نقش و رسالتهای امام سجاد علیه السلام

امام سجاد علیه السلام
صحیفه آفتاب پر حرارت الهی است که از مشرق وجود حضرت زین العابدین برای تربیت وجود انسان ها طلوع کرده و تا ابد از فروغ بخشی باز نخواهد ماند

مقدمه:

امام علی بن حسین بن علی بن ابیطالب علیه السلام مشهور به سجاد، چهارمین امام شیعیان بنا به قولی مشهور، در پنجم شعبان سال 38 هجری قمری متولد شدند. امام زین العابدین فرزند امام حسین (علیه السلام) و شهربانو، دختر یزگرد سوم پادشاه ایران، بود که در زمان فتح ایران توسط مسلمین به اسارت گرفته شدند و سپس بر اساس انتخاب خودشان به عقد حسین ابن علی (علیهما السلام) در آمدند. امام زین العابدین علیه السلام زمانی دیده به جهان گشود که زمام امور در دست جد بزرگوارش امام علی بن ابیطالب علیه السلام بود. آن حضرت 3 سال از خلافت علوی و حکومت چند ماهه امام حسن علیه السلام را درک کرد. امام سجاد علیه السلام در عاشورای سال 61 هجری قمری حضور داشت و در آن واقعه به صورتی معجزه آسا نجات یافت و پس از شهادت پدرش امام حسین علیه السلام مسئولیت زمامداری شیعیان از جانب خدا بر عهده او گذاشته شد.

رسالتها در عصر امام سجاد (علیه السلام)
مردم مسلمان عصر امام علیه السلام به علت تبلیغات و فعالیتهای سیاسی و فرهنگی حکومتهای نامشروع در برابر حقایق سیاسی و مذهبی در نهایت جهالت و بی دینی به سر می بردند. بدعتها و عقاید گمراه کننده و باطل به عنوان احکام و عقاید مذهبی، مورد اعتقاد و عمل مسلمانان قرار گرفته بود. در چنین شرایطی، بزرگترین و مهمترین مسئولیت امام سجاد علیه السلام، احیای مجدد اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه وآله)، تبیین جایگاه امامت و رهبری اهل بیت علیهم السلام، مبارزه با جهالت سیاسی و مذهبی مردم و تربیت مجاهدان واقعی بود. امام علیه السلام می باید در برابر حقایق سیاسی اسلام روشنگری می کردند بویژه که درباره امامت و رهبری و افشاگری علیه حکومتهای غاصب و ظالم و ترویج فرهنگ جهاد و شهادت لازم بود که شیعیان و مسلمانان را برای مبارزه و جهاد علیه ظلم، بدعت و گمراهی آماده می ساختند. آن حضرت موفق شدند که در سخت ترین شرایط و با استفاده از ظریفترین شیوه های تبلیغاتی و مبارزاتی، در اهداف خویش موفق و پیروز شوند.

نقش امام سجاد در تربیت موالی
"موالی" یعنی: عده ای از ایرانیان که به عراق آمده و در آنجا با تشیع آشنا شده. همچنین از جمله موضوع شایع در قرن اول و دوم هجری تربیت موالی بود. این افراد عمدتاً به علت داشتن استعداد مناسب و نیز آمادگی کسب علم و نیز با احساس ضعفی که ایشان در برابر عرب ها داشتند و درصدد بودند که آن را جبران کنند، به خوبی در زمینه حدیث کار کردند و در نتیجه توانستند در مدت زمانی کوتاه از فقها و محدثین مراکز عمده اسلامی شوند. این افراد در خانواده های مختلف عرب، تربیت شده بودند که طبعاً انگیزه های سیاسی و مذهبی جاری و مرسوم در آن قبایل و عشیره ها، به اینان نیز سرایت کرده بود، به ویژه کوفه، بیشتر گرایش شیعی داشت و "موالی" آن نیز چنین بودند، از این رو اهل بیت علیهم السلام نیز از این ویژگی برای تربیت موالی استفاده کردند. در این میان، سیاست علی بن الحسین علیه السلام شایان توجه بسیار است. امام می کوشید تا در مدینه، با تربیت طبقه "موالی"، راه را برای آینده باز کند. و اسلام صحیح و سلیم را به آنان (که زمینه کافی داشتند) انتقال دهد، پس با شخصیتی که امام داشت به شایستگی می توانست در روحیه موالی اثر بگذارد و احساسات شیعی را به آنان انتقال دهد.

دوران امام سجاد(علیه السلام)
دورانی که امام سجاد(علیه السلام) در آن زندگی می کرد، همه ارزش های دینی دستخوش تحریف و تغییر امویان قرار گرفته بود و احکام اسلامی بازیچه دست افرادی چون ابن زیاد، حجاج و عبدالملک بن مروان بود. حجاج عبدالملک را مهم تر و برتر از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) می شمرد و برخلاف نصوص دینی ازمسلمانان جزیه می گرفت و با اندک تهمت و افترایی مردم را به دست جلادان می سپرد.
در سایه چنین حکومتی آشکار بود که تربیت دینی مردم تا چه اندازه تنزل کرده و ارزش های جاهلی چگونه احیا شده است(1)؛ به طوری که دو خطر بزرگ جامعه اسلامی را تهدید می کرد: فرهنگ های متنوع بیگانه, خطر تجمل پرستی.

