اشعار مناسبتی/میلاد حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)/بخش اول

اشعار مناسبتی؛
محمد رسول الله

علیرضا قزوه
و انسان هر چه ایمان داشت پای آب و نان گم شد
زمین با پنج نوبت سجده در هفت آسمان گم شد
شب میلاد بود و تا سحرگاه آسمان رقصید
به زیر دست و پای اختران آن شب زمان گم شد
همان شب چنگ زد در چین زلفت چین و غرناطه
میان مردم چشم تو یك هندوستان گم شد
از آن روزی كه جانت را ، اذان جبرئیل آكند
خروش صور اسرافیل در گوش اذان گم شد
تو نوح نوحی اما قصه ات شوری دگر دارد
كه در طوفان نامت كشتی پیغمبران گم شد
شب میلاد در چشم تو خورشیدی تبسم كرد
شب معراج زیر پای تو صد كهكشان گم شد
ببخش - ای محرمان در نقطه خال لبت حیران -
خیالِ از تو گفتن داشتم ، اما زبان گم شد

**********************************

محمد عارف رضایی
كیست احمـد ماهتابی از منا
از رخ او بر دو عالم روشنا
غنچه های رسته از دامان او
كرده مر دستان امت را حنا
بوستانی از حیا چشمــــــان او
صبح افتاده است از مژگان او
آسمان جاری زسرو قامـــتش
بحر ایزد از سر انگشــتان او
آفتاب از خانه او پا شــــــــــده
از شكوهش كهكشان بر پا شده
آسما جاری ز سرو قامـــــتش
بحر ایزد از سر انگشـــتان او
در كلامش میوه های از عــــــد ن
در نگاهش چشمه ای از یاسمـــــن
خوداگر در كوچه های یثرب است
عشق او افكنده آتش در قـــــــــرن
كیست احمد فاتح كون و مــكان
تكسواری از زمین در آسمـــان
از بهاری رسته بردامان اوست
امتدادی سبز در ذهــن زمـــان
آنكه چشمش را به دیناری ندوخت
سوخت اما از بـرای خود نسوخت
سوخت اندر آتش اهریمنــــــــــان
تا چراغی بهر مـردم بر فروخـت
بشنو از گل چهـره خندان او
بشـنو از آئیـــــنه ها باران او
گوش كن آواز جبــریل امین
از میان مصحف وقـــرآن او
می وزد از نام او عطـر ســــلام
بوی فردوس است او را در كلام
سیره ی گل ها بود آئیــــــــن او
عشق آید از مزارش در مشـــام

Share