فقرزدایی در گفتار و کردار امام جواد علیه السلام

محمدمهدی قربانی
جوادالائمه علیه السلام

اشاره[1]
وقایع صدر اسلام و پس از وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله موجب شد تا نیت ها ناصواب شود و بدعت ها رشد کند و همه آنچه به عنوان اسلام به جوامع دیگر وارد می شود، الزاماً اسلام ناب نباشد. صاحبان و وارثان اصلی خلافت و راهبری، خانه نشین شدند یا همواره مشغول رفع دسیسه ها و یا تربیت شاگردانی محدود گردیدند. اما این به معنای دست کشیدن معصومان علیهم السلام از هدایت و امامت نبود و هر کدام از آن بزرگواران، با ارائه طریقی، کامل کننده این جورچین عظیم آفرینش هستند. در این میان، امام محمدتقی علیه السلام به سخاوت و بخشش معروف است؛ چنان که مشهورترین لقب ایشان، «جواد» یعنی بسیار بخشنده است. بنابراین، می توان بُعد برجسته شخصیت آن حضرت را فقرزدایی ایشان دانست. 
از سویی، در خصوص آثار سوء فقر و تعریف این پدیده گفته می شود: هرآنچه ضدّ غنا باشد، فقر نامیده می شود. پس فقیر کسی است که خرج روزمرّه زندگی خود را ندارد. (ابن منظور، 1416ق: 299) بنابراین، جامعه ای که از چنین افرادی تشکیل شده باشد و نیروی کار آن، به نان شب نیازمند و وامانده در خرجی روزمرّه خود باشند، جامعه ای پویا و سرزنده نخواهد بود. چنین جامعه ای رو به زوال و افول دارد و دچار آفت می شود. 
«فقر» عاملی بازدارنده است که با فشار بر بُعد مادّی زندگی بشر، بُعد معنوی او را در مسیر انحطاط قرار می دهد. موانعی که روزانه بر سر راه انسان فقیر قرار می گیرد، در نهایت موجب نقصان در دین او، زایل شدن عقلش، حزن و اندوه و در نتیجه، ذلت و خواری وی می شود، تا آنجا که نزدیک است به کفرش بینجامد. 
این در حالی است که آیات قرآنی و سبک زندگی معصومان علیهم السلام به ویژه امام جواد علیه السلام سرشار از آموزه هایی است که نشان از مبارزه با این پدیده اجتماعی دارد. 
در این مجال اندک، از شخصی سخن خواهیم گفت که در سخاوت، بخشش و فقرزدایی اسوه است؛ امامی که در وصف او آمده است «اَلْفَایقُ فِی الْجُودِ عَلَی الْاَجْوَادِ؛ او در بخشش از همه بخشندگان غالب است.» (نک: صلوات مخصوص امام جواد علیه السلام ) او که بخشش سالیانه بیش از یک میلیون در همش در تاریخ ثبت شده است. او که گرچه فرصت اصحاب برای بهره گیری از وجود نورانی اش کم بود، به فرموده پدر بزرگوارش، مولودی بابرکت بود که در همین فرصت اندکی که در اختیار داشت، با گره گشایی از کار مسلمانان و جود و بخشش بسیار، از انحطاط جامعه اسلامی جلوگیری کرد.