از این رو لازم بود در زمینه علمی کاری انجام شود تامسلمانان به اصالت فکری و شخصیت قانون گذاری ویژه خود که از کتاب و سنت در اسلام الهام می گیرد، واقف گردند. در اینجا ضرورت یک حرکت اجتهادی (اطلاع رسانی قوی) به نظر می رسید تا در چهارچوب تعالیم اسلامی، افق فکری مسلمانان گسترش یابد و بذر اجتهاد و تلاش ازبرای یافتن راه حق در دل آن ها افشانده شود و این کاری بود که امام سجاد(علیه السلام) بدان دست یافت

خطر دوم ناشی از پیشامد امواج رفاه و آسایش در جامعه اسلامی بود که عشق سوزانی راکه از ارزش های اخلاقی و پیوندهای روحی در مسلمانان پدید آمده بود را خاموش می کرد. امام علی بن الحسین(علیهما السلام) این خطر را احساس کرد و فهمید که جامعه دچار انحراف شده و روحیه رفاه طلبی و فساد سیاسی و اخلاقی و اجتماعی آن را در محاصره قرار داده و از نظر سیاسی هیچ روزنه ای برای تنفس وجود ندارد، بنابراین امام سجاد(علیه السلام) توانست از دعا برای بیان بخشی از عقاید خود استفاده کند و بار دیگر تحرکی در جامعه برای توجه به معرفت و عبادت و بندگی ایجاد کند. امام(علیه السلام) در این سنگر قدرت بس شگرف تصویرهای روشنی ازجامعه اسلامی و وظیفه مسلمانان را در برابر کفرگویان معین می کند و مبارزه آنان را با منکرات مطرح می سازد.

دعای او نشان دهنده این مطالب است که در هر حال ولو این که همه امکانات مبارزه از یک نفر گرفته شود و به فرض این که تنها هم باشد، باز هم مسئولیت تلاش و کوشش از او سلب نمی گردد و باید از دعا به عنوان حربه مبارزه در راه حق استفاده شود

انجیل اهل بیت
صحیفه سجادیه از گنجینه های ارزشمند دعاهای امامان(علیهم السلام) است که در بردارنده برخی از دعاهای حضرت سجاد(علیه السلام) است. صحیفه سجادیه کانونی از معارف بلند الهی در ابواب مختلف است و در یک ارزیابی واقع بینانه می توان آن را ابزار رسای فرهنگی برای مقابله با هجوم فرهنگی دانست که خلفای ناشایست باب آن را گشوده بودند. بی تردید اگر این حرکت ارزشمند فرهنگی در کنار گستره فرهنگی دیگر امامان نبود، این مهاجمان فرهنگی اثری از اسلام ناب محمدی(صلی الله علیه وآله) باقی نمی گذارند. اهل دانش اذعان دارند که کتاب صحیفه سجادیه از نظر جایگاه ارزشی سومین کتابی است که در صدر اسلام پس از قرآن کریم و نهج البلاغه پدید آمده و مانند نسیم صبا در اطراف و اکناف عالم منتشر شده و از این رو مردم آن را مورد اهتمام و توجه قرار داده اند. سراسر این کتاب پر ازحقایقی است که خداوند سبحان هنگام خلوت آن را بر زبان آن حضرت(علیه السلام) روان ساخته است و هر کتاب دیگری که در این فن تنظیم یافته از این کتاب بهره و نصیبی برده است. به طوری که دیگر دانشمندان کتب ادعیه خود را بر مبنای دعاهای این صحیفه به رشته تحریر درآورده اند.

دعاهای صحیفه علاوه بر حسن بلاغت و کمال فصاحت بر عالی ترین مضامین و عبارات و علوم الهی مشتمل است. زیبایی، شکوه وقدرت روحی که در تعبیرات روح پرور آن به کار رفته و طرق مختلفی که در اوقات گوناگون در مقام فروتنی و توسل در پیشگاه الهی و درود وثنا برخداوند انتخاب شده، خود بالاترین شاهد و دلیل است بر این که صدور آن از مقام امام معصوم(علیه السلام) قطعی است و احدی دست رد و انکار بر آن ننهاده و نام آن شهره آفاق است و فروغش بر اکناف جهان گسترده تا آنجا که هرگز شک و تردید در آن راه ندارد وگوهری است از معدن علوم امام سجاد(علیه السلام).

بنابراین به خاطر جایگاه والایش بزرگان علم و ادب سه نام بر آن گذارده اند که گویای جایگاه رفیع این کتاب عظیم الشأن است:
1- اخت القرآن
2- انجیل اهل بیت(علیهم السلام)
3- زبور آل محمد(صلی الله علیه وآله)

صحیفه سجادیه هر چند سراسر دعا و نیایش است و تمام مطالب آن به عنوان راز و نیاز انسان با پروردگار خویش ارائه شده، ولی تأمل و تحقیق در گستره مفاهیم و معارف آن به وضوح نشان می دهد که دعاهای آن فراتر از مناجات های فردی و راز و نیازهایی است که یک انسان در خلوت تنهایی خود و در بحران مشکلات زندگی، با خدای خویش دارد.

