت حتي عده اي از شيعيان را درباره مسأله امامت به ترديد انداخته بود. اين امر از يک سو و رواج و رونق بسياري از مکتب هاي فکري که حمايت مادي و معنوي حکومت وقت را نيز به همراه داشتند و اين امر با عقل ظاهربين آنان توجيه شدني نبود، از سوي ديگر، باعث شد که پيوسته سؤالات سخت و پيچيده از محضر امام جواد عليه السلام مطرح شود و آن حضرت را در ميدان مناظرات علمي با بزرگان و دانايان بيازمايند. اما امام جواد عليه السلام در پرتو علم امامت در همه اين بحث ها و مناظرات علمي با پاسخ هاي قاطع و روشنگر، هرگونه شک و ترديد را درباره پيشوايي خود از بين برد و امامت خود و نيز اصل امامت را تثبيت کرد. به همين دليل بعد از او در دوران امامت حضرت هادي عليه السلام (که او نيز در کودکي به امامت رسيد) اين موضوع، مشکلي ايجاد نکرد؛ چرا که براي همه روشن شده بود که خردسالي دخالتي در برخورداري از اين منصب خدايي ندارد.[4]
برخي مال و منال، و گروهي نسب و نژاد را شرافت مي دانند. پاره اي از مردم به جمال، برخي به رياست و سرانجام عده اي نيز به گذشته هاي  دور خويش مي بالند. اما در منطق امام جواد عليه السلام شرافت واقعي و اصالت از آن دانشي است که زينت بخش فرد مي گردد و بزرگواري و عظمت تنها با کسب فضايل روحي و معنوي حاصل مي شود.

شکوفه هاي اعجاز
امام جواد عليه السلام از مدينه مي آمد و اينک در شهر کوفه، مردم به استقبالش آمده بودند. در هنگام نماز، براي آن حضرت کو  زه اي آب آوردند تا در کنار درخت خشکيده خرمايي وضو بگيرند و نماز را به جماعت اقامه کنند. بعد از نماز، مردم به هنگام خروج از مسجد، آن درخت خشک شده خرما را سرسبز و پر ميوه ديدند و از خرماي آن خوردند و از لذيذي و شيريني آن خرما شگفت زده شدند.[5]

ثروت واقعی
گاه انسان هايي در اوج نياز، به مقام بي نيازي از ديگران مي رسند و گاه از آن سوي مردماني که غرق در ثروت و نعمتند، همچنان دست طلب و چشم طمع به مال دنيا دارند. اينان کاسه هاي گدايي خويش را به نزد صاحبان جاه و جلال دنيا مي برند و غافلند که آنان خود نيازمند و زوال پذيرند؛ چرا که به گفته سعدي:
درويش و غني بنده اين خاک درند ///// آنان که غني ترند؛ محتاج ترند
تنها اميد حقيقي که هرگز رنگ فنا و زوال نپذيرد، بارگاه قدس خداوندي است و هر که به اين سرچشمه غني اعتماد کند نه تنها محتاج اين و آن نخواهد بود که حتي محبوب خلق و خدا مي شود. اين همان معناي سخن امام جواد عليه السلام است که مي فرمايند: «فردي که تنها تکيه گاهش پروردگار باشد به غناي واقعي مي رسد و ديگران نيازمند او مي شوند و آن کس که تقوا پيشه خود سازد، محبوب مردمان مي شود.»[6]

شرافت واقعی
برخي مال و منال، و گروهي نسب و نژاد را شرافت مي دانند. پاره اي از مردم به جمال، برخي به رياست و سرانجام عده اي نيز به گذشته هاي  دور خويش مي بالند. اما در منطق امام جواد عليه السلام شرافت واقعي و اصالت از آن دانشي است که زينت بخش فرد مي گردد و بزرگواري و عظمت تنها با کسب فضايل روحي و معنوي حاصل مي شود. آن امام همام در اين باره مي فرمايند: «شريف واقعي فردي است که با شرافت دانش آراسته گردد و سيادت و بزرگواري حقيقي از آن کسي است که راه تقوا و خداشناسي پيش گيرد.»[7]

کم گويی
سخن هر فرد معيار عقل و ميزان درک و فهم اوست. با سخن  گفتن، زواياي ضمير انسان روشن مي شود، پس چه بهتر که انسان با گزيده گويي و کم گويي و دقت و تأمل در سخنان خويش تن و روان خود را از لغزش ها و آسيب ها مصون بدارد؛ زيرا زبان است که رازهاي آدمي را فاش ساخته، سرّ نهان او را آشکار مي سازد. امام جواد در بيان اهميت مراقبت از زبان و گفتار چنين مي فرمايند: «(شخصيت) آدمي در زير زبان خود پنهان است.»

 

 

 

منبع: مجله ديدار آشنا، ش 60، عبدالله نيازي .
----------------------------
پي نوشت:
[1] مريم: 12.
[2] همان، آيات 30 ـ 32.
[3] سيره پيشوايان، ص 535 .
[4] همان، ص 543.
[5] داستان هايي از امام کاظم و امام جواد عليهماالسلام، ص 149 (با تصرف)/ اصول کافي، ج 2، ص 421 .
[6] نورالاصبار، ص 220
[7] الفصول المهمه، ص 257.

Share