فروغ هدایت در سیره امام عسکری(علیه السلام)/بخش دوم

محمد عابدی؛
امام حسن عسکری

۶. هدایت چهره به چهره

امام عسکری علیه السلام با اینکه اکثرا در زندان بود، ولی بین شیعیان حاضر می شد و رو در رو نیز با آنان صحبت می کرد و با پاسخگویی علمی، فقهی، اعتقادی و…

منحرفان را اصلاح و افراد سالم را در مسیر خود، ثابت قدم می کرد.

و در این راه نیز گاه به طریق اعجاز از زندان، خود را به یاران می رساند.

حضرت هرگاه مصلحت می دید، به شیعیان دستور می داد بعد از نماز عشا در منزل یکی از شیعیان گرد هم آیند تا با آنان دیدار کند.

سیّد مرتضی می گوید: ابوالتحف مصری روایتی را مرفوعا از ابو یعقوب اسحاق بن ابان برایم نقل کرد و گفت: ابومحمد علیه السلام شخصی را نزد شیعیان خود می فرستاد و در پیامی به آنان دستور می داد: «در شب معیّن به خانه ای معیّن بروید که مرا در آنجا خواهید یافت.»

این، در حالی بود که نگهبانان شب و روز از زندان حضرت مراقبت می کردند و هر پنج روز آنها را عوض و به نگهبانان جدید توصیه می کردند مراقب او باشند و محلّ مأموریت را ترک نکنند.

یاران امام به محلّ تعیین شده می رفتند و حضرت را می دیدند که زودتر از همه آنجاست.

آنان مسائل و نیازهای خود را عرضه می کردند و امام نیازهایشان را بر طرف می کرد.

در حالی که دشمنان، امام را در زندان می دیدند.۱۷

۷.نامه نگاری عمومی و خصوصی

امام حسن عسکری علیه السلام به دلیل اوضاع امنیتی شدیدی که گرفتارش بود، از روش «نامه نگاری» به طور گسترده استفاده می کرد و از این طریق، نواقص ارتباطات با مردم را جبران می کرد و این، در حالی بود که آن حضرت شبکه وسیع نمایندگان برای هدایت امت، شاگردان زبده وفادار و… را نیز در اختیار داشت.

یاران و شیعیان نیز با پی بردن به این تاکتیک امام، سؤالات و مسائل خود را می نوشتند و آن حضرت به عنوان رهبری پرتوان و پاسخگو، در همه عرصه ها یاران و شیعیان را یاری می رساند.

«سهل بن زیاد» می گوید: در سال ۲۵۵ ق.

به امام نوشتم: یاران و دوستان ما در مسئله «توحید» اختلاف دارند؛ برخی، خدا را جسم و عدّه ای صورت می دانند…

امام چنین نوشت: «درباره توحید سؤال کرده ای، در حالی که از آن دور مانده و بی خبرید.

خداوند، یکی است و شریک ندارد، نزاده و از کسی به وجود نیامده و هیچ کس همتای او نیست.

آفریدگاری است که خود آفریده کسی نیست.

خدای تبارک و تعالی هر جسم و یا چیز دیگری را که بخواهد، می آفریند و آنچه را بخواهد، چهره پردازی می کند؛ در حالی که خود، چهره پردازی نشده است.

ثنا و نام هایش والا و مقدّس باد که او را همتایی باشد.

اوست نه غیر او.

هیچ مانندش نیست و او شنونده و بیناست.»۱۸

از این باب، می توان به انبوه نامه های حضرت به نمایندگان و یارانش نیز استناد کرد.

۸. اقدام عملی

امام عسکری علیه السلام گاهی در نامه هایش یاران را از منکرات، نهی و به معروف ها امر می کرد.

در نامه ای به «ابن بابویه» می فرماید: «ای بزرگمرد مورد اعتماد و فقیه من، ابوالحسن علی بن حسین قمی! خداوند، تو را برای انجام امور مورد رضای خویش موفّق بدارد و به لطف خود از نسل تو فرزندانی صالح و شایسته به وجود آورد.

تو را به تقوای الهی و به پاداشتن نماز و ادای زکات سفارش می کنم؛ زیرا آنان که زکات نمی دهند، نمازشان پذیرفته نیست.

تو را به گذشت از لغزش دیگران، فرو خوردن خشم، صله رحم، دلجویی از برادران دینی، تلاش در رفع حوائج آنان به هنگام سختی و گشایش، شکیبایی در برابر نادانی، تفقّه در دین، پایداری در امور، هم پیمانی با قرآن، خوشخویی، امر به معروف و نهی از منکر توصیه می کنم.

خدای عزّوجلّ فرمود: «در بسیاری از راز گویی های ایشان خیری نیست مگر کسی که به صدقه یا کار پسندیده یا سازشی میان مردم فرمان دهد.»

تو را به پرهیز و اجتناب از تمام کارهای زشت سفارش می کنم .