حیات پاک امام جواد علیه السلام در یک نگاه
زندگی کوتاه، ولی بابرکت امام محمدتقی علیه السلام را می توان به دو دسته تقسیم کرد: 
الف) پیش از هجرت پدر بزرگوارش به خراسان. 
ب) پس از هجرت امام رضا علیه السلام . این سال ها، خود به دو قسمت تقسیم می شود: 
1. پیش از شهادت امام رضا علیه السلام  . 
2. پس از شهادت امام رضا علیه السلام (از هشت سالگی به بعد). 
در دوره نخست، به دلیل جلوگیری از فتنه ها، از جمله فتنه واقفیه، همواره امام نهم از سوی پدر بزرگوارش به لایق امامت بودن تعریف و شایستگی های آن بزرگوار بیان می شد. اما در سال دویست هجری که مأمون، امام رضا علیه السلام   را به خراسان فراخواند (دوره دوم) میان آن دو بزرگوار فاصله افتاد و ظاهراً تنها از طریق نامه در ارتباط بودند. تا روزی که امام جواد علیه السلام به خدمتکار خود فرمود: اهل خانه را گرد آور و بگو برای ماتم آماده شوند. پرسید: برای ماتم چه کسی؟ فرمود: برای ماتم بهترین اهل زمین. پس از چند روز خبر رسید امام رضا علیه السلام در همان روز که فرزندش امام جواد علیه السلام فرموده بود، به شهادت رسیده است. (طبرسی،  1388: 350) 
سال 203 هجری بود که حجت خدا، امام رضا علیه السلام   به دست مأمون به شهادت رسید. (اربلی، 1381 ق: ج 3: 156؛ ق‍طب  راون‍دی ، 1368: ج 2: 666) و مرحله جدیدی از حیات پاک امام جواد علیه السلام آغاز و آن بزرگوار، در هشت سالگی عهده دار امامت شد. هرچند در این دوره سرنوشت ساز، توصیه های امام رضا علیه السلام می توانست اسباب پذیرش امامت امام جواد علیه السلام را از سوی شیعیان فراهم سازد، ولی مطالعه کتاب های تاریخی نشان می دهد این توصیه ها تنها در یاران خاص اثرگذار بود و عموم مردم ظاهربین به دلیل سن اندک امام، منتظر دلایل عقل پسندی بودند. (نک: مجلسی، بی تا: ج 50: 100) 
به هر ترتیب، عمر این دوره هم کوتاه بود و تنها پس از هفده سال، یعنی سال 220 هجری و در زمان معتصم عباسی، امام محمدتقی علیه السلام که به «جواد الائمّه» مشهور شده بود، در سن 25 سالگی مسموم شد و به شهادت رسید. (مقرّم، 1382)

امام نهم علیه السلام مولودی با برکت
در خانواده امام هشتم و محافل شیعیان، از حضرت جواد علیه السلام با عنوان مولودی بابرکت یاد می شود و این شهرت نیز در کلام خود امام رضا علیه السلام ریشه دارد. سخنان امام رضا علیه السلام حتی به ما می گوید در میان معصومان علیهم السلام نیز با برکت تر از امام نهم زاده نشده است؛ آنجا که به ابویحیای صنعانی می فرماید: «هذَا الْمَوْلُودُ الَّذی لَمْ یولَدْ مُوْلُودٌ اَعْظَمُ بَرَکةً عَلی شیعَتِنا مِنْهُ؛ این مولودی است که با برکت تر از او برای شیعیان ما زاده نشده است». (مقرّم، 1382، ج1: 321) 
ظاهراً این روایت در میان شیعیان مشهور می شود؛ زیرا در جای دیگر، دو نفر از شیعیان خدمت امام رضا علیه السلام می رسند و در حالی که اهل منزل (امام جواد علیه السلام ) را می آورند، از امام می پرسند: آیا این همان مولود پر خیر و برکت است؟ حضرت می فرماید: «بله، این همان مولودی است که در اسلام با برکت تر از او زاده نشده است». (مجلسی، بی تا: ج50: 20( 
بی گمان این سخنان امام هشتم، در اتّفاقات آن زمان ریشه دارد؛ زمانی که آن حضرت تا 47 سالگی فرزندی نداشتند، (سبحانی تبریزی، 1381: ج6: 58 ـ 61) در حالی که احادیث فراوانی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمّه اطهار علیهم السلام وارد شده بود که امامان دوازده نفرند. مسائلی از این دست سبب شبهه افکنی فرقه های انحرافی، از جمله واقفیه شده بود. چنان که این اتفاق در میان معصومان علیهم السلام   منحصر به فرد بود، خداوند فرزندی به آن حضرت عنایت فرمود که در صفت برکت، خاصّ و بی بدیل می نمود. 
آنچه در تفسیر این دست روایات امام رضا علیه السلام گفته شد، صحیح است، ولی حضور مبارک و نورانی امام نهم در آن دوران سرنوشت ساز، فقط در این مورد خلاصه نمی شود؛ چنان که در صلوات مخصوص آن وجود نورانی گفته شده است: «اَلْفَایقُ فِی الْجُودِ عَلَی الْاَجْوَادِ؛ او در بخشش از همه بخشندگان غالب است» یا «مَانِحُ الْعَطَایا وَ الْاَوْفَادِ لِعَامّةِ الْعِبَادِ؛ بخشنده عطیه ها و بخشش هاست، برای همه بندگان خدای تعالی». 
مؤید این سخن، گفتار و کردار ایشان است که به رغم محدودیت ها، با درایتی که در طول حیات کوتاه خود داشت، درصدد فقرزدایی از جامعه مسلمان و پیروان حقیقی خود بود؛ چنان که بعدها ایشان با بخشش های فراوان و سخاوتی مثال زدنی، به لقب «جواد الائمّه» ملقّب گردید.

