آخرین سفیر الهی (ولادت رسول اكرم صلي الله عليه و آله) / بخش دوم

علی اوحدی؛
پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله

اعتراف دشمن
روح بی نظیر و شخصیّت ممتاز پیامبر صلی الله علیه و آله آن چنان بزرگ بود که گاه حتی اعتراف سرسخت ترین دشمنان ایشان را برمی انگیخت. تاریخ، همواره شاهد این حق گویی ها بوده است. در این باره گفته اند
در ماجرای جنگ بدر، «أخْنَسِ بْنِ شریق» که از مشرکان معروف بود با ابوجهل خلوت کرد و به او گفت: «کسی در این جا غیر از من و تو نیست تا سخن ما را بشنود، راستش را بگو بدانم، محمّد صلی الله علیه و آله راستگو است یا دروغگو؟ ابوجهل گفت: «سوگند به خدا، محمّد راستگو است و هرگز دروغ نگفته است».[1]

وفای به عهد
عمار یاسر می گوید: قبل از بعثت (حضرت)، گوسفندهای قبیله ام را در بیابان می چراندم و محمّد صلی الله علیه و آله نیز گوسفندهای مردم مکه را می چراند. روزی به حضرت گفتم: فردا من گوسفندهایم را به مکان سرسبزِ «روضه» می آورم و با هم به چراگاه می رویم. فردای آن روز دیرتر گوسفندهایم را به حرکت درآوردم، فهمیدم که محمّد صلی الله علیه و آله گوسفندهایش را جلوتر برده است، وقتی به سرزمین خرم روضه رسیدم، پیامبر صلی الله علیه و آله را دیدم که گوسفندانش را از آن مکان دور می کند. وقتی که علتش را پرسیدم، فرمود: «من با تو وعده کردم که با هم گوسفندها را به چراگاه روضه ببریم از این رو نپسندیدم که قبل از تو به آن چراگاه بروم».[2]

پاسخ به هفت سؤال
شخصی به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و هفت سؤال داشت و آن ها را چنین مطرح کرد: چه چیز سنگین تر از آسمان است؟ پهناورتر از زمین چیست؟ چه چیزی غنی تر از دریا است؟ سوزان تر از آتش چیست؟ سردتر از «زَمهَریر» (هوای بسیار سرد) کجاست؟ چه چیزی سخت تر از سنگ است؟ و چه چیزی تلخ تر از زهر است؟ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: سنگین تر از آسمان، تهمت به انسان پاک است؛ وسیع تر از زمین، حق است؛ غنی تر از دریا، دل قانع است؛ سوزان تر از آتش، شاه ستمگر است؛ سردتر از زمهریر نیاز به آدم پست است؛ سخت تر از سنگ، دل منافق است؛ و تلخ تر از زهر، استقامت در برابر دشواری های روزگار است.[3]

کمک نخواهید
رسول اکرم صلی الله علیه و آله همراه جمعی از اصحاب، سوار بر شتران به سفر می رفتند، به بیابانی رسیدند. ناگاه پیامبر صلی الله علیه و آله از شتر پیاده شد و به سوی آبی که در بیابان بود حرکت کرد، بعد از چند قدم، یاران آن حضرت دیدند که نزد شترش برگشت و خَم شده و زانوی آن را بست و سپس به سوی آب حرکت کرد. اصحابشان گفتند: «به ما می فرمودی، ما این کار (بستن زانوی شتر) را انجام می دادیم». پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «تا می توانید از دیگران کمک نخواهید و کارها را خودتان انجام دهید، هرچند گرفتن چوب مسواک (که در بیابان فراوان بود) باشد».[4]

شکست خورده
روزی پیامبر صلی الله علیه و آله اصحاب خود را موعظه فرمود در این میان از آنان پرسید: «آیا می دانید شکست خورده کیست؟ آنان گفتند: «کسی است که دستش از درهم و دینار تهی شده و بیچاره گشته است». پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: شکست خورده اُمت من کسی است که در روز قیامت وارد محشر شود و کارهای نیکی چون نماز و روزه و زکات دارد؛ اما افرادی را نزد او می آوردند که او به بعضی فحش داده و مال بعضی را غصب کرده و... آن ها به عنوان طلبکار، از حسنات او می گیرند. در پایانِ کار، او دیگر چیزی ندارد و دستش از همه چیز تهی است، پس به آتش دوزخ افکنده شود».[5]

