امام حسن (ع) از دیدگاه حضرت مهدی (ع)

علی اصغر رضوانی
امام حسن علیه السلام

1- امامت امام حسن (علیه السلام)
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که درباره ی امام حسن مجتبی (علیه السلام) عرضه می دارد:
«و صلّ علی الحسن بن علی، امام المؤمنین و وارث المرسلین و حجة رب العالمین»[1]؛
«و بر حسن بن علیّ، امام مؤمنان، و وارث فرستاده شدگان و حجت پروردگار عالمیان درود فرست».
در جملات فوق صفاتی برای امام حسن (علیه السلام) بیان شده است؛
1- امام مؤمنان
2- وارث علم پیامبران مرسل
3- حجت پروردگار عالمیان بر خلق

2- صفات امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) از دیدگاه امام زمان (علیه السلام)
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) را این چنین توصیف کرده و به آن دو توسل جسته اند:
«و اتقرّب الیک... بقرّتی عین الرسول، و ثمرتی فؤاد البتول، السیدین، الامامین: ابی محمد الحسن و ابی عبدالله الحسین (علیهماالسلام)»[2]؛
«و به تو نزدیکی می جویم... به دو نور دیده ی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و دو میوه ی قلب [زهرای] بتول، دو سرور، دو امام، ابومحمد حسن، و ابوعبدالله حسین (علیهماالسلام)».
امام زمان (علیه السلام) در عبارت فوق به صفاتی از امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) اشاره می کند؛
1- نور چشمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم).
2- میوه ی دل زهرای اطهر.
3- دو سرور جوانان بهشت.
4- امام و رهبران جامعه

3- امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) دو سرور جوانان بهشت
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند متعال عرضه می دارد:
«و صلّ علی سبطی الرحمة و امامی الهدی الحسن و الحسین سیّدی شباب اهل الجنة»[3]؛
«و بر دو سبط رحمت و دو امام هدایت؛ حسن و حسین، دو سرور جوانان اهل بهشت، درود فرست».
در روایات فریقین؛ شیعه و سنی آمده که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) را دو سرور جوانان اهل بهشت معرفی کرده است، گرچه اهل سنت خواسته اند شبیه آن را نیز برای ابوبکر و عمر جعل کنند که این دو سرور پیر مردان بهشت اند، در حالی که نمی دانند همه ی اهل بهشت جوان هستند.

 

منبع مقاله :رضوانی، علی اصغر؛ (1388)، دین شناسی از دیدگاه حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، قم: انتشارات دلیل ما، چاپ اول
-----------------------
پی نوشت ها:
[1] جمال الاسبوع، ص 301.
[2] بحارالانوار، ج 95، ص 378.
[3] مصباح المتهجد، ص 577.

Share