همه دنیا و آنچه در آن است، از آنِ خداوند است
امام جواد علیه السلام دنیا را مزرعه آخرت و همه دارایی آن را مِلک خداوند می داند که همه بندگان او باید عادلانه از آن بهره مند شوند. این مسئله به قدری برای ایشان مهم بود که در قنوت نماز خود به آن می پرداخت و می فرمود: 
بار خدایا، دوستانت را بر دشمنان ستمگرت پیروز گردان همانان که اموال تو را در میان خود دست به دست چرخاندند و بندگانت را به بردگی گرفتند و جهان سرزمین تو را در کری و کوری و تاریکی شدید رها کردند. چشمان شان باز است و دل هاشان کور و برای آنان، بر تو حجتی نمانده است. (اب‍ن  طاوس ، 1392: 60) 
آن حضرت درباره خانه و زندگی و جایگاه آن در فرهنگ قرآنی می فرماید: «جان و دارایی ما، از بخشش های گوارای خداست و عاریه و سپرده اوست. تا آنجا که از آن بهره مند شویم، مایه خوشی و شادی است و آنچه از آن برگرفته شود، اجر و ثواب است. پس هر که جزعش بر صبرش غالب شود، اجرش ضایع شده؛ پناه به خدا از آن!». (اب‍ن  ش‍ع‍ب‍ه ، 1383: ۹۷۴) 
همچنان که امام باقر علیه السلام نیز در مناجات خود، رفاه در معیشت را یکی از الزامات بندگی می داند: «خدایا، از تو می خواهم تا زنده هستم، زندگی مرا مرفّه گردانی، چندان که در طاعت تو نیرومندتر گردم و به خشنودی تو دست یابم». (مجلسی، بی تا: ج94: 379)

بخشش مال، بدون چشم داشت
امام جواد علیه السلام می فرماید: «نیکوکاران به نیکی کردن نیازمندترند تا کسانی که به آن نیازمندند؛ زیرا پاداش و افتخار و نیک نامی اش برای آنهاست. بنابراین، آدمی هر خوبی که کند، نخست به خود کرده است. پس نباید به دلیل خوبی ای که به خود کرده، از دیگران سپاسگزاری بخواهد». (اربلی، 1381 ق: ج 3: 137) 
بدین ترتیب، بخشش سخاوتمندانه، در حقیقت یک معامله بُرد ـ بُرد است؛ به این بیان که شخص نیکوکار، در مقابل برطرف کردن نیاز، یک نیازمند، نه تنها سه پاداش دریافت می کند: ابتدا پاداشی که در مقابل این کار خیر دریافت خواهد کرد، سپس افتخار و اعتماد به نفسی که در درون او زنده می شود و در نهایت، نام نیکی که در بین مردم از او به یادگار خواهد ماند.