بر تو باد به نماز شب که پیامبر سه بار به علی فرمود: «بر تو باد به نماز شب.

هر کس نماز شب را سبک بشمارد، از ما نیست.»

به سفارش من عمل نما و به شیعیانم امر کن تا نماز شب به جا آورند.»۱۹

۹. شناساندن ابزارهای هدایت

امام عسکری علیه السلام برای اینکه شیعیان راههای وصول به معروف ها و نیکی را یاد بگیرند، به بازشناساندن آنها می پرداخت.

از جمله به ارزش عقل و پند در هدایت شدن چنین اشاره می فرمود: «للقلوب خواطر من الهوی و العقول تزجر و نزاد فی التّجارب علم مستأنف و الاعتبار یفید الرّشاد …

؛ دل ها را خاطره هایی از هوا و هوس است، ولی عقل ها مانع می شوند و در کوران تجربه ها، دانش تازه ای به دست می آید.

پند و عبرت گرفتن، مایه هدایت است.»۲۰

آن حضرت درباره بیم و امید هم به عنوان ابزار باز دارندگی از گناه، می فرمود: «ما ادری ما خوف امرئی و رجاؤه مالم یمنعاه من رکوب شهوهٍ اِنْ عرضت له و لم یصبر علی مصیبه ان نزلت به؛

بیم و امیدی که صاحبش را از ارتکاب عمل زشتی که برای او فراهم شده، باز ندارد و بر مصیبتی که بر او وارد شده است، شکیبایی ندهد، چه سودی دارد؟»۲۱

و درباره سبک شمردن گناه می فرماید: «من الذّنوب التی لاتغفر لیتنی لا اُوخذ الاّ بهذا؛

از گناهانی که بخشیده نمی شود، این است که [گنهکار بگوید:] کاش به غیر همین گناه عقوبت نمی شدم.»۲۲

در کنار موارد مذکور، اساسا آن حضرت اقشار مختلف مردم را به یاران و پیروانش می شناساند و توضیح می داد که برای هدایت چه گروهی باید هزینه و وقت اختصاص دهند و در واقع «مخاطب شناسی» در روند هدایتگری را، به آنان گوشزد می کرد.

«قاسم هروی» می گوید: دستخطّی از ابومحمّد علیه السلام به یکی از بنی اسباط صادر شد.

او می گوید : به آن حضرت نامه نوشتم تا او را در جریان اختلاف میان دوستانش قرار دهم و رهنمود بگیرم.

امام نوشت:

«وانّما خاطب اللّه عزّوجلّ العاقل…؛

همانا خدای عزّوجلّ اهل خرد را مورد خطاب قرار داده است و هیچ کس بیش از خاتم و سرور پیامبران دلیل و برهان بر پیامبری خود اقامه نکرد.

با این همه، گفتند: او جادوگر، کاهن و دروغگوست

. خداوند هر کس را که پذیرای هدایت بود، ارشاد کرد؛ چرا که بسیاری از مردم دلیل و برهان را می پذیرند.

بدین ترتیب، هرگاه خدا دوست نداشته باشد حقّی را پدیدار سازد، هرگز پدید نخواهد آمد.

او پیامبران را بر انگیخت تا مردم را بیم و امید دهند و در حالت ضعف و قدرت، آشکارا مردم را به حق دعوت کنند و همواره با آنان سخن گویند تا خدا امر خویش را حاکم و فرمان خود را اجرا سازد.

مردم طبقات گوناگونی دارند؛ آنان که اهل بصیرت اند، راه نجات را شناخته، به حق تمسک جسته و به شاخه و فرعی استوار و پابرجا ارتباط یافته اند و هیچ شکّ و تردیدی به خود راه نداده و به غیر پناه نبرده اند.

طبقه دیگر، کسانی اند که حق را از اهل آن نگرفته اند؛ مانند کسانی اند که در دریا سفر می کنند، با تلاطم دریا آشفته می شوند و با آرامش آن آرام می گیرند.

دسته دیگر، اسیر شیطان شده و سخن پیروان حق را رد نموده و با حسادت خویش حق را مغلوبِ باطل می کنند.

بنابراین، کسانی را که به این سو آن سو می زنند، به خود واگذار.

چرا که اگر چوپان بخواهد گوسفندانش را گرد آورد، با کمترین زحمتی قادر به آن خواهد بود…»۲۳

ب) اصلاحگری در حوزه غیر خودی ها

۱. عملگرایی در هدایتگری زیباترین نمونه از تحوّل انسان های خطاکار را می توان در این داستان ها یافت: وقتی امام در زندان بود، عبّاسیان نزد صالح بن وصیف آمدند و از وی خواستند بر امام سخت بگیرد. گفت: چگونه چنین کاری بکنم؟! دو نفر از بدترین انسان ها را گمارده ام که او را آزار دهند ولی حالا هر دو اهل عبادت و روزه شده اند!