مناجات های صحیفه در حقیقت نجوای علم و اخلاق و عقیده وسیاست است با روح موحدان و مناجاتیانی که در محراب عبادت و میدان جهاد و صحنه مبارزه با شیطان های درونی و برونی حضور دارند.

امام سجاد(علیه السلام) از محراب نیایش مکتبی سرشار ازآموزش و پرورش پدید آورد و با پست ترین خصلت ها و ارزنده ترین اندیشه ها را با لطافت وعطر مناجات درهم آمیخته و شیفتگان جمال حق را تا جایگاه شناخت حقایق اوج داده است.

صحیفه مدرسه ای است که معلم آن امام چهارم(علیه السلام) است و این معلم است که با این کتاب جهانیان را در تمام اعصار درس می دهد و هر کس را در حد توان و قدرتش و به اندازه تکلیف و استعدادش به مقامی که باید برسد می رساند. صحیفه دریای پرخروش فیض الهی است که لؤلؤ و مرجانش از شمار بیرون و اشیای پرقیمتش ازحد شمارش خارج است.

صحیفه آفتاب پر حرارت الهی است که از مشرق وجود حضرت زین العابدین برای تربیت وجود انسان ها طلوع کرده و تا ابد از فروغ بخشی باز نخواهد ماند

هدایت و استراتژی در ارتباطات
تبلیغ و رساندن پیام وحی به ژرفای جان انسان ها و استراتژی در ارتباطات از آشکارترین وظایف هر امام وپیشوای الهی است. امام سجاد(علیه السلام) همان مسئولیتی را دارا بود که امیرالمؤمنین(علیه السلام) برعهده داشت. رسالت ها و وظایف امامان در اصل و بنیان با هم برابر است ولی شرایط و مقتضیات زمان و نیازهای مردم هر عصر متفاوت است. تفاوت شرایط و مقتضیات نمی تواند اصول را جابجا کند و آن ها را از ارزش و اعتبار ساقط نماید، ولی می باید شیوه ها و روش ها را تغییر داد. به عنوان مثال علی بن ابی طالب(علیهما السلام) وظیفه داشتند تا با ظلم و انحراف مبارزه کند و خلافت به حق خویش را به مردم بشناساند و رهبری امت اسلامی را به سوی نظام عقیدتی، سیاسی واخلاقی اسلام ناب برعهده گیرد و همین رسالت ها را حسن بن علی(علیهما السلام) و حسین بن علی(علیهما السلام) نیز برعهده داشتند در حالی که واقعیت اسناد و مدارک تاریخ نشان می دهد که هر یک ازاین امامان روش ویژه ای را در ایفای رسالت و مسئولیت یگانه خود اتخاذ کردند. این در حالی است که عقیده و پیام وهدف آن ها کم ترین تمایزی با یکدیگر نداشته است.

تاریخ نشان می دهد که شیعیان در عصر امامت امام سجاد(علیه السلام) با جراحت های سنگینی که از روزگار غصب خلافت وجنگ صفین و نهروان و جمل و روزگار حاکمیت معاویه و یزید و نیز شهادت حسین بن علی(علیهما السلام) و یارانش بر روح خویش احساس می کردند، مجالی برای نبردی دوباره با دستگاه اموی نداشتند.فشارهای روزافزون دستگاه خلافت و نافرجامی قیام های توابین بذر یأس و ناامیدی را در روح ها پراکنده بود. در چنین شرایطی امام سجاد(علیه السلام) اجازه نداشت که به طور رسمی و علنی مانند امام باقر(علیه السلام) و امام صادق(علیه السلام) به تعلیم و آموزش پیروان خود بپردازد و نه امکان آن را داشت تا مانند علی ابن ابی طالب(علیهما السلام) قوایی را علیه دستگاه اموی گرد آورد. این دو مشکل در میدان فرهنگ و سیاست و جامعه می توانست برای مدتی طولانی اندیشه و معارف شیعی را مورد غفلت قرار دهد تا آن را به بن بست رسیده، معرفی کند.

هنر رهبری در هدایت و تبلیغ جامعه اقتضا می کرد که استراتژی امام سجاد(علیه السلام) در ارتباطات باید عالی ترین نوع باشد(6) بنابراین روش مبارزه صحیح را انتخاب کرد و آن تشکیل و احداث مرکز اطلاع رسانی جهانی الهی بود که بتواند از کانال آن چهره انقلاب کربلا وپیام اسلام الهی را به تصویر بکشد و گفتار امام(علیه السلام) در آن فریادی است به همه تاریخ که در هر شرایط و باه هر شکل و هر امکانی که در اختیار هست، حرف حق را باید زد و نهضت و انقلاب را باید پاسداری کرد ودر هیچ شرایطی این مسئولیت سلب نخواهد شد.

 

منبع: سایت مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن

Share