نخستین نشانه کمال ایمان
امام جواد علیه السلام در سخنی ماندگار، به نشانه های کمال ایمان مؤمنان پرداخته، آنها را در قالب چهار نشانه بیان می کند: «چهار چیز در هر کس باشد، ایمانش کامل شده است: کسی که برای خدا انفاق کند، کسی که در راه خدا منع کند و برای خدا دوست بدارد و در راه خدا بغض بورزد.» (مجلسی، بی تا: ج75: 81) بنابراین، از نگاه ایشان، نخستین نشانه کمال ایمان، انفاق در راه خداست.

راهی ساده برای کسب رضای الهی
همه مؤمنان در پی کسب خشنودی خدا هستند. بنابراین، در طول زندگی با پالایش باورها و انجام عبادت هایی برای نیل به این مهم می کوشند. از نظر امام جواد علیه السلام ، انسان به سادگی می تواند رضایت الهی را با اعمال خویش به دست آورد؛ چرا که بخش بزرگی از این رضایت مندی، به اعمال اخلاقی و رفتار اجتماعی ما بستگی دارد. آن حضرت در روایتی می فرماید: «سه چیز بنده را به رضوان خدا می رساند: زیادی استغفار، نرم خویی، صدقه بسیار دادن». (ع‍طاردی  قوچانی، 1391: ۷۴۲)

سخاوت، شکرگزاری در برابر نعمت های الهی
نعمت های الهی همچون بارانی حیات بخش، شب و روز بر بندگان او سرازیر است؛ به گونه ای که انسان را حتی توان شمارش آن هم نیست: «و اگر نعمت های خدا را بشمارید، هرگز نمی توانید آنها را احصا کنید؛ خداوند بخشنده و مهربان است.» (نحل: 18) اما سنت آن آفریدگار بزرگ بر این بنا شده که هر کاری به وسیله ای انجام شود. 
امام جواد علیه السلام در حقیقت خود را یک وسیله می داند برای رسانیدن نعمت های خداوند به دست بندگان شایسته او و دیگران را نیز ترغیب می کند که به این کار اهتمام ورزند. آن حضرت در سخنی گهربار می فرماید: خداوند را بندگانی است که به دوام نعمت، مخصوص شان گردانده است و تا هر زمان که ببخشند، از آن نعمت ها بـرخـوردارند و اگر دست از بخشیدن بردارند، خدای تعالی از ایشان نعمت ها را می گیرد و به غیر آنان می دهد». ( مجلسی، بی تا: ج72: 28) 
به همین دلیل، آن حضرت، بخشندگی را با ضمیر و فطرت خود عجین ساخته بود و آنچه را به دست ایشان می رسید، میان مردم تقسیم می کرد. (میرزایی دلاویز، 1389: 220) آن حضرت، شکرگزاری را به غایت رسانید و زمانی کـه از بـغـداد راهـی مـدیـنه شد، هرچه را داشت، در راه خدا انفاق کرد و سپس همراه همسرش به طرف مدینه حرکت کرد. (همان: 451)

بخل، مانعی مهم بر سر راه فقرزدایی
بخشش، یک عامل بازدارنده دارد: «بخل». درست جایی که پای عمل به میان می آید، این رذیلت اخلاقی کار خود را آغاز می کند. به بهانه های گوناگون و با تفسیرهای نادرست از اصول و فروع دین و در پشت پرده تغافل، دم از «چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است» می زند. 
یاری خواهی از خدای متعال برای رهایی از این دام شیطانی، در حالات امام محمدتقی علیه السلام آمده است. در روایتی نقل شده که آن حضرت از ابتدای شب تا سحر یک دعا می خواند و آن دعا این بود: «خدایا، مرا از بخل نفسانی ام حفظ کن.» راوی می گوید: تعجب کردم که چرا امام از شب تا سحر فقط این دعا را بر لب دارد. به همین دلیل، علت را از آن حضرت جویا شدم، فرمود: چه چیزی خطرناک تر از صفت بخل وجود دارد؟». (مجلسی، بی تا: ج70: 301) 
بی گمان این رذیلت اخلاقی خود نشان از عقاید ناصواب فرد دارد؛ زیرا به شهادت روایات، که همسو با فطرت و عقل حکم می کند، بخل از ریشه هایی چون سوء ظن به معبود (تمیمی آمدی، 1383: ح 1258. 49)، عدم ایمان به جانشینی از سوی خدای متعال (مجلسی، بی تا: ج 70: 50)، آزاده و باایمان نبودن (همان: ج 75: 51)، گمان به ناتوانی خداوند از دادن پاداش (همان: ج 93: 1052)، کثرت تعلل و عذرهای واهی (تمیمی آمدی، 1383: ح 53)، و دل بستگی شدید به مال دنیا، آن چنان که با بخشش، گمان می کند عزیزی از دست داده است (مجلسی، بی تا: ج 74: 209) حکایت می کند.