به دستور صالح، آن دو را حاضر کردند و صالح از دلیل مهربانی شان با امام سؤال کرد، گفتند:

درباره مردی که روزها به روزه و تمام شب به عبادت می پردازد و هر لحظه به او می نگریم، لرزه به انداممان می افتد، چه می گویی؟!

عباسیان با شنیدن این سخن، نا امید و پراکنده شدند.۲۴

وقتی هم که حضرت در زندان علی بن نارمش بود، وی که از دشمنان کینه توز بود، چنان متحوّل شده که از شدّت احترام، به چهره امام نگاه نمی کرد و در حالی از نزد امام رفت که بیناترین فرد به عظمت و فضائل آن حضرت بود.۲۵

۲. هدایت متخصّصان

اگر امر به معروف و نهی از منکر توده های عادی، شرایط و سازوکارهای مهمّی دارد، بی گمان «اصلاح نخبگان»، حسّاسیت ها و برنامه های دقیق تری می خواهد.

امام حسن عسکری علیه السلام برای هر گروه، ابزار مناسب با همان گروه را به کار می برد؛ گاه موعظه، هشدار، نامه نگاری، …

و گاهی هم با آموزش افراد متخصّص و فرستادن آنها به مراکز علمی و نجات منحرفان نخبه.

ابن شهرآشوب می نویسد: اسحاق کِنْدی، از فلاسفه اسلام و عرب به شمار می رفت و ساکن عراق بود.

کتابی به نام «تناقض های قرآن!» نوشت؛ او مدتها گوشه نشینی اختیار، و وقتش را صرف نگارش آن کتاب کرده بود.

روزی یکی از شاگردان او به محضر امام عسکری علیه السلام شرفیاب شد.

وقتی چشم امام به او افتاد، فرمود: آیا میان شما مرد رشیدی نیست که گفته های استادتان کندی را پاسخ گوید؟ او گفت: ما همه شاگردیم و نمی توانیم اعتراض کنیم! امام عسکری علیه السلام مطالبی به وی آموخت.

شاگرد، نزد استاد رفت و همین طور عمل کرد.

استاد هم بعد از پذیرش حقّ، او را قسم داد که بگوید این مطلب را از کجا شنیده است و سرانجام، شاگرد پاسخ داد که امام عسکری علیه السلام چنین شیوه و گفتاری را یاد داده است.

کِنْدی هم گفت:

الآن درست گفتی! این چنین سخنی غیر از آن خاندان صادر نمی شود.

سپس آتش خواست و آنچه را نوشته بود، سوزاند.۲۶ *

نقش معجزه در هدایت و اصلاحگری

امام حسن عسکری علیه السلام همانند دیگر ائمّه، در هنگام لزوم، از ابزار «معجزه و کرامت» برای هدایت استفاده می کرد و این ظرفیت والا را در خدمت اصلاح اندیشه ها و افکار امّت اسلامی قرار می داد.

اما ویژگی امام عسکری استفاده گسترده از این ظرفیت است.

قطب راوندی ۴۰ مورد و سیّد بحرانی ۱۳۴ مورد، شیخ حرّ عاملی ۱۳۶ مورد، علاّمه مجلسی ۸۱ مورد از معجزات وی را نقل کرده اند.۲۷

علت این امر نیز می تواند اختناق و فشارهای سیاسی و امنیتی باشد که دامنگیر شیعیان و حضرت بوده، البته امام برای تداوم نقش هدایتگری خود، از ابزار معجزه و کرامت که آن شرایط اختناق را خنثی می کرد، استفاده می نمود.

برای آگاهی از معجزات امام عسکری علیه السلام منابع گوناگونی در دسترس است که با مطالعه آنها می توان نور «هدایت و اصلاح» را در قلب های مستعد تاباند.

 

***********************************

منبع:پایگاه اطلاع رسانی خانه شیعه

***********************************

پی نوشتها:

۱۷. همان؛ مدینه المعاجز، ص ۵۷۱.

۱۸. توحید صدوق، ص ۱.۱، ح ۱۴.

۱۹. کشف الغمّه، ج ۲ ص ۴۱۶؛ بحار الانوار، ج ۵۰، ص ۲۹۶؛ معادن الحکمه، ج ۲ ص ۲۶۴، به نقل از حیاه الامام عسکری، ص ۲۵۴.

۲۰. نزهه الناظر، ص ۷۲، به نقل از حیاه الامام العسکری، ص ۱۵۳

۲۱. همان، ص ۷۳.

۲۲. تحف العقول، ص ۵۱۷.

۲۳. کشف الغمّه، ج ۲ ص ۴۱۶؛ بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۲۹۶.

۲۴. بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۳۰۸؛ ارشاد، مفید، ص ۳۴۴.

۲۵. کافی، ج ۱، ص ۵۰۸.

۲۶. مناقب آل ابیطالب(ع)، ابن شهرآشوب، ج ۴، ص ۴۲۴.

اپدید آورنده : محمد عابدی

Share