تربیت فرزند
امام صادق علیه السلام از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آورده اندخداوند رحمت کند کسی را که فرزندش را در نیکی و نیکوکاری کمک کند، شخصی پرسید: چگونه می توان فرزند را در نیکوکاریش، کمک کرد؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودندآن چه که فرزند در حدّ توان خود انجام داد، از او بپذیرد؛ بیش از قدرت فرزند، از او چیزی نخواهد؛ فرزند را به گناه و طغیان وادار نکند؛ به کودک دروغ نگوید و از کارهای احمقانه در نزد او دوری کند.[6]

گلچین سخنان
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودنداصل و ریشه چند چیز درچند موضوع ست: «اصل داروها، کم خوری است؛ اصل همه آداب و روش های معاشرت، کم سخن بودن است؛ و اصل همه عبادات، کم گناه کردن است.[7] 
دو صفت است که هیچ کار نیکی از آن دو بالاتر نیست: ایمان به خدا و سود رساندن به بندگان او.[8]
خوش خوئی، صاحبش را به رتبه و مقامِ روزه دارِ شب زنده دار، می رساند.[9]
محکم ترین دستگیره های ایمان دوست داشتن و دشمن داشتن برای خداوند است.[10]
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در سخنانی گهربار، حضرت علی علیه السلام را این چنین پند می دهند:ای علی! زمانی که دیدی مردم مشغول به کار دنیا هستند، تو مشغول کار آخرت باش. زمانی که دیدی مردم به عیب جویی یکدیگر مشغولند، به عیوب خویش بپرداز. زمانی که مردم مشغول زینت کردنِ دنیا هستند، به تزیین کردنِ آخرت مشغول باش. زمانی که دیدی مردم به زیادی اعمال مشغولند، تو به تصفیه و اخلاص عمل مشغول باش. [و] زمانی که دیدی مردم به مخلوق متوسل می شوند تو به خالق توسل بجوی.[11]

میلاد نور
تا گل روی تو در باغ سپیدار شکفت 
مژده وصل تو در لحظه دیدار شکفت 
دیده عرش برین تا گل رخسار تو دید 
چشمه عشق به جوش آمد و گلزار شکفت 
بستر گرم زمان عطر گل یاس گرفت 
نفس باد صبا در دل کهسار شکفت 
صبح روشن ز دلِ تیره شب گشت عیان 
جان افسرده شب چون رخ دلدار شکفت 
بانگ تکبیر شد از مأذنه عشق بلند 
گل سجاده به یُمنِ قدم یار شکفت 
شعله سرکش آتشکده ها گشت خموش 
پرتو نور خدا در حرمِ یار شکفت 
شیشه عمرِ همه شب زدگان خورد به سنگ 
قلم صُنع چو بر صفحه پرگار شکفت 
دل خورشید چنان گرم شد از آتش عشق 
باغ جان دل ما چون شب اسرار شکفت[12]

صلوات
آفتاب همه افلاک تویی 
قرص مه در کره خاک تویی 
ای که ممدوح به لولاک تویی 
بر تو و جاه و جلالت صلوات 
آمنه بوسه زند بر دهنت 
بویِ گل می شنود از سخنت 
ای رُخت شمع و جهان انجمنت 
به جَبین و خطّ و خالت صلوات 
انبیاء دل به تو بازند همه 
با تو سرگرمِ نیازند همه 
آل هاشم به تو نازند همه 
به أب و اُمّ و به آلَت صلوات 
آفرینش همه در سایه توست 
نُه فلک بسته به یک آیه توست 
برتر از اوج گمان پایه توست 
به تو و اوج کمالت صلوات [13]

----------------------------
منبعماهنامه گلبرگ 50، تاریخ نشر خرداد1383.
----------------------------------------
پی نوشت:
[1] محمّد محمّدى اشتهاردى، داستان هاى صاحبدلان، ج 2، ص 184 ـ 185.
[2] محمّد، محمّدى اشتهاردى، داستان هاى صاحبدلان، ج 2، ص 185.
[3] داستان هاى صاحبدلان، ج 2، ص 132 ـ 133.
[4] قصه هاى روح پرور براى جوانان، ص 128 ـ 129.
[5] قصه هاى روح پرور براى جونان، ص 121.
[6] داستان هاى صاحبدلان، ج 2، ص 163 ـ 164.
[7] همان، ج 1، ص 26.
[8] زبده الاحادیث من تحف العقول، ترجمه: ولى فاطمى، ص 19.
[9] همان، ص 21.
[10] حکمت ها و اندرزها، ص 228.
[11] ر.ک: احمد دهقان، چهل مجلس، هزار حدیث، ص 264 ـ 265.
[12] بهار آل یاسین، به کوشش جعفر رسول زاده، حاج حسن باقرى، ص 10.
[13] حاج غلامرضا سازگار (میثم).

Share