راهکارهایی برای رهایی از چنگال فقر
گاهی تنگدستی بر شیعیان زمان امام جواد علیه السلام چیره می شد و به ناچار از ایشان طلب راهکار می کردند. حضرت به اقتضای حال هر شخص، دستورالعملی را تجویز می فرمود که به چند نمونه آن اشاره می کنیم: 
رعایت تقوای الهی: «لَو کانَتِ السَّمواتُ وَالْأرْضُ رَتْقَا عَلی عَبْدٍ ثُمَّ اتَّقی اللّهَ تَعالی لَجَعَلَ مِنْها مَخْـرَجا؛ اگر آسمان ها و زمین بر شخصی بسته باشد، ولی تقـوای الهی پیـشه کـند، خداوند گشایشی از آنها برایش قرار می دهد». (اب‍ن  ص‍ب‍اغ ، 1385، 274 و 285) 
استغفار به درگاه خداوند: در پاسخ به ابوقهام که راهکار خواسته بود، فرمود: پس از فریضه صبح ده مرتبه بگو: «سُبْحَانَ الْعَظِیمِ وَ بِحَمْدِهِ اَسْتَغْفِرُاللهَ رَبِّی وَ اَتُوبُ اِلَیهِ وَ اسْئَلُهُ مِنْ فَضْلِه.» ابوقهام می گوید پس از مداومت بر این دعا، برای من گشایش حاصل شد و ثروتمند شدم. (ع‍زی‍زی ، 1382: 57) گویا آمرزش خواهی از خداوند، اثر تکوینی دوچندانی در رفع گرفتاری ها دارد. 
توکل به خدا و خواستن از او: آن حضرت در پاسخ شخص دیگری فرمود: «برای فرج و گشایش امر، این دعا را فراوان بخوان: «یا مَنْ یکفِی مِنْ کلِّ شَیءٍ وَ لَا یکفَی مِنْهُ شَیءٌ اِکفِنِی مَا اَهَمَّنِی». (همان) 
شکرگزاری به درگاه خدا: فروتنی در برابر پروردگار و شکر نعمت های او، راهکاری مهم برای جلب مواهب الهی است. چنان که یکی از عوامل مهم فقر، شاکر و قانع نبودن است. امام جواد علیه السلام در سخنی زیبا فرمود: «لا ینقَطِعُ المَزیدُ مِن الله حَتّی ینقَطِع الشُّکرُ مِن العِباد؛ افزونی نعمت از طرف خدا بریده نمی شود، مگر شکرگزاری از سوی بندگان بریده شود.» (ابن شعبه، 1383، 480) به عبارت دیگر، شکرگزاری چونان آهن ربایی است که نعمت را با خود به همراه دارد.

