امام خمینی(ره) منتقد اسلام رحمانی

حجت الاسلام حمیدرضا مظاهری سیف؛
حجت الاسلام حمیدرضا مظاهری سیف

تغییر باورها و ارزش های مردم بر اساس شاخص های اسلام رحمانی، نیروی معجزه گری را که بزرگ ترین انقلاب قرن بیستم را خلق کرد، از نقش آفرینی در عرصۀ سیاسی و بین المللی حذف می کند.
حجت الاسلام حمیدرضا مظاهری سیف، رئیس مؤسسه بهداشت معنوی یادداشتی نوشته است که در ادامه می آید:
امام خمینی (ره) همه دنیا را بر پا به عشق می دید، (مصباح الهدایه، ص ۷۱) زیرا ازنظر او خداوند سرچشمۀ بی پایان عشق بود (مصباح الهدایه، ص ۴۴-۴۵) و فطرت انسان را با عشق سرشته بود. (چهل حدیث، ص ۱۸۳)

عشق جاذبه دارد و عاشق و معشوق را به سوی هم جذب می کند؛ اما روی دیگر عشق قهر است. وقتی از عشق اعراض کنی قهر پدید می آید و همان طور که عشق دوطرفه است، قهر هم دوطرفه است. کسی که باخدا قهر کند، خدا هم او را به حال خود وامی گذارد و می توانیم به گوییم با او قهر می کند.
حالا کسی که باخدا قهر کرده، اگر برگردد و دوستان خدا را آزار دهد، یا به هر ترتیبی برای روابط عاشقانه میان مخلوق و معبود مانع تراشی کند، خداوند او را دشمن می دارد و از میان برمی دارد و دوستانش را به رویارویی با او فرامی خواند.
نمی توان سخن از عشق گفت و این قهر و دشمنی را نادیده گرفت. کسی که هم ادعای عشق الهی دارد و هم با دشمن خدا و خلق خدا از در دوستی درمی آید، راست گو نیست و بی تردید در شمار دشمنان عشق و حقیقت مطلق است.
این مطلب را خیلی ساده گفتم تا همه بدانند که عشق و عرفان از جهاد و سیاست جدا نیست. عشقی که جهاد با دشمن خدا در آن نیست و معرفتی که سیاست ندارد و دوست و دشمن را تشخیص نمی دهد، جهلی است که برمدار هوس ها و منافع حقیر دنیوی می چرخد.
حالا در روزگار ما، عده ای سخن از اسلام رحمانی می گویند و می خواهند با دشمنان خدا و بشریت دست دوستی بدهند، صمیمانه با آن ها قدم بزنند و نام این بی معرفتی و بی عشقی را اسلام رحمانی و سیاست مدبرانه گذاشته اند.
اگر منظور از اسلام رحمانی، همان اسلام محمد (ص) و رحمانیت الهی باشد، معرفتش عین سیاست است و عشق اش عین دشمنی با دشمنان خدا و خلق خداست.
«حاشا که خلوص عشق موحدین جز به ظهور کامل نفرت از مشرکین و منافقین میسر شود.» (صحیفه، ج ۲۰ ص ۳۱۱-۳۱۶)
شالودۀ اسلام رحمانی، رحمت و تسلیم است و کسی که رحمت خدا در وجودش جاری است، رحمت و محبتی برای عرضه به کسانی که مورد قهر خدا هستند و در مسیر قهر الهی حرکت می کنند، ندارد. کسی که تسلیم خداست، مهر و قهرش جلوه ای از مهر و قهر الهی است. با دوستان او دوست و با دشمنان او و دشمنان بندگان او دشمن است.
راز بزرگی که تولی و تبری را در کنار هم نشانده همین خلوص و صداقت و صراحتی است که در تفکر اسلام و معرفت شیعی وجود دارد.
اسلام رحمانی که تکرارش از زبان عده ای زیاده گو ملال آور شده است، سه شاخص اصلی دارد که در سه قلمرو ارتباطات انسانی تبلور پیدا می کند.