کردار حضرت جواد علیه السلام در مورد فقرستیزی
آنچه موجب شد امام محمدتقی علیه السلام به «جواد الائمّه» مشهور شود، نه تنها توصیه های آن حضرت به بذل و بخشش، بلکه کردار نیکوی ایشان در این زمینه بود. در تاریخ آمده آن حضرت هر سال بیش از یک میلیون درهم از اموال خود را بین نیازمندان تقسیم می کرد. (ص‍ف‍دی ، 1341، ج 4: 105) در ادامه، به گوشه ای از سخاوت های حضرت جواد علیه السلام اشاره می کنیم. 
درباره اهتمام امام جواد علیه السلام به رفع گرفتاری از نیازمندان آمده است: خانه امام جواد   علیه السلام ملجأ و مأوای درماندگان، گرفتاران و حاجتمندان بود. هر کسی به نیتی به منزل آن گرامی وارد می شد و بسیار اتفاق می  افتاد که قبل از اظهار گرفتاری و خواسته خود، امام از راز نهانی او خبر دهد و گره از مشکلات زندگی  اش باز کند. در نتیجه، غبار غم از دل ایشان زدوده می  شد و با نشاط و سرور از منزل امام بیرون می  رفتند. (کلینی، 1380 ـ 1382، ح 5) 
«اسماعیل بن عباس هاشمی» که از اصحاب آن حضرت بوده و سخاوت آن حضرت را درک کرده است، می گوید: عیدی خدمت امام جواد علیه السلام رسیدم و از فقر و تنگدستی به آن حضرت شکایت کردم. ایشان دسـت بـه زیـر سجاده برد و یک قطعه طلا به من داد. آن را به بازار بردم و وزن کردم، شانزده مثقال بود. (عطاردی قوچانی،  1391، 122) در حقیقت، این گونه بی دریغ بخشیدن، آن هم تنها با اظهار فقر و تنگدستی از سوی فرد (بدون تحقیق و کسب یقین) تنها از امام جواد علیه السلام و امثال ایشان ساخته است. 
یکی دیگر از اصحاب امام جواد علیه السلام به نام «صیدلانی» که دچار ناملایمات روزگار شده و علاوه بر فقری که بر سر او و خانواده اش سایه افکنده بود، بدهکاری زیادی هم داشت، خدمت آن حضرت می رسد و درخواست نامه ای به والی شهرشان می کند که او را از پرداخت خراجی که به دولت بدهکار است، معاف بدارد. حضرت ابتدا می فرماید من والی شهر شما را نمی شناسم، اما صیدلانی توضیح می دهد که او از دوستداران شما اهلبیت و محبّ شخص شماست. بنابراین، حضرت نامه ای کوتاه به او می دهد و خطاب به والی شهر بست و سجستان می نویسد: آورنده این نامه عقیده مبارکی را از تو نقل کرد. هر عمل نیکویی که انجام دهی از آن تو خواهد بود. پس بر برادرانت نیکی کن و بدان که خدا از تک تک و ذرّه ذرّه اعمالت خواهد پرسید. 
همین نامه دو خطّی، گره از زندگی صیدلانی و خانواده او گشود؛ چون والی شهر، به محض دیدن دست نوشته حضرت جوادالائمّه علیه السلام با خود عهد کرد تا آخر عمرش از آنها خراج دریافت نکند. (کلینی، 1380 ـ1382، ج5، ص11) 
«ابو هاشم» (داود جعفری) یکی دیگر از دوستداران امام نهم علیه السلام است. او می گوید در یکی از سفرها که خدمت حضرت جواد علیه السلام رسیدم، ساربانی همراه مان بود که بر اثر بیکاری، به فقر و تنگدستی مبتلا شده بود. او از من خواست هنگامی که خدمت حضرت شرفیاب می شوم، شرح حال او را بیان کنم. ابوهاشم می گوید هنگامی که وارد شدیم، امام مشغول صرف غذا بود و عدّه ای هم کنار سفره نشسته بودند. برایم ممکن نشد که با او سخن بگویم. حضرت فرمود: «ای ابا هاشم! بیا سر سفره» و مقابلم غذا نهاد . سپس بدون اینکه من درباره ساربان، لب به سخن بگشایم به غلامش دستور داد: «ای غلام! ساربانی را که ابوهاشم معرفی می کند، نزد خود نگه دار. (همان، مولد ابوجعفر ثانی علیه السلام ، ح 5)

گسترش فعالیت های مرتبط با فقرزدایی امام در زمان مأمون
آزادی بیشتری که امام جواد علیه السلام در زمان مامون داشت، موجب شد تا ایشان به سراسر سرزمین حکم رانی خلیفه، وکلایی را اعزام کند تا با گسترش فعّالیت های خود، در مناصب مختلف حکومتی حضور داشته باشند. همین امر سبب شد وکلای امام در بیشتر شهرها مانند: اهواز، همدان، سیستان و بست، ری، بصره، واسط، بغداد، کوفه، قم و خراسان و... حضور داشته باشند. (الهامی، 1373: 34) 
امام با این سیاستی که در پیش گرفت، به یاران و هواداران خود اجازه داد به دستگاه های دولتی وارد شوند. با توجّه به موقعیت مناسبی که پیش آمده بود، رویکرد آن حضرت، آثار و برکاتی را به دنبال داشت مانند حراست و نگهداری از میراث شیعه، حمایت از شیعیان، کمک به دستگاه خلافت برای حفظ اصل اسلام و سرکوب شورش ها (مانند طغیان خرّمیه) و... در این بین، دستآورد مهمّی که این اقدام امام جواد علیه السلام داشت، این بود که وکلای آن حضرت خراج یا خمسی که جمع آوری می کردند، خدمت آن حضرت ارسال می کردند تا ایشان بین شیعیان که کم بوده و به همین دلیل دچار فقر شدید شده بودند، تقسیم کنند. به همین جهت افرادی همچون «حسین بن عبدالله نیشابوری» و «حکم بن علیا اسدی» که با تدبیر امام نهم علیه السلام به ترتیب حاکم بست و سیستان و بحرین شده بودند، پنهانی به آن حضرت خمس می دادند. 
همچنین به گفته شیخ طوسی، پس از اینکه طغیان خرّمیه در سال 220 ه‍. ق با کمک یاران امام سرکوب شد، مقدار زیادی غنیمت از آنان گرفتند که یا مستقیم یا از طریق وکلای امام، به آن حضرت سپرده شد.1 (طوسی، 1426 ق، 58) 
به طور قطع این وجوهات، گره گشای کار امام جواد علیه السلام و یارانشان در جهت حفظ و بقای تشیع بوده است که در نهایت، منجر به حفظ و حراست از اسلام ناب محمّدی صلی الله علیه و آله گشته است.

نتیجه
در این مقاله سعی شد گفتار و کردار امام محمدتقی علیه السلام در زمینه فقرزدایی بررسی شود. سخاوت های بی دریغ ایشان که آن حضرت را به مولودی بابرکت مبدّل کرده بود، در نهایت، نام نیکوی جواد الائمّه علیه السلام را نیز برای آن حضرت، به ارمغان آورد. 
علیرغم اینکه مجال سخن گفتن از احکام واجب مالی؛ مانند خمس و زکات نبود، اما سعی شد اهتمام امام محمدتقی علیه السلام به گره گشایی از کار مسلمین، سخاوتهای بی بدیل آن حضرت و همچنین درایت ایشان در چگونگی اخذ و پرداخت صدقات (با وجود موانع و محدودیت های بسیار)، در موضوع فقر ستیزی آن حضرت، ارزیابی شود. 
ایشان، حجت خدا روی زمین هستند و دیدگاهشان نسبت به امور مادّی، مانند سایر معصومان علیهم السلام این است که تمام دنیا و مافیها از آنِ خداوند است و باید عادلانه بین بندگان او تقسیم شود. پس با توصیه هایی مکرّر در این زمینه، در مرتبه اوّل اصحاب و یاران خود و در ادامه کسانی را که از سیره و گفتار آن حضرت مطّلع می شدند، به سخاوت و بخشش در مقابل مال اندوزی و بخل تشویق می کردند تا آنجا که این خصلت نیکو را از جمله نخستین نشانه های کمال ایمان و راهی ساده برای کسب رضا و رضوان الهی می دانستند. 
حضرت جواد علیه السلام تنها به توصیه ها اکتفا نکرده و علاوه بر ارائه راهکارهایی برای مسلمانان در جهت رهایی از چنگال فقر، کردار خود را نیز به گونه ای تنظیم کرده است که به معنای واقعی، سخن و عمل ایشان با یکدیگر ممزوج شده است و در حقیقت، آنچه امام محمدتقی علیه السلام را جواد الائمّه و به تعبیر پدر بزرگوارش، مولود بابرکت کرده است، همین عملکرد ایشان است. خواه به سخاوت او در بخشیدن اموالش به فقرا باشد، یا نوشتن دو خط نامه که زندگی فرد گرفتاری را تا آخر عمر بیمه نماید، یا فعّالیتهای سیاسی ـ اقتصادی ایشان در سرزمین مسلمین در زمان مامون عبّاسی. همه اینها با رویکرد فقر ستیزی و برای نجات جامعه اسلامی از انحطاط و سقوط انجام شده است.