یکم، اسلام رحمانی در ارتباط با خداوند به قهر خداوند و خوف از او هیچ توجهی ندارد و تنها دم از عشق می زند و تحریفی شبه عرفانی از رابطه باخدا ارائه می دهد. درحالی که دل اولیای خدا همان طور که از عشق خدا می تپد، از خوف قهر او نیز می لرزد.
دوم، اسلام رحمانی در رابطه با خود، رفاه طلب و لذت جوست و به جهاد با نفس تکیه نمی کند. وقتی خوف از قهر الهی با قلبت وداع کرد، هوس ها سرکش می شوند و امید واهی و فریبنده ای نظام پرهیزکاری را در هم می شکند.
سوم، اسلام رحمانی در رابطه با اجتماع به جهاد و ستم ستیزی باور ندارد. زیراکسی که جهاد با نفس را انکار کند، جهاد با ظالمان را نیز انکار خواهد کرد و نفسش زیر بار ستم ستیزی و رنج حمایت از مظلوم نخواهد رفت. به فرمودۀ امام علی (ع) :
أوَّلُ ما تُنْکِرونَ مِن الجِهادِ جِهادُ أنفُسِکُم (میزان الحکمه ج ۲ ص ۱۵۰)
اولین جهادی را که انکار می کنید جهاد با نفس تان است (و بعد جهاد با کفار در میدان نبرد)
اسلام رحمانی برای توجیه خودش و آسایش دنیا گاهی کلاه عرفان بر سر می گذارد، دلغ تصوف می پوشد، تسبیح به دست می گیرد تا سلاح برندارد، زبان به ذکر می گشاید تا فریاد دفاع از مظلوم برنیاورد. آهسته سخن می گوید و مستانه نگاه می کند و به هر مؤمن و کافری لبخند می زند تا در حلقۀ مریدان عافیت یابد.
این همان اسلام مرفهین بی درد، اسلام التقاط، اسلام سرمایه داری و اسلام آمریکایی است، (صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۲۴۰) که در سال های اخیر موافق طبع منافقانه اش نام عوض کرده و به نام «اسلام رحمانی» تزیین شده است.
این انحراف معرفتی و سیاسی چترِ گشوده ای است که افرادی را از جناح های مختلف فراگرفته و قابلیت آن را دارد که خواص و عوام را با خود همراه کند.
در دولت گذشته کسانی بودند که از «دوستی با ملت اسرائیل» و «تشکیل خانواده جهانی» سخن می گفتند و در این دولت هم بسیارند کسانی که به صراحت از اسلام رحمانی سخن می گویند و به لوازم اخلاقی و سیاسی آن عمل می کنند. حتی شکست خوردگان آشوبگر سال ۸۸ هم در بیانیه هایشان از اسلام رحمانی سخن گفته بودند. (میرحسین موسوی، بیانیه ۹ و ۱۳)
گفتمان «اسلام رحمانی» یکی از مهم ترین استراتژی های نفوذ در بین مردم و مسئولین است. اگر بینش ها و ارزش های دینی مردم تغییر کند و شاخص  های لیبرالیسم با اسم و تصویری از اسلام جمع شود، آنگاه اصلی ترین منبع اندیشه و نیروی ملت بزرگ ایران، یعنی اسلام ناب محمدی و معنویت حماسه آفرین شیعی از دست خواهد رفت.
تغییر باورها و ارزش های مردم بر اساس شاخص های اسلام رحمانی، نیروی معجزه گری را که بزرگ ترین انقلاب قرن بیستم را خلق کرد، از نقش آفرینی در عرصۀ سیاسی و بین المللی حذف می کند و ابرقدرت های مادی را بدون دردسر پیروز میدان می سازد.

 

منبع: بهداشت معنوی.

Share