منابع:
قرآن کریم 
نهج البلاغه 
اب‍ن  ش‍ع‍ب‍ه ، ح‍س‍ن  ب‍ن  ع‍ل‍ی. 1383.  تحف العقول. قم. دارالحدیث. 
اب‍ن  ص‍ب‍اغ ، ع‍ل‍ی  ب‍ن  م‍ح‍م‍د. 1385. الفصول المهمه. قم.  مجمع العالمی لاهل البیت علیهم السلام . 
اب‍ن  طاوس ، ع‍ل‍ی  ب‍ن  م‍وس‍ی . 1392. مهج الدّعوات. تهران.  دینا. 
ابن منظور، 1416 ق. لسان العرب. بیروت: دار احیاء التراث العربی. ج10. 
اربلی، علی بن عیسی. 1381 ق. کشف الغمه فی معرفه الائمّه. تبریز: بنی هاشمی. 
تمیمی آمدی، عبدالواحد  بن  محمد، 1383. غرر الحکم و دررالکلم. انتخاب احادیث و ترجمه محسن موسوی؛ کنترل ترجمه و مقدمه حمید فرخیان. ج1. 
س‍ب‍ح‍ان‍ی ت‍ب‍ری‍زی ، ج‍ع‍ف‍ر. 1381. الملل و النحل. قم: موسسه امام صادق علیه السلام . ج6. 
ص‍ف‍دی ، خ‍ل‍ی‍ل  ب‍ن  ای‍ب‍ک . 1341. الوافی بالوفیات. النشرات الاسلامیه. ج 4. 
طب‍رس‍ی ، ف‍ض‍ل  ب‍ن  ح‍س‍ن . 1388. اعلام الوری.  ‫تهران: اساطیر ‫. 
طوسی، محمد بن حسن. 1426 ق. استبصار. قم: انصاریان. ج2. 
ع‍زی‍زی ، ع‍ب‍اس . 1382. نماز و عبادت امام جواد علیه السلام . قم: صلاه. 
ع‍طاردی  ق‍وچ‍ان‍ی . ع‍زی‍زال‍ل‍ه . 1391. مسندالامام الجواد. تهران: عطارد. 
کلینی، محمدبن یعقوب. اصول کافی. ت‍ه‍ران : دفتر نشر فرهنگ اه‍ل  ال‍ب‍ی‍ت  علیهم السلام . ج2. 
م‍ج‍ل‍س‍ی ، محمدباقر ب‍ن  م‍ح‍م‍دت‍ق‍ی .  ‫۱۰۳۷ ـ  ۱۱۱۱ق.  ‫بحارالانوار.  ‫تهران ‫: شرکت طبع بحار الانوار 
مقرّم، سید عبدالرزاق. 1382. نگاهی گذرا بر زندگی امام جواد علیه السلام . ترجمه: دکتر پرویز لولاور. چ 4. قم: مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی. 
میرزایی دلاویز، محمود. 1389. زندگانی حضرت امام محمدتقی  علیه السلام . تهران: شهرزاد. 
الهامی، داود. 1373. نامه های امام جواد علیه السلام . نشریه مکتب اسلام. سال 34. شماره 5.
-----------------------------------------
منبع نشر: [1] فصلنامه اشارات 17 (بهار 1